هود ـ علیه السلام ـ به تصویر قرآن
{وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ}[1] (اعراف: 65).
ذکر هود در قرآن:
در قرآن کریم هفت بار سخن از هود علیه السلام آمده است از جمله در سورههای اعراف و شعراء، و یک سورهی قرآن بنام هود نامگذاری شد. خداوند متعال او را به سوی قبیلهی بزرگی از انسانهای قدبلند و غول پیکر به نام عاد مبعوث کرد. خداوند در وصف آنها می فرماید: {کذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ (١٢٣) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلا تَتَّقُونَ}[2] (شعراء: 124-123).
قوم عاد از قبایل عربی بائده هستند و از فرزندان سام پسر نوح متفرع شده بودند. از باب انتساب به یکی از اجداد خود بنام عاد پسر عوض پسر ارم پسر سام به این نام اشتهار پیدا کردهاند.
نسب هود:
هود پسر عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بزرگ قبیله است. نسب او به سام فرزند نوح منتهی میشود. این سخن مورد تأیید و قبول ابن حریر است، اما محمد پسر اسحاق نسبی غیر از این برای هود نقل کرده، اما قول صحیح همان است که ما ذکرش کردیم. و استاد عبدالوهاب نجار در کتاب قصص الأنبیاء آنرا ترجیح داده است.
سرزمین قوم عاد:
قوم عاد در سرزمین احقاف به طرف یمن در جنوب شبه جزیره عربستان مسکن گزیده بودند. سرزمین احقاف از نظر موقعیت جغرافیایی در شمال حضرموت قرار دارد. در شمال آن، ربع الخالی و در شرق آن، عمان قرار دارد. مکانی که شهر و دیار آنها در آن واقع شده بود امروزه صحرا و شن زار است و هیچ کس در آن زندگی نمیکند. این در حالی است که قبلا آباد و پر از نعمت بود خداوند می فرماید: {وَاذْکرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیکمْ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ}[3] (احقاف: 21).
قوم عاد، همان «عاد ارم» هستند که به «عاد اول» نامگذاری میشوند. اما عاد دوم، متأخرتر هستند. خداود فرموده: {وَأَنَّهُ أَهْلَک عَادًا الأولَى (٥٠) وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى}[4] (نجم: 51-50). و بدین علت عاد ارم نامیده میشود، چون خدای سبحان میفرماید: {أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعَادٍ (٦) إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ (٧) الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلادِ}[5] (فجر: 8-6).
این قوم بسیار قوی و تنومند بودهاند. خداوند هیکلی درشت به آنها بخشیده بود. دارای زندگی مرفه بودند ساختمانها و قصرهای بزرگ و بلند بنا مینهادند در قلعههای محکم و استوار زندگی می کردند اطراف آنها را باغها و چشمه سارها احاطه کرده بود. در ناز و نعمت و رفاهیت و خوشگذرانی غرق شده بودند. خداوند متعال مظاهر اشراف و نعمت آنها را این چنین تعریف میکند: {أَتَبْنُونَ بِکلِّ رِیعٍ آیةً تَعْبَثُونَ (١٢٨) وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکمْ تَخْلُدُونَ (١٢٩) وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ (١٣٠) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (١٣١) وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکمْ بِمَا تَعْلَمُونَ (١٣٢) أَمَدَّکمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ (١٣٣) وَجَنَّاتٍ وَعُیونٍ}[6] (شعراء: 134- 128).
دارای هیکل و بنیهی جسمی قوی بودند وقتی راه میرفتند زمین زیر پای آنها به لرزه در میآمد، مغرور و سرمست از قوت و توان خود بودند و در روی زمین تکبر ورزیدند و از امر رسول خدا نافرمانی کردند و برای مدتها راه سرکشی و طغیان را در برگرفتند؛ تا سرانجام به عذاب خدا گرفتار شدند و خداوند آنها را بوسیله باد شدید به هلاکت انداخت.{فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکبَرُوا فِی الأرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَکانُوا بِآیاتِنَا یجْحَدُونَ (١٥) فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لا ینْصَرُونَ}[7] (فصلت: 16-15).
عبادت قوم عاد:
قوم هود علیه السلام بتهایی داشتند که به جای خدا آنها را پرستش میکردند، آنها اولین گروهی بودند که بعد از طوفان راه بت پرستی در پیش گرفتند. ابن کثیر می گوید: آنها دارای سه بت به نام صدا، صمودا و هرا بودند.[8]
آنها اعرابی جفا پیشه، کافر، سرکش و متمرد بودند. حضرت هود آنها را از عذاب خدا بیم میداد، سرنوشت قوم نوح را برای آنها مثال میزد. نعمتهای خدا را به یاد آنها میآورد و برای آنها توضیح می داد که در مقابل نصیحت اجری از آنها نمیطلبد. تصمیم گرفتند از او انتقام بگیرند او را متهم به دیوانگی و سفاهت نمودند، به اینکه خدای آنها از او انتقام گرفته و صدمهای بر او وارد کرده و استهزایی که از ناحیهی آنها به او میشود بخشی از عذاب خدای آنها است که بر او فرود آمده است.
خداوند از آنها چنین حکایت میکند: {قَالُوا یا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَینَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِک وَمَا نَحْنُ لَک بِمُؤْمِنِینَ (٥٣) إِنْ نَقُولُ إِلا اعْتَرَاک بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکونَ (٥٤) مِنْ دُونِهِ فَکیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لا تُنْظِرُونِی}[9] (هود: 55-53).
هود آنها را از عذاب خدا بیم داد ولی اثری نکرد و آنها همچنان بر کفر و عناد و نافرمانی خود باقی ماندند.
هلاک قوم عاد:
زمانی که طغیان و سرکشی قوم عاد در مقابل پیغمبر خدا، هود به اوج رسید و نصیحت او برای آنها مؤثر واقع نشد و راه نافرمانی و طغیان را هر چه بیشتر در پیش گرفتند، خداوند متعال سه سال تمام بارش باران را بر منطقه آنها حبس کرد، تا اینکه بلا و سختی بر آنها شدت گرفت به فریادرسی و رهایی طلبی برخاستند. خداوند ابری بر آنها فرستاد آنگاه خوشحال شدند، گمان بردند نشانه و مژدهی بارش باران است و دعای آنها قبول شده و مشمول رحمت خدا واقع شده اند. چون سایه آن بر سر آنها رسید آنرا بسیار سیاه یافتند فزع و ترس وجود آنها را گرفت. بعد باد بر آنها وزیدن گرفت. اما چه بادی؟ بادی عقیم و بیباران خداوند هفت شبانه روز متوالی این باد شدید را بر آنها مسلط کرد سرانجام همگی به واسطهی آن به کام مرگ و نابودی فرو رفتند و لاشهی مردهی آنها همچو تنهی درخت خرمای افتاده بر زمین، افتاد.
خداوند هود و ایمان آورندگان را از این عذاب نجات داد و کافران تا آخرین نفر، هلاک شدند و هیچ شبهه و رسم و نشانهای از دیار آنها باقی نماند. چون باد شدید همه چیز را نابود و ویران کرده بود.
{فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ (٢٤) تُدَمِّرُ کلَّ شَیءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لا یرَى إِلا مَسَاکنُهُمْ کذَلِک نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ}[10] (احقاف: 25-24).
این باد در قرآن به «ریح العقیم» نامگذاری شده است.
{وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ (٤١) مَا تَذَرُ مِنْ شَیءٍ أَتَتْ عَلَیهِ إِلا جَعَلَتْهُ کالرَّمِیمِ}[11] (ذاریات/42-41)
حضرت هود بعد از هلاکت قوم عاد در منطقه حضرموت اقامت گزید و تا زمان وفات در آنجا ماند. پس از وفات در شرق حضرموت در فاصلهی دو مرحله از شهر (تریم) مدفون گردید. از حضرت علی رضی الله عنه منقول است که حضرت هود در توده ریگ سرخ دفن شده و نزد سر او درخت سمرهای در حضرموت وجود دارد.
مردم فلسطین نیز گمان میبرند که هود در سرزمین آنها دفن شده ولی قول اصح آن است که ما ذکر کردیم. (والله أعلم)
منبع مقاله: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف: شیخ علی صابونی، مترجم: محمد ملازاده
عصر اسلام
IslamAge.com
[1] هود را به سوی قوم عاد که خودش از آنان بود روانه کردیم، هود به قوم عاد گفت: ای قوم من خدایی را بپرستید و (بدانید) جز او معبودی ندارید. آیا پرهیزگاری نمی ورزید.
[2] قوم عاد پیغمبران را تکذیب کردند (و دروغگو نامیدند) آنگاه که برادرشان هود بدیشان گفت: هان تقوی پیشه کنید.
[3] و برادر [قوم] عاد [- هود] را یاد کن چون در سرزمین احقاف به قومش هشدار داد و به راستى پیش از او و پس از او هشدار دهندگانى گذشته بودند [با این پیام] که: جز خدا را نپرستید. من از عذاب روزى بزرگ بر شما بیمناکم.
[4] و اینکه او است که عاد نخستین را نابود کرده و قوم ثمود را هلاک کرده (و از ایشان) هیچ باقی نگذاشت.
[5] آیا ندانسته ای که پروردگارت چگونه با قوم عاد رفتار کرده است قوم ارم که صاحب قامتهای بلند ستون مانند بودند. کسانی که همانند ایشان باشند در شهرها و کشورها آفریده و پیدا نشده است.
[6] آیا شما بالای هر بلندی و مکان مرتفعی کاخ سر به فلک کشیده ای میسازید و به خوشگذرانی و کارهای بیهوده می پردازید. و دژها قلعههایی میسازید تا شاید جاودانه بمانید و هنگامی که مجازات می کنید از (حد لازم) تجاوز می کنید و همچون ستمگران و سرکشان کیفر می دهید. از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. از خدائی بپرهیزید که شما را با نعمتهای که می دانید یاری داده است. شما را یاری داده است با (اعطاء) چهارپایان و پسران و با باغها و چشمه ها.
[7] و اما قوم عاد در زمین به ناحق تکبر ورزیدند و گفتند: چی کسی از ما قدرت بیشتری دارد مگر آنان نمی دانستند که خداوندی که ایشان را آفریده است از آنان نیرومند تر است؟ آنان پیوسته نشانهها و آیات ما را انکار می کردند و نمی پذیرفتند سرانجام باد تند و پر صدا و سخت سردی را در روزهای شومی به سویشان وزان کردیم تا عذاب خوار و پست کننده ای در زندگی همین دنیا بدیشان بچشانیم و عذاب آخرت خوار و پست کننده تر است و آنان اصلا (از سوی کسی) یاری و کمک نمی شنوند.
[8] البدایة والنهایة ج 1 ص 121.
[9] گفتند: ای هود تو دلیلی برای ما نیاورده ای و ما بخاطر سخن تو خدایان خود را رها نمی کنیم و به تو ایمان نمی آوریم. چیزی جز این نمی گوییم که یکی از خدایان ما بلایی به تو رساند. (وتو را دیوانه کرده است) گفت: من خدا را گواه می گیرم و شما هم گواهی دهید که من از چیزهایی که می پرستید بیزار و برکنارم به جز خدا و همگی به نیرنگ و چاره جوئیم بپردازید و مهلتم ندهید.
[10] هنگامی که ابری را دیدند که در افق آسمان گسترده می شود و به سوی سرزمینهای ایشان رو میآورد (خوشحال شدند و گفتند): این ابر بر ما باران را میباراند بلکه این همان چیزی است که آن را به شتاب می خواستید تند بادی است که عذاب دردناکی به همراه آورده است. (تند بادی است) که همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم می کوبد و نابود می سازد پس به گونهای در آمدند که جز خانههایشان چیزی به چشم نمی خورد ما بدینسان مردمان بدهکار را سزا میدهیم.
[11] در سرگذشت قوم عاد نیز پند و عبرتی است بدانگاه که تندباد بی خیر و برکتی به سوی ایشان وزان کردیم* به هرچیزی که میخورد برجایش نمیگذاشت مگر همچون استخوانهای پوسیده و پودر شده.
|