سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

13 شهريور 1404 11/03/1447 2025 Sep 04

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7982270
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 447   تعداد بازدید: 3119 تاریخ اضافه: 2010-04-01

خلافت امير المؤمنين معاويه بن أبي سفيان رضی الله عنهما (از 41 تا 60 ه‍)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خلافت معاويه ماية خير بركت براي مسلمين بود، چون كه دوران هرج و مرج به پايان رسيد و مسلمان‌ها آنچه را كه دشمنان از دست آنها گرفته بودند بازپس گرفتند و طمع كفار قطع گرديد، زيرا مسلمين همه بر يك خليفه اتفاق كردند و قدرت خود را به بيرون معطوف داشتند، و پرچم جهاد دوباره بر افراشته شد، و فتوحات باز شروع شدند، و معاويه با مردم رفتاري خوبي داشت، و در ايام او كسي با او مخالف نبود و بلكه همه اطاعت از او را پذيرفتند (به جز گروه اندكي از خوارج) و جنگ‌هاي تابستاني و زمستاني در دوران او شهرت يافت.

 

جايگاه معاويه رضی الله عنه :

از ابن المبارك دربارة معاويه پرسيدند او گفت: چه مي‌توانم دربارة مردي بگويم كه پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم گفت «سمع الله لمن حمده و او گفت ربنا ولك الحمد».( البدایة والنهایة 8/130.)

و به ابن المبارك گفتند عمر بن عبدالعزيز برتر است يا معاويه؟ او گفت: خاك‌هايي كه در معيت پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم به بيني معاويه رفته است از عمر بن عبدالعزيز افضل و بهتر است.

و از المعافي بن عمران پرسيدند كه معاويه افضل و برتر است يا عمر بن عبدالعزيز؟ او خشمگين شد و به پرسشگر گفت: آيا مردي از اصحاب را با مردي از تابعين قرار مي‌دهي، معاويه همراه و يار پيامبر و برادر خانمش و نويسنده و امين پيامبر بر وحي بوده است.( البدایة والنهایة 8/130.)

و ابن ابي مليكه مي‌گويد به ابن عباس گفته شد: امير المؤمنين معاويه يك ركعت نماز وتر مي‌خواند. ابن عباس گفت: او فقيه است.( بخاری – کتاب فضائل الصحابه – باب ذکر معاویه حديث 3765.)

 

مهمترين كارهايي كه در زمان معاويه انجام شد

1- كارخانه كشتي‌سازي در مصر در سال 54 ه‍ راه‌اندازي كرد.

2- جنگ قسطنطنيه سال 50 ه‍.

پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم گفت: اولين لشكر امت من كه براي جهاد وارد دريا مي‌شوند بهشت براي آنان واجب گرديد است، و اولين لشكر امتم كه به جنگ قيصر مي‌رود خداوند آنا را بخشيده است. و بار ديگر در سال 53 ه‍ معاويه به جنگ شهر قيصر رفت و آن را محاصره كرد و محاصره تا سال 57 ه‍ ادامه يافت. و تكريت، رودوس، بنزرت، سوسه، سجستان، قهستان، سرزمين سند در زمان او فتح شدند.

3 ـ ساختن قيروان:

از خلافت به ملوكيت:

وقتي زمام امور را معاويه به عهده گرفت خلاف به پادشاهي و ملوكيت تبديل شد، سفينه ابو عبدالرحمن غلام پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم مي‌گويد كه پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: خلافت به شيوة نبوّت سي سال خواهد بود، سپس خداوند پادشاهي را به هر كس بخواهد مي‌دهد، سفينه مي‌گويد خلافت ابوبكر دو سال، و خلافت عمر ده سال، و خلافت عثمان دوازده سال، و خلافت علي شش سال بود.( ابو داود با سند صحیح این را روایت کرده است – کتاب السنه باب فی الخلفاء حديث 4646 و احمد در سند 4/273، 5/50244.)

و وقتي به كتاب‌هاي تاريخ مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه كتاب‌هاي تاريخ مي‌گويند كه ابوبكر دو سال و سه ماه حكومت كرد، و عمر ده سال و دو ماه، و عثمان دوازده سال، و علي چهار سال و نه ماه، و حسن شش ماه حكومت كرد كه مجموع آن سي سال مي‌شود.

ابن كثير مي‌گويد: حسن در ربيع الاول سال چهل و يكم كه سي سال بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم  تكميل شد از خلافت دست كشيد.( البدایة والنهایة 8/17.)

و ابي عبيده عامر بن الجراح مي‌گويد: پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: اول دين شما نبوت، و رحمت است، سپس پادشاهي و رحمت است، سپس پادشاهي غبارآلودي است، و سپس پادشاهي و سركشي است.( سنن دارمی - کتاب الاشربة – باب ما قیل فی المسکر2/114 راویان آن ثقه هستند و گفته‌اند که مکحول از ابی ثعلبه الخشنی نشنیده است.)

و اينكه پيامبر فرمود: اول دين شما نبوت و رحمت است يعني در آغاز پیامبر صلی الله علیه وسلم  پيشوا و رهبر مومنان است، و سپس ابوبكر و عمر و عثمان و علي و الحسن پيشوا مي‌باشند، و اينكه فرمود بعد از آن پادشاهي و رحمت است يعني زمان معاويه، و فرمود بعد از آن پادشاهي غبارآلود يعني دوراني كه خوب نيست و گويا پيامبر اين دوران را مذمت كرده است، و سپس پادشاهي و سركشي اينها بعد از حكومت معاويه در دوران پادشاهي يزيد و پادشاهان بعد از يزيد به جز عمر بن عبدالعزيز، مصداق پيدا مي‌كنند.

معاويه تقريباً بيست سال تا سال شست هجري بر مسلمانان حكمراناني كرد، و در اين دوران فتوحات و استقرار آرامش بود، و در اين دوران الحسن بن علي رضی الله عنهما  در سال 49 ه‍ وفات يافت.

عمير بن اسحاق مي‌گويد: من و يكي از همراهانم براي عيادت الحسن بن علي پيش او رفتيم، او به دوستم گفت: اي فلاني از من بپرس؟

گفت: من تو را از چيزي نمي‌پرسم. سپس بلند شد و به دستشويي رفت و وقتي از آن بيرون آمد گفت: گفت از من بپرس قبل از آن كه فرصت پرسيدن از من را از دست بدهي، سوگند به خدا كه پيش‌تر قسمتي از جگرم را استفراع كردم و آن را با تكه چوبي كه همراه داشتم زير و رو نمودم، و بارها مسموم شده‌ام ولي تاكنون به چنين سمّي مسموم نشده بودم.

او گفت: من از تو چيزي نمي‌پرسم، خداوند به تو تندرستي بدهد، سپس بيرون رفتيم و فردا پيش او آمدم و ديدم كه او در حال جان دادن است، سپس حسين آمد و بالاي سر او نشست و گفت: برادرم به من بگو چه كسي تو را مسموم كرده است. گفت: چرا؟

آيا او را مي‌كشي؟ حسين گفت: بله.

گفت به تو چيزي نمي‌گويم، اگر آن كس مرا مسموم كرده كه به او مظنون هستم، خداوند سخت‌تر از تو او را مجازات خواهد كرد، و اگر او نيست، پس سوگند به خدا اجازه نمي‌دهم كه فرد بي‌گناهي در عوض من كشته شود.( الطبقات الکبری ص 335 حديث 294.)

و گفته‌اند كسي كه او را مسموم كرد همسرش جعده بنت الأشعث بود، اما اين ثابت نيست.

ذهبي مي‌گويد: اين درست نيست، و چه كسي از آن اطلاع داشته است.( تاریخ الاسلام عهد معاویه ص 40.)

و ابن كثير مي‌گويد از ديدگاه من چنين چيزي درست نيست.( البدایة والنهایة 8/44.)

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین


 

سایت عصر اســلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان