احادیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتنههای آخرالزمان
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد:
امام بخاری رحمهالله از ابیادریس خولانی روایت میکند که حذیفهابن الیمان رضی الله عنه فرمود: مردم در مورد خیر از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میپرسیدند و من در مورد شر از ایشان سؤال میکردم از ترس اینکه مبادا دچارش شوم، پرسیدم: یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ! ما در جاهلیت و شر بودیم که خداوند این خیر را «اسلام» به ما هدیه کرد. آیا بعد از این خیر، شری نیز وجود خواهد داشت؟ فرمود: آری. گفتم: آیا بعد از شر، خیری نیز خواهد آمد؟ فرمود: آری. ولیکن در آن ناخالصی و کدورتی وجود دارد. پرسیدم: ناخالصی چیست؟ فرمود: مردمانی که از روش من دور بوده و اعمال ناشایستی از آنها سر میزند. گفتم: آیا بعد از آن خیر، شری نیز وجود دارد؟ فرمود: آری. انسانهایی که مردم را به سوی جهنم فراخوانده و کسانی که از آنها پیروی کنند را وارد جهنم میکنند. گفتم: یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ! آنها را برایمان توصیف کن. فرمود: آنها همانند ما بوده و با زبان ما سخن میگویند. گفتم: یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ! اگر در آن زمان در قید حیات بودم، چه کنم؟ فرمود: جماعت مسلمین و رهبرشان را رها نکن. گفتم: اگر امام و جماعتی وجود نداشت. فرمود: از تمامی فرقهها و گروهها کنارهگیری کن ولو به تنه درختی بچسبی تا اینکه در آن حالت وفات نمایی. { این حدیث به طرق مختلفی از حذیف روایت شده است. از بخاری روایت شده که حذیفه میفرماید : یارانم خیر را فرامیگرفتند و من شر را میآموختم. «احمد، ابوداود و نسائی» نیز این حدیث را روایت نمودهاند.}
و در صحیح ثابت است که عبدالله بن مسعود رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت میکند که فرمود: اسلام با غربت آغاز شده و در آینده دیگر بار غریب خواهد شد، خوشا به حال غریبان. پرسیدند: غریبان چه کسانی هستند؟ فرمود: تکتازانی از قبایل مختلف(به روایت بخاری و مسلم، و نزد ابن ماجه از حدیث انس و ابوهریره رضیالله عنهما )؛ یعنی کسانی که به خاطر خداوند و اسلام، اهل و دیار و خاندان خود را رها کردهاند.
همچنین امام بخاری و مسلم از امالمؤمنین زینب بنت جحش روایت میکنند که فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم با چهرهای قرمز شده و پریشان از خواب بیدار شد و فرمود: وای به حال عرب از شری که نزدیک شده است. امروزی به این اندازه از سد یأجوج و مأجوج باز شده است. «سفیان دستش را به اندازه 90 یا 100 نشان داد». گفته شد: آیا با وجود نیکوکاران نیز هلاک میشویم؟ فرمود: آری اگر پلیدی اوج گیرد.
امام بخاری از حدیث زهری به روایت هند دختر حارث از امالمؤمنین امسلمه روایت میکند که فرمود:
شبی رسول خدا صلی الله علیه وسلم با پریشانی از خواب پرسید و فرمود: سبحانالله خداوند چه گنجینههایی فرستاده است و چه فتنههایی نازل گشته است؟ چه کسی صاحبان این حجرهها را بیدار کرده تا نماز به پا دارند، چه بسا آنکه در دنیا لباس به تن دارد و در آخرت عریان است.{ لفظ حدیث : رب کاسیة فی الدنیا عاریة یوم القیامة. یعنی چه بسا زنی که در دنیا لباسهای گرانقیمت و زیبا به تن دارد، ولی چون در کارنامه اعمالش حسناتی وجود ندارد، در روز قیامت بیلباس مانده و از لباسهای زنان بهشتی محروم میماند یا به معنای این است که چه بسا زنانی که با لباسهای شفاف و تنگی که عورت آنها را ستر نمیکند، خود را در دنیا پوشانده و در آخرت عریان میمانند. منظور از صاحبان حجرهها، همسران پاک آن حضرت هستند. }
امام بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: زمان سریع میگذرد و اعمال نیک کم میشود، بخل فراگیر شده، فتنهها ظاهر گشته، و هرج و مرج به اوج خود میرسد. پرسیدند: یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ! هرج و مرج چیست؟ فرمود: کشت و کشتار.{بخاری این حدیث را از عبدالله بن مسعود و ابوموسی اشعری نیز روایت کرده است که همه مصیبتها در زندگی امروز دامنگیر ما شده است }
در صحیحین از اسامه بن زید روایت شده که فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر فراز دژی از دژهای مدینه ایستاد و فرمود: آیا آنچه را که من میبینم، شما نیز میبینید؟ گفتند: خیر. فرمود: من فتنههایی را میبینم که همچون قطرههای باران در میان منازل شما فرودمیآید.
امام بخاری رحمهالله از زبیر بن عدی روایت میکند که فرمود:
نزد انسبن مالک رضی الله عنه رفته و از بدرفتاری حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به خودمان گله مند شدیم. فرمود: صبر پیشه کنید؛ زیرا از پیامبرتان صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود:
هر زمان که فرارسد زمان بعد از آن، از آن زمان بدتر خواهد بود و تا زمانی که با خدایتان ملاقات نمایید.{ ترمذی نیز این حدیث را روایت کرده و گفته : حدیث حسن صحیح}
در صحیحین از ابوهریره روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
فتنههایی خواهد رسید که در آن فرد نشسته از فرد ایستاده بهتر است و ایستاده از کسی که پیاده میرود بهتر و فرد پیاده از کسی که میدود بهتر است. هر کسی به استقبالش برود، واردش میگردد. اگر توانستید پناهگاهی امن بیابید به آن پناه ببرید.{ این حدیث نبوی در مورد دور شدن از فتنههای جامعه مسلمانان و دوری از اختلافاتی است که بین آنها پیش میآید ـ این لفظ بخاری است و لفظ مسلم مقداری طولانیتر است.}
در صحیحین از حذیفه بن الیمان رضی الله عنه روایت شده که فرمود:
رسول خدا صلی الله علیه وسلم دو مطلب را برایمان بیان نمودند که من یکی از آنها را دیده و منتظر دیگری هستم فرمودند:
امانت{ امانت در اینجا به معنای اطاعت از دستورات الهی و به عبارتی همان امانتی است که خداوند آن را به انسان سپرده است} در ریشه دلها جای گرفت و سپس قرآن نازل شده و مردم از قرآن و سنت آموختند و در مورد رفع و از بین رفتن امانت نیز چنین فرمودند: فرد میخوابد و امانت از دلش برداشته میشود و فقط اثری سیاهرنگ از آن باقی میماند. سپس دوباره در حالت خواب از دلش برداشته میشود و این بار اثرش همچون پینهای باقی میماند. مثل اینکه اخگری را از روی پایت حرکت دهی که بر اثر آن پای تو تاول زده و کمی باد کند و احساس کنی که آب کرده، در صورتی که چیزی نیست.{ شارهای است به از بین رفتن تدریجی امانت در قلبها که در مرحله اول کمی رنگ عوض میکند. بعد از آن رنگ مقداری دوام آورده میرود و بعد از آن اثری از خود باقی میگذارد همچون اخگری که بر پا قرار گرفته و آن را میسوزاند والله اعلم}
و کار به جایی میرسد که مردم در معاملاتشان امانتداری را کنار میگذارند تا جایی که گفته میشود: در فلان قوم مردی امانتدار وجود دارد و به مرد گویند: چه مرد قوی خوب و اندیشمندی است! در حالی که در قلبش به اندازه دانه خردلی هم ایمان وجود ندارد (زمانی بود که اصلاً برایم مهم نبود با چه کسی معامله میکنم. اگر مسلمان بود، اسلامش او را به من باز میگرداند، اگر نصرانی بود، مسئول مسلمانش او را به نزدم میآورد، ولی امروز فقط با فلان و فلان معامله میکنم).{ یعنی فقط با افرادی کم خرید و فروش میکنم. اشارهای است به ازدیاد فتنه و کم شدن امانتداری جمله اخیر (زمانی بود تا آخر) از سخنان حذیفه است}
امام بخاری نیز از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت میکند که روزی رسولالله صلی الله علیه وسلم کنار منبر ایستاده و رو به مشرق کرده فرمود: «آگاه باشید که فتنه از آنجا به پا میخیزد؛ از همان جایی که شاخهای شیطان طلوع میکند».{این زمانی بود که اهل مشرق هنوز ایمان نیاورده بودند. البته بیشتر فتنههای صدر اسلام از جمله واقعه جمل، صفین و خروج خوارج همگی در نجد و عراق و مشرق زمین رخ دادند. همچنین ظهور فرقههای مبتدع و گمراه و مدعیان نبوت و الوهیت، همچون بهائیت و قادیانیها و ... نیز در مشرق زمین اتفاق افتاد}
بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت میکند که: رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«قیامت به پا نمیشود تا زمانی که وقتی مردی از کنار قبری میگذرد آرزو کند که ای کاش من جای او در قبر خفته بودم».
بخاری و مسلم همچنین از ابوهریره نقل میکنند که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«نزدیک است که رود فرات را گنجینهای از طلا فراگیرد. اگر در آنجا بودید، چیزی از آن را برندارید».
بخاری از ابوهریره روایت کرده که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«قیامت برپا نمیشود تا اینکه جنگ شدید و سختی بین دو گروه بزرگ (از مسلمانان) رخ داده در حالی که هر دو گروه ادعای واحدی دارند و تا اینکه نزدیک به 30 دجال دروغین پیدا شده که همگی ادعای نبوت میکنند و تا اینکه علم و دانش رخت بربندد و تا اینکه زلزلهها و زمینلرزهها فراوان گردند و تا اینکه زمانها به یکدیگر نزدیک شوند{ کنایه از سریع گذشتن زمان است که به عیان مشهود است} و تا اینکه فتنهها پدیدار شده و هرج و مرج فراگیر شود (هرج و مرج: قتل و کشتار است) و تا اینکه آنقدر مادیات فراوان شود که شخص به دنبال کسی میگردد تا به او صدقه بدهد و کسی از او نمیپذیرد و تا اینکه مردم در ساختمانسازی افراط و زیادهروی نمایند و تا اینکه وقتی انسان از کنار قبری میگذرد، آرزو میکند که ای کاش من جای او خفته بودم و تا اینکه خورشید از طرف مغرب طلوع کند. در این زمان مردم همگی ایمان میآورند، ولی پذیرفته نخواهد شد چون زمانی است که:
« لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا » (الانعام / 158)
«اما ایمان آوردن افرادی که قبل از آن ایمان نیاوردهاند یا اینکه با وجود داشتن ایمان خیری نیاندوختهاند سودی به حالشان نخواهد داشت».
«قیامت در حالی برپا میشود که دو نفر که جهت خرید و فروش، بساط پهن کردهاند به آنها فرصت معامله و حتی فرصت جمع کردن بساطشان نیز داده نمیشود و قیامت در حالی برپا میشود که انسانی که شیر شترش را دوشیده است، فرصت نوشیدنش را پیدا نمیکند، و در حالی که برپا میشود که مردی مشغول پلاستر حوضچهاش میباشد، ولی فرصت نوشیدن از آن به او داده نمیشود و در حالی که مردی لقمهای را به دهان نزدیک کرده ولی موفق به خوردنش نمیگردد».
امام مسلم رحمهالله از طریق ابن شهاب زهری، از ابوادریس خولانی روایت کرده که حذیفهابن الیمان رضی الله عنه فرمود:
هیچ کس نسبت به فتنههایی که از حالا تا روز محشر رخ خواهد داد از من آگاهتر نیست. چون رسول خدا صلی الله علیه وسلم اسراری را به من آموخته که به کس دیگری نیاموخته است. روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مجلسی که من نیز در آن بودم در مورد فتنهها سخن راند و فرمودند:
«سه فتنه از این فتنهها آنقدر بزرگ هستند که شاید چیزی را بعد از خود باقی نگذارند و از آن جمله فتنههایی است که همچون بادهای گرم تابستانی به صورت کوچک و بزرگ سرازیر میشوند».
حذیفه فرمود: امروز به جز من هیچ کدام از افراد آن مجلس زنده نیستند.
امام احمد رحمهالله از عبدالله بن رافع، مولای(مولا در عربی به معنای مختلفی وارد شده است که در اینجا به معنای خدمتکار میباشد ) امسلمه، روایت میکند که ابوهریره رضی الله عنه از رسولالله صلی الله علیه وسلم نقل میکند که فرمودند:
«اگر مدتی دیگر زنده بمانید، گروهی را خواهید دید که شلاقهایی همچون دُم گاو در دست داشته آنها روز مورد خشم خدا و شب ملعون خدا هستند». (این حدیث در صحیح مسلم نیز تخریج شده است. کسانی که شلاق به دست مردم را به دستور حاکمان ظالم مورد تعرض و اذیت و آزار قرار میدهند)
در صحیح مسلم ابوهریره رضی الله عنه از رسولالله صلی الله علیه وسلم روایت میکند که فرمودند:
من دو گروه از جهنمیان را هنوز ندیدهام، گروهی که تازیانههایی همچون دُم گاو در دست داشته و به مردم میزنند، و زنانی لباس پوشیده لخت که با حالتی مایل راه رفته و مردان را به طرف خود میکشاند و سرهایشان همچون کوهان کج شتران بالا آمده است.{ زنانی که در راه رفتن با کج کردن بدن خود انظار دیگران را متوجه خود کرده یا مایل به بدی و فساد هستند و دیگران نیز به طرف فساد میکشانند و زنانی که موهایشان را همچون کوهان شتر بر بالای سر خود جمع کرده تا جلب توجه بیشتری کنند. } آنها وارد بهشت نمیشوند و حتی بوی آن نیز به مشامشان نمیرسد. در حالی که بوی بهشت از مسافتهای دور نیز استشمام میگردد».
ابوداود رحمهالله از مسلم بن ابیبکره از پدرش ابیبکره نفیع بن حارث روایت میکند که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«فتنههایی خواهد رسید که در آن خوابیدن بهتر از نشستن، نشستن بهتر از ایستادن، ایستادن بهتر از راه رفتن، و راه رفتن بهتر از دویدن است».{ این عبارات فقط جهت تشویق به دوری و کنارهگیری از اختلافات داخلی مسلمانان به کار رفته است}
گفت: ای رسولخدا صلی الله علیه وسلم ! مرا به چه چیزی دستور میدهی؟
فرمود: هر کسی شترانی دارد برای دوری از فتنه به آنها بپیوندند و هر کس گوسفندانی دارد نزد آنها برود و هر کس زمینی دارد و به زمینداری بپردازد.
گفت: یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ، کسی که هیچ کدام از اینها را نداشته باشد؟
فرمودند: «شمشیرش را با زدن بر سنگی بشکند. سپس تا جایی که میتواند خود را دور سازد».( همانند این حدیث در صحیح مسلم نیز وجود دارد. شکستن شمشیر به معنای دور شدن از فتنه و عدم استعمال آن در جنگ میباشد)
امام احمدبن حنبل از بسربن سعید روایت میکند که سعدبن ابیوقاص در مشکلات زمان خلیفه سوم حضرت عثمان رضی الله عنه فرمود: گواهی میدهم که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«فتنههایی به وجود خواهد آمد که در آن نشستن شخص از ایستادن بهتر و ایستادنش از راه رفتنش بهتر و راه رفتنش از دویدنش بهتر است».
گفته شد: اگر کسی بر من وارد شد و خواست مرا بکشد؟
فرمود: «مانند فرزند حضرت آدم باش».{ مسلم، و ابوداود، و ترمذی نیز به این صورت روایت کردهاند. مانند فرزند حضرت آدم : یعنی هابیل. زمانی که برادرش او را تهدید کرد به قتل کرد. گفت : اگر بخواهش مرا بکشی؛ من دستم را برای کشتن تو دراز نخواهم کرد. چون از خداوند میترسم (مائده 28)}
امام احمد از ثوبان، مولای رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، روایت میکند که رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«خداوند زمین را برایم گرد کرد تا جایی که مشارق و مغاربش را مشاهده نمودم. امت اسلام به همان اندازه از زمین را فتح خواهند نمود و خدا دو گنجینة سفید و قرمز(دو گنجینه سفید و قرمز نقره و طلا هستند) را به من عطا کرده است و از خداوند خواستهام که امتم یکباره با قحطی هلاک نگردد و از خداوند خواستهام که دشمنی غیر از خودشان که ناموسشان را یکسره مورد تعرض قرار دهد، بر آنها مسلط نکند حتی اگر تمام مردم جهان علیه آنها یکدست شوند تا اینکه گروهی از آنها گروهی دیگر را به بردگی بکشند ـ و ترس من از رهبران گمراهکننده در میان مسلمانان است ـ و اگر شمشیر در امتم بالا رفت، دیگر تا قیامت فرونخواهد نشست(کنایه از بروز جنگ و درگیری میان مسلمانان است )، و قیامت به پا نخواهد شد تا اینکه گروهی از امتم به مشرکین پیوسته و گروهی دیگر بتها را پرستش کنند و در میان امتم 30 دجال دروغین خواهند آمد که همگی ادعای پیامبری میکنند. در حالی که من خاتم پیامبران بوده و هیچ پیامبری بعد از من نخواهد آمد و در طول تاریخ به استمرار گروهی از امتم بر حق باقی میمانند و مخالفینشان به آنها ضرری نمیرسانند تا اینکه امر خدا (قیامت) فرارسد.( مسلم، ابوداود، ترمذی و ابن ماجه نیز روایت کردهاند. ترمذی گوید : حدیث حسن صحیح)
امام احمد از عبدالرحمن بن عبد رب الکعبه روایت میکند که روزی عبدالله بن عمرو در سایه کعبه نشسته بود و موعظه میفرمود. ایشان فرمودند: در یکی از سفرهای رسول خدا صلی الله علیه وسلم با وی همسفر بودم. در بین راه جایی توقف کردیم. گروهی بستر خود را مرتب مینمودند و بعضی دیگر شتر خود را به چرا برده و بعضی هم به تمرین تیراندازی پرداختند. ناگهان منادی رسولالله صلی الله علیه وسلم ندا داد: «الصلاة جامعة»{ جملهای است که رسولالله صلی الله علیه وسلم هنگام جمع کردن اصحاب کرام از آن استفاده میکردند }، همگی به سوی او شتافتیم، ایشان فرمودند:
«ای مردم، بر همه پیامبران پیشین واجب بود که تمامی مصالح امتشان را به آنها آموخته و آنها را از تمامی بدیها برحذر دارند. آگاه باشید که ابتدای این امت بهترین مجموعه آن است و در آینده این امت دچار بلایا و مصیبتهایی خواهد شد که هر کدام از دیگری بزرگتر است. وقتی فتنهای میرسد، مؤمن به خودش میگوید که در این فتنه هلاک خواهم شد. سپس آن تمام شده و دوباره فتنه دیگری شروع میشود. مؤمن میگوید این بار دیگر حتماً هلاک خواهم شد. سپس فتنه تمام شده دوباره فتنه دیگری شروع میشود (و همین طور ادامه دارد). هر کس میخواهد از جهنم خلاص شود و به بهشت وارد شود، باید در حالت ایمان به خدا و روز قیامت وفات نماید و با مردم به همان صورت رفتار کند که دوست دارد با او رفتار شود، و اگر با امامی بیعت کردید و به او دست دادید و به وی قانع شدید، تا حد توان از وی پیروی نمایید».
عبدالرحمن میگوید: وقتی این سخنان را شنیدم، سرم را بین دو نفر داخل نموده و گفتم پسر عمویت معاویه امر به حرام خواری و قتل و کشتار میدهد. در حالی که خداوند فرموده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا» (النساء / 29)
«ای مؤمنان، اموال همدیگر را به ناحق نخورید مگر اینکه داد و ستدی که از رضایت سرچشمه بگیرد و خودکشی نکنید و خون همدیگر را نریزید. خداوند به شما مهربان بوده و هست».
عبدالله بن عمرو رضی الله عنه دستان خود را بر پیشانی گذاشت، نگاهی به پایین انداخته، سپس سرش را بالا آورد و فرمود: در اطاعت خدا از او اطاعت کن و در معصیت خدا از او پیروی نکن. گفتم: این را از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدهای؟ گفت آری با گوشهایم شنیده و قلبم آن را حفظ کرده است.{ [1]- مسلم، ابوداود، نسائی، و ابن ماجه نیز روایت کردهاند. جمله آخر عبدالله رضی الله عنه مبنی بر این حدیث رسولالله صلی الله علیه وسلم است که فرمود : لاطاعة لمخلوق فی معصیتة الخالق : اطاعت از مخلوق در نافرمانی خالق جایز نمیباشد }
وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه وسلم تسليماً كثيراً
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
سایت عصر اسلام
www.Islamage.Com
|