اعزام خالد بن وليد به سوي شام و جنگهاي اجنادين و يرموك
بسم الله الرحمن الرحیم
فرماندهان قشون اسلامي، تحركات روميها را به طور كامل زير نظر داشتند و دريافتند كه وضعيت سختي پيش رو دارند. به همين سبب گرد هم آمدند و ابوعبيده رضی الله عنه در نامهاي، وضعيت را به ابوبكر صديق رضی الله عنه گزارش داد و در همان زمان قرار بر آن شد كه مسلمانان، از تمام اراضي فتحشده، عقب نشينند و در يك مكان جمع شوند تا بتوانند با همدستي و يكپارچگي، نقشهي روميان را خنثي كرده و به اتفاق هم جبههي بزرگي فراروي روميان ايجاد نمايند. عمرو بن عاص رضی الله عنه پيشنهاد كرد تا تمام قواي مسلمانان در يرموك جمع شوند. فرمان ابوبكر صديق رضی الله عنه نيز مطابق پيشنهاد عمرو رضی الله عنه، رسيد و به قشون اسلامي مأموريت داد كه در يرموك جمع شوند. قرار بر آن شد كه مسلمانان بدون درگيري با دشمن، عقبنشيني كنند؛ ابوعبيده رضی الله عنه از حم صلی الله علیه وسلم عقب نشست و شرحبيل رضی الله عنه از اردن؛ يزيد بن ابوسفيان رضی الله عنه نيز دمشق را ترك كرد و عمرو بن عاص رضی الله عنه هم به طور تدريجي شروع به عقبنشيني از فلسطين كرد.( العمليات التعرضية و الدفاعية عند المسلمين، ص148)
ولي موفق به عقبنشيني نشد و با كمك خالد بن وليد رضی الله عنه توانست پيش از جنگ يرموك، فلسطين را ترك كند. در همين گير و دار بود كه جنگ اجنادين اتفاق افتاد.
ابوبكر صديق رضی الله عنه پس از آنكه نامهي ابوعبيده رضی الله عنه را دريافت كرد، به ابوعبيده رضی الله عنه دستور داد كه به سوي يرموك عقبنشيني كند و در همانجا با ساير فرماندهان، جمع شود. ابوبكر صديق رضی الله عنه در فرمانش به ابوعبيده رضی الله عنه چنين نوشت: «سوارانت را در روستاها پراكنده كن و با قطع رسيدن خواربار و خوراكي به دشمن، آنها را در تنگنا قرار بده و از محاصرهي شهرها خودداري كن تا اينكه فرمان بعدي من، به تو برسد. پس اگر به جنگ با تو برخاستند، با آنان بجنگ و براي پيروزي بر دشمن، از خدا مدد بخواه و من نيز همانگونه كه براي آنها نيروي كمكي ميآيد، برايت نيروي كمكي ميفرستم.»( نگاه كنيد به: العمليات التعرضية و الدفاعية عند المسلمين، ص148)
در روايت ديگري چنين آمده است: «امثال شما، به سبب كمي افراد شكست نميخورند. بلكه بدانيد كه دهها هزار نفر به سبب پرداختن به معاصي و گناهان شكست ميخورند؛ پس آگاه باشيد كه از معاصي و گناهان دوري كنيد؛ همهي شما در يرموك جمع شويد و هر يك از فرماندهان، براي همراهانش در نماز امامت بدهد.» فرمان ابوبكر صديق رضی الله عنه بر اين اساس بود كه تمام قشون اسلامي يكجا و متحد شوند و به يك دفعه با دشمن وارد كارزار شده و آنان را شكست دهند. ابوبكر صديق رضی الله عنه خطاب به مجاهدان چنين نوشت: «شما، براي ياري دين خدا بپا خاستهايد و خداي متعال، ياريگران دينش را نصرت ميكند و دشمنان دينش را شكست و خواري ميچشاند.»( تاريخ طبري (4/211))
ابوبكر صديق رضی الله عنه در نامهاش روشن كرد كه نصرت و پيروزي در جهاد، منوط به اطاعت از خداي متعال است و شكست در جنگ، نسبت مستقيمي با معصيت و نافرماني خداوند دارد. ابوبكر صديق رضی الله عنه قشون اسلامي را موظف نمود تا در يكجا گرد آيند و بدينسان نيروي بزرگي فراهم آورند تا دشمن، از پراكندگي قواي مسلمان، بهرهبرداري نكند و در نتيجه در برابر قدرت يكجا و بزرگ مسلمانان ضعيف و ناتوان شود. تعيين يرموك از سوي ابوبكر صديق رضی الله عنه به عنوان مركز گردهمايي قشون اسلامي، نشاندهندهي شناخت دقيق ابوبكر صديق رضی الله عنه از موقعيت جغرافيايي منطقه ميباشد. پختگي نظامي خليفه، آنجا بيش از پيش هويدا ميشود كه خالد بن وليد رضی الله عنه را از عراق به شام گسيل كرد تا فرماندهي قشون اسلامي را عهدهدار گردد؛ چراكه شرايط شام چنين ايجاب ميكرد كه شخصي عهدهدار فرماندهي قشون اسلامي شود كه تواناييهاي تمام فرماندهان مسلمان را يكجا، در خود داشته باشد. خالد بن وليد رضی الله عنه قدرت ابوعبيده رضی الله عنه، فراست و نكتهسنجي عمرو رضی الله عنه، تجربهي عكرمه رضی الله عنه و بيباكي يزيد رضی الله عنه را در خود جمع داشت و همين، او را در امور جنگي و نظامي پخته و سرآمد كرده بود. خالد رضی الله عنه در پهنهي نبرد، تصميمهاي درست و بهجايي ميگرفت و تجربهي زيادي نيز از ميادين جنگ بهدست آورده بود.( تاريخ الدعوة الي الاسلام، ص359و360)
قابليتها و تواناييهاي خالد رضی الله عنه، گزينش فرماندهي ارشد فتوحات شام را براي ابوبكر صديق رضی الله عنه آسان كرد. خالد رضی الله عنه پس از دريافت حكمش، خودش را از بيابان به شام رسانيد و به اجراي دستورات خليفه پرداخت. نيروهاي كمكي و پشتيباني نيز پشت سر هم به شام اعزام ميشدند تا دستورات راهبردي ابوبكر رضی الله عنه را در خنثيسازي شيوههاي تاكتيكي و تدابير جنگي دشمن، اجرا كنند. روميان ميخواستند با تدابير مختلف، ابوبكر صديق رضی الله عنه را از رسيدن به اهدافش بازدارند. چنانچه يكي از فرماندهان رومي به اين نكته تصريح كرده است كه: «به خدا سوگند، ما ابوبكر را از وارد كردن قشونش به خاكمان باز ميداريم.» واكنش ابوبكر صديق رضی الله عنه در قبال اين گفتهي فرماندهي رومي، اين بود كه: «به خدا سوگند، نصاري را به خالد بن وليد رضی الله عنه گرفتار ميكنم تا به جاي پرداختن به وسوسههاي شيطان، به خالد مشغول و گرفتار شوند.»( البداية و النهاية (7/5))
رهنمودهاي ابوبكر صديق رضی الله عنه از قبيل يكي كردن لشكرها در شام تحت فرماندهي خالد بن وليد رضی الله عنه و مشخ صلی الله علیه وسلم كردن محل گردهمايي قشون، تحقق يافت. حركت لشكرها از مدينه به سوي مناطق عملياتي از راههاي جداگانه و به شكل كماني و پيكاني بود كه در اصطلاح جنگي به اين نوع حركت، حركت پراكنده يا نامنظم گفته ميشود. ابوبكر صديق رضی الله عنه در شرايط مناسبي، تمام قشون را يكجا كرد و توان نظامي خود را كه امروزه در پهنهي علوم نظامي از آن به استراتژي ياد ميشود، به نمايش گذاشت. ابوبكر صديق رضی الله عنه به عنوان فرماندهي كل، حضوري معنوي در ميادين نبرد داشت و همواره فرماندهان لشكري اسلام را با صدور فرمانهاي بهموقع راهنمايي ميكرد. وي، با شناخت موقعيت جغرافيايي مناطق و با ژرفانديشي و دورنگري بينظيرش، در خيزاندن قشون در بهترين زمان و وضع، موفق بود و از همينرو نيز گزينش درستي در تعيين فرماندهان داشت و فرماندهاني را بر لشكرها ميگماشت كه به خوبي از عهدهي انجام مأموريتشان بر ميآمدند و طوري خواستهها و دستورات فرماندهي كل را اجرا ميكردند كه گويا شخ صلی الله علیه وسلم خليفه، آن را اجرا كرده است. اعتماد دوطرفهاي كه ميان خليفه و فرماندهان لشكري قرار داشت، باعث ميشد تا فرماندهان، اهداف خليفه را به درستي در مخيلهي خود شناسايي و در پهنهي عمل اجرا كنند. به همين سبب نيز جبهههاي جهاد، طوري اداره شد كه گويا خود ابوبكر صديق رضی الله عنه به عنوان فرماندهي كل در تمام نبردها حضور داشته و از نزديك، جريان جنگ را رهبري ميكرده است. چراكه عملكرد مجاهدان، دقيقاً با خواستها، اهداف و رهنمودهاي خليفه هماهنگ بود.( الفن العسكري الإسلامي، ص98)
ابوبكر صديق رضی الله عنه علاوه بر نامهاي كه براي خالد رضی الله عنه فرستاد و او را به فرماندهي قشون اسلامي در شام گماشت، نامهاي نيز به ابوعبيده رضی الله عنه نوشت و به او خبر داد كه خالد رضی الله عنه را به فرماندهي لشكر شام منصوب كرده و از ابوعبيده رضی الله عنه خواست كه از خالد رضی الله عنه حرفشنوي داشته باشد. ابوبكر صديق رضی الله عنه علت انتصاب خالد رضی الله عنه به فرماندهي قشون شام را هم براي ابوعبيده رضی الله عنه بيان فرمود: «من، خالد را به فرماندهي نبرد با روميان در شام برگزيدهام؛ پس با او مخالفت نكن و از او حرفشنوي داشته باش كه من، او را در حالي بر تو امير كردهام كه ميدانم تو، از او بهتري؛ اما او، از تو جنگاورتر است و تجربهي جنگي بيشتري دارد. خداي متعال، ما و تو را به رشد و كمال رهنمون گردد. سلام و رحمت و بركات الهي بر تو باد.» خالد بن وليد رضی الله عنه نيز از عراق نامهاي براي ابوعبيده رضی الله عنه در شام فرستاد كه به شرح زير بود:
ـ به ابوعبيده بن جراح از خالد بن وليد.
سلام عليك
من، در برابر شما ضمن ستايش پروردگار يكتا، گواهي ميدهم كه خدايي جز خداي يگانه و بيشريك نيست. اما بعد، از خداي متعال ميخواهم كه ما و شما را در روز هراس، در پناه خود قرار دهد و در دنيا محافظت فرمايد. نامهاي از خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم به دستم رسيده كه مرا مأمور كرده به سوي شام حركت كنم و خودم را به سپاهيان اسلام برسانم و فرماندهي آنان را عهدهدار شوم؛ به خدا سوگند كه من، هرگز خواهان اين نبودم كه فرمانده شوم و هيچگاه اين پست را درخواست نكردم و نامهاي هم به ابوبكر نفرستادم كه از او چنين تقاضايي بكنم. تو، همچنان بر همان وضع گذشتهات خواهي بود و با هيچ يك از دستورات و پيشنهادهايت مخالفت نخواهد شد كه تو، از بزرگان و سرآمدان مسلمانان هستي و برتري و فضلت، بر كسي پوشيده نيست و كسي هم از نظرات و راهنماييهايت بينياز نميباشد. خداوند، نعمتهايش را بر ما و شما كامل گرداند و همهي ما را به رحمتش، از عذاب جهنم رهايي بخشد. والسلام عليك و رحمة الله.»
خالد رضی الله عنه نامهاي براي سپاهيان مسلمان در شام نيز نوشت و آن را با همان نامهبر، به شام فرستاد. در نامهي خالد رضی الله عنه به عموم مسلماناني كه در شام بودند، چنين آمده بود: «من، از خدايي كه ما را به وسيلهي اسلام عزت بخشيد، با دينش شرافت داد، با پيامبرش محمد مصطفي صلی الله علیه وسلم گرامي داشت و با ايمان، كرامتمان بخشيد، ميخواهم كه به رحمت گسترده و نعمت بيكرانش، نعمتش را بر ما و شما كامل گرداند. اي بندگان خدا! پروردگارتان را شاكر باشيد تا نعمتهايش را بر شما بيفزايد و به او روي آوريد تا احسان و نيكيش را بر شما تداوم بخشد. اي بندگان خدا! همواره سپاسگزار نعمتهاي خدا باشيد. نامهاي از خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم به من رسيده و مرا فرمان داده تا به سوي شما حركت كنم. من، نيز به قصد پيوستن به شما حركت كردهام و به زودي با سپاهيانم به شما ميرسم. مژده باد شما را كه تحقق وعدهي الهي نزديك است و شادمان باشيد كه از سوي خدا بهترين پاداش را مييابيد. خداي متعال، ايمان ما و شما را مصون بدارد و همهي ما را بر اسلام، ثابتقدم بفرمايد و بهترين پاداش مجاهدان را به ما ارزاني نمايد. و السلام عليكم.»( فتوحالشام ازدي، ص68-72)
عمرو بن طفيل رضی الله عنه كه نامهبر خالد رضی الله عنه بود، نامهي عموم مسلمانان را در جابيه بر آنان خواند. ابوعبيده رضی الله عنه نيز پس از خواندن نامهاش فرمود: «خداي متعال، نظر خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم را فرخنده و مبارك بگرداند و خالد رضی الله عنه را زنده و سالم نگه دارد.» اين تعامل ارزنده ميان ابوعبيده و خالد، اخوت و برادري را معنا ميكند و نشان ميدهد كه روابط ميان صحابه، برگرفته از توحيد درست و اخلاق پسنديده و سترگي بود كه تمام ياران رسولخدا صلی الله علیه وسلم به آن آراسته بودند.خالد رضی الله عنه تغيير نكرد و به خاطر موفقيتش در فتوحات عراق و اعتمادي كه خليفه به او داشت، خود را بزرگتر و برتر از برادرانش نپنداشت؛ بلكه به جايگاه والاي اهل فضيلت اذعان نمود و به صراحت بيان كرد كه همچنان از ابوعبيده رضی الله عنه حرفشنوي خواهد داشت. ابوعبيده رضی الله عنه نيز كه مأموريت يافت زير نظر و فرماندهي خالد رضی الله عنه انجام مسؤوليت كند، براي خالد رضی الله عنه آرزوي موفقيت و سلامتي نمود و دعا كرد كه خداي متعال، فرمان ابوبكر صديق رضی الله عنه را فرخنده و مبارك گرداند. رويكرد خالد و ابوعبيده در اين جريان، دليلي است بر اينكه آنها از خودخواهي بدور بودند و همواره به مصلحت امت ميانديشيدند و در كارهايشان تنها رضاي خدا را در نظر ميگرفتند.( التاريخ الاسلامي (9/231))
آري، آنچه خالد و ابوعبيده كردند، آموزهي بزرگي براي همهي افراد امت اعم از دعوتگران، فرماندهان، سران و بزرگان در تمام طبقات و سطوح حكومتي و جنبشي، ميباشد تا در مقاطع مختلف كاري، همين رويه را در پيش بگيرند و به هنگام عزل و نصب، اين چنين تعاملي با يكديگر داشته باشند.
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|