شهادت علی رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
عبدالرحمن بن ملجم که از گروه خوارج بود و قبلا طبق نقشه ای که طرح ریزی کرده بودند، مامورد کشتن علی رضی الله عنه بود. پس او برای اجرای ماموریت خود وارد کوفه گردید و قصد خود را حتی از دوستان خوارجی خویش که در آن شهر بودند – برای جلوگیری از افشاى آن – پنهان داشت.
ابن ملجم با زن زیبارویی به نام قطام که از هواداران خوارج بود آشنا شد، او به خاطر آنکه پدر و برادرانش را در جنگ نهروان به دست حضرت علی کشته شده بودند، به شدت کینه او را دل داشت.
ابن ملجم از زیبایی او در شگفت شد و او را برای خود خواستگاری نمود! قطام نیز به شرط آنکه سه هزار درهم و یک خدمتکار را مهریه او نماید و حضرت علی به قتل برساند، با پیشنهاد خواستگاری او موافقت کرد!!
هدف و خواست ابن ملجم با خواست قطام گره خورد و کینة آنها از حضرت علی به آنان جرأت بیشتری برای کشتن او داد.
ابن ملجم گفت : سوگند به خداوند تنها هدف او از آمدن به کوفه کشتن علیبن ابیطالب بوده است!
قطام یکی از مردان عشیره خویش را به نام «وردان» برای همکاری با شوهرش ابن ملجم در کشتن حضرت علی آماده نمود!
همچنین ابن ملجم خود نیز توانست یکی از افراد خوارج را به نام شبیب بن نجده اشجعی – پس از مباحثاتی طولانی – راضی کند که با او برای کشتن حضرت علی همکاری کند!
آن سه آدم جنایتپیشه یعنی ابنملجم، وردان و شبیب قرار گذاشتند که در بامداد روز جمعه هفدهم ماه رمضان سال چهل هجری حضرت علی را به شهادت برسانند!
ابن ملجم شمشیر خویش را با سمی کشنده آغشته نمود و هر سه نفر در کنار در ورودی مسجد که حضرت علی از آنجا برای اقامه نماز وارد مسجد میشد، کمین کردند!
لحظاتی قبل ار طلوع فجر حضرت علی رضی الله عنه از خانه بیرون آمد و به سوی مسجد به راه افتاد در راه که میآمد مردم را برای اقامه نماز صبح بیدار مینمود و میفرمود : حی علی الصلاة، حیّ علی الصلاة!
وقتی به جلو در مسجد رسید، آن سه آدم شقاوتپیشه بر او هجوم بردند ابتدا شبیب شمشیرش را بر سر او فرود آورد اما به خاطر برخورد با در مسجد بر سر حضرت علی اصابت ننمود!
اما ابن ملجم با شمشیر مسموم خود ضربه سختی را بر فرق سر او فرود آورد وخون از سر او جاری شد، و محاسنش را خونین نمود، و همانی روی داد که خود او مدام میفرمود که محاسنم از خون سرم رنگین خواهد گردید!؟
وقتی ابن ملجم با شمشیرش آن ضربه را بر سر حضرت علی رضی الله عنه فرود میآورد، با صدای بلند میگفت : «الحکم لله وحده یا علی لیس لک و لا لاصحابک.»
«ای علی حکم تنها حکم خداوند است، تو و یارانت را در آن حقی نیست.» و این آیه از قرآن را خواند که :
« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ »(البقره : 207)
«در میان مردم کسی یافت میشود که جان خود را در برابر کسب خوشنودی خداوند بدهند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»
در حالی که خون از سر مبارکش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب رضی الله عنه جاری بود، فرمود : مردم او را بگیرند!
عدهای به سرعت ابن ملجم را دستگیر کردند و یک نفر از اهل حضرموت وردان را به قتل رسانید، اما شبیب در تاریکی توانست فرار کند و خود را نجات بدهد! و کسی متوجه او نشود!
حضرت علی رضی الله عنه به «جعدبن هبیره» فرمود که پیشنماز شود و برای مردم نماز صبح را اقامه کند!
حضرت علی رضی الله عنه را به منزل حمل کردند، پس از آن ابن ملجم را در حالی که دستان او را بسته بودند نزد حضرت علی آوردند!
حضرت علی به او فرمود : ابن ملجم! ای دشمن دین خدا! مگر من مدام با تو به خوبی رفتار نمیکردم؟!
ابن ملجم گفت : چرا!
حضرت علی فرمود : چه چیز تو را بر آن داشت كه به این کار دست بزنی؟!
ابن ملجم گفت : من چهل روز مشغول تیز کردن این شمشیر بودم و از خداوند خواستم بدترین انسان به وسیله آن کشته شود! اینکه به وسیله آن تو را کشتم!؟
حضرت علی رضی الله عنه فرمود : فکر میکنم بدترین خلق خدا تو باشی و به وسیله همین شمشیر کشته خواهی شد!
پس از آن حضرت علی به اطرافیان خود فرمود : اگر من فوت نمودم او را قصاص کنید و اگر زنده ماندم خود میدانم با او چکار کنم!
جندب بن عبدالله گفت : یا امیرالمؤمنین! اگر تو وفات یافتی اجازه میدهی با فرزندت حسن بیعت نماییم؟
حضرت علی رضی الله عنه فرمود : من در مورد بیعت با او نه به شما امر میکنم و نه شما را از آن برحذر میدارم! خود بهتر میدانید، هر کاری را که به صلاح میدانید انجام بدهید!
وضعیت حضرت علی رضی الله عنه
«حضرت علی وصیتنامهای را خطاب به حسن و حسین و دیگر پسران و دخترانش و همة مسلمانان نوشت ودر آن همه را به تقوای الهی و نماز و زکات و صبر و بردباری، صله رحم، شکیبایی در برابر جاهلان، و آگاهی و معرفت دینی، تحقیق در امور، پیوند با قرآن، و مراعات حقوق همسایگی، امربه معروف و نهی از منکر و پرهیز از فساد و فحشاء توصیه فرمود.( نص کامل وصیتنامه حضرت علی رضی الله عنه را در البدایة والنهایة : ج 7 ص 328 – 329 ملاحظه فرمایید!) »
حضرت علی سه روز رااز بامداد روز جمعه تا شب یکشنبه بر اثر ضربت شدیدی که بر سر او وارد شده بود، در بستر قرار داشت، و در آن سه روز بیشترین و شاید همه کلام و ذکر او «لااله الاّ الله» بود!
در شب یکشنبه نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجری امیرالمؤمنین علیبنابیطالب رضی الله عنه بر اثر زخمی که از ضرب شمشیر مسموم ابن ملجم برداشته بود، وفات یافت و بدست آن خارجی درمانده و شقاوتپیشه به شهادت رسید و با این مقام به پیشگاه پروردگار شرفیاب گردید!
حضرت علی مانند رسول اکرم و ابوبکر صدیق و عمربن خطاب در سن 63 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به رفیق اعلا پیوست و به شهادت رسید.
مدت خلافت امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب چهار سال و چند روزی کمتر از نه ماه بود!
خلافت و بیعت با او یک هفته بعد از شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه یعنی روز جمعه آغاز شده بود.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
سایت عصر اســلام
IslamAge.Com
|