رثاهایی که در مورد علی رضی الله عنه گفته شده است
بسم الله الرحمن الرحیم
1- اشعار ابوالأسود دؤلی در رثاء امیر المؤمنین رضی الله عنه
ابن عبدالبر گفته است: بخش عمده از این رثاها ازام هیثم دختر عریان نخعی روایت میکنند:
ألا يا عين ويحك أسعدينا
تبكيام كلثوم عليه
الا قل للخوارج حيث كانوا
أفي شهر الصيام فجعتمونا
قتلتم خير من ركب المطايا
ومن لبس النعال ومن حذاها
فكل مناقب الخيرات فيه
لقد علمت قريش حيث كانت
وإذا استقبلت وجه أبي حسين
وكنا قبل مقتله بخير
يقيم الحق لا يرتاب فيه
وليس بكاتم علما لديه
كأن الناس إذا فقدوا عليا
ألا تبكي أمير المؤمنينا
بعبرتها وقد رأيت اليقينا
فلا قرت عيون الشامتينا
بخير الناس طرًّا أجمعينا
وذللها ومن ركب السفينا
ومن قرأ المثاني والمئينا
وحب رسول رب العالمينا
بأنك خيرها حسبا ودينا
رأيت البدر فوق الناظرينا
نرى مولى رسولالله فينا
ويعدل في العدا والأقربينا
ولم يخلق من المتجبرينا
نعم حار في بلد سنينا
ای چشم، وای بر تو، ما را خوشبخت کن، آیا بر امیرالمؤمنین گریه نمیکنی؟
ام کلثوم اشکریزان بر او گریه میکند که او یقیناً (مرگ او) را دیده است.
به خوارج بگو، هر جا که هستند، خوشحالی به خود نبینند.
آیا در ماه رمضان ما را جمع کردهاید؟! شما، بهترین کسی را که بر چهارپایان سوار میشد و آنها را رام میکرد و سوار بر کشتی میشد و کفش میپوشید و سورههای مثانی و مئین را خوانده است، کشتید!
همه ی ارزشها و فضایل خوب در او بود و محبوب رسول پروردگار جهانیان بود!
قریش در هر جا که بود دانست که تو به لحاظ اصل و نسب و دین از همه ی آن ها بهتر هستی!
و وقتی که به چهره ی پدر حسین روی می آوردی، بدر (ماه شب چهارده) را بالای کسی میدیدی که ما را نگاه میکرد!
و ما قبل از قتل او در خوبی و خوشی بودیم و مولای پیامبر صلی الله علیه وسلم را در میان خود میدیدیم.
او حق را برپا میکرد و در آن تردید نمیورزید و دربارة دشمن و دوست و نزدیک عدالت را اجرا میکرد.
وی هیچ علمیرا که در اختیار داشت، پنهان نکرد، و مستبد و تک رأی و زورمدار آفریده نشده بود!
مردم وقتی که علی را از دست دادند، همچون گلّه بی شبان حیران و سرگردان درشهر هستند و چندین سال بر این حالت (سرگردانی) باقی ماندند.
2- شعر اسماعیل بن محمّد حمیری در رثای علی رضی الله عنه
سائل قريشا به إن كنت ذا عَمَهٍ
من كان أقدم إسلاما وأكثرها
من وحد الله إذ كانت مكذِّبة
من كان يقدم في الهيجاء إن نكلوا
من كان أعدلها حكما وأبسطها
إن يصدقوك فلن يعدوا أبا حسن
إن أنت تلق أقواما ذوي صلف
من كان أثبتها في الدين أوتادا
علما وأطهرها أهلا وأولادا
تدعو مع الله أوثانا وأندادا
عنها وإن يبخلوا في أزمة جادا
علما وأصدقها وعدا وإيعادا
إن أت لم تلق للأبرار حسادا
وذا عناد لحق الله جحادا ج
«اگر توکور هستی (و واقعیت را نمیبینی) دربارهی علی از قریش سؤال کن. چه کسی محکمترین میخ در دین بود؟! چه کسی به لحاظ اسلام مقدمتر و بیشتر از همه عالمتر و دارای خانواده و فرزندان پاکتر است؟!
چه کسی خداوند متعال را یگانه دانست آن وقت که دروغگویان همراه با خداوند متعال بتها و همتایانی را میخواند.
در میان قریش چه کسی به لحاظ حکم عادلتر و دارای علم بیش تر بوده و از آن ها صادقانه تر به وعده و وعید خود عمل کرده است؟!
چه کسی پیکار و نبرد میکند و برای این کار پیشقدم میشود وقتی که آنها از این کار بهراسند و سرباز زنند و در اوقات بحران بخل بورزند و پیشقدم نشوند؟!
اگر تو را باور کنند، از پدر حسن فراتر نمیروند، اگر تو بیایی از ناحیه نیکان با حسادتی روبهرو نخواهی شد.
اگر (تو بیایی) با اقوامیروبهرو خواهی شد که تو را دشمن میدارند و لجوج و خیرهسر هستند و حق خداوند متعال را انکار میکنند.
3- شعر بکر بن حماد تاهرتی[1] در جواب و رد شاعر خوارج عمران بن حطان[2]
شاعر خوارج گفته است :
یا ضربةً من تقی ما اراد بها الا لیبلغ من ذی العرش رضواناً
انی لا ذکره حیناً فاحسبه او فی البریة عن-دالله میزان-اً
«بنازم به ضربهای که از طرف شخص پرهیزکار(به علی وارد شد) او با آن ضربه خواست رضایت صاحب عرش را کسب کند.
من گاهی او را به یاد میآورم و گمان میبرم که ترازویش در نزد خداوند متعال از (ترازوی) همة انسانها سنگینتر است! »
آنگاه بکر بن حماد تاهرتی در پاسخ گفت :
قل لابن ملجم والأقدار غالبة
قتلت أفضل من يمشي على قدم
وأعلم الناس بالقرآن ثم بما
وكان من الحرب سيفا صارما ذكرا
ذكرت قاتله والدمع منحدر
إني لأحسبه ما كان من بشر
أشقى مرادا إذا عدت قبائلها
كعاقر الناقة الأولى التي جلبت
قد كان يخبرهم أن سوف يخضبها
فلا عفا الله عنه ما تحمله
لقوله في شقي ما أراد بها
بل ضربة من غوي أوردته لظى
كأنه لم يرد قصدا بضربته
هدمتَ ويلك للإسلام أركانا
وأول الناس إسلاما وإيمانا
سن الرسول لنا شرعا وتبيانا
ليثا إذا لقى الأقران أقرانا
فقلت سبحان رب الناس سبحانا
يخشى المعاد ولكن كان شيطانا
وآخسر الناس عند الله ميزانا
على ثمود بأرض الحجر خسرانا
قبل المنية أزمانا فأزمانا
ولا سقى قبر عمران بن حطانا
إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا
فسوف يلقى بها الرحمن غضبانا
إلا ليصلى عذاب الخلد نيرانا
به ابن ملجم بگو: و تقدیرها غالب هستند وای بر تو! تو رکنی از اسلام را نابود کردی.
برجستهترین کسی که روی قدم راه میرفت و اوّلین کسی که اسلام و ایمان آورد را کشتی! (کسی را کشتی) که از همه مردم به قرآن و سنّت پیامبر که برای ما مشروع و تبیین کرده است، آگاهتر است.
داماد و دوست و یارو یاور رسول خدا بود، اخلاق و صفات برجسته ی او همچون نور و برهان میدرخشند.
و در جنگ همچون شمشیر برندهای بود و وقتی که حریفان به هم میرسیدند همچون شیر حریف همه بود.
قاتل او را یاد کردم و اشکهایم جاری شد و آنگاه گفتم: پروردگار مردم، واقعاً تو پاک و منزه هستی، من گمان میکنم که این قاتل انسانی نیست که از قیامت بترسد. بلکه میگویم او شیطان بود.
اگر قبایل برشمرده شوند، بدبختترین و شقیترین مراد است و در نزد خدا، کفه ترازویش از همگان سبکتر است. همچون آن ذبح کنندهی اول شتر (صالح) که زیان و خسارت را برای قوم ثمود در سرزمین حجر به ارمغان آورد.
او به آن ها خبر میداد که او را باخود رنگین خواهد کرد قبل از آنکه بمیرد.
خدا از او در نگذرد بخاطر کاری که کرد و قبر عمران بن حطان را آب ندهد زیرا درباره آن بدبخت گفت: با آن ضربه فقط خواست به رضایت صاحب عرش برسد!!
بلکه ضربهای از طرف آن گمراه و ظالمی(بر علی وارد شد) که موجب رفتن آن قاتل به جهنم شد، بزودی با خشم و غضب خدای رحمان روبهرو خواهد شد. گویی وی با این ضربه خواست فقط به عذاب جاودانگی آتش جهنم برسد.
و بدین ترتیب امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب رضی الله عنه بعد از جهادی عظیم از این دنیا بیرون رفت. با وفات او، یکی از درخشانترین و پاکترین صفحات تاریخ در هم پیچیده شد! تاریخ وی را چنین شناخته بود که او رادمردی استثنایی از طراز رادمردان استثنائی و ممتاز بود، تمام هم و غمّ او رضایت خداوند متعال بود و همتش برای پیروزی اسلام بود. و بزرگترین آرزویش حاکم شدن احکام و دستورات خداوند متعال در دنیا بود و بزرگترین هدفش تحقق عدالت در میان افراد رعیتش بود!
بحث و بررسی و تحقیق و مطالعه ی تاریخ صحیح دوران خلافای راشدین فرزندان این امّت را با همتهای راشدیه آشنا میکند و شگفتیهای ایام زیبای گذشته و شکوفایی آنها را به زندگی ما باز میگرداند! و چنین به نسلها میفهماند که پایانهای این مسأله فقط زمانی اصلاح و درست میشود که از عناصری بهره بگیریم که نسل اول مسلمانان آن را بکار گرفتند. این بررسی، به دعوتگران و علما و دانشجویان و اهل معرفت کمک میکند تا به آن دوران راشدی و راهیافته تأسی و اقتدا کنند و ویژگیها و نشانهها و صفات رهبری و نسل آن و سیستم حکومتی و روش آن در راستای حرکت در میان دنیای مردم را بشناسند و در یک کلام این بررسی به مسلمانان کمک میکند تا دوباره نقش تمدنآفرین خود را از سر گیرند.
پاک و منزهی تو خدایا، حمد و ستایش تو را میگویم، شهادت میدهم که هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، از تو طلب آمرزش میکنم، و به سوی تو توبه میکنم
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
نیازمند عفو و مغفرت و رحمت و رضایت پروردگارش
علی محمّد محمّد صلابی
7 ربیعالآخر 1424ه.
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
------------------------------------------------------------
[1]- بکر بن حماد تاهرتی نسبتش به تاهرت مغربی است. به شرق کوچ کرد و مسند بن مسدد بن مسرهد روایت شنید و در مغرب آن را از او روایت کرد و هم عصر بخاری، و شاعر بوده است. الاصابة (3/177).
[2]- عمران بن حطان بصری، یکی از رؤسای خوراج و یکی از شعرای مفوّهین است در سال 845 ه. وفات یافت الاصابة3/177. |