غزوهٔ نَجد
با این پیروزی که در غزوهٔ بنینضیر مسلمانان به دست آوردند، بدون آنکه دست به کارزار بزنند یا کشتهای بدهند، سلطهٔ آنان بر مدینه مستحکم گردید، و منافقان از آشکار کردن مکایدشان کوتاه آمدند، و رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- توانستند فراغتی به دست آورند و به قلع و قمع اعراب بادیهنشین بپردازند که پس از جنگ احد مسلمانان را آزار میرسانیدند، و بر سر هیأتهای اعزامی مبلغان اسلام ریخته بودند و ناسپاسانه و ناجوانمردانه آن مردان با فضیلت را کشته بودند، و گستاخی را به آنجا رسانیده بودند که قصد حمله به مدینه را داشتند.
اما، پیش از آنکه نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- دست به تأدیب این نیرنگبازان بزنند، نیروهای اطلاعاتی مدینه به آن حضرت خبر دادند که گروههایی از اعراب بادیهنشین، از بنیمحارب و بنیثعلبه، طوایف غطفان، برای یورش بردن به مدینه آماده شدهاند. نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- شتابان عازم حمله و نبرد شدند، و به صحراهای نجد رفتند، و بذر ترس و وحشت را از نیروهای رزمندهٔ مسلمین در دلهای آن بیابانگردان سنگدل کاشتند، تا بار دیگر به آن رفتارهای زشتی که امثال و اقران آنان با مسلمانان کرده بودند دست نیازند.
به این ترتیب، اعرابی که درصدد یورش بردن و چپاول و غارت بودند؛ همینکه از حضور رزمندگان مسلمان در منطقه با خبر شدند، سخت ترسیدند، و به قلههای کوهها پناه بردند؛ و مسلمانان توانستند آن طوایف غارتگر را برمانند، و تمام وجود ایشان را از ترس و وحشت آکنده سازند، آنگاه، در نهایت امن و امان به مدینه بازگشتند.
نویسندگان کتب مغازی و سیر، در این ارتباط، غزوهٔ مشخصی را گزارش کردهاند که در منطقهٔ نجد در ماه ربیعالثانی یا جمادیالاوّل سال چهارم هجرت به وقوع پیوسته است، و این غزوه را غزوهٔ ذاتالرّقاع نامیدهاند. از یک طرف، وقوع چنین غزوه یا غزواتی در این برهه از زمان، مسئلهای است که اوضاع و شرایط مدینه کاملاً مقتضی آن بوده است؛ زیرا، موسم غزوهٔ بدر ثانی که ابوسفیان به هنگام بازگشت از اُحُد خطّ و نشانش را کشیده بود، نزدیک شده بود، و خالی کردن مدینه از رزمندگان، و اعراب ساکن بیابانهای اطراف مدینه را بر همان حال سرکشی و یاغیگری وانهادن، و برای چنان نبرد هولناکی عزیمت کردن، قطعاً با مصلحت اندیشیهای سیاسی سازگار نبود، و ناگزیر باید پیش از اقدام به چنان جنگ بزرگ و وحشتناکی که انتظار میرفت در وادی بدر روی دهد، سرکوب میشدند، و قدرت و شوکتشان درهم شکسته میشد.
اما، از طرف دیگر، این مسئله که چنین غزوهای که به فرماندهی رسولاکرم -صلى الله علیه وسلم- در ماه ربیعالاخر یا جمادیالاولی سال چهارم هجرت صورت پذیرفته است، همان غزوهٔ ذاتالرّقاع باشد، درست نیست؛ زیرا، در غزوهٔ ذاتالرّقاع ابوهریره و ابوموسی اشعری -رضی الله عنهما- حضور داشتهاند، و اسلام آوردن ابوهریره چند روز پیش از غزوه خیبر بوده، و ابوموسی اشعری نیز در جنگ خیبر به محضر رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- شرفیاب شده است؛ بنابراین، غزوهٔ ذاتالرّقاع پس از جنگ خیبر روی داده، و دلیل این مطلب که این غزوه دیرتر از سال چهارم هجرت روی داده است، آنست که پیامبر بزرگ اسلام در این غزوه نماز خوف خواندهاند، و آغاز تشریع نماز خوف در غزوهٔ عُسفان بوده، و اختلافی در این نیست که غزوهٔ عُسفان پس از خندق روی داده، و غزوهٔ خندق نیز در اواخر سال پنجم به وقوع پیوسته است.
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388
عصر اسلام IslamAge.com
|