سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322125
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 4   تعداد بازدید: 5037 تاریخ اضافه: 2010-02-27

نبرد زلاقه، سرنوشت‌‌سازترین پیکار در تاریخ اندلس

زمان: 12 رجب سال 479 هـ

جنگ زلاقه بزرگترین و سرنوشت ساز ترین پیکار در تاریخ اسلامی اندلس محسوب می شود. این جنگ نقطه عطفی در حیات دولت اسلامی در اندلس به شمار می رود. در واقع این نبرد، سقوط دولت اسلامی اندلس را برای چند قرن به تاخیر انداخت. زمینه‌های بروز این جنگ به چند سال پیش از آن باز می‌گشت؛ زمانی که اختلاف و کشمکش بر سر تاج و تخت خلافت امویان اندلس به جنگ داخلی و سقوط خلافت انجامید. به دنبال آن دوران جدیدی در اندلس یعنی «دورهٔ ملوک الطوایف» آغاز شد. در آن دوره حکومت اسلامی پاره پاره گشته و به چندین دولت کوچک تبدیل شد و در رأس هر کدام یک فرد سودجو و حریص و فرصت‌طلب قرار داشت که با تکیه بر نیروی قبیلهٔ خود بر یک کشور کوچک حکومت می‌کرد.

بیشتر این حاکمان جدید در واقع از طبقهٔ توانگرانی بودند که نه جایگاه دینی قابل ملاحظه‌ای در جامعه داشتند و نه از شرافت و کیاست چندانی برخوردار بودند لذا این دسته هرگز نمایندهٔ اسلام به عنوان یک دولت و ملت در اندلس نبودند. این حاکمان جدید با گرفتن مالیاتهای ظالمانه از مردم، آنها را به ستوه آورده و به تدریج جامعه را فرسوده کردند. همهٔ این مالیاتها صرف عیاشی‌ها و خوشگذرانی‌های این حکام می‌شد. از سوی دیگر این حکام برای توسعهٔ قلمرو خود به جنگ با یکدیگر مشغول شدند و هر کدام در جلب حمایت و دوستی پادشاه صلیبی شمال اسپانیا می‌کوشیدند و در برابر او بسیار ترسو و ذلیل بودند. همهٔ این ملوک الطوائف به پادشاه صلیبی اسپانیا «آلفونسوی ششم» جزیه می‌پرداختند و بدتر از این، هر کدام از آن‌ها از وی برای غلبه بر امیر مسلمان دیگر یاری می‌جستند!!

فرصت‌طلبی اروپای صلیبی

این حالت زار و چند دستگی که میان امرای مسلمان اندلس وجود داشت؛ آلفونسو را تشویق کرد که برای ریشه‌کن کردن اسلام از اندلس و توسعهٔ مرزهای اسپانیا به دوران پیش از ورود مسلمانان به آنجا اقدام کند. لذا تصمیم گرفت که یک جنگ مقدس!! برای باز پس گیری اندلس از مسلمانان به راه اندازد. در این میان مسلمانان غرق در غفلت و بی‌خبری و سرگرم کشمکش با یکدیگر بودند ولی در آن سو آلفونسو به سرعت خود را برای جنگ با مسلمانان آماده می‌کرد و از تمام اروپا نیرو جمع می‌کرد.

اشغال طلیطله

ناگهان اتفاق بزرگی رخ داد که ناقوس خطر را برای همهٔ مسلمانان اندلس به صدا درآورد. جریان از این قرار بود که آلفونسو در سال 478 هـ ق برای تحقق نقشهٔ خود به حرکت درآمد و ناگهان شهر «طلیطله» (تولدو) که شهری بزرگ و آباد بود را تصرف کرد. آلفونسو نخستین فرمانروای مسیحی بود که هنگام جنگ با مسلمانان علامت صلیب بر لباس خود نصب می‌کرد تا نشان دهد که این جنگها کاملا جنگهایی مذهبی است. دست یافتن آلفونسو بر طلیطله، محرک و مشوق اصلی صلیبیان برای راه انداختن جنگهای صلیبی اروپای غربی بر ضد مسلمانان حتی در شرق جهان اسلام که بیش از دو قرن به طول انجامید، به شمار می‌رود.

کشمکش میان اندلس اسلامی و اسپانیای صلیبی وارد مرحلهٔ تازه‌ای شد. همه چیز به نفع مسیحیان به پیش می‌رفت گویا یک خیزش بزرگ صلیبی در سراسر اروپا و به ویژه در اسپانیا در حال اتفاق بود. این اوضاع، آلفونسو را حسابی به شوق آورده بود و لذا هنوز از تصرف طلیطله فارغ نشده که چشم به مملکت اشبیلیه (سِبیا) دوخت و دست‌اندازی به متصرفات آن را آغاز کرد. در تعقیب این هدف حتی نامه‌ای سراسر تهدید و ارعاب برای حاکم اشبیلیه، «معتمد بن عباد» نوشت و از وی خواست متصرفات خود را به وی تسلیم کند و کوشید وی را برای جنگ تحریک کند.

در حقیقت گناه سقوط طلیطله نخست بر عهدهٔ همهٔ امرای اندلس بود که به خواب غفلت فرو رفته بودند و غرق خوشگذرانی بودند اما در این بین معتمد بن عباد که قدرتمندترین امیر ملوک الطوائف به شمار می‌رفت بیشتر احساس گناه می‌کرد، و بیش از دیگران خطر را احساس می‌کرد. همین طور همسایگان مسلمان طلیطله که سپاه توانمندی در اختیار داشتند و می‌توانستند جلوی سقوط آنرا بگیرند بیش از دیگران شایسته سرزنشند.

یاری خواستن از مرابطین

معتمد بن عباد حاکم اشبیلیه که اینک آلفونسو به سرزمین او چشم دوخته بود پس از مشورت با بزرگان شهر خود تصمیم گرفت از برادران مسلمان خود در آن سوی دریا یعنی «مرابطین» و رهبر آن‌ها یعنی «یوسف بن تاشفین» کمک بخواهد. اگر چه برخی او را از عاقبت این تصمیم ترساندند ولی معتمد بدون توجه به آن، جمله‌ای بر زبان آورد که در تاریخ ثبت شده است وی گفت: «اگر چوپان شتران در صحرای آفریقا باشم برای من بهتر از این است که خوکهای کاستیل را بچرانم».

معتمد، قاضی خود «عبدالله بن ادهم» را با نامه‌ای تأثر برانگیز به خدمت یوسف بن تاشفین در آفریقا فرستاد. در این هنگام وی که در اوج پیروزی و قدرت و ترقی بود با قوم و عشیره و علمای روحانی خود به مشورت پرداخت. همگی به اتفاق آراء نظر دادند که باید به ناله و زاری اندلس پاسخ مثبت داد. او به سرعت در تمام نقاط مغرب و شمال آفریقا افراد خود را برای جهاد بسیج کرد. هزاران مجاهد از سراسر شمال آفریقا به او پیوستند؛ این سپاه عظیم از دریای خروشان مدیترانه که اینک برای عبور سپاهیان اسلام آرام گرفته بود گذشتند.

همین که یوسف بن تاشفین قدم به خاک اندلس گذاشت، به خاک افتاد و خدا را به شکرانهٔ آن سجده کرد. اخبار عبور سپاه مرابطین به شبه جزیرهٔ اسپانیا به آلفونسو رسید و او هم به نوبهٔ خود از سراسر اروپا تقاضای کمک کرد و دست از محاصرهٔ طولانی اشبیلیه برداشت و راهی طلیطله شد. سیل داوطلبان از فرانسه و آلمان و ایتالیا و مقر پاپ به سوی وی سرازیر شدند و سپاهی گران بر وی جمع شد. دو سپاه آمادهٔ پیکاری سرنوشت‌ساز شدند.


دشت محل وقوع نبرد زلاقه در اسپانیای امروزی (منبع: منتدی الأندلس)

(برای بزرگ شدن تصویر بر روی آن کلیک کنید)

دو سپاه در دشت زلاقه در دو سوی رودخانهٔ وادی یانه (نزدیک مرز کنونی پرتغال و اسپانیا) فرود آمدند. یوسف بن تاشفین پیش از جنگ طی نامه ای طبق قانون اسلام از آلفونسو خواست یا اسلام را بپذیرد یا جزیه بدهد و یا آمادهٔ جنگ شود. آلفونسو با غرور و ستیزه‌جوئی جنگ را برگزید و خواست که مسلمانان را در تعیین روز جنگ فریب دهد. از این رو طی نامه‌ای برای مسلمانان نوشت: «فردا روز جمعه است که عید شماست و پس فردا روز شنبه، عید یهودیان است که وزیران و خدمت‌گزاران دولت ما هستند و ما بی‌نیاز از آنها نیستیم. روز یکشنبه هم که عید ماست. پس روز برخورد ما و شما روز دوشنبه خواهد بود». این نامه را عصر روز پنجشنبه فرستاده بود و تصمیم داشت که در هنگام نماز جمعه مسلمانان را فریب داده و ناگهان بر آنها حمله کند ولی «معتمد بن عباد» متوجه شد که وی نیرنگ زده لذا نیروهای اسلامی از هر جهت خود را آمادهٔ مقابله نمودند.

نبرد زلاقه

در صبحگاه روز جمعه (12 رجب سال 479 هـ) قوای مسیحی که گمان می‌کردند مسلمانان را فریب داده‌اند به حرکت در آمدند ولی ناگهان خود را در برابر نیروهای اندلسی به فرماندهی معتمدبن عباد دیدند که در اوج آمادگی برای رویارویی قرار داشتند. دو سپاه در پیکاری عمومی و هولناک درگیر شدند. مقدمهٔ سپاه صلیبی بر مقدمهٔ سپاه مسلمانان که از نیروهای اندلس تشکیل یافته بود حمله برده و به شدت آنان را تحت فشار گذاشت. هجوم آنان به قدری شدید بود که قوای مسلمانان را از هم پاشید و بیشتر آنها عقب نشستند ولی معتمد بن عباد در مقابل دشمن ثابت ماند و آنقدر با جنگجویان کم تعداد خود در برابر دشمن جنگید که زخم‌های متعددی برداشت ولی موقعیت خود را ترک نکرد.

از سوی دیگر هنوز نیروهای مرابطین وارد صحنهٔ پیکار نشده بودند. زیرا نقشهٔ آنها این بود که تمام قوای صلیبی را به صحنهٔ جنگ بکشند و نیروی آنها را به تحلیل برده و آنها را در یک حملهٔ گازانبری در میان گیرند.

در یک لحظهٔ مناسب، نیروهای مرابطین وارد صحنهٔ پیکار شدند و نیروهای صلیبی را در میان خود گرفته به قسمت عقب سپاه (موخرهٔ) صلیبی‌ها حمله کردند و کشتار سختی در این بخش از لشکرگاه آلفونسو به راه انداختند. هنگامی که آلفونسو از آنچه در لشکرگاهش اتفاق افتاده بود، آگاه شد به سرعت پیش آمد تا آن را از خطر نابودی نجات دهد ولی در آنجا با دنبالهٔ قوای مرابطین برخورد کرد. دنبالهٔ سپاه مرابطین متشکل از چهار هزار جنگجوی سیاهپوست از منطقهٔ «غنا» بود که بی‌نهایت متهور و دلیر بودند. وسیلهٔ جنگی آنها خنجر و تیرهای کوچک بود. این گروه رعب و وحشت زیادی در دل صلیبی ها ایجاد کرد و مقاومت آنها را در هم شکست. یکی از آنها توانست خود را به آلفونسو برساند و خنجری در ران او فرو برد که در اثر آن تا آخر عمر می‌لنگید.

آلفونسو با باقی‌ماندهٔ سپاه خود رو به فرار نهاد و تنها با صد جنگجو به طلیطله رسید. همین آلفونسو با پنجاه هزار جنگجو از آنجا خارج شده بود!

اینگونه این پیکار بزرگ و سرنوشت‌ساز با پیروزی قاطع مسلمانان پایان یافت و برای چند قرن دیگر حضور مسلمانان و دولت اسلامی را در اندلس تضمین کرد. این از ظرایف تاریخ است که در شرق جهان اسلام و در سرزمین شام «صلاح الدین یوسف ایوبی» جلوی پیشروی صلیبی‌ها را گرفت و آنها را شکست داد و در غرب اسلامی یوسف بن تاشفین در برابر آنها ایستاد گرچه شهرت عالم گیر یوسف مشرق، شهرت یوسف مغرب را در سایهٔ خود قرار داده است، علی رغم نقش بزرگی که این یوسف در نجات مسلمانان اندلس داشته است.

اما یک انتقاد هم بر عملکرد این سرداران مسلمان پس از پایان جنگ وارد کرده‌اند. گفته‌اند که مرابطین پس از پایان جنگ، پیکار خود را تا آزادی شهر طلیطله ادامه ندادند و یوسف بن تاشفین به منهدم کردن توان نظامی آلفونسو اکتفا کرد. این غفلت در آیندهٔ نزدیک، عواقب خود را آشکار ساخت.

مترجم: ابو یحیی

عصر اسلام

IslamAge.com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان