سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322400
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 8   تعداد بازدید: 9589 تاریخ اضافه: 2010-07-28

خلافت هارون رشيد و دوران طلایی دولت عباسی (170-193هـ)

دوران هارون الرشید از دوران‌های با برکت و طلایی خلافت عباسی، و از نوادر تاریخ اسلام شمرده می‌شود، در این دوران قدرت و عظمت خلافت عباسیان به اوج خود رسید، علوم مختلف در حد بالایی توسعه یافته، علم و دانش در همه‌ی شهرها، روستاها، خانه‌ها و اماکن عمومی رخنه کرده و برکات و خیرات افزایش چشمگیری یافته بود، تا جایی که امام سیوطی همه‌ی دوران خلافتش را ایام خیر و برکت دانسته، و در حسن و زیبایی، آن روزها را به روزهای عروسی تشبیه کرده و می‌گوید: "کانت کلها أیام خیر، کأنها فی حسنها أعراس".

عهده‌دار شدن خلافت

هارون الرشید بعد از وفات برادرش هادی عهده‌دار امر خلافت شد، و در 14 ربیع الاول سال 170 هجری به صورت رسمی مردم با او بیعت کردند.

با آغاز خلافت این بزرگمرد دولت عباسی، انواع علوم و فنون و آداب در جامعه‌ی آن عصر انتشار پیدا کرد، رفاه و آسایش بالا رفته، و خزانه‌ی دولت پر از طلا و نقره شده بود، و همین سبب شد تا پایه‌ی دولت عباسیان بوسیله‌ی او محکم شده، و خلافت تا پنج قرن در این سلسله باقی بماند.

دولت عباسی در آن زمان از وسط آسیا تا اقیانوس اطلس امتداد داشت، تصویر مقابل وسعت قلمرو عباسیان را نشان می‌دهد، موقعیت جعرافیایی مختلف، فرهنگهای متنوع، عادات و سنت‌های گوناگون، نیازمند یک رهبر حکیم و دانا بود تا بتواند از وقوع هر نوع شورش و ناامنی در جامعه جلوگیری به عمل آورد، و بدون شک هارون الرشید برای این امر، رهبری شایسته و دانا بود، او توانست در طی دوران حکومت خود از پس همه‌ی مشکلات داخلی و خارجی بر آمده و با وجود این که 25 سال بیشتر از عمرش نمی‌گذشت، ولی با درایت تمام و استفاده از رهبران و کارشناسان سیاسی و نظامی، جامعه‌ای مدرن و توسعه یافته برای اسلام آن روز به وجود آورد.

استقرار دولت

همان طور که گفته شد، هارون الرشید کسی نبود که حکومتش رو به ضعف و سستی نهد، و کسی نبود که غرق در لذت‌ها و شهوت‌های دنیایی باشد، بلکه یک سال حج می کرد و سال دیگر به جهاد می‌رفت و روز به روز بر شکوه و عظمت حکومتش افزوده می‌شد.

او برای استقرار حکومت خود از مردان بزرگ سیاسی و دینی استفاده برد، افرادی همچون یحیی بن خالد برمکی در حکومت او پست وزارت را بر عهده گرفتند، او از برجسته‌ترین مهره‌های اساسی دولت هارون الرشید به شمار می‌آید.

در این عصر از خلافت عباسی دارایی حکومتی به حد بسیار بالایی رسید، تا جایی که بعضی از مورخان این در آمد را بالاتر از 400 میلون درهم بر آورد کرده‌اند، این اموال و دارایی پس از تقسیم آن در شهرها و ولایت‌ها، و بر آورده ساختن نیازهای آنها، به خزانه‌ی دولت واریز می‌شد، اموال و دارایی حکومت هارون الرشید به روش شرعی و بدون هیچ‌گونه ظلم و تعدی بدست می‌آمد، ابویوسف شاگرد ابوحنیفه نظام کامل و شاملی برای خراج حکومتی که یکی از موارد مهم دولتی بود وضع کرد، او با تألیف کتاب "خراج" کمک شایانی برای تعیین قوانین و مبادی خراج حکومت اسلامی کرد.

روایت شده که وقتی هارون الرشید عهده‌دار خلافت شد، سعی داشت در راستای برقراری عدالت و رد مظالم، از مالیات و خراج حکومتی بکاهد، به همین خاطر ابویوسف کتاب خراج را برای او تألیف کرده بود، این حرکت هارون الرشید تأثیر عمیقی بر رشد اقتصادی و پیشرفت علوم و فنون، و بالا رفتن آسایش و راحتی مردم داشت.

اموال به دست آمده در خلافت هارون الرشید برای پروژه‌ها متعددی استفاده می‌شد، حفر چاه، ساخت و تعمیر مساجد، بنای قصور، به وجود آوردن راه‌ها برای عبور و مرور آسان‌تر، از جمله کارهای مفیدی است، که این خلیفه‌ی مخلص و دین‌دار انجام داد، اما خلیفه برای آبادانی بغداد عنایت و اهتمام خاصی ورزید، شهرت این شهر زبان زد همه بود، جمعیت این شهر بالای یک میلیون نفر رسیده بود، قصرهای بزرگی در آن بنا شده، و بر ساحل رود دجله بناهای دلنشینی ساخته شده بود.

جای غلو نیست اگر بگوییم بغداد زمان هارون الرشید نه تنها مرکز تجارت در شرق، بلکه یک شهر تجاری و استراتژیک در دنیا بوده، و کالاها و اجناس از نقاط مختلف دنیا به این شهر آورده می‌شد.

همچنین این شهر به غیر از تجارت، مرکزی برای فراگیری علوم دینی و دنیوی بوده، و بزرگان و کبار فقها و محدثین و لغویین و قاریان قرآن از نقاط مختلف به این شهر کوچ می‌کردند، حلقه‌های درس در مساجد رونق خاصی گرفته بود، اکثر مساجد آن روز شبیه یک دانشگاه و مدرسه‌ای بودند که تخصص‌های مختلف در آن درس داده می‌شد، و مناقشه و جدل در آن رونق داشت.

هارون الرشید و بزرگان دولتش از این نهضت علمی حمایت می‌کردند، و خود او نیز، اهل علم، به خصوص فقها را بسیار دوست می‌داشت، و آن‌ها را در مجالس خود شرکت می‌داد، و در برابر آنها متواضع بود، تا جایی که روایت شده بعد از خوردن غذا، خلیفه خود بر دست آن‌ها آب می‌ریخت.

هارون الرشید کتب زیادی را به "بیت الحکمة" افزود، این کتب از زبان‌های مختلف مانند فارسی، یونانی، هندی، ترکی و غیره جمع‌آوری شده بود، اکثر این کتب به زبان عربی ترجمه شده بودند.

دوران هارون الرشید شاهد پیشرفت‌های علمی بزرگی در مجال پزشکی و هندسه بود. از جمله‌ی عجایبی که سیوطی و ذهبی درباره‌ی وی روایت کرده‌اند طرحی بود که هارون الرشید مبنی بر احداث کانالی در محل کانال سوئز امروزی در سر داشت که متاسفانه به علت کوتاهی عمرش نتوانست آن را عملی سازد. ذهبی به نقل از مسعودی می‌گوید: "هارون الرشید اندیشه‌ی پیوستن دریای روم (مدیترانه) به دریای سرخ را در سر داشت..."

خلاصه‌ای از حرکات و فتوحات در دوران هارون الرشید

- در سال 176هجری شهر "دبسة" به دست امیر عبدالرحمن بن عبدالملک بن صالح عباسی فتح شد.

- هارون الرشید در رمضان سال 179 هجری برای انجام عمره وارد مکه شد، و تا ایام حج در احرام خود باقی ماند، در آن روز از مکه رهسپار عرفات شد.

- او در سال 181 هجری قلعه‌ی "صفصاف عنوه" توسط خود او فتح شد.

- در سال 187 هجری عهدنامه‌ی صلح میان ملکه‌ی روم و مسلمانان منعقد شد.

- در سال 190 هجری قلعه‌ی "صقالبه" به دست "شراحیل بن معن بن زائده" فتح شد.

- در سال 192 هجری، رشید برای دفع شورش به سوی خراسان حرکت کرد.

- خوارج نیز در عهد هارون الرشید فعالیت جزئی داشتند، دو گروه صفریه و اباضیه که از خوارج بودند، در آن زمان امارت و مقرشان در بلاد افریقا بود.

گرفتن بیعت برای ولایت عهدی امین

هنوز امین به سن پنج سالگی نرسیده بود، که مادرش زیبدة و دایی‌هایش برای ولایت عهدی او در تلاش و تکاپو بودند، تا خلافت را بعد از پدرش به او برسانند.

ولی با این وجود، رشید نجابت و استعداد خلافت را در "عبدالله مأمون" می دید، و می‌گفت: در او حزم منصور، و عبادتگذاری مهدی و عزت هادی وجود دارد. حجت آن‌ها در بیعت با امین، در هاشمی بودن پدر و مادرش بود، هیچ کس از خلفای عباسی از چنین امتیازی بر خوردار نبودند.

هارون برای این امر، امرا و بزرگان دربار و فقها را حاضر کرد تا برای این تصمیم مهم، یعنی بیعت با پسر دومش "محمد الامین" شاهد باشند، این بیعت در روز پنج شنبه، شش شعبان سال 175 هجری به وقوع پیوست. او برای پسرش بیعت گرفت و او را امین لقب داد، و در همان هنگام او را والی بلاد شام و عراق قرار داد. اما برای تربیت بهتر فرزندش، ولایت او را تحت مربی‌گری "فضل بن یحیی برمکی" قرار داد.

بزرگانی که در دوران او وفات نمودند

بزرگان زیادی در عصر این خلیفه عباسی وفات نمودند، افرادی همچون مالک بن أنس، و ليث بن سعد، و أبو يوسف صاحب أبو حنيفة، و قاسم بن معن، و مسلم بن خالد زنجي، و نوح الجامع، و حافظ أبو عوانة يشكري و إبراهيم بن سعد زهری و أبو إسحاق فزاری و إبراهيم بن أبي يحيى شيخ شافعی، و أسد كوفي از بزرگان أصحاب أبو حنيفه، و إسماعيل بن عياش، و بشر بن مفضل، و جرير ابن عبد الحميد، و زياد بكائی، و سليم مقرئ صاحب حمزة، و سيبويه امام نحو و لغت، و ضيغم زاهد، و عبد الله عمری زاهد، و عبد الله بن مبارک، و علمای دیگری در دوران هارون الرشید وفات نمودند، همان طور که قبلا بیان شد، علما و فقها نزد این خلیفه از محبوبیت خاصی بر خوردار بودند.

وفات هارون الرشید

هارون الرشید دوران طلایی خلافت خویش را بین جهاد و حج سپری کرد، تا این‌که در سال 192 هجری، در راستای فریضه‌ی جهاد، برای خاموش کردن فتنه‌ها و شورش‌ها راهی خراسان شد، عوامل شورش ضد دولت عباسی بودند، اما زمانی که به شهر طوس رسید، بیماری او شدت گرفت، و سرانجام در جمادی الآخر سال 193 هجری، در حالی که 45 سال از حیات مبارکش سپری شده بود، دار فانی را وداع گفت.

او بیش از 23 سال از عمر مبارک خود را برای خدمت به اسلام در خلافت خویش گذراند، مورخان بسیاری دوران خلافت او را ستوده، آن را عصری طلایی ذکر کرده‌اند.

هارون الرشید در هنگام وفاتش بیش از یک میلیون دینار به جای گذاشت، و اثاث و جواهرات و چهار پایان او نیز تقریبا به قیمت یک میلیون و بیست و پنج هزار دینار می‌رسید، همان طور که بیان شد، عصر او پر از خیرات و برکات بوده، خزانه ی دولت پر از دینار و جواهرات بود.

ما مسلمانان به وجود خلفایی همچون خلفای راشدین و عمر بن عبدالعزیز و هارون الرشید، و همه کسانی که این راه را طی کردند افتخار کرده، و از خداوند منان خواهانیم، این دوران‌های طلایی را باری دیگر به جهان اسلام باز گرداند.

ترجمه و تحقیق: أبو أنس
سايت عصر اسلام
www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

1- هارون الرشید « الخلیفة المظلوم»، تألیف أحمد قطان و محمد طاهر الزین، دار الإیمان بالإسکندریة.
2- سير أعلام النبلاء، تأليف شمس الدین الذهبي،تحقيق شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، 1405هـ/1985م
3- العصر الذهبی للدولة العباسیة، تألیف محمد السید الوکیل، دار القلم بدمشق، الطبعة الأولی، 1418هـ/1998م
4- البدایة و النهایة - لابن کثیر.
5- الکامل فی التاریخ- لابن الأثیر.
6- - سایت ويكيبيديا، الموسوعة الحرة، و سایت إسلام أون لاین . نت و سایت أسرة آل باوزیر العباسیة الهاشمیة.
7- الدرة السنیة فی أخبار الدولة العباسیة، تألیف أبوبکر بن عبدالله بن أیبک الدواداری، بیروت 1413هـ/1992م.
8- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي، تألیف حسن ابراهيم حسن، دار الجیل ببیروت،الطبعة الرابعة عشرة، 1416هـ/1996م.
9- موسوعة الخلافة العباسیة، تألیف أحمد شلبی، مکتبة النهضة المصریة، الطبعة الثامنة،1985م.
10- الدولة العباسیة، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الخامسة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان