علي رضی الله عنه به عنوان دعوتگر و قاضي دريمن (سال دهم ه-)
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از فتح مكّه قبايل عرب جزيرهی عربی اسلام را پذيرفتند و رسول خدا صلی الله علیه وسلم به ميان قبايلي كه تا آن زمان به اسلام نگرویده بودند دعوتگراني فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت دهند، به همين منظور علي را به همدان دريمن فرستاد و براء بن عازب كه در اين مأموريّت دعوت و تبلیغ، با علي رضی الله عنه همراه بودهاست حوادث آن سفر را روايت ميكند و ميگويد:
وقتی به ابتدای شهر رسيديم، خبر به مردم رسيد، در پی این خبر همه جمع شدند، علي امامت نماز صبح را برایمان برعهده گرفت، وقتی كه نماز تمام شد همه رايك صف نمود و خود در روبروی ما ايستاد و بعد از سپاس و ستايش خدا نامهي رسولالله صلی الله علیه وسلم را بر آنان خواند، پس از آن کل مردم (همدان) دريك روز مسلمان شدند و علي طی نامهای موضوع مسلمان شدن مردم همدان را به رسولالله صلی الله علیه وسلم گزارش داد، وقتی نامه به دست پیامبر صلی الله علیه وسلم رسيد، آن را خواند و به شكرانهي مسلمان شدن آنان به سجده افتاد و فرمود: «السّلام علي همدان، السّلام علي همدان»1: (سلام بر مردم همدان، سلام بر مردم همدان! ).
رسول الله ص بسيار حريص بود كه جبههي جنوبي تسليم حاكميّت دولت اسلام شود و قبايل يمن مسلمان شوند و اين اهميّت در ثمرههاي واضحي كه با دعوت اسلامیمحقق شد، آشكار است، تعداد زيادي از هيئتهاي اعزامیكه از تمام نقاط به سمت مدينه راهي شدند، نتايج اهتمام پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت به دعوت مردم آن ديار به اسلام بود كه اعزام نيروهاي دعوت و تبليغ پياپي و به صورت گسترده به يمن ادامه داشت و سرمايههاي اعزامینيز به پيشرفت و نشاط نيروهاي دعوتگر كمك شاياني ميكرد، به همين دليل ابتدا خالد بين وليد، سپس علي بن ابي طالب را به آن منطقه اعزام نمود، ضمناً به كانونهاي قدرت و مراكز اثرگذار در جوامع و تشکیل دولت اسلامیتوجَه شایانی داشت و علي در فضاي اين فهم و باور بزرگ از اسلام تربيّت ميشود.[1]
به دستور رسولالله صلی الله علیه وسلم علي در يمن بين مردم به قضاوت بپردازد، علي رضی الله عنه خود اين موضوع را بازگو ميكند و ميگويد: رسولالله صلی الله علیه وسلم مرا به يمن فرستاد، گفتم: اي رسول خدا مرا به ميان قومی ميفرستي كهاز من مسنترند و من جوانم و در قضاوت تجربه و شناختي ندارم، علي ميگويد: دست مباركش را بر سينهام گذاشت و گفت: «اللهم ثبت لسانه واهد قلبه، يا على إذا جلس إليك الخصمان فلا تقض بينهما حتى تسمع الآخر، ما سمعت من الأول، فإنك إذا فعلت ذلك تبين لك القضاء»: (پروردگارا! زبانش را ثابت بدار و قلبش را هدايت فرما، اي علي وقتي دو طرف خصومت در برابرت نشستند، تا حرف از هر دو طرف نشنيدي در بينشان قضاوت نكن، زیرا در غیر اینصورت قضاوت برايت روشن نميشود» بعد از آن هيچ مسئلهي قضايي برايم پيچيده و مشكل نشد.[2]
بعد از انتشار اسلام دريمن، مردم احساس كردند نيازمند آموزش مسائل ديني در سرزمين خود هستند و بايد كساني باشند كه در بين آنان طبق حكم خدا قضاوت كنند، به همين دليل پیامبر صلی الله علیه وسلم تعدادي از صحابه از جمله معاذ و ابوموسي اشعري و علی که از همهي كساني كه به يمن فرستاده شدند با فضيلتتر بود، به نقاط مختلف يمن فرستاد، همانگونه كه در كتابهاي تاريخ، حديث و فقه بخش عمدهای از قضاوت هاي علي در يمن ثبت شده است، از جمله:
1- قضاوت علي دربارهي چهار نفري كه نزدیک گودال شكار شير درگير شد
حنش از علي روايت ميكند كه گفت: رسولالله صلی الله علیه وسلم مرا به يمن فرستاد، پيش قومی رفتيم كه گودالي براي شكار شير حفر كرده بودند، چهار نفر در كنار همين گودال كه شيري در آن به دام افتاده بود، با هم درگير شده بودند، در حين درگيري يكي از آنها به داخل چاله افتاده بود و خودش را به يكي ديگر گیر داده بود كه نيفتد و به ترتيب هر يك ديگري را گرفته بود، در نتيجه هر چهار نفر داخل چاله افتاده بودند و بر اثر زخم ها هر چهار نفر هم مرده بودند، اولياء هر چهار نفر، ادعاي خونخواهي داشتند. در نتيجه اسلحه برگرفتند و آماده جنگ با همدیگر شده بودند، در همين حال بود كه علي به منطقهي آنان آمد و خطاب به آنان گفت: آيا ميخواهيد با هم بجنگيد در حالي كه رسولالله صلی الله علیه وسلم زندهاست؟! با هم نجنگيد، من در ميان شما قضاوت ميكنم، اگر قبول كرديد و پسنديديد كه قضاوت همان است و اگر نپذيرفتيد، دست نگه داريد و پيش پیامبر صلی الله علیه وسلم برويد تا او در ميان شما قضاوت كند و هر كس بعد از آن تجاوز كرد هيچ حقي ندارد.
قضاوت علي به اين صورت بود كه از ميان قبايل حاضر در اطراف چاه یک چهارم و یک سوّم و نصف ديه و ديهي كاملي را جمع آوري كنند، یک چهارم ديه را به نفر اوّل و یک سوّم ديه را به نفر دوّم و نصف ديه را به نفر سوّم و ديه كامل را به اولياء نفر چهارم بدهند، آن قبايل داوری علي را نپذيرفتند و نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند، در كنار مقام ابراهيم با ايشان ملاقات كردند، سپس ماجرا را برايش بازگو كردند، فرمود: «من در ميان شما قضاوت ميكنم» و نشست، مردي از آنان گفت: علي در ميان ما قضاوت كرده و قضاوتش را بازگو كرد، رسولالله صلی الله علیه وسلم قضاوت او را تأييد و به مرحله اجرا گذاشت.[3]
2- سه نفر با يك زن در حالت طهر همبستري كردند
از زيد بن ارقم روايت است که گفت: در يمن سه نفر با يك زن که پاک از عادت ماهیانه بود، همبستري كرده بودند، آنها را پيش علي آوردند، علي از دو نفر سؤال كرد: آيا اعتراف ميكنيد كه این زن حامله بچّهاش از شماست؟ گفتند: خير، تا از همه سؤال كرد، از دو نفر كه سؤال ميكرد قبول نميكردند، وقتي دسته جمعي سؤال ميكرد اعتراف ميكردند، در ميانشان قرعه كشي كرد و بچّه را به همان فردي داد كه قرعه به نام او در آمده بود و گفت: بايد(دو سوّم) ديه را به آن نفر ديگر بپردازي.[4] به پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر دادند كه علي اين گونه قضاوت كرده است، ایشان چنان خنديد كه دندانهايش ديده ميشد. اين خنده رسولالله صلی الله علیه وسلم از خوشحالي و نشانهي تأييد و صحّت قضاوت امير مؤمنان علي بود.[5]
از اين روايت چنان به نظر میرسد كه آن سه نفر هنوز مسلمان نشده بودند، چون اين كارشان در دين اسلام حرام است.[6]
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
-----------------------------------------------------------------
[1]- زاد المعاد 3/596 إسناد آن صحيح است
[2]- فضايل الصحابه 2/871 إسناد آن حسن است، ش/1995.
[3]- فضايل الصحابه، ش/1239 إسناد آن صحيح است.
[4]- منهج علي بن ابي طالب في الدعوة إلي الله /87..
[5]- سنن النسائي (66/182) حاشية السندي.
[6]- منهج على بن أبى طالب في الدعوة إلى الله: ص(88).
|