حال نافرمانان در روز قیامت (1)
حال نافرمانان در روز قیامت (1)
کسی که با عقیدۀ توحید و بدور از شرک و پرستش غیر الله بمیرد، اما انواع گناهان صغیره و کبیره را مرتکب شده است، او تحت مشیت الله قرار دارد، اگر بخواهد، او را می بخشد و اگر بخواهد معافش می کند.
در احادیث فراوانی وضعیت نافرمانان در میدان محشر توصیف شده است که آنان احوال و اشکال گوناگونی خواهند داشت، و در برخی احادیث مژده و ترغیب و در پارهای انذار و ترهیب آمده است، و رسول الله صلی الله علیه و سلم از اعمالی که مرتکبان آن وضعیت وخیمی خواهند داشت، برحذر داشته است. از آن جمله:
آنان که زکات مالشان را نمی پردازند
این افراد بر خطر بزرگی قرار دارند، زیرا حق الله تعالی را در مال نمی پردازند و حق فقرا و تهیدستان را نمی دهند؛ بنابراین این افراد در اثر بخل و آز شدید و ضعف ایمانشان، مانع حقوق شده و حالشان در میدان محشر آن گونه خواهد بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است.
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «کسیکه پروردگار به او ثروت داده است اگر زکات مالش را پرداخت نکند، روز قیامت، مالش به شکل اژدهایی سمیکه دارای دو نیش زهرآگین می باشد، در میآید و به گردن او می پیچد و دو طرف چهرهاش (گونههایش) را گرفته، می گوید: من مال و خزانۀ تو هستم. سپس، رسول الله صلی الله علیه و سلم این آیه را تلاوت کرد:﴿وَلَا يَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَيۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾ [آل عمران: 180].یعنی: «آنان که نسبت به آنچه الله به آنها عنایت کرده است، بخل می ورزند، گمان نکنند که این کار، برایشان خوب است. بلکه این کار، برای آنها بد است. واین مالی که نسبت به آن بخل ورزیدهاند وحق آنرا ادا نکردهاند، روز قیامت، طوقی بر گردنشان خواهد بود»[1].
و نیز الله عزوجل فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَيَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ٣٤ يَوۡمَ يُحۡمَىٰ عَلَيۡهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا كَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡنِزُونَ﴾ [التوبة: 34-35].«ای مؤمنان! بسیاری از علما دینیِ یهودی و مسیحی، اموال مردم را به ناحق می خورند، و دیگران را از راه الله باز می دارند و کسانی که طلا و نقره را اندوخته می کنند و آن را در راه الله خرج نمی نمایند، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده. * روزی (فرا خواهد رسید که) این سکّهها در آتش دوزخ، تافته می شود و پیشانیها و پهلوها و پشتهای ایشان با آنها داغ می گردد (و) بدیشان گفته می شود: این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته می کردید، پس اینک بچشید مزۀ چیزی را که می اندوختید».
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هر صاحب طلا و نقرهای که حق آن را (زکاتش) نپرداخته است، در روز قیامت برایش تکههایی از آتش ساخته شده و در آتش جهنم داغ داده شده، و با آن پهلو و پیشانی و پشتش داغ داده می شود و چون سرد شود، دوباره داغ داده می شود، در روزی که به اندازۀ پنجاه هزار سال است تا زمانی که در میان بندگان داوری صورت گرفته و او راهش را به سوی بهشت یا دوزخ ببیند».
گفته شد: یا رسول الله! آیا شتر هم همین حکم را دارد؟
رسول الله صلی الله علیه و سلم : «و هر صاحب شتری که حق آن را ادا نکند و از جملۀ حق آن دوشیدن آن است روزی که به آب وارد شود، چون روز قیامت فرا رسد، در میدان فراخی در برابر شتران انداخته می شود در حالی که شتر به چاق ترین حالت دنیایش در میآید، و هیچ بچه شتری را گم نمی کند، مگر این که وی را به کف پایش زده و با دهانش گاز می گیرد، و چون اولی بگذرد، دیگران این کار را انجام دهند، در روزی که اندازۀ آن پنجاه هزار سال است و این کار ادامه دارد تا این که در میان مردم حکم و داوری شود و مسیر وی به سوی بهشت یا دوزخ مشخص گردد.
اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! در بارۀ گاو و گوسفند چه؟
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «و هر صاحب گوسفند و گاوی که حق آن را نداده است، چون قیامت در رسد، در میدان فراخی در برابر آنها بر رویش انداخته می شود و هیچ یک از آنها را گم نمی کند، مگر شاخ دار و بی شاخ و شاخ شکسته اش آمده و او را به شاخهایش زده و با نوک پایش او را درهم می مالد و چون اولی می گذرد، دیگران چنین می کنند، در روزی که طول آن پنجاه هزار سال است و او چنین وضعیتی خواهد داشت تا این که در میان مردم حکم گردیده و مصیر وی به سوی بهشت یا دوزخ مشخص می گردد»[2].
متكبر
تکبر، بیماری بزرگی است و الله فرد متکبر را دوست ندارد و برایش ارزشی قایل نیست و بلکه هر کس که اندازۀ ذرّهای در قلبش کبر باشد، او را وارد بهشت نمی کند.
انسانها نیز از فرد متکبر بیزارند و خرد مندان وی را منفور می دارند و بزرگ و کوچک او را ناخوشایند می دانند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم حال متکبران را بیان نموده و می فرماید: «در روز قیامت، متکبران مانند مورچههای کودک حشر می شوند، در شکل و صورت مردانی که ذلت و حقارت آنان را فرا گرفته است»[3].
بدان جهت از مورچۀ کوچک نام برد که مردم بدون آن که متوجه آنان شوند، آنان را در زیر پاهایشان لِه می کنند. متکبران نیز در روز قیامت این گونه خواهند بود که در اثر شدت ذلت و حقارت در زیر پاهای مردم لِه می شوند.
گناهانی که پروردگار با مرتکب شوندگانشان سخن نمی گوید
آری، در روز قیامت افرادی با الله تعالی دیدار می کنند که مرتکب گناهانی شدهاند که سزاوار آن هستند که در اثر شدّت حقارت و زشتی اعمال و پستی مرتبه شان، پروردگار با آنان سخن نمی گوید.
بنابراین، عذاب و کیفری که متوجه این گناه کاران تکذیب گران می شود، گوناگون می شود، از جمله این که الله عزوجل از آنان روگردان شده و با آنان سخن نمی گوید و به آنان نمی نگرد.
الله تعالی برخی از آنان را در قرآن کریم ذکر فرموده و رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز در احادیث از آنان یادآوری فرموده است تا انسانها از آن اعمال خود داری نموده و بر حذر باشند. برخی از این افراد عبارتند از:
علما، دانشمندان و راهبان
آنان که علوم شرعی را کتمان نموده و فتوای شرعی را برای خشنود گردانیدن مردم یا تحقق منافع شخصی و یا اغراض دنیوی عوض می کنند و با وجود این که توانایی آشکار ساختن حق را دارند، آن را آشکار نمی سازند.
الله سبحانه و تعالی می فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَشۡتَرُونَ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلًا أُوْلَٰٓئِكَ مَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ إِلَّا ٱلنَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [البقرة: 174].«کسانی که آنچه را الله از کتاب (آسمانی) نازل کرده است، پنهان می دارند و آن را به بهای کم (و ناچیز دنیا) می فروشند، آنان جز آتش چیزی نمی خورند. و روز رستاخیز الله (از آنان روگردان بوده و) با ایشان سخن نمی گوید و آنان را پاکیزه نمی دارد. و ایشان را عذاب دردناکی است».
و نیز پروردگار فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا أُوْلَٰٓئِكَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيۡهِمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾ [آل عمران: 77].«کسانی که پیمان الله و سوگندهای خود را به بهای کمی (از مادیات و مقامهای دنیوی) بفروشند، بهرهای در آخرت نخواهند داشت و پروردگار با ایشان در آخرت (با مرحمت) سخن نمی گوید، و به آنان در قیامت (با محبّت) نمی گرد، و ایشان را (از آلودگیهای گناه) پاک نمی سازد، و عذاب دردناکی دارند».
کسی که شلوارش از شتالنگ پایینتر است
رسول الله صلی الله علیه و سلم از اسبال ازار و دراز کردن شلوار پایین تر از شتالنگ پا نهی نموده و در حدیثی فرموده است: «هر کس، ازارش پایینتر ازشتالنگهایش باشد، در جهنم است»[4].
همچنین رسول الله صلی الله علیه و سلم از این عمل برحذر داشته و افرادی را که مرتکب این عمل می شوند، آنان را به عذابهایی در میدان محشر هشدار داده است.
کسی که کالایش را به سوگند دروغین می فروشد
عموما سوگند خوردن زیاد مکروه و ناپسند است، الله تبارک و تعالی می فرماید: ﴿وَٱحۡفَظُوٓاْ أَيۡمَٰنَكُمۡ﴾ [المائدة: 89]. «و سوگندهایتان را پاس دارید».
پس چه برسد که سوگند خورنده، در سوگندش دروغگو باشد، که در چنین صورتی گناهش بزرگتر و مسأله سنگین تر خواهد شد.
بنابراین، کسی که کالایش را با سوگند دروغ می فروشد، و برای زیبا و مرغوب جلوه دادن کالایش به الله سوگند یاد میکند، تا مردم آن را بخرند، او بسیار دروغگوست.
منّان
کسی که به مردم چیزی می دهد و سپس به آنان منت می گذارد و به خاطر تحقیر مردم پیوسته از نیکیهایش یاد کرده و آنها را به رخشان می کشد.
ابوذر رضی الله عنه در رابطه با این هر سه مورد از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت فرموده است: «سه گروهند که الله در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و به نگاه رحمت به آنان نمی نگرد و آنان را تزکیه نمی کند و برایشان عذاب دردناکی خواهد بود».
من عرض کردم: یا رسول الله! آنان چه کسانی خواهند بود؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم تا سه مرتبه فرمود: «آنان زیان کرده و نا امید شدند! کسی که ازارش پایین تر از شتالنگش است، و کسی که کالایش را با سوگند دروغین می فروشد و منت گر»[5].
کسی که به آب بخل می ورزد
معمولا بخل ورزیدن صفت زشتی است، و بیانگر پستی درون و خباثت نفس است، به ویژه زمانی که انسان نسبت به چیزی بخل ورزد که بذل و بخشش آن زیانی نداشته باشد و مردم نیز سخت بدان نیاز داشته باشند، از جمله این که انسان به آب بخل ورزد، آبی که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: همۀ انسانها در آن شریک هستند.
کسی که بیعت را می شکند
عهدها و پیمانها، توافقها و قراردادها، بیعت با متولیان امور در امر طاعت و فرمانبرداری، دارای جایگاه بزرگی هستند، و بازی گرفتن عهدها و پیمانها یا بکار بردن حیله و مکر در آنها، خطری بزرگ و زیانی سترگ را به دنبال خواهند داشت.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد همۀ این افراد می فرماید: «سه گروهند که الله در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و با نگاه رحمت به آنان نمی نگرد و آنان را تزکیه نمی کند و برایشان عذابی دردناک را مهیا کرده است؛ کسی که آب اضافی دارد و آن را از مسافر مانع می گردد، و کسی که کالایش را بعد از عصر با سوگند دروغین می فروشد، و مردی که با امامی بیعت کرده و اگر به او بدهد، به عهدش وفا می کند و اگر به او ندهد، عهدش را می شکند»[6].
پیرمرد زناکار
مراد از پیرمرد، کسی است که پا به سن پیری گذاشته و در اثر کهولت سنی، قوای جسمانیاش ضعیف شدهاند.
برخی از مردم در اثر خباثت درون و ضعف ایمان و جرأتشان بر معصیت الله و بی پروایی نسبت به امور دین، و در عین حال ضعف داعیۀ گناه، باز هم مرتکب گناه و معصیت می شوند.
این موضوع را با مثالی توضیح میدهیم:
مردی که پا به سن پیری گذاشته، استخوانهایش نرم شده، و نیروی شهوانی اش ضعیف و سست گشته است، چنین فردی با این اوصاف مرتکب زنا می شود، گناه این فرد از جوانی که نیروی شهوانی اش قوی است، بیشتر، بزرگتر و زشت تر خواهد بود.
با وجود این که زنا، یکی از گناهان کبیره به شمار میرود، و زنا کار پیر باشد یا جوان، مرد باشد یا زن، پردهای را که بین او و الله بوده است را دریده و خود را از مخلوق پنهان کرده اما و حرمت نگاه آفریدگار را پاره کرده است.
فرمان روای دروغگو
در مورد فرمان روای دروغگو وعید و تهدید آمده است، زیرا علاقه داشتن به بزرگی و مرتبۀ بلند در میان مردم، چیزی است که باعث می گردد تا انسان دورغ بگوید و داستانها و دلاورمردیهای ساختگی را خلق نماید تا شأن و مرتبه اش در میان مردم بالا رود یا بدان جهت دروغ می گوید تا توجه مردم را به خود جلب نماید و یا با این کار دنیا و کالای دنیا را به دست آورد.
اما پادشاه و فرمان روا از این کار بی نیاز است، زیرا مردم بدون چنین کاری به او روی می آروند و بدون چنین کاری در میان مردم جایگاه دارد، و دنیا در برابر او حاضر است، بنابراین، چرا دروغ بگوید؟ جز این که خباثت درون، و بی اهمیت بودن شریعت در نگاه او و عدم توجه به عظمت پروردگار، او را به این کار وادار می کند.
اما این بدان معنی نیست که دروغ گفتن برای غیر پادشاهان جایز است، هرگز، زیرا دروغ انسان را به فجور می کشاند، و گناه و فجور انسان را به دوزخ می اندازد.
فقیر متکبر
همچنین انسان عیالمند که فقیر و تهیدست باشد، لباسهایی کهنه، رختخوابی ناملایم، سواری ای محقر و خانه ای فرسوده را داشته باشد، اما با این حال بر مردم فخر و غرور فروخته و در مقابل دیگران خود نمایی می کند، و از روی کبر و خود بزرگتر بینی با گوشۀ دستش با مردم سلام می گوید، و در زمین با ناز و خرامان راه می رود با وجودی که چنان مالی که او را به کبر و غرور بکشاند را نیز در اختیار ندارد.
با وجود این که تکبر به صورت مطلق حرام است، چه متکبر فرد تهی دستی باشد یا ثروتمند و سرمایه داری.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد هر سه مورد می فرماید: «سه نفرند که پروردگار در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و آنان را پاک نمی کند و به آنان نمی نگرد و برایشان عذاب درد ناکی خواهد بود: پیرمرد زناکار، فرمان روای دروغگو و فقیر متکبر»[7].
از آن جهت خداوند با آنان سخن نمیگوید که گناهشان بسیار سنگین است.
گناهانی که الله عزوجل به انجام دهندگانشان نمی نگرد
همان گونه که پروردگار در روز قیامت با افرادی سخن نمی گوید، افراد دیگری خواهند بود که الله از روی تحقیر و ذلیل گردانیدنشان، به آنان نمی نگرد.
رسول الله صلی الله علیه و سلم پاره ای از گناهان را بر شمرده است که پروردگار به انجام دهندگان آنها نمی نگرد، و هر گاه پروردگار از بنده اعراض نماید، به او نمی نگرد و او رسوا شده و دچار زیان و ضرر بزرگی می شود.
برخی از آنان آنها افرادی خواهند بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم در برخی از احادیث از آنان یاد کرده است:
کسی که از روی تکبر شلوارش را از شتالنگ پایی نتر می کند
اسبال ازار و پایین کردن شلوار از شتالنگ، از جمله گناهان بر شمرده شده است و باید مسلمان شلوارش را بالاتر از شتالنگ قرار دهد.
و هر گاه گناه پایین بودن شلوار با تکبر و غرور همراه باشد، گناهش بیشتر و بزرگتر می شود، از این رو پروردگار از روی تحقیر و اهانت به وی، در روز قیامت به او نمی نگرد.
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرکس، از روی تکبر، لباسش را بر زمین بکشاند، پرودگار، روز قیامت به او نگاه نخواهد کرد»[8].
و نیز ایشان فرمود: «اسبال در ازار، پیرآهن و عمامه، هر کس یکی از اینها را از روی تکبر و غرور دراز کند، الله در روز قیامت به او نمی نگرد»[9].
کسی که از پدر و مادرش نافرمانی می کند
نافرمانی والدین از جمله گناهان بزرگ و در واقع انکار خوبیهاست، و الله عزوجل حقوق والدین را به دنبال حقوق خود ذکر نموده و می فرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًا﴾ [الإسراء: 23]. «پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید».
و نیز الله تعالی تشکر از ووالدین را قرین تشکر و سپاس گزاری از خود قرار داده و فرموده است: ﴿أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ﴾ [لقمان: 14]. «هم سپاس گزار من و هم سپاس گزار پدر و مادرت باش، و (بدان که سرانجام) بازگشت به سوی من است».
خوش رفتاری با والدین راه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرکس که می خواهد روزیاش زیاد گردد و عمرش طولانی شود، باید که صله رحم داشته باشد»[10].
و نیز رسول الله صلی الله علیه و سلم از حال نافرمان پدر و مادر خبر داده است که پروردگار با نگاه رحمت به او نمی نگرد.
[6]- احمد، ترمذی و ابوداود. مفهوم حدیث این است که مسافری که در طول را هزینهاش در طول سفرش تمام میکند و به نوشیدن جرعهای آب نیاز پیدا میکند و از کسی که آب اضافی با خود دارد، میخواهد تا به او آب بدهد و او از روی بخل و آز، به او آب نمیدهد.
دوم کسی که بعد از عصر به خرید و فروش میپردازد و در اثنای معامله سوگند دروغین یاد میکند تا مشتری را به خرید آن قانع سازد. و نیز سوگند خوردن زیاد در معامله، اگر چه راست باشد، حرام است، و اگر از روی دروغ باشد، که گناهی بس بزرگ و عظیم دارد، و مراد از سوگند بعد از عصر به اعتبار اغلب است؛ زیرا بیشتر معاملات پس از عصر انجام میگیرند، وگر نه سوگند خوردن در معاملات در تمام اوقات حکم واحدی دارد.
سوم مردی که با امامی بیعت میکند و او را به عنوان امیر خود انتخاب میکند ت از او اطاعت نموده و به حرفش گوش فرا دهد، اگر امیر به او اموال و هدایایی بدهد به پیمانش وفا میکند و اگر امام به او چیزی ندهد، به او خیانت میکند و پیمانش را میشکند،
[7]- صحیح مسلم و سنن نسائی.
[9]- سنن نسائی، ابو داود و ابن ماجه.
|