سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

13 شهريور 1404 11/03/1447 2025 Sep 04

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7981822
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 30   تعداد بازدید: 4481 تاریخ اضافه: 2015-05-15

شیخ عبدالله بن جبرین رحمه الله

شیخ عبدالله بن جبرین رحمه الله


برگرفته از سایت رسمی علامه ابن جبرین رحمه الله (با اندکی تصرف)


نام و نسب:


ایشان عبدالله بن عبدالرحمن بن ابراهیم بن فهد بن حمد بن جبرین از آل رشید هستند، که اصل‌شان به قبیلهٔ بنی‌زید برمی‌گردد. بنی‌زید قبیلهٔ مشهوری در نجد در عربستان سعودی است.


تولد و تربیت:


شیخ ابن جبرین به سال ۱۳۵۲ ه‍ ق در یکی از روستاهای «القویعیة» به دنیا آمد و در روستای «الرین» بزرگ شد. آموزش را در سال ۱۳۵۹ آغاز کرد، اما از آنجایی که مدارس آنجا به صورت مستمر فعالیت نمی‌کردند، تحصیلش دیرتر به پایان رسید، اما با این وجود تا سن ۱۲ سالگی قرآن را به خوبی فراگرفت و نوشتن و قواعد املاء را آموخت. سپس به حفظ قرآن پرداخت و تا سال ۱۳۶۷ هجری آن را به پایان رساند. پیش از آن مبادی علم نحو را نزد پدرشان آموخت که شامل آغاز اجرومیه بود. علاوه بر آن متن رحبیه در علم میراث و متن اربعین نووی در علم حدیث را حفظ کرد و قسمتی از عمدة الاحکام را نیز حفظ نمود. پس از حفظ قرآن به نزد شیخ دومش ـ پس از پدر ـ یعنی شیخ عبدالعزیز بن محمد شثری معروف به ابوحبیب رفت. بیشتر قرائت ایشان نزد شیخ ابوحبیب در کتب حدیث بود که صحیح مسلم و سپس صحیح بخاری و مختصر سنن ابی‌داود و قسمتی از سنن ترمذی با شرح تحفة الأحوذی و سبل السلام، شرح بلوغ المرام و شرح ابن رجب بر اربعین که به نام «جامع العلوم والحکم» معروف است و قسمتی از نیل الأوطار و تفسیر ابن جریر و ابن کثیر و کتاب التوحید همراه با برخی از شروح آن را خواند. ایشان در فقه حنبلی، متن «الزاد» را حفظ نمود و بیشتر شرح آن را خواند و همچنین کتب دیگری را در ادبیات و تاریخ و تراجم (شرح حال) را تا آغاز سال ۷۴ هجری خواند، سپس همراه با شیخ خود به ریاض رفت و در معهد (دبیرستان) وابسته به دانشگاه امام محمد بن سعود آغاز به تحصیل نمود.


ایشان در سال ۱۳۷۷ هجری مدرک دبیرستان را با موفقیت دریافت کرد. وی در میان دانش‌آموزان موفق هم‌دورهٔ خود رتبهٔ دوم را به دست آورد. وی سپس در سال ۱۳۸۱ ه‍ قمری مدرک لیانس خود را با رتبهٔ اول در دانشکدهٔ شریعت به دست آورد و در سال ۱۳۸۸ در دانشکدهٔ عالی قضاء مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۹۰ هجری با رتبهٔ بسیار خوب فوق لیسانس گرفت.


شیخ ابن جبرین ده سال بعد برای دریافت مدرک دکتری در دانشکدهٔ شریعت در ریاض ثبت نام کرد و سرانجام در سال ۱۴۰۷ هجری قمری با رتبهٔ ممتاز دکترای خود را دریافت کرد. ایشان در همین اثنا و پیش از آن نزد علمای کبار علم می‌آموخت و در جلسات و مجالس درس آنان حاضر می‌شود.


وضعیت اجماعی:


ایشان در سال ۱۳۷۰ هجری با دختر عموی بزرگوارش ازدواج نمود. ایشان بانویی دیندار و صالحه و اهل نصیحت و اخلاص بود. شیخ از ایشان صاحب ۱۲ فرزند شد که برخی در کودکی از دنیا رفتند و هم‌اکنون سه پسر و شش دختر در قید حیات هستند. ایشان از زرق و برق دنیا به دور بود و تا سال ۱۴۰۲ در خانه‌ای گلی زندگی می‌کرد؛ سپس به دلیل غیر قابل استفاده بودن آن به خانهٔ جدید خود منتقل شد.


عقیدهٔ ایشان:


شیخ بر اساس اعتقادی سالم تربیت شد و کتب عقیده از جمله عقیدهٔ واسطیه را خوانده و از حفظ نمود و شرح آن را از مشایخ خود آموخت. ایشان سپس بر روش مشایخ خود به تدریس و شرح کتب مختصر و مشروح عقیده از جمله شرح واسطیهٔ هراس و ابن سلمان و ابن رشید و شرح طحاویه و لمعة الاعتقاد و شروح کتاب التوحید و کتاب‌های شیخ الاسلام ابن تیمیه و ابن قیم و حافظ حکمی و دیگران پرداخت. ایشان در دانشگاه امام محمد بن سعود در بخش عقیده و مذاهب معاصر به تدریس کتاب عقیده اشتغال داشت و بر پژوهش‌های و رسائل دانشگاهی این بخش اشراف داشت و در مناقشهٔ رساله‌های فوق لیسانس و دکتورا مشارکت می‌کرد.


مذهب فقهی:


مشایخی که از آنان فقه را آموخت در مذهب امام احمد بن حنبل متخصص بودند و غالبا از این مذهب خارج نمی‌شدند. ایشان نیز بر پژوهش در مذهب امام احمد اکتفا نمود و مطالعهٔ بسیاری در کتب حنابله داشت. البته آشکار است که مذهب امام احمد به دلیل روایت‌های بسیار در یک مساله، مذهبی است گسترده که معمولا در یک قضیهٔ فقهی دارای چند قول و روایت است که با مذاهب دیگر در توافق است. به همین سبب کسی که در مذهب امام احمد تعمق و پژوهش نماید به آرای دیگر مذاهب نیز احاطه خواهد داشت.


شیوخ ایشان:

 

نخستین کسی که علامه جبرین از محضرشان بهرهٔ علمی برد، پدر ایشان بود که در سال ۵۹ هجری خواندن و نوشتن را از وی آموخت. ایشان در سال ۱۳۷۷ هجری دیده از جهان فرو بست.


اما از بزرگترین شیوخی که تاثیر بسیاری بر ایشان داشت، شیخ عبدالعزیز بن محمد ابوحبیب شثری است که کتب اصلی حدیث و تفسیر و توحید و عقیده و فقه و ادبیات و نحو و میراث را نزد ایشان خواند و بسیاری از متون را زیر نظر ایشان حفظ نمود و شرح آن را از وی شنید. علامه ابن جبرین از سال ۱۳۶۷ هجری تا وفات ابوحبیب در سال ۱۳۸۷ هجری نزد ایشان شاگردی نمود.


از دیگر علمایی که نزد ایشان زانوی تلمذ بر زمین نهاد، شیخ صالح بن مطلق بود که در یکی از روستاری منطقهٔ «رین» به امامت و خطابت مشغول بود. ایشان سپس به عنوان قاضی در حفر الباطن منصوب گردید. ایشان در سال ۱۳۸۱ هجری دیده از جهان فرو بست.


شیخ ابن جبرین در تحصیل آکادمیک خود از سال ۱۳۷۵ هجری تا پایان تحصیل، در تفسیر و حدیث و نحو و صرف و اصول فقه، از محضر شیخ اسماعیل الانصاری بهره برد. ایشان به مدت سه سال در درس فرائض (میراث) از محضر شیخ عبدالعزیز بن ناصر بن رشید استفاده کرد. وی همچنین در مرحلهٔ فوق لیسانس در درس فقه نیز از ایشان بهره گرفت.


از دیگر علمایی که علامه جبرین نزد آنان تلمذ نمود، شیوخ زیر را می‌توان نام برد: شیخ حماد بن مجد الانصاری، و شیخ محمد البیحانی، و شیخ عبدالحمید عمار الجزائری، و شیخ عبدالله بن محمد بن حمید (متوفای ۱۴۰۲) و شیخ عبدالرزاق العفیفی و شیخ مناع القطان و شیخ عمر المترک و شیخ محمد عبدالوهاب البحیری مصری و شیخ محمد الجندی و شیخ محمد حجازی.


ایشان از محضر شیخ عبدالعزیز بن باز نیز خارج از تحصیل آکادمیک استفادهٔ بسیار برد. همینطور از شیوخ دیگری مانند شیخ محمد بن ابراهیم المهیزع و شیخ عبدالرحمن بن محمد بن هویمل و مشایخ دیگری که ذکر نام همهٔ آن‌ها مجال بسیاری را می‌طلبد.


وظایف و فعالیت‌های شیخ:


نخستین مسئولیت ایشان شرکت در یک گروه دعوی بود که به دستور ملک سعود و مشورت شیخ محمد بن ابراهیم و ریاست شیخ عبدالعزیز الشثری در سال ۱۳۸۰ هجری به مناطق مرزی ارسال شد. این گروه دعوی به مدت چهار ماه در مرزهای سعودی با کویت و امتداد مرز عراق و اردن و مرزهای شمال و غرب عربستان و بسیاری مناطق دیگر به فعالیت علمی و دعوی پرداختند و کتب مفید را در عقیده و ارکان اسلام میان مردم منتشر نمودند. بسیاری از ساکنان صحرانشین این مناطق در آن دوران در جهل مطلق نسبت به احکام اسلام به سر می‌بردند.


ایشان سپس در شعبان سال ۱۳۸۱ هجری به عنوان استاد در دبیرستان «امام الدعوة» منصوب شد و تا سال ۱۳۹۵ این مسئولیت را بر عهده داشت، سپس به دانشکدهٔ شریعت در ریاض منتقل شد و به تدریس توحید برای سال اول دانشکده مشغول شد. ایشان در توحید کتاب متن تدمریه و آغاز شرح طحاویه را تدریس می‌کرد.


در سال ۱۴۰۲ به عنوان عضوِ افتاء و پاسخگوی شرعی برای سوالات تلفنی و نامه‌ها و تقسیم ارث و دیگر کارها به ادارهٔ «پژوهش‌های علمی و فتوی و دعوت و ارشاد» پیوست.


سپس از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۷ به امات مسجد آل حماد در ریاض منصوب شد. ایشان به صورت داوطلبانه در مساجد به تدریس برخی از دروس از جمله فرایض و توحید و اصول ثلاثه و کشف الشبهات و عقیدهٔ واسطیه و دیگر کتب همت گماشت. این دروس معمولا یک یا دوساعت پس از نماز صبح و پس از نماز شهر و عصر و میان نماز مغرب تا عشاء برگزار می‌شد. دروس مذکور در مسجد آل حماد برگزار می‌شد تا آنکه درس‌های ایشان به مسجد حمادی منتقل شد.


از سال ۱۳۹۸ هجری، ایشان به صلاحدید علامه عبدالعزیز بن باز به مسجد جامع کبیر منتقل شد تا در غیاب وی نمازهای پنجگانه را امامت کند. درس‌های شیخ نیز به این مسجد تغییر مکان داد.


ایشان در منزل خود نیز به درخواست برخی از جوانان درسی را در عقیده پس از نماز عشاء برگزار می‌کرد که با نقل مکان به منزل جدید در سال ۱۴۰۲ به آنجا منتقل شد.


در سال ۱۳۸۲ یکی از نیکوکاران مدرسه‌ای خیریه را به نام «دارالعم» تاسیس نمود که شیخ ابن جبرین برخی از دروس دینی مانند حدیث و توحید و فقه را بر اساس سطح دانش‌آموزان برای آنان تدریس می‌کرد.


شیخ ابن جبرین علاوه بر این‌ها دروس دیگری را در دیگر مساجد برگزار می‌کرد.


وی به سال ۱۴۰۸ هجری، تدریس فقه را در معهد عالی قضاء وابسته به دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود بر عهده گرفت.


علاوه بر همهٔ مناصب و مسئولیت‌ها، شیخ ابن جبرین برای برگزرای سخنرانی یا خطبه یا پاسخ به سوالات، هر یک ماه یا دو ماه به مناطق مختلف عربستان سفر می‌کرد و ضمن دیدار با مردم محلی دربارهٔ مشکلات‌شان با آنان صحبت می‌کرد و گاه به بازدید مناطق دور افتاده می‌رفت که برخی مواقع یک یا دو هفته به طول می‌انجامید.

 

آثار علامه ابن جبرین:


نخستین اثر ایشان، رسالهٔ فوق لیسانس‌شان تحت عنوان «أخبار الآحاد في الحدیث النبوي». ایشان با وجود آنکه این رساله را در مدتی کوتاه نوشته بود، توانست فوق لیسانس را با درجهٔ «عالی» به دست آورد. از ایشان تالیفات بسیاری در زمینه‌های مختلف علمی و دعوی به جای مانده که بالغ بر هفتاد اثر می‌باشد:


  1. أخبار الآحاد في الحديث النبوي.

  2. التدخين مادته وحكمه في الإسلام.

  3. الجواب الفائق في الرد على مبدل الحقائق.

  4. الشهادتان معناهما وما تستلزمه كل منهما.

  5. البدع المنتشرة لدى الحجاج والمعتمرين

  6. حقيقة الحجاب والغيرة على الأعراض

  7. حوار حول الاعتكاف

  8. حوار رمضاني

  9. خواطر رمضانية

  10. ذم اتباع الهوى

  11. رسائل مفيدة في الصلاة والحج

  12. شرح أصول السنة

  13. الدعوة إلى الله

  14. شرح العقيدة الواسطية

  15. شفاء العليل

  16. شهر رمضان - استقباله - قيامه - أصناف الناس فيه

  17. طلب العلم وفضل العلماء

  18. فتاوى الزكاة

  19. فتاوى رمضانية

  20. فتاوى في التوحيد

  21. فتاوى في الطهارة

  22. فتاوى في المسح على الخفين

  23. فتاوى في سجود التلاوة

  24. فتاوى في صلاة الاستخارة

  25. فتاوى في صلاة الكسوف والخسوف

  26. فتاوى وأحكام في نبي الله عيسى

  27. فتن هذا الزمان

  28. البدع والمحدثات في العقائد والأعمال

  29. فصول ومسائل تتعلق بالمساجد

  30. فضل الصحابة وذم من عاداهم

  31. فوائد من شرح منار السبيل (سه جلد)

  32. محرمات متمكنة في الأمة

  33. مسألة محيرة

  34. (۶۰) سؤالاً في المسح على الخفين

  35. (۷۰) مخالفة تقع فيها النساء

  36. فتاوى وتوجيهات لكل فتاه

  37. حقيقة الالتزام

  38. أحكام المسابقات التجارية

  39. أخبار الآحاد

  40. آداب الصيام

  41. الإجابات البهية في المسائل الرمضانية

  42. الأجوبة الفقهية على الأسئلة التعليمية التربوية

  43. الآداب والأخلاق الشرعية

  44. الإرشاد شرح لمعة الاعتقاد

  45. الإسلام بين الغلو والجفاء

  46. الإعلام بكفر من ابتغى غير الإسلام

  47. الأمانة

  48. التدخين

  49. الثمرات الجنية

  50. الجهل وآثاره السيئة

  51. الجواب الفائق في الرد على مبدل الحقائق

  52. الحج منافعه وآثاره

  53. الحسد

  54. السراج الوهاج للمعتمر والحاج

  55. الشباب والفراغ

  56. الشهادتان ومعناهم وما تستلزم كل منهما

  57. السلف الصالح بين العلم والإيمان

  58. الصلاة والحج

  59. الصيام آداب وأحكام

  60. العلم فضله وآدابه ووسائله

  61. الفتاوى الجبرينية

  62. الفتاوى النسائية

  63. القمار - حكمه وأدلة تحريمه

  64. الكسب الحلال - أهميته وآثاره

  65. الكنز الثمين

  66. اللؤلؤ المكين

  67. الولاء والبراء

  68. جمال رفيعة حول كمال الشريعة

  69. حاجة البشر إلى الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر

  70. الإسلام بين الإفراط والتفريط

وفات علامه بن جبرین:


ایشان پس از عمری تلاش علمی و دعوی، به تاریخ ۲۰ رجب ۱۴۳۰ برابر با ۱۳ ژولای ۲۰۰۹ میلادی در بیمارستان تخصصی ملک فیصل در ریاض دیده از جهان فرو بست. ایشان به هنگام وفات ۸۰ سال داشتند.


نماز میت در مسجد جامع امام ترکی بن عبدالله در ریاض اقامه شد پیکر ایشان در مقبرهٔ «العود» در ریاض با شرکت هزاران تن به خاک سپرده شد.


برگ‌هایی نورانی از زندگی علامه بن جبرین


محمد بن ابراهیم العبیلی (با اندکی تغییر و تصرف)


جبرئیل و ابن جبرین!


شیخ جبرین رحمه الله هر تابستان به هدف نشر علم و توحید و دعوت و ارشاد، به مناطق و شهرها و روستاهای گوناگون عربستان سفر می‌کرد. یکی از اساتید بزرگوار می‌گوید: تعدادی از طلاب علم برای دعوت و ارشاد و روشنگری به روستایی دورافتاده در عربستان رفته بودند؛ اما چیز عجیبی که مشاهده کردند، وجود برخی کتاب‌ها و جزوه‌های علمی بود. از اهل روستا پرسیدند: چه کسی این‌ها را برای شما آورده؟ گفتند: شیخ بزرگی به نام جبرئیل! بعدا مشخص شد منظورشان شیخ ابن جبرین ـ رحمه الله ـ بوده. علم شیخ تنها به طلاب و دور و بری‌های خودش محدود نبود و تلاش‌های ایشان را نمی‌توان در این مجال اندک برشمرد.


تواضع علامه ابن جبرین


یادم هست یک بار شیخ را برای جشن پایانِ حفظِ حافظان قرآن در مسجد علی بن ابی‌طالب ـ رضی الله عنه ـ در محلهٔ شفا دعوت کرده بودند. هنگام دادم جوایز، یکی از کودکان حافظ قرآن که برای دریافت جایزهٔ خود از دست شیخ آمده بود، دست ایشان را بوسید. شیخ ـ رحمه الله ـ نیز دست او را بوسید؛ کودک دوباره دست شیخ را بوسید و شیخ نیز دوباره این کار را تکرار کرد و این در حضور گروه زیادی از مردم بود.


بار دیگر که شیخ در یکی از مساجد ریاض در انتظار نماز بود، پیرمردی بدون آنکه شیخ متوجه شود از پشت به ایشان نزدیک شد و سر شیخ را بوسید. شیخ نیز به سرعت سر آن پیرمرد را بوسید!


بار دیگر یکی از دعوتگران جوان که در حال سخنرانی برای مردم بود، ناگهان در حین سخنرانی متوجه حضور شیخ شد و چنان تحت تاثیر تواضع ایشان قرار گرفت که نتوانست سخنرانی خود را طولانی کند و پس از پایان سخنرانی به سوی شیخ رفت و سر ایشان را بوسید.


شهادت شیخ ابن عثیمین رحمه الله برای شیخ ابن جبرین


یکی از طلاب می‌گوید: شیخ ابن عثیمین رحمه الله دربارهٔ دروس شیخ ابن جبرین از وی پرسید؛ او در پاسخ گفت: بعضی وقت‌ها بدون کتاب و با ذهن مشغول به جلسات درس ایشان می‌رفتم اما آرامش عجیبی در درس ایشان احساس می‌کنم حتی اگر خوب به درس توجه نکنم. شیخ ابن عثیمین در پاسخ او گفته بود: این دلیل حسن نیت شیخ و اخلاص ایشان است. الله متعال علمای امت را مورد رحمت گستردهٔ خود قرار دهد.


با وجود کثرت مشاغل، همه را به حضور می‌پذیرفت


با وجود سن بالای شیخ و مشغولیت‌ها بسیار ایشان از جمله دروس و سخنرانی‌ها و ارتباط با خانواده و طلاب و دوستدارانش، هر روز پس از نماز عصر، مردم را در خانهٔ خود به حضور می‌پذیرفت و به مشکلات و نیازهایشان می‌رسید و پرسش‌های آنان را پاسخ می‌گفت، و حتی عقد نکاح آنان را در خانهٔ خود جاری می‌کرد. یک بار همراه با دوستان برای دیدار با علما برنامه‌ریزی می‌کردیم؛ با هر یک از مشایخ تماس می‌گرفتیم به علت مشغولیت‌ها عذرخواهی می‌کردند یا در دسترس نبودند؛ یکی از برادران گفت: بگذارید با شیخ ابن جبرین تماس بگیرم. گفتیم: به خاطر مشغولیت‌های شیخ خیلی بعید است قبول کند... او با شیخ تماس گرفت و در کمال تعجب ایشان به ما خوش‌آمد گفت و برای روز بعد، بعد از نماز عصر به ما وقت ملاقات داد. وقتی به خانهٔ ایشان رفتیم دیدیم دفتر ایشان پر از مردم است؛ اما ایشان دستور داد ما را به مجلس خانه‌شان بردند و خودشان پس از ده دقیقه آمدند.


طالبی که نمی‌توانست در درس شیخ حاضر شود


شیخ ابن جبرین ـ رحمه الله ـ دوست داشت به مردم نفع برساند و هر درخواستی را برای برگزاری دروس می‌پذیرفت. یکی از برادران می‌گوید: یکی از طلاب نمی‌توانست در درس شیخ حضور یابد و بارها برای اینکه حتی یک بار در دروس شیخ شرکت کند تلاش کرد ولی موفق نشد. در این باره با شیخ حرف زد و شیخ به وی گفت: مشکلی نیست؛ با من در وقت مشخصی تماس بگیر و هر مساله‌ای را که بخواهی برایت شرح خواهم داد. مشکل آن طالب در عقیدهٔ واسطیهٔ بود و با شنیدن سخن شیخ بسیار خوشحال شد.


تلاش علامه ابن جبرین در راه نشر علم


شیخ در بذل خیر مشهور بود؛ از جمله آنکه ایشان وقت خود را برای طلاب علم صرف کرده بود. دروس ایشان در طول هفته در مسجد جامع و برخی از مساجد نزدیکِ خانهٔ ایشان برگزار می‌شد. یکی از بازرگانان خانه‌ای را در نزدیکی مسجد جامعی که دروس شیخ در آن برگزرا می‌شد به ایشان هدیه داده بود تا ایشان به مسجد نزدیک‌تر باشند و از سوی دیگر خانهٔ خود شیخ نیز قدیمی شده بود، اما شیخ آن خانه را مخصوص طلاب علمی که از خارج ریاض می‌آمدند قرار داده بود.


شیخ ابن جبرین و قرآن


در یکی از دیدارهایی که در سال‌های پایانی زندگی شیخ با ایشان داشتیم دربارهٔ وقتی که برای قرآن می‌گذارد از ایشان پرسیدیم. ایشان گفت: الله المستعان؛ پیش‌تر هر هفته یا زودتر، قرآن را ختم می‌کردیم، اما الان که همت‌ها ضعیف شده هر دو هفته یک بار آن ختم می‌کنیم. همچنین شیخ رحمه الله می‌گفت پیش‌تر در ماه رمضان هر سه شب یک بار قرآن را در نماز تراویح ختم می‌کردند.


الله متعال شیخ را شامل رحمت گستردهٔ خود قرار دهد و امت را برای مصیبت از دست دادن ایشان صبر و اجر دهد و در عمر علمایی که در میان ما هستند برکت اندازد. از خداوند خواهانیم ما و او را در فردوس اعلی به همراه پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان یکجا گرداند و ما را در زمرهٔ سرور پیامبران ـ صلی الله علیه وآله و صحبه و سلم ـ محشور گرداند. آمین.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان