سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

18 خرداد 1402 19/11/1444 2023 Jun 08

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 571
بازدید کـل سايت: 6400547
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 3   تعداد بازدید: 6278 تاریخ اضافه: 2011-05-06

چشم انداز تاریک سودان پس از تجزیهٔ جنوب و پیامدهای آن برای کشورهای منطقه

پس از برپائی رژیم صهیونیستی در سال 1948م و پس از جنایت‏های هولناک علیه مسلمانان در بوسنی و هرزگوئین، چچن، فیلیپین، کشمیر و پاکستان و پس از تجزیه "تیمور شرقی" در اندونزی و اشغال افغانستان و عراق این بار نوبت سودان است تا طعم تلخ تجزیه وتکه تکه شدن را بچشد.

اما آنچه که در این لحظه تاریخی و سرنوشت ساز اهمیت دارد، این سوال است که آیا تجزیه جنوب سودان آخرین حلقهٔ این زنجیره است یا این سلسله همچنان ادامه دارد؟

بنابر اخبار منتشر شده نتیجهٔ نهایی این همه پرسی قرار است 14 فوریه سال جاری [2011 میلادی] اعلام شود. صرف نطر از نتیجه این همه پرسی آنچه که باید به آن توجه شود این است که این همه پرسی فقط قسمت پایانی سناریویی بود که سالها پیش با عنایت و پشتیبانی کشورهای غربی و مسیحی طراحی شده بود و این رفراندوم فقط اجرای دقیق آن بود.[1]

ساکنان جنوب مدتها پیش از آنکه پای صندوق های رأی بروند، عزم جدی برای تجزیه گرفته بودند. کشیشهای مسیحی با تبلیغات و سخنرانی های گسترده، مردم جنوب را برای تجزیه و برپائی حکومتی مستقل در جنوب سودان تشویق می کردند. "جان کری"، کاندیدای ریاست جمهوری دوره گذشته آمریکا، با زیر پا گذاشتن شخصیت سیاسی و دیپلماتی خود و با افتخار به کاتولیک بودن خود، پیشاپیش مسیحیان جنوب، برای این پیروزی نماز شکر به جای آورد و خطاب به آنها چنین گفت: ما گام اول را با تجزیه جنوب سودان برداشتیم و در گام دوم برای استقلال "دارفور" تلاش خواهیم کرد.

در سر مقاله مجلۀ نیویورک تایمز به نقل از باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، آمده است: «برگزاری آرام و منظم این همه پرسی، سودان را در مرحلۀ تازه ای قرار خواهد داد تا روابطش را با ولایات متحده آمریکا از سر بگیرد و اگر برگزاری این همه پرسی با شورش و بی نظمی همراه باشد، به طور حتم سودان را بیش از این گوشه گیر خواهد کرد.»

باراک اوباما در بخش دیگری از سخنان خود با لحن تهدیدآمیز خطاب به رهبران سیاسی سودان می گوید: «اگر شما به تعهداتتان پایبند بوده و راه سازش  را برگزینید، مرحله  تازه ای در روابط سیاسی سودان با ولایات متحده آغاز خواهد شد و تحریم‏های اقتصادی برداشته شده و سودان از لیست کشورهای حامی تروریست خط خواهد خورد، اما درغیر این صورت با پایمال کردن تعهداتتان فشارها رو به افزایش خواهد بود.»

دولت جنوب سودان به زودی به عنوان یک دولت آفریقایی اظهار وجود خواهد کرد و هویت عربی و اسلامی آن از بین خواهد رفت؛ زیرا اساس این دولت بر انکار هویت عربی و اسلامی ریخته شده است و فرهنگ ملی و دینی دولت جدید همگام و هماهنگ با کشورهای همسایه و مجاور آن مانند: اتیوپی، کنیا، اوگاندا، کنگو و آفریقای مرکزی خواهد بود، و راه برای انتشار مسیحیت و عقاید شرکی در این کشور هموار خواهد شد و زبان عربی که پیش از این زبان رسمی این کشور بود، جای خود را به لهجه های عامیانه و محلی خواهد داد.

دولت نوپای جنوب پس از استقلال در زمینه های سیاسی، اقتصادی و نظامی نیاز به حمایت کشورهای دیگر دارد و بنابر پیش بینی‏ها این دولت حامی کشور همسایه سودان، یعنی اتیوپی خواهد بود؛ کشور اتیوپی در دشمنی با اسلام سابقه دیرینه ای دارد. در درگیری‏های صومال و نیز در ماجرای آبهای نیل، کشور اتیوپی در مقابل مصر و سودان به حمایت از آمریکا پرداخت. بنابراین احتمال می رود که پرونده آبهای نیل بار دیگر پس از تجزیه جنوب سودان، مجددا گشوده شود و نهایتا منجر به نزاع و درگیری بین دو دولت شود.

با تجزیه جنوب سودان، دولت مرکزی بیش از یک سوم از مساحت اراضی خود را به همراه منابع سرشار طبیعی، به ویژه نفت، از دست داد و باید به تنهائی بار 40 میلیاردی دیون دولت را یدک بکشد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که زمینهای باقی مانده سودان در کنار منابع طبیعی دیگر برای آبادانی و عمران سودان کافی خواهند بود، به شرط اینکه رهبران سیاسی دولت مرکزی اجازه ندهند تا بحران تازه ای در دارفور و شرق سودان به وجود بیاید.

یکی از مهمترین چالشهای دولت مرکزی پس از تجزیه جنوب، وجود 20% مرز مشترک بین دولت مرکزی و دولت جنوب است که در بین آنها منطقه «ابیی» به خاطر دارا بودن منابع نفتی سرشار و موقعیت استراتیژیکی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک درگیری‏ها بین قبایل عربی شمال و آفریقایی‏های جنوب بار دیگر تشدید شود.

از دیگر موارد نگران کننده در سودان منطقه بحران زده "دارفور" است؛ زیرا زمین‏هایی که گروههای تجزیه‏طلب دارفور در اختیار دارند بخش بزرگی از دولت مرکزی را تشکیل می دهند و با تجزیه جنوب قدرت آنها بیشتر شده و در مقابل موقعیت دولت خارطوم رو به ضعف خواهد نهاد و احتمال اینکه آنها راه گروههای تجزیه طلب جنوب را اختیار کرده و برای استقلال دارفور با همکاری و پشتیبانی دولتهای غربی با دولت مرکزی وارد جنگ بشوند، تقویت می شود.

تجزیه سودان می تواند پیامدهای بسیار بزرگ و خطرناکی برای کل آفریقا داشته باشد، به ویژه غرب آفریقا، همان مناطقی که مسلمانان و مسیحیان مشترکا در آنها زندگی می کنند و مرزبندی آنها در دوران استعمار در سالهای 1884م و 1885م در کنفرانس برلین بدون در نظر گرفتن تفاوتهای دینی، فرهنگی و سیاسی انجام گرفته است. به عنوان مثال نگرانی هایی در مورد تقسیم و تجزیه کشور نیجریه وجود دارد؛ نیجریه پرجمعیت ترین کشور آفریقا است که گاه و بیگاه در آن درگیری های خونین بین مسلمانان شمال و مسیحیان جنوب صورت می گیرد، و آنچه که در سودان رخ می دهد می تواند نمونه و الگویی برای مردم نیجریه قرار گیرد تا بار دیگر کشمکشهای تجزیه طلبانه در این کشور اوج بگیرد.

در کشور ساحل عاج نیز درگیری های قومی بین مسلمانان و مسیحیان وجود دارد و تجزیه سودان می تواند به این درگیری ها دامن بزند و شاید در بلندمدت تقسیم و تجزیه ساحل عاج راه حل مناسبی برای این کشور باشد، اما از این نکته نباید غافل شد که تقسیم ساحل عاج بغرنج‏تر و پیچیده تر از سودان خواهد بود، زیرا در این کشور بیش از 250 گروه با تفاوتهای دینی، فرهنگی و زبانی زندگی می کنند و این امر در آینده می تواند به درگیریها در این منطقه دامن بزند.

بخش بزرگی از تبعات و پیامدهای تجزیه جنوب متوجه شخص رئیس جمهور (عمرالبشیر) است؛ زیرا او با عملکرد ضعیف در راه حفظ استقلال و تمامیت ارضی سودان زمینه را برای تجزیه طلبان و شبه نظامیان فراهم می کند.

اگر نتیجه نهایی همه پرسی به جدایی جنوب از شمال سودان منتهی شود- که البته احتمال وقوع این جدایی تا حدودی حتمی به نظر می رسد- این تجزیه، این درس مهم را به حکمرانان کشورهای اسلامی می دهد که باید طرح‏ها و پروژه های آبادانی و عمران به صورت عادلانه و مساوی بین مناطق و استانها تقسیم شود. اگر دولت سودان در گذشته به آبادانی و عمران جنوب توجه نمی کرد باید در آینده به پیشرفت و آبادانی منطقه دارفور بیشتر توجه کند و این منطقه را در سرلوحه لیست مناطقی که نیاز به عمران و آبادانی دارند، قرار دهد.

تجزیه سودان تلنگری است برای بیداری کشورهای اسلامی تا نگذارند دارفور، سرزمین حافظان قرآن و حکومت اسلامی آن، به سرنوشت جنوب دچار شود و سودان اسلامی برای بار دوم تجزیه شود.

منبع: سنی آنلاین

عصر اسلام
IslamAge.com


[1]  این مقاله پیش از نظرسنجی جدایی جنوب نگاشته شده است و نتیجهٔ این رفراندوم همانطور که از قبل پیش‌بینی می‌شد به جدایی جنوب از کشور مادر انجامید. (عصر اسلام)

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان