چرا به روز آخرت ایمان داشته باشیم؟
چرا به روز آخرت ایمان داشته باشیم؟
خواست الله عزوجل چنین بوده است که پس از زندگی دنیا، جهان دیگری باشد، از رویدادهای آن به ما خبر داده و با وقوعش ما را موعظه کرده و بر ما واجب گردانیده که به آن ایمان داشته و خود را برای آن روز آماده کنیم.
زیرا یادآوری روز آخرت، انسان را وادار به انجام اعمال و کردار نیک و پسندیده کرده و استرس و دلهره ی درونی را از آدمی سلب می نماید و او را از انجام ستمگری و غلبه ی بر ضعفا و مستمندان برحذر می دارد.
چنان که الله می فرماید: ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ﴾ [الأنبیاء: 47].«و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد، و اصلاً به هیچ کسی کمترین ستمی نمی شود، و اگر به اندازه ی دانۀ خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده می سازیم (و سزا و جزای آن را می دهیم) و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر (اعمال و اقوال شما انسانها) باشیم».
و در آیۀ دیگری فرموده است:﴿وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِۖ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا﴾ [طه: 111]. «(در آن روز همۀ) چهرهها در برابر پروردگارِ باقی و جاویدان، و گرداننده و نگهبانِ جهان (همچون اسیران) خضوع و خشوع میکنند و کُرنِش می برند، و کسی که (در آن روز کوله بارِ) کفر (دنیای خود) را بر دوش کشد، ناامید (از لطف الله و بیبهره از نجات و ثواب) می گردد».
رسول الله صلی الله عیه و سلم در حدیثی می فرماید: هر کس بر برادرش ستمی روا داشته، آبرویش را ریخته یا مالی از او برداشته، پس باید امروز از او حلالی بطلبد، پیش از این که برایش درهم یا دیناری باقی نماند، در آن روز اگر عمل نیکی داشته باشد، به عوض ستمش از آن برداشته میشود و اگر عمل نیکی نداشته باشد، از گناهان کسی که بر وی ستم روا داشته است، برداشته شده و بر او تحمیل میشود[1].
ایمان به رستاخیز، از فساد و الحاد نیز جلوگیری میکند، اما کسی که به رستاخیز ایمان ندارد، از انجام اعمال زشت و منکر باز نمی آید. چنان که الله فرموده است:﴿وَإِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰكِبُونَ﴾ [المؤمنون: 74].«کسانی که به آخرت ایمان ندارند، از راه (راست) منحرف هستند».
همچنین ایمان به روز رستاخیز، اخلاق آدمی را زیبا نموده و در برابر مصایب و سختیها او را وادار به صبر و شکیبایی می نماید و بر آنچه از دست داده است، حسرت نمی خورد؛ چون می داند که در برابر آن، در روز رستاخیز پاداش بزرگی را دریافت می کند.
رسول الله صلی الله عیه و سلم می فرماید: «مسلمان، دچار هیچ گونه گرفتاری و مصیبتی نمی شود مگر اینکه الله به وسیلۀ آنها، گناهانش را می بخشد. حتی خاری که به پایش میخلد»[2].
کسی که به روز رستاخیز ایمان داشته باشد، به گناه و جنایتش اعتراف می کند و می خواهد تا خود را از آن پاک گرداند.
صحابۀ بزرگوار الگوی نیکویی در برابر محاسبه و طهارت نفس بودند.
داستان
ماعز، یکی از یاران رسول الله صلی الله عیه و سلم بود که شیطان به قلبش وسوسه انداخت و او را به کنیز یکی از انصار فریب داد، لذا با او خلوت نموده و شیطان شخص سوم آنان قرار گرفت و هر کدام را برای دیگری مزین نمود تا این که مرتکب زنا شدند.
وقتی ماعز از این جنایت فارغ شد و شیطان از او کنار رفت، گریه نموده و خود را مورد ملامت و سرزنش قرار داد و از عذاب الله ترسید و دنیا به رویش تنگ آمد تا جایی که تنفر و انزجار آن گناه قلبش را میآزرد؛ لذا به نزد طبیب دلها آمد و در برابرش ایستاده و ازگرمای آنچه احساس می کرد، فریاد زده و گفت:
یا رسول الله! دورتر[3] زنا کرده است، مرا پاک گردان. رسول الله صلی الله عیه و سلم به او توجه نکرد. باز از جهتی دیگر آمد و گفت: یا رسول الله! مرا پاک گردان. رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: «وای برتو! برگرد و از الله آمرزش بخواه و توبه کن».
راوی می گوید: ماعز اندکی دور شد و دو مرتبه آمد و عرض نمود: یا رسول الله! مرا پاک گردان. باز رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: «وای بر تو برگرد و از الله آمرزش بخواه و توبه کن». باز او مقدار اندکی دور رفت و بار چهارم همان جمله را تکرار فرمود.
تا این که رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: «آیا وی دیوانه است»؟ مردم جواب دادند که وی دیوانه نیست. پرسید: «آیا شراب نوشیده است»؟ آن گاه مردی برخاست و دهانش را بویید، و بوی شرابی از وی استشمام نکرد، آن گاه فرمود: «آیا تو زنا کردهای»؟ گفت: آری. پرسید: آیا می دانی زنا یعنی چه؟ گفت: بله، با زنی چنان عمل حرامی را انجام دادهام که فرد با زنش از راه حلال آن عمل را انجام می دهد.
رسول الله صلی الله عیه و سلم: با این سخنت چه می خواهی؟ گفت: می خواهم پاکم گردانی. رسول الله صلی الله عیه و سلم دستور داد تا رجمش کند و در نتیجه جان داد.
چون از نماز و دفنش فارغ شدند، رسول الله صلی الله عیه و سلم با برخی از یارانش، از کنار محل وی رد شد، از دو نفر از یارانش شنید که در مورد وی اظهار نظر نموده و می گویند: به این نگاه کنید، پروردگار رازش را پنهان نموده بود، اما خودش آن را فاش کرد تا این که مانند سگها سنگسار گردید.
رسول الله صلی الله عیه و سلم اندکی خاموش شد تا این که از کنار الاغ مردهای رد شد که تپش آفتاب آن را سوخته و باد کرده بود تا جایی که پایش بلند شده بود.
رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: آن دو نفر کجایند؟ آن دو جواب دادند که ما حاضریم. فرمود: فرود آیید و از لاشۀ این الاغ بخورید! آن دو گفتند: یا رسول الله! الله تو را ببخشاید، چه کسی می تواند از این الاغ بخورد؟
رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: آنچه را که الان شما در مورد برادرتان گفتید: از خوردن لاشۀ این الاغ سخت تر بود، او چنان توبه ای کرده است که اگر در میان کل امت تقسیم شود، همه را کفایت می کند. سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، او اینک در نهرهای بهشت فرو می رود.
پس خوشا به حال ماعز، آری، او زنا کرد و پردهای که بین او و الله بود را درید، اما وقتی از گناه فارغ شد، لذت آن از بین رفت و حسرتش باقی ماند، ولی چنان توبه ای کرد که اگر در میان کل امت تقسیم گردد، همه را کفایت می کند.
در پایان...
ایمان به الله و روز قیامت، انسان را وادار می کند تا امانت را حفاظت نموده و او را از ریا باز میدارد، چنان که الله عزوجل می فرماید:﴿إِنَّمَا يَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَلَمۡ يَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِينَ﴾ [التوبة: 18]. «تنها کسی حق دارد مساجد الله را (با تعمیر یا عبادت) آبادان سازد که به الله و روز قیامت ایمان داشته باشد و نماز را چنان که باید بخواند و زکات را بدهد و جز از الله نترسد. امید است چنین کسانی از زمرۀ راه یافتگان باشند».
روشنگری...
ایمان به روز رستاخیز،
مایۀ آرامش دنیا
و سعادت آخرت است.
[1]- صحیح بخاری. یکی از موارد رحمت و مهربانی پروردگار بر بندگانش این است که در میان اختلاف کنندگان صلح و آشتی بر قرار میکند تا ستمگر مورد عفو قرار گرفته و ستمدیده راضی شود.
چنان که ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده است: ما در محضر رسول الله صلی الله عیه و سلم نشسته بودیم که ناگهان ایشان به خنده آمد تا جایی که دندانهای پیشینش ظاهر گردید. اصحاب پرسید: یا رسول الله! برای چه میخندید: فرمود: دو نفر از امت من در پیشگاه الله به زانو افتادهاند و یکی از آن دو نفر میگوید: پروردگارا! حقم را از برادرم بگیر. الله می فرماید: حق برادرت را که در حقش ستم کردهای، بده. او جواب میدهد: پروردگارا! از نیکیهایم چیزی باقی نمانده است، برادرش میگوید: پروردگارا! از گناهانم بر دوش او بگذار! در این هنگام چشمان پیامبرج از اشک جاری شدند و فرمود: آن روز، روزی است که مردم نیاز دارند تا گناهان دیگران بر دوش آنان گذاشته شود.
آنگاه الله عزوجل به صاحب حق میگوید: چشمانت را بالا بگیر و نگاه کن، او نگاهش را به بالا میاندازد و میگوید: پروردگارا! کاخهایی از طلا میبینم که با مروارید آراسته شدهاند، پروردگارا! این کاخها متعلق به کدام پیامبر، یا کدام راستگو و یا کدام شهید هستند؟ الله میگوید: اینها متعلق به کسی هستند که قیمت آنها را بپردازد. آن فرد میگوید: پروردگارا! چه کسی میتواند قیمت اینها را بپردازد؟ الله میگوید: تو میتوانی! او جواب میدهد: به چه چیزی؟ میگوید: با بخشیدنت از برادرت. آن گاه او میگوید: پروردگارا! برادرم را بخشیدم. الله میگوید: حالا دست برادرت را بگیر و او را وارد بهشت گردان. آن گاه رسول الله صلی الله عیه و سلم فرمود: از الله بترسید و صلح و آشتی را در میانتان برقرار نمایید؛ زیرا الله در روز رستاخیز در میان مؤمنان صلح و آشتی میکند.
[3]- منظور از دورتر خودش است که در لحظۀ ارتکاب گناه، از خوف و ترس الله بسیار دور بوده و فاصله داشته است.
|