ایمان به مرگ
ایمان به مرگ
هر کس در مرگ بیندیشد، متوجه می گردد که این جامی بسیار بزرگ است که بر هر کس که ایستاده یا در حرکت است، دور می زند و بندگان را از زندگی دنیا به بهشت یا دوزخ میبرد!.
و ای کاش که مرگ فقط محروم گردانیدن و جدایی اجسام و فراموش کردن زیباترین شبها و روزها می بود، که در این صورت مرگ مشکل بزرگی بشمار نمی آمد، اما مرگ دروازهای است که هر فرد در آن وارد می شود و مصیبت بزرگ آن است که پس از مرگ روی می دهد: ﴿فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ﴾ [القمر: 54]. «در باغها و نهرها».﴿فِي ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ﴾ [القمر: 24]. «در گمراهی و عذاب».
مقتضای عدالت پروردگار این است که اغلب، خاتمه ی بنده بر چیزی خواهد بود که بر آن زیسته و زندگی کرده است، پس هر کس در زندگی اش به ذکر و نماز و صدقه و روزه اشتغال داشته است، خاتمه اش با نیکیها خواهد بود، و هر کس از اعمال خیر، روی برتافته و اعراض نموده است، بیم آن می رود که خاتمه ی بدی داشته باشد!.
مرگ چیست؟
مرگ یگانه چیزی است که موجودات، اعم از جن، انس و حیوان آن را می فهمند و نیازی به تعریف طولانی و شرح و تفصیل ندارد.
بنابراین، تعریف مرگ به طور خلاصه، جدا شدن روح از جسد است.
همچنین روح با مرگ از بین نمی رود، بلکه با جدا شدن از جسم، یا در نعمت بسر می برد یا مورد عذاب و شکنجه قرار می گیرد و گاهی این نعمت و عذاب مخصوص روح می شود و گاهی روح و جسد هر دو مورد انعام و اکرام یا عذاب و شکنجه قرار می گیرند.
ایمان داشتن به مرگ، متضمن ایمان داشتن به این است که نابودی همه ی مخلوقات، امری قطعی و یقینی است و هر نفسی باید طعم مرگ را به چشد.
الله عزوجل می فرماید:﴿كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُ﴾ [القصص: 88]. «همه چیز جز دات او فانی و نابود می شود».
و نیز فرموده است: ﴿كُلُّ مَنۡ عَلَيۡهَا فَانٖ٢٦ وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ٢٧﴾ [الرحمن: 26-27]. «همه ی چیزها و همه ی کسانی که بر روی زمین هستند، دستخوش فنا می گردند. * و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو می ماند و بس».
و نیز فرموده است:﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ﴾ [آل عمران: 185]. «هرکسی مزه ی مرگ را می چشد».
ابن عباس می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «پروردگارا! به عزتت پناه می برم که معبودی غیر از تو نیست، تو ذاتی هستی که نمی میری و جن و انس می میرند»[1].
مرگ به فرشته ی مرگ سپرده شده است.
«ملک الموت» فرشته ی مرگ کیست؟
هر یکی از فرشتگان الله رحمن، وظیفه ای دارد که پروردگار به او سپرده است، چنان که جبرئیل، مأمور آوردن وحی و میکائیل، فرشتۀ مأمور باران و اسرافیل، مسئول دمیدن در صور است و برخی مأمور کوهها و برخی دیگر مأمور مرگ هستند.
الله تعالی در قرآن کریم فرموده است: ﴿قُلۡ يَتَوَفَّىٰكُم مَّلَكُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِي وُكِّلَ بِكُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ تُرۡجَعُونَ﴾ [السجدة: 11]. «بگو: فرشته ی مرگ که بر شما گماشته شده است، (به سراغتان میآید و) جان شما را می گیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می شوید».
برای فرشته ی مرگ همکارانی وجود دارد. الله تعالی در این مورد فرموده است:﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ﴾ [الأنعام: 61]. «و چون مرگ یکی از شما فرا رسید، فرستادگان ما جان او را می گیرند، و کوتاهی نمی کنند».
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «آن گاه فرشتی مرگ میآید و بر بالینش می نشیند...»[2].
هیچ گاه فرشته ی مرگ، روح آدمی را قبل از فرا رسیدن آن قبض نمی کند. لذا هر کدام اجل مشخصی دارد که باید آن را به پایان برساند، نه به آن اضافه می گردد و نه از آن کم می شود.
الله عزوجل می فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ كِتَٰبٗامُّؤَجَّلٗا﴾ [آل عمران: 145]. «و هیچ کسی را نسزد که بمیرد مگر به فرمان الله و الله وقت آن را دقیقاً در مدّت مشخّص و محدودی ثبت و ضبط کرده است».
این اجل انسان زمانی نوشته و ثبت می گردد که انسان در شکم مادرش قرار گرفته است، آن گونه که در حدیث آمده است:
«نطفه ی هر یک از شما مدت چهل روز در رحم مادر، جمع می شود. سپس تا چهل روز دیگر، به شکل خون بسته در میآید. و بعد از چهل روز دیگر، به پاره گوشتی، تبدیل می شود. آن گاه، الله، فرشته ای را می فرستد و او را به نوشتن چهار چیز، مأمور می کند. و می گوید: عمل، رزق، اجل و شقاوت یا سعادتش را بنویس».
هیچ کس نمی داند اجلش کجا فرا می رسد
الله جل و علا می فرماید:﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ [لقمان: 34]. «و هیچ کسی نمی داند فردا چه چیز فراچنگ می آورد، و هیچ کسی نمی داند که در کدام سرزمینی می میرد. قطعاً الله آگاه و باخبر است».
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هر گاه الله تبارک و تعالی بخواهد بندهای را در جایی قبض روح کند، در آنجا برایش نیازی پیدا می کند»[3].
و این یک امری ملموس و قابل مشاهده است، چقدر انسان نام شهری را می شنود، ولی فکر نمی کند که روزی بدانجا برود، اما الله تعالی در ازل مقدر نموده است که در آنجا بمیرد، لذا وقتی زمان مرگش فرا می رسد، به خاطرعلاج، تجارت یا کاری دیگر او را بدانجا میبرد و در آنجا روحش را قبض میکند.
یادآوری مرگ
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هضم کننده ی لذتها – یعنی مرگ – را به کثرت یاد کنید»[4].
عبدالله بن عمر رضی الله عنهما می گوید: رسول الله دستش را بر شانه ام گذاشت و فرمود: «در دنیا مانند مسافر و یا رهگذر، زندگی کن».
راوی می گوید: ابن عمر می گفت: هنگامی که شب شد، منتظر صبح نباش. و هنگامی که صبح شد، منتظر شب نباش. و از وقت صحت، برای زمان بیماری، بهره برداریکن. همچنین در دوران زندگی، برای مرگ ات، آمادگی کن[5].
آیا ناگوار دانستن مرگ، به معنای ناگوار دانستن دیدار با الله است؟
عایشه رضی الله عنها در این مورد از رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسید: رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین پاسخ دادند: «هر کس دیدار با الله را دوست داشته باشد، الله نیز دیدار با او را نیز میپسندد، و هر کس دیدار با الله را ناگوار بداند، الله نیز دیدار با او را ناگوار می داند. عایشه رضی الله عنها می گوید: من گفتم: یا رسول الله! منظور ناگوار دانستن مرگ است؟ همه ی ما مرگ را ناگوار می دانیم و آن را نمی پسندیم! ایشان فرمود: این گونه نیست، بلکه هر گاه مومن به رحمت، بهشت و خشنودی الله مژده داده شود، مشتاق دیدار و لقای الله می شود و هر گاه فرد کافر به عذاب و ناراضی الله مژده داده شود، دیدار الله را ناگوار می داند»[6].
واقعیت...
بسیاری به فرا رسیدن مرگ یقین دارند،
اما آنان که برای آن خود را آماده می کنند، اندک اند.
[2]- مسند احمد با سند صحیح.
[3]- مسند احمد با سند صحیح.
[4]- ترمذی، نسایی و ابن ماجه با سند صحیح.
|