ردیابی شرک در عهد جاهلیت
آیین شرک و بتپرستی از آنجا در میان قوم عرب شکل گرفت که دیدند فرشتگان و انبیا و رسل و بندگان صالح خدا و اولیا و اتقیا و نیکوکاران، از همه آفریدگان خدا به او نزدیکترند، و نزد او رتبه و منزلتی بالاتر و والاتر دارند، و برخی کرامات و خوارق عادات به دست آنان جاری میگردد؛ چنان پنداشتند که خدای یکتا به آنان بهرهای از قدرت خداوندی را داده است که در پرتو آن میتوانند کارهایی را که اختصاص به خداوند سبحان دارد انجام بدهند، به خاطر همین کارهای خدایی که میتوانند انجام بدهند، و نیز به خاطر جاه و مقامی که نزد خداوند متعال دارند، استحقاق آن رادارند که واسطههایی فیمابین خداوند - سبحانه و تعالی - و عموم بندگانش باشند؛ بنابراین، احدی را سزاوار نیست که حاجتش را بر خدای یکتا عرضه کند، مگر به واسطه آنان؛ زیرا آنان نزد خداوند شفاعت میکنند، و به خاطر جاه و مقامی که دارند، خداوند شفاعت آنان را رد نمیکند. همچنین، سزاوار نیست به پرستش خدای یکتا بپردازند، مگر با وساطت آنان؛ زیرا آن شفیعان به موجب منزلت و رتبهای که نزد خدای یکتا دارند، بندگان خدا را به او نزدیک میگردانند.
وقتی این گمان در اذهان ایشان جای گرفت، و این اعتقاد در قلوبشان رسوخ یافت، آنان را «اولیاء» یعنی وسیلهها و واسطههایی میان خودشان و خدای یکتا- سبحانه و تعالی- قرار دادند، و به هر ترتیب که به ذهنشان میرسید، درصدد نزدیک گردانیدن خودشان به آنان برآمدند؛ از جمله برای بیشتر آن اولیاء الهی چهرهها و تمثالهایی تراشیدند. گاه آن چهرهها و تمثالها حقیقی بود، و با چهرههای اصلی آنان مطابقت داشت؛ گاه نیز چهرهها و تمثالها خیالی بود، و با تخیلات و تصویرهای ذهنی آنان در اذهان پرستندگانشان مطابقت داشت، «اَصنام» جمع «صَنَم» عنوانی بود که با همین چهرهنگاریها و مجسمهسازیها تحقق پیدا میکرد.
بعضی اوقات، برای اولیای الهی چهرهنگاری یا مجسمهسازی نمیکردند؛ اما آرامگاههای آنان و ضریحهایشان و مقر زندگی آنان، یا جاهایی را که فرود آمده بودند و استراحت کرده بودند، به اماکن مقدس تبدیل میکردند، و نذورات و قربانیهای خود را به آن اماکن تقدیم میکردند، و در برابر آن اماکن به عبادت و طاعت میپرداختند. «اَوثان» جمع «وثن» عنوانی بود که به این ضریحها و جایگاهها و مواضع و اماکن مقدس داده میشد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمه فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388
عصر اسلام
IslamAe.com |