سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322423
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 285   تعداد بازدید: 2702 تاریخ اضافه: 2010-03-25

عبدالله بن عامر بن کریز

بسم الله الرحمن الرحیم

 

او عبدالله بن عامر بن کریز بن ربیعه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصی می‌باشد و همان‌طور که از نسبش پیداست از قبیله قریش است[1].

عبدالله در عهد رسول صلی الله عليه وسلم  و در سال چهارم بعد از هجرت متولد شد و چون رسول خدا صلی الله عليه وسلم در سال هفتم بعد از هجرت برای أدای عمره قضاء، به مکه آمدند[2]، عبدالله را نزد حضرتص بردند. ابن حجر در این رابطه روایت می‌کند که: چون عبدالله را نزد رسول خدا صلی الله عليه وسلم بردند، رسول خدا صلی الله عليه وسلم از آب دهان مبارک خویش در دهان عبدالله ریختند، پس حضرتص سؤال کردند که آیا او فرزند زنی از بنی سلیم است، اطرافیان پاسخ دادند که همین‌گونه است، حضرت فرمودند: که او بسیار به ما قریشیان، شباهت دارد. و پيامبرص از آب دهان خویش در دهان او ریختند و او را به خداوند سپردند و آن کودک نیز آب دهان رسول خدا صلی الله عليه وسلم را می‌بلعید. حضرت رو به اطرافیان نمود و فرمود: این کودک، مردمان را سیراب خواهد نمود. نقل می‌کنند که چون عبدالله به سرزمینی وارد می‌شد، آب می‌یافت و خود و سربازانش را از آن سیراب می‌نمود.[3]

عبدالله بن عامر، پیش از اين‌كه در سال29 بعد از هجرت به ولایت بصره منصوب شود، هیچ سمت اداری و یا نظامی نداشته بود.

نسبت میان عثمان بن عفان و عبدالله به این صورت بود که مادر عثمان، أروی بنت کریز بن ربیعه، خواهر عامر، پدر عبدالله و بالطبع، عمه عبدالله به شمار می‌آمد. نیز همان‌طور که قبلاً بیان شد، مادر عبدالله از قبیله‌ي بنی سلیم بود.[4]

چون عبدالله به ولایت بصره رسید، تنها بیست و چهار یا بیست و پنج سال سن داشت[5]. و تا زمان شهادت عثمان رضی الله عنه  در آن منصب باقی ماند. پس از شنیدن خبر شهادت عثمان، سپاهی بزرگ فراهم آورد و با اموال خود عزم مکه نمود اما در آن‌جا به زبیر بن عوامس ملحق شد و همراه او به بصره بازگشت و در کنار او در جنگ جمل شرکت نمود. عبدالله، بر خلاف جمل، در صفین حضور نداشت و از هیچ یک از طرفین جانبداری نکرد.[6]

هر چند قلقشندی در کتاب خود بر این باور است که او در ماجرای حکمیت همراه معاویه بوده است.[7]

او در دوران خلافت معاویه، سه سال ولایت بصره را بر عهده داشت، اما پس از برکناری از مقام خود، به مدینه رفت و تا پایان عمر، یعنی سال پنجاه و هفت بعد از هجرت در آن‌جا ماند.[8]

ابن قتیبه روایت می‌کند که او به سال پنجاه و نهم بعد از هجرت در مکه وفات یافت و او را در عرفات دفن نمودند. ابن سعد در مورد ویژگی‌های برجسته او چنین می‌گوید: عبداالله مردی بود شریف و با اصل و نسب، سخاوتمند و بزرگوار، ثروتمند، صاحب فرزندان بسیار و شیفته عمران و آبادانی[9]

ابن حجر نیز در مورد او چنین گفته است: عبدالله مردی بود بخشنده و سخاوتمند، نترس و دلیر.[10]

او از سخاوتمندترین مردمان بصره[11] و بخشنده‌ترین مسلمانان به شمار می‌آمد[12].

عبدالله در فتوحات، نقش برجسته‌ای از خود نشان داد و توانست پس از کشتن یزدگرد، آخرین پادشاه آنان، و نیز خرذاد مهر، برادر رستم فرخزاد، برای همیشه رؤیای زردشتیان را که قصد داشتند حکومت پیشین خود را احیا کنند به یأس تبدیل کند. علاوه بر توانایی‌های او در مسايل حکومتی و نظامی، عبدالله اهتمامی خاص به معارف اسلامی داشت. گویند که او از رسول خدا صلی الله عليه وسلم حدیثی نقل کرده است[13]، هر چند که صحاح ستّه از او روایتی نقل نکرده‌اند.[14]

اما ابن قتیبه بیان داشته که حدیثی را که او روایت نموده، ابن قانع و ابن منده، از طریق مصعب زبیری ذکر کرده‌اند که او نیز از طریق پدرش از جد خود، مصعب بن ثابت بن خنظله بن قیس نقل می‌کند که از عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عامر روایت شده که رسول خدا صلی الله عليه وسلم فرمود:

«من قتل دون ماله فهو شهید»[15]

(هر کس به خاطر دفاع از اموالش کشته شود، شهید محسوب می‌گردد).

اصلاحات اقتصادی که عبدالله در بصره انجام داد

عبدالله بن عامر، در کنار پیروزی‌های عظیمی که در مقابل زردشتیان به دست آورد و توانست سپاهیان آنان را در جای جای ایران در هم شکند، اصلاحات اقتصادی چشم‌گیری را در بصره انجام داد. از جمله این اصلاحات، بازار بصره بود. عبدالله با هزینه خود زمینی را در مرکز بصره خریداری کرد و بازار را در آن‌جا بنا نموده و سپس آن را به مردم شهر هدیه داد[16]. این اقدام، سبب افزایش اعتبار و اهمیت این بازار و نیز رونق تجارت در آن شهر شد. از دیگر اقدامات مهم ابن عامر گسترش شبکه آب‌رسانی شهر بصره بود. ابن قتیبه نقل می‌کند که عبدالله دو رود را در شهر حفر نمود. یکی از آن‌ها در شرق شهر واقع بود و رود دیگر را مردم به رود ام عبدالله می‌شناختند[17].

عبدالله بن عامر به زیاد بن ابی سفیان که عهده‌دار دیوان و بیت‌المال بود و در غیاب ابن عامر و عزیمت آن به میادین جنگ، کفیل او می‌شد[18]، دستور داده بود تا رود «ابله» او را حفر نماید. خلیفه ابن خیاط نقل می‌کند که چون عبدالرحمن بن ابی بکره[19] که از جانب زیاد مسئول حفر رود بود توانست مسیر حفر رود را از میان کوه عبور دهد و آب را در آن رها سازد. گویند جریان آب چنان تند بود که عبدالرحمن نتوانست با اسب خود از آن عبور كند.[20]

خود عبدالله بن عامر نیز آبراهه و حوض بزرگی را در شهر بنا نمود و آن را به نام مادر خود، حوض ام عبدالله نامید.[21]

از دیگر نهرهایی که در زمان ابن عامر حفر شدند رود نافذ، مولای ابن عامر بود که او عهده‌دار مسئولیت حفر آن گردید و چون موفق به انجام آن شد، به نام او مشهور گشت.[22]

رود دیگر، رود مره، مولای ابوبکر صدیق بود که چون موفق به حفر آن گردید، به رود مره شناخته می‌شد.[23]

نهر اساوره که خود ابن عامر آن را بنا نموده بود از دیگر نهرهای بصره محسوب می‌شد.[24]

همچنین مولف فتوح البلدان، از پلی در بصره نام می‌برد که به پل «قره» مشهور بوده است، این پل که منسوب به قره بن حیان باهلی بود بر رودی قدیمی قرار داشت که بعدها ابن عامر آن را خریداری نموده و در اختیار مردم شهر قرار داد.[25]

با این توضیحات، می‌بینیم که عبدالله بن عامر تا چه حد به حفر چاه‌ها و نهرها که موجب رونق کشاورزی می‌شد، اهمیت می‌داد تا بتواند از این طریق پایه‌های اقتصاد ولایت تحت امر خود را تقویت نماید. همچنین به دلیل موقعیت ویژه و استراتژیک بصره، تجار و بازرگانان بسیاری از آن ناحیه عبور می‌کردند و به همین دلیل، او بازار شهر بصره را به شکل جدید خود تأسیس نمود. اما اهمیت این شهر بیشتر به خاطر آن بود که بصره مرکزی جهت هدایت و تقویت روند فتوحات در ایران محسوب می‌شد.

در واقع میزان تلاش ابن عامر در راستای ایجاد اصلاحات بنیادین در منطقه را می‌توان در این عبارت او جستجو نمود: می‌خواهم وضعیت به صورتی باشد که اگر زنی سوار بر مرکب شد و از منزل خود عزم مکه نماید، در تمامی طول مسیر، به آب و بازارهای پر رونق دست رسی داشته باشد.[26]

بدون شک اهمیت این اصلاحات چشم‌گیر در شهری که مرکز تقویت و فرماندهی فتوحات در ایران محسوب می‌شد، از پیروزی‌هایی که ابن عامر، خود، در ایران به دست می‌آورد، کمتر نبود. دکتر صالح علی بیان می‌دارد که فتوحات عظیم سپاهیان اسلام در ایران، درآمدهای ولایت بصره را به نحو چشم‌گیری افزایش داد و باعث ایجاد رونق اقتصادی و رفاه مالی مردمان آن دیار شد. این خود، سبب گردید که تجار و پیشه‌وران بسیاری روانه آن شهر شوند و به این ترتیب شهر بصره هر روز بزرگتر می‌شد و مدنیت در آن پیشرفت می‌نمود.[27]

با وجود درآمدهای سرشار بیت‌المال بصره و رونق اقتصادی و تجاری شهر و نیز امنیت بالای آن منطقه که همه به خاطر مدیریت کم نظیر والی آن محقق شده بود، می‌بینیم که عبدالله بن عامر، مردی است متواضع و مردم‌دار که در منزل خویش را به روی مردم باز نگه‌ می‌دارد و به خاطر همین مسأله، حاجب و پرده‌دار خود را مورد سرزنش قرار می‌دهد که چرا در منزل او را به روی مراجعه‌کنندگان بسته است.[28]

ابن عامر از چنان شهرت و اعتباری در بصره برخوردار بود که ابن سعد نقل می‌کند که گفتار و رفتار ابن عامر زبانزد خاص و عام مردم بصره بود[29] و به همین دلیل جای تعجبی ندارد که او نزد مردمان بسیار محبوب و مورد احترام آنان بود.[30]

همان‌طور که قبلاً بیان نمودیم عبدالله بن عامر تا زمان شهادت عثمان بن عفانس در منصب ولایت بصره باقی ماند.[31]

این بود یکی دیگر از والیان عثمان، والی‌ای که در بصره، نهر حفر می‌کرد تا مردم از آن بهره‌مند شوند، مردی که برای اولین بار، در صحرای عرفات حوض و چشمه بنا نمود.[32]

ابن عامر، مردی بود که به خاطر اقدامات شایسته و خدمات والای خود به امّت، به تعبیر ابن تیمیه، در قلب امّت جای داشت و آنان همیشه سپاسگذار او بودند.[33]

ذهبی در مورد او چنین گفته است: ابن عامر، از جمله امرا و سرداران شجاع و سخاوتمند عرب محسوب می‌شد که در عین قدرت و شجاعت مردی صبور و مهربان بود.[34]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع:کتاب عثمان ابن عفان رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

------------------------------------------

[1]- البدایة و النهایة (8/91).

[2]- تهذیب التهذیب (5/272).

[3]- سیر اعلام السلاء (3/19) و تهذیب التهذیب (5/273) و اسد الغابة (3/293).

[4]- طبقات ابن سعد (5/31) و تهذیب التهذیب (5/272).

[5]- البدایة و النهایه (8/91).

[6]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه128.

[7]- سیر أعلام النبلاء (3/21)

[8]- المعارف، 321.

[9]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه129.

[10]- تهذیب التهذیب (5/272).

[11]- العقد الفرید (1/293).

[12]- صبح الأعشی (1/450).

[13]- المعارف، 321.

[14]- المعارف، 321.

[15]- حاکم (3/639).

[16]- الطبقات الکبری (5/73).

[17]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه134

[18]- فتوح البلدان، 351.

[19]- تاریخ خلیفة بن خیاط (1/142).

[20]- فتوح البلدان، 351.

[21]- مجله «المورخ العربی»، شماره21، عبدالله بن عامر، صفحه134.

[22]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه134 و فتوح البلدان، 354.

[23]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه136.

[24]- فتوح البلدان، ص353-354.

[25]- المعارف، ابن قتیبة، 321.

[26]- التنظیمات الإجتماعیة و الإقتصادیة، 30-31.

[27]- مجله «المورخ العربی» شماره21، عبدالله بن عامر، محمد جاسم حمادی، 138.

[28]- طبقات ابن سعد (5/33).

[29]- مجله «المورخ العربی» شماره21، صفحه138.

[30]- البدایة و النهایة (8/91).

[31]- البدایة و النهایة (8/91).

[32]- منهاج السنة (3/189-190).

[33]- سیر أعلام النبلاء (3/21).

[34]- سیر اعلام النبلاء (3/21).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان