سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322859
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 444   تعداد بازدید: 2803 تاریخ اضافه: 2010-04-01

شباهت حسن بن علي رضی الله عنه به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

1ـ ابوخالد مي‌گويد: از ابوجحيفه پرسيدم كه آيا رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  را ديده‌اي؟ گفت: آري؛ حسن بن علي رضی الله عنه  بيش از همه به او شباهت دارد.[1]

2ـ عقبة بن حارث مي‌گويد: من، همراه ابوبكر رضی الله عنه  بودم كه گذرش به حسن بن علي رضی الله عنه  افتاد؛ او را روي شانه‌اش گذاشت و گفت: «قسم مي‌خورم كه به پيامبرص شبيه است؛ نه به علي رضی الله عنه ». علي رضی الله عنه  آنجا حضور داشت و از شنيدن سخن ابوبكر رضی الله عنه  خنديد. به روايت ديگري، عقبة بن حارث مي‌گويد: چند روز پس از وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم  همراه ابوبكر رضی الله عنه  پس از نماز عصر بيرون شدم و علي رضی الله عنه  در كنار ابوبكر رضی الله عنه  راه مي‌رفت. گذر ابوبكر رضی الله عنه  به حسن بن علي رضی الله عنه  افتاد كه مشغول بازي با بچه‌ها بود. ابوبكر رضی الله عنه  او را روي گردنش گذاشت و گفت: «قسم مي‌خورم كه شبيه پيامبرص است، نه شبيه علي رضی الله عنه » و علي رضی الله عنه  نيز خنديد. آري! از اين روايت، محبت و همبستگي ميان ابوبكر و علي رضي الله عنهما نمايان مي‌گردد.

3ـ هاني بن هاني به نقل از علي رضی الله عنه  مي‌گويد: «حسن رضی الله عنه  از قسمت سينه تا سر، بيش از همه به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  شباهت داشت و حسين رضی الله عنه  از سينه به پايين».[2]

4ـ عصم بن كليب مي‌گويد: پدرم، به نقل از ابوهريره رضی الله عنه  اين حديث رسول اكرمص را روايت نمود كه: (من رآني في النّوم فقد رآني فإنّ الشيطان لا ينتحلني) يعني: «هر كس، مرا در خواب ببيند، به راستي مرا ديده است؛ چرا كه شيطان نمي‌تواند خودش را به شكل من درآورد».

راوي مي‌گويد: پدرم گفت: اين حديث را براي ابن عباس رضی الله عنه  نقل كردم و به او گفتم كه من، رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  را در خواب ديدم. ابن عباس گفت: واقعاً او را در خواب ديدي؟ گفتم: آري، به خدا قسم پيامبرص را در خواب ديدم. ابن عباس رضی الله عنه  گفت: حسن بن علي رضی الله عنه  را به خاطر داري؟ گفتم: آري، او را به خاطر دارم و طرز راه رفتنش را هم به ياد دارم. ابن عباس رضی الله عنه  گفت: حسن رضی الله عنه  به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  شباهت داشت.[3]

5 ـ بهي، آزادشده‌ي زبير رضی الله عنه  مي‌گويد: با هم در اين رابطه صحبت مي‌كرديم كه كدام يك از اهل بيت، به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  شباهت بيشتري دارد؟ در اين اثنا عبدالله بن زبير رضی الله عنه  آمد و گفت: «من، به شما مي‌گويم كه محبوب‌ترين و شبيه‌ترين فرد خاندان پيامبرص به آن حضرت صلی الله علیه وسلم ، چه كسي بود؟ او، حسن بن علي رضی الله عنه  بود؛ من، حسن رضی الله عنه  را ديدم كه وقتي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  در حال سجده بود، پشت آن حضرت رفت. رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  او را از پشتش پايين نمي‌آورد تا آنكه خود حسن رضی الله عنه  از پشت ايشان، پايين مي‌آمد؛ همچنين پيامبرص در حال ركوع بود كه حسن رضی الله عنه  به سمت ايشان آمد. رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  پاهايش را باز كرد تا حسن رضی الله عنه  از ميان آنها عبور كند.[4]

6 ـ انس رضی الله عنه  مي‌گويد: هيچ كس، از حسن بن علي رضی الله عنه  شباهت بيشتري به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  نداشت.[5] انس رضی الله عنه  علاوه بر اين مي‌گويد: حسن بن علي رضی الله عنه  از لحاظ سيما، بيش از همه به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  شباهت داشت.[6]

7ـ زماني كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  در بيماري وفات خود به سر مي‌برد، فاطمه رضي الله عنها، حسن و حسين را نزد آن حضرتص برد و گفت: اي رسول‌خدا! اينها فرزندان شما هستند؛ چيزي به اينها ارزاني كن. رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  فرمود: «هيبت و ارجمندي من، به حسن رضی الله عنه  و جرأت و سخاوتم، به حسين رضی الله عنه  مي‌رسد».[7]

8 ـ ابن ابي مليكه مي‌گويد: فاطمه رضي الله عنها مي‌گفت: پسرم، حسن رضی الله عنه  شبيه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  است و شبيه علي رضی الله عنه  نيست.[8]

9ـ اين افراد، شبيه‌ رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  بودند: جعفر بن ابي‌طالب، حسن بن علي، ابوسفيان بن حارث، قثم بن عباس، سائب بن عبيد بن عبد يزيد بن هاشم بن مطلب.[9]

10ـ هبيرة بن بريم مي‌گويد: از علي رضی الله عنه  شنيدم كه مي‌گفت: كسي كه دوست دارد به شخصي بنگرد كه موها و همچنين قسمت گردن تا صورتش، بيشترين شباهت را به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  دارد، به حسن بن علي رضی الله عنه  نگاه كند و هر كس، دوست دارد به شبيه‌ترين فرد به رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  از لحاظ اندام پايين‌تر از گردن نگاه نمايد، به حسين بن علي رضی الله عنه  بنگرد.[10]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب حسن ابن رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســلام

IslamAge.Com

--------------------------------------------------

[1]- الطبقات الكبري (1/245)؛ صحيح بخاري، شماره‌ي 3544.

[2]- طبقات (1/247) با سند ضعيف.

[3]- طبقات (1/248) با سند حسن.

[4]- طبقات (1/249) با سند ضعيف.

[5]- الصحيح المسند من فضائل الصحابة، از عدوي، ص263.

[6]- ذخائر ذوي القربي، ص221.

[7]- الأحاديث الواردة بشأن السبطين، ص287؛ استاد عثمان الخميس، به خاطر وجود محمد بن حميد وابراهيم بن علي در سند راويان، اين حديث را ضعيف دانسته است.

[8]- مجمع الزوائد (9/176).

[9]- التبيين في أنساب القرشيين، ص102.

[10]- الشريعة از آجري (5/2146).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان