کسانی که از علی رضی الله عنه حدیث نقل کردهاند
بسم الله الرحمن الرحیم
راوياني كهاز علي بن ابي طالب رضی الله عنه حديث روايت كردهاند، معتقدند كه امير مؤمنان علي در دوران خلافتش آگاهترين فرد صحابه به سنّت بودهاست. روايت است که در زمان خلافت علي رضی الله عنه ، نام علي در مجلس ام المومنين عايشه (رضی الله عنها) ذکر شد، گفت: او در میان اصحابی که در قید حیات هستند، آگاهترين فرد به سنّت است[1]. در حالی که (586) حديث از رسولالله صلی الله علیه وسلم روايت كرده كه نسبت به روايات ديگر صحابه كمتر است، اين نيز اسباب و عللي دارد:
1- چون مشغول قضاوت و امارت و جنگ و جهاد بود فرصت کافی براي فتوا و جلسات درس نداشتند، لذا نتوانست همچون کسانی چون عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس، جلسات درس و موعظه برگزار کند و موجب انتشار علم و معلومات شرعی شود.
2 - ظهور اهل بدعت و هواپرستانی كه در محبّت علي غلو و افراط و زياده روي كردند. اين امر موجب شد كه دروغهاي زيادي به نام او پخش شود، به همين دليل علماء تلاششان را در شناخت صحّت راههای سند روایاتی که به علی منتهی میشد به كار گرفتند.
3- كثرت فتنه و آشوبها در دوران علي موجب شد كه برخي از مردم بجاي اعتماد به علي رضی الله عنه به فتنهها و رد و نقد آنها مشغول شوند، در نتيجه باعث شد امر مؤمنان علي رضی الله عنه به هر كسی اعتماد نكند و علمش را در اختيار هر كس قرار ندهد، به همين مناسبت از ايشان روايت است كه به سينهاش اشاره میکرد و ميفرمود: در اين جا علمیهست كه اگر آن را سرازير كنم و بریزم، کسانی هستند که آن آن را حمل کنند.[2]
از شيوه و منهج امير مؤمنان علي رضی الله عنه در نقل و قبول حديث نکات ذیل را مورد نظر داشتهایم:
1- از اينكه دروغي به نام پيامبر گفته شود سخت برحذر بود، چون خود ايشانيكي از راويان این حديث است که میفرماید: «من كذّب علي معتمداً فليتبوأ معقده من النار».[3]: (هركس از زبان من عمداً دروغ بگويد جايگاهش را در جهنّم آماده میكند).
2- همواره در پي اين بوده كه نسبت به راویان اطمينان پيدا كند، لذا روايت کننده حدیث پیامبرص را بر صحّت آن قسم میداد. از علي رضی الله عنه روايت است: «هرگاه خودم از رسولالله صلی الله علیه وسلم حديثي ميشنيدم هر چه خواست خداوند بود از آن بهرمند میشدم و هرگاه كسي ديگر از رسولالله صلی الله علیه وسلم به من حديث نقل ميكرد، از او ميخواستم سوگند بخورد كهاز رسولالله صلی الله علیه وسلم شنيده است، وقتي قسم ميخورد او را تصديق و روايتش را قبول ميكردم.[4]
3- روايات منكر و شاذ را نقل نميكرد، از علي رضی الله عنه روايت است که گفت: احاديثي برای مردم روايت كنيد كه برايشان مأنوس و قابل درك باشد و آنچه نميشناسند و برايشان قابل درك نيست، رها كنيد، آيا میخواهيد خدا و رسولش تكذيب شوند[5]، علي رضی الله عنه از ابوبكر، عمر، مقداد بن اسود و همسرش فاطمه حديث روايت كرده و بسياري از صحابه و تابعين و اهل بيتش از او حديث روايت كردهاند.
مشهورترين صحابههایی کهاز علي رضی الله عنه حدیث روایت کردهاند
1- ابوأمامه اياس بن ثعلبه انصاري از بنی حارثه - اين شخص پسر خواهر أبی برده بوده- فقط سه حديث از پیامبر صلی الله علیه وسلم روايت كردهاست و اين صحابه همان كسي است كه رسولالله صلی الله علیه وسلم در جنگ بدر به او دستور داد به خاطر مراقبت از مادرش به جنگ نيايد.[6]
2- ابو رافع قبطي مولاي رسولالله صلی الله علیه وسلم كه نامش ابراهيم است که سنان و:يسار نيز گفته شده است. ابن عبدالبرّ گويد: مشهورترين نامیكه برايش ذكر كردهاند أسلم است. در سال (40 هجري) در دوران خلافت علي بن ابي طالب وفات كردهاست.[7]
3- ابو سعيد خدري، سعد بن مالك بن سنان بن ثعلبه انصاري در پانزده سالگي همراه رسولالله صلی الله علیه وسلم در جهاد عليه كفّار شركت كردهاست و در سال (74 هجري) وفات كردهاست.[8]
4- جابر بن عبدالله بن عمر بن حرام بن كعب بن غنم بن كعب انصاري سلمي. او در جنگ صفيّن همراه علي بود در سال (76هجری) وفات یافت و از حافظان سنّت بودهاست.
5- جابر بن سمره بن جناده بن جندب عامري سوائي، همپيمان بني زهره بودهاست، مادرش خالده دختر ابي وقاص و كنيهاش ابو عبداللهاست، گفته: بيش از هزار دفعه پشت سر رسولالله صلی الله علیه وسلم نماز خواندم، در اواخر حیات به كوفه رفت و در سال(74هجری) همانجا وفات یافت.[9]
6- زيد بن ارقم بن زيد بن قيس بن نعمان، گفته شده: كنيهاش ابوعمر و ابوعامر بود، سال(66 هجری) و گفته شده در سال(68 هجری) در كوفه وفات یافتهاست.
7- عبدالله بن جعفر بن ابي طالب، برادر زادهی علي رضی الله عنه در سرزمين حبشه متولّد شدهاست.
اولين نوزاد در اسلام است، در سال (80 هجری) در سن نود سالگي وفات یافت[10].
8- عبدالله بن عمر بن خطاب قرشي عدوي، با پدرش قبل از رسيدن به سن بلوغ مسلمان شد و در سال (63هجری) در سن هشتاد و چهار سالگي در مكّه وفات یافت [11].
9- عمرو بن حريث بن عثمان القرشي مخزومیكنيهاش ابو سعيد است، رسولالله را ديده و از ايشان حديث شنيده است و پيامبر دست مباركش را بر سرش كشيد و برايش دعاي خير فرمود، به كوفه نقل مكان كرد و داراي مقام و منزلتي والا بود و در سال(85 هجری) وفات یافتهاست.
راويان اهل بيت از علي رضی الله عنه
1- پسرش حسن بن علي نوه رسولالله صلی الله علیه وسلم .
2- پسرش حسين بن علي رضی الله عنهم نوهی رسولالله صلی الله علیه وسلم كه در سال(61 هجری) در روز عاشورا و در سن پنجاه و شش سالگي به شهادت رسيد.[12]
3- پسرش محمد بن علي بن ابي طالب، ابوالقاسم مدني، كه به دليل منتسب بودن به مادرش خوله دختر جعفر بن قيس از بني حنيفه معروف به «ابن حنيفه» است، عجلي گويد: تابعي و موثوق و مردي صالح و شایسته بود، كنيهاش ابوالقاسم است، در دوران خلافت عمر متولد شد و در سال 73 ه و گفته شده 81-82 و 93 وفات کرده است.[13]
4- محمد بن عمر بن علي بن ابي طالب نوهی علي رضی الله عنه . ابن حبان او را در مبان ثقات ذكر كردهاست.[14]
5- علي بن حسين بن علي بن ابي طالب رضی الله عنهم ، ملقب به زين العابدين و از بزرگان تابعين است. مادرش سلافه دختريزگرد، آخرين پادشاه ايران است، از پدر بزرگش علي بن ابي طالب روايات را به صورت مرسل روايت ميكرد. عجلي گويد: علی بن حسین مدني، تابعي و ثقه است. در سال (94 هجری) در سن هشتاد و پنج سالگي وفات كردهاست.[15]
6- پسر جعده بن هبيره بن ابي وهب بن عمرو بن عائد بن عمران بن محروم كه خواهر زادهی علي است، مادرش امهاني دختر ابي طالب است. در زمان رسولالله صلی الله علیه وسلم متولّد شد و با رسولالله صلی الله علیه وسلم مصاحبت داشته و (از صحابه شمار میآید)، استاندار خراسان شد و در كوفه سكونت داشت، عجلي میگوید: جعده مدني و تابعي و ثقه است، از علي روايت کردهاست.[16]
7- سريتهام موسي، نام وي را فاخته و حبيبه گفتهاند. دارقطني گويد: حديثش مستقيم است، عجلي گويد: اهل كوفه تابعي و ثیقه است.[17]
مشهورترين راويان تابعي از علي رضی الله عنه
1- ابوالأسود الدؤلي بصري و قاضي بود. نامش ظالم بن عمرو سفيان است، گفتهاند كه: نامش عمرو بن عثمان بود و گفتهاند: عثمان بن عمرو بودهاست، در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم مسلمان شد و در جنگ جمل همراه علي بود، ابن معين، عجلي و ديگران او را موثق و قابل اعتماد دانستهاند، در زمان استانداري عبدالله بن زياد در سال (69 هجری) وفات كردهاست.[18]
2- ابو برده پسر ابو موسي أشعري، فقيه است و نامش حارث بود، گفته شده عامر است. ابن سعد و عجلي و ابن حبان او را موثق و قابل اعتماد دانستهاند، عجلي گويد: پس از شريح قاضي كوفه بوده است. از پدرش علي، حذيفه، عبدالله بن سلام، عايشه و كسان ديگران روايت كردهاست، گفتهاند: در سال (104هجری) ويا (107 هجری) وفات یافتهاست.[19]
3- ابوعبدالرحمن سلمیعبدالله بن حبيب بن ربيعه كوفي قاري، پدرش با رسولالله صلی الله علیه وسلم مصاحبت داشتهاست. عجلي و سنائي و ابوداود او را تصديق كردهاند. از عمر و عثمان و علي و سعد و خالد بن وليد و ابن مسعود و حذيفه و كسان ديگر روايت كردهاست، گفتهاند در سال (72 یا 85 هجری) در سن (85) سالگي وفات یافتهاست و به همراه علي در جنگ صفين شركت كردهاست.[20]
4- زر بن جيش بن حبانه بن أوس أسدي ابو مريم، كنيهاش را ابو مطرف كوفي گفتهاند، ابن معين او را توثیق و تصديق كردهاست، در سال(81 هجری) و گفتهاند(82 هجری) در سن صد وبیست سالگي وفات یافتهاست.
5- زید بن وهب جُهني، از قبيله قضاعه، كنيهاش ابوسليمان و از بزرگان تابعين و از راويانی است كه بر موثق بودنش اتفاق نظر داشتهاند و به اتفاق آراء او را حجّت داشتهاند، ابن معين و ديگران او را تصديق كردهاند، در دوران استانداري حجاج در سال (90 هجری)يا بعد از آن وفات یافتهاست.[21]
6- سويد بن غفله بن عوسجه بن عامر، كنيهاش ابو اميّهاست، آهنگ آمدن به خدمت رسولالله صلی الله علیه وسلم را كرد، امّا پيامبرصپيش از رسيدنش به مدينه وفات یافت و مشرّف به دیدار نشد، با ابوبكر و عمر و عثمان و علي مصاحبت داشته است و در سال (81يا 82 هجری) در سن (128) سالگي وفات یافت.[22]
7- شريح بنهاني بنيزيد بن نهيك حارثي مزحجي بن مقدام كوفي. در زمان رسولالله صلی الله علیه وسلم زندگی میکرد امّا ايشان را نديده است. ازياران بزرگ علي است و با ابوبكره در سجستان در سال (78 هجری) كشته شدهاست.[23]
8- عامر بن شرحبيل بن عبد، در بارهی او گفتهاند: عامر بن عبدالله بن شراحبيل شعبي و حميري، ابو عمر و كوفي از شعب همدان است، از او روايت است كه میگفت: (500) نفر از صحابه را دريافته است. حسن بصري میگويد: سوگند به خدا دارای علم و دانش فراوان و بردباري وسیع بود. از گذشتههاي دور مسلمان شده و در اسلام مقام بلندي داشت. از مكحول روايت است كه گفت: كسي را از او فقيهتر نديدم.
9- عبد خیر بن یزید، گفتهاند: ابن بجید بن جوی بن عبد عمرو بن عبد یعرب بن صائد همدانی، ابو عمّارهی کوفی، دوران جاهليّت را دريافته است، عجلي گويد: كوفي، تابعي، ثقه و ساكن در كوفه بودهاست. ابن حبان او را در ثقات تابعين ذكر كرده و میگويد: 120 سال عمر كردهاست و در جنگ صفّين كشته شد.[24]
10- عبدالرحمن بن ابي ليلي، نامش یسار میباشد. گفته میشود: بلال و گفته شده او داود بن بلال بن بليل ابن اصحبه بن جلاح بن هريش انصاري اوسي است. شش سال از خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه باقي مانده بود، متولّد شد، از او روايت است كه گفت: صد و بیست نفر صحابه از انصار را دريافتم، ابن معين و عجلي او را تصديق كردهاند، گويند: در سال(71 هجری) و گفته شده در سال (82 هجری) در جماجم زخمیو كشته شد.[25]
11- عبيده سلماني كه همان عبیده بن عمرو است، گفته میشود: ابن قيس بن عمرو سلماني مرادي، ابوعمر كوفي است. یک سال قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم مسلمان شد، امّا توفيق ملاقات با پیامبر صلی الله علیه وسلم نصيب او نگرديد، شعبي گويد: شريح از همه به قضاوت آگاهتر بود و عبيده با او برابري میكرد، عجلي گويد: كوفي، تابعي و ثقه است.[26]
12- عبدالله بن سلمه مرادي كوفي، كنيهاش ابوالعاليه است، عجلي گويد: كوفي، تابعي و ثقه است. امام بخاري ميگويد: حديثش صلاحيّت متابعه را ندارد، از عمرو بن مره روايت است كه دربارهی او میگفت: «يعرف و نكر»: (رواياتش مخلوط از صحيح و ضعيف است)، پير و از كار افتاده شده بود ويعقوب ابن شيبه گويد: ثقه است.[27]
13- عبدالله بن شقيق عقيلي، كنيهاش ابوعبدالرحمن است و گفته شده ابو محمد بصري است، وي تابعي و اهل بصره بوده و ابن سعد او را در طبقه اوّل ذكر كردهاست. ابن معين ميگويد: او ثقه و از بهترين مسلمانان است، كسي نميتواند در روايت حديثش طعنه وارد كند. روايت شده مستجاب الدعا بوده است، بعد از قرن اوّل وفات یافته است و برخی گفتهاند: در سال(108 هجری.[28]
14- علقمه بن قيس نخعي، وي علقه بن قيس بن عبدالله بن مالك بن علقمه نخعي و كوفي است، در زمان رسولاللهص متولّد شده است. امام احمد میگويد: علقمه موثق و اهل خير و نیکی است. همچنین ابن معين او را ثقه دانسته است. دربارهی او روايت كردهاند كه قرآن را دريك شب تلاوت كرد. در سال(62 هجری) و گفته شده (67 هجری) وفات یافتهاست. ابن سعد میگويد: ثقه و دارای حفظ و روایت حدیث فراوان بوده است.
15- عمير بن سعيد نخعي صهباني، ابويحيي كوفي. ابن معين گويد: موثوق و معتمد است. ابن حبّان او را تصديق كرده است، وی يك حديث از علي درباره شرابخوار روايت كرده است. ابن سعد گويد: در سال(115 هجری) وفات یافته و گفته شده سال وفات او(107 هجری) است[29].
16-هانئ بنهانئ همداني كوفي. نسّائی گويد: «ليس به باسٌ»: (ايرادي ندارد)، ابن حبان او را در ميان راويان ثقه و مورد اعتبار ذكر كردهاست. گفتهاند: به تشيع گرايش داشته است. ابن مدینی میگويد: وی مجهول و ناشناخته است. ابن سعد میگويد: وی منكر الحديث است و روايت است كه شافعي درباره او گفته: اهل حديث است، امّا به دلیل مجهول بودن او، حديثش را معتبر نميدانند. ابن سعد او را در طبقه اوّل ذكر كرده است كه در كوفه زيستهاست. ذهبي گويد: ايرادي ندارد[30].
17-يزيد بن شريك بن طارق تیمیكوفي.يحيي بن معين گويد: ثقهاست و ابن حبّان او را در ثقات (راویان معتمد) ذكر كردهاست، ابن سعد گويد: ثقه و سرشناس قوم خود بود، گفتهاند دوران جاهليّت را دريافت، از عمر و علي و ابوذر و ابن مسعود و حذيفه حديث روايت كرده است.2
اين بود نگاهي گذرا و اشارهای سریع به معرفي راوياني كهاز علي روايت كردهاند، براي تحقيق و پژوهش بيشتر ميتوان به رسالهی پایان نامهی دكتر احمد محمّد طه به نام «فقهالامام علي بن ابي طالب» كه به دانشگاه بغداد ارائه داده و تا بحال منتشر نشده است، مراجعه كرد.
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
----------------------------------------------------------------------
[1] الطبقات 2/338
[2]- فقهالامام علي 1/3 به نقل از اعلام الموقعين
[3]- صحيح سنن ابن ماجه 1/13 – آلباني گويد: صحيح است.
[4] سنن ابن ماجه ش1395 اسناد آن صحيح است.
[5]- بخاري كتاب العلم 1/46.
[6]- الاستيعاب 1/1601.
[7]- سير اعلام النبلاء 2/16.
[8]- الاستيعاب 4/1671.
[9]- الاستيعاب 1/219.
[10]- الاصابه 4/276.
[11]- وفيات الاعيان 2/236.
[12]- تهذيب التهديب 3/1673.
[13]- تهذيب التهديب 2/357.
[14]- همان منبع 2/82.
[15]- تهذيب التهديب 12/481 – لسان الميزان 7/533.
[16]- تهذيب التهديب 12/10/11-
[17]- تهذيب التهديب 12/19.
[18]- تهذيب التهديب 5/184.
[19]- طبقات سعد 6/103.
[20]- طبقات ابن سعد 6/103.
[21]- طبقات ابن سعد 6/97.
[22]- تهذيب التهديب.
[23]- همان منبع.
[24]- تهذيب التهديب 6/124.
[25]- ميزان الاعتدال20/584.
[26]- طبقات ابن سعد 6/90 تهذيب التهديب 7/85.
[27]- ميزان الاعتدال 2/409 تهذيب التهديب 5/542.
[28]- تهذيب التهديب 5/253.
[29]- تهذيب التهديب 8/146، سير اعلام النبلاء 4/443.
[30]- الكاشف ذهبي 3/318.
2- الكاشف، ذهبي 3/280.
|