سیر زمانی حوادث آشوب بزرگ برعلیه خلافت عثمان
بسم الله الرحمن الرحیم
رویدادهای مربوط به آشوب بزرگ در سال 30 هجری یعنی از هفتمین سال خلافت حضرت عثمان آغاز گردید، اولین جرقة آن آتش در شهر کوفه انجام گرفت، شهری که در سرآغاز تاریخ مسلمانان مرکز فتنه و آشوبگری به شمار میآمد!
زمانی که حضرت عثمان زمام امور خلافت را در دست گرفت مغیره بن شعبه استاندار کوفه بود، حضرت عثمان طی حکمی او را از کار برکنار و صحابی بزرگوار سعدبن ابی وقاص را جانشین او نمود، و سعد بن ابیوقاص یک سال و نیم والی کوفه بود.
پس از آن یعنی در سال 25 هجری حضرت عثمان ولید بن عقبه بن معیط را که صحابی گرانقدر و مجاهد صادقی به شمار میآمد که در زمان ابوبکر و عمر رضی الله عنهم استاندار بوده، جانشین سعد بن ابیوقاص نمود.
ولیدبن عقبه مدت پنج سال والی کوفه بود، و در طول آن مدت محبوبیت بسیاری را در میان مردم کسب نمود، زیرا او از یک طرف انسانی بردبار و اهل تسامح و از طرف دیگر در موقع مناسب بسیار قاطع بود، هیچگاه در محل کار و منزل خود را بر روی مردم نمیبست و با گشادهرویی به حل و فصل مشکلات مردم میپرداخت!
در آن هنگام بود که آتش فتنه در شهر کوفه شعلهور شده، و آدمهای هرزه و خبیث و ماجراجو و شورشی برای بهرهبرداری از فتنههای شوم خود تخم اختلاف وتباهی را در زمین زندگی اجتماعی پاشیدند و از تعدادی از جوانان هرزه و فاسد و کینهتوز که مخفیانه با هم در ارتباط و هماهنگیهای لازم را به عمل آورده بودند سوء استفاده میکردند!
در یکی از شبهای سال سیام هجری گروهی از جوانان دزد و راهزن از جمله : مورّع بن مورّع اسدی، زهیر بن جندب ازدی، شبیل بن ابیأزدی به منزل «ابن الحیمان خزاعی» یورش بردند! او در برابرشان به مقاومت پرداخت، ولی آنان او را به قتل رسانیدند!
صحابی بزرگوار «ابوشریح خزاعی» با ابن الحیمان همسایه بود، و سر و صدای دزدان را که با ابن الحیمان درگیر بودند شنید و شاهد بود که چگونه او را به قتل رسانیدند! او و پسرش نزد والی شهر یعنی ولید بن عقبه رفتند و آنچه را که شنیده و دیده بودند، شهادت دادند.
دستور بازداشت و زندانی آن دزدان و هرزگان صادر شد و آنها را دستگیر و زندانی نمودند، ولید در مورد چگونگی برخورد با آنان نامهای را برای حضرت عثمان ارسال کرده و کسب تکیف نمود، حضرت عثمان دستور اعدام آنها را صادر کرد و ولید نیز آنها را در جلو قصر خویش اعدام کرد!
عمروبن عاصم تمیمی اراده و قاطعیت حضرت عثمان و ولید را به خاطر اعدام آن قاتلان و دزدان ضمن اشعاری ستود!
لاتأکلوا ابداً جیرانکم سرفاً اهل الزعارة فی ملک ابن عفّان
انّ ابن عفّان الّذی جرّبتم فطم اللّصوص بمحکم القرآن
مازال یعمل بالکتاب مهیمناً فی کلّ عنق منهم و بنان
«از این به بعد آدمهای هرزه و متجاوز در مملکت عثمان بن عفان همسایگان شما را مورد تعرض قرار نخواهند داد، عثمان همان کسی است که او را تجربه کردهاید! که با احکام استوار قرآن دست و دهان دزدها را بسته و همچنان با قوت و تسلط خود ایشان را در محاصره گرفته است.»
پس از آنکه ولید حکم خداوند را در مورد آن دزدان و متجاوزان اجرا نمود و آنان را اعدام کرد، خانوادههای آنها بر او خشم گرفتند و به تحریک قبیله و عشیره خویش علیه او پرداختند و برای گرفتن انتقام از ولید به دنبال فرصت مناسبی میگشتند.
همچنان که گفته شد : ولید در زمان عمر بن خطاب رضی الله عنه والی منطقه «الجزیره» که در میان دو رود دجله و فرات در بخش شمالی عراق واقع بود. در این منطقه تعدادی از مسیحیان عرب بنی تغلب زندگی میکردند که عدهای از آنها نزد او مسلمان شده بودند! یکی از کسانی که مسلمان شده از بزرگان آن طایقه به نام ابوزبید بود، که میان او و ولید بن عقبه دوستی و محبت بسیاری وجود داشت!
پس از آنکه عثمان بن عفان ولید بن عقبه را از استانداری الجزیره به کوفه فرستاد، ابوزبید گاهی برای دیدار ولید به شهر کوفه میرفت.
در یکی از این سفرها ابوزبید برای دیدار با ولید به منزل او رفته بود، آن سه خانواده که فرزندان آنها اعدام شده بود – یعنی ابومورّع و ابوزهیر و ابوشبیل – از آمدن او مطلع شدند.
آنها نزد برخی از شخصیتهای شهر کوفه رفته و به آنان گفتند : ولید بن عقبه والی شهر همراه با دوستش ابوزبید در منزل او به شرابخواری مشغول هستند!؟
تعدادی از آنها برای آگاهی از موضوع همراه آنها در حالی به طرف خانة ولید آمدند، که او با دوستش ابوزبید با هم داشتند صحبت میکردند!
ولید وقتی دید چند نفر وارد منزل او شدهاند، چیزی را که جلو دست او قرار داشت زیر تختی پنهان نمود، آنان نیز که از گوشة پنجره نگاه میکردند، گمان بردند که آنچه را ولید مخفی کرده در واقع شراب بوده است!؟
آنان داخل منزل شدند و بلافاصله یکی از آنها به طرف تخت نزدیک ولید رفت تا به گمان خود شرابی را که او پنهان کرده بود، به آنها نشان دهد! وقتی آن را بیرون آورد متوجه شدند که چند خوشه انگور است که داخل سینی کوچکی قرار دارند!؟
زیرا ولید وقتی آمدن آنان را احساس کرد به خاطر کم بودن آن، شرم نمود که همچنان جلو دست آنها باقی بماند، و در حالی که انگوری باقی نمانده بود تا برای آنها بیاورد! اما آن کینهتوزان شایع کردند که او ظرف شراب را از آنها پنهان کرده است!
اما آن چند نفر شخصیت شناخته شده، کینهتوزان را به سختی مورد ملامت قرار دادند و از ولید عذرخواهی کرده و گفتند : آنان مردمی فتنهگر و دروغگو هستند، و از اجرای حکم الهی در مورد فرزندانشان ناراحت میباشند، به همین خاطر در مورد تو اقدام به شایعهپراکنی میکنند!
«ولید بن عقبه در ارتباط با این موضوع اقدامی ننمود و راه صبر و تحمل را در پیش گرفت و حضرت عثمان بن عفان را در جریان قرار نداد، و با صبر و بردباری خود از آنها درگذشت! » (تاریخ طبری : ج 4 ص 273 – 274)
حقد و کینه آنان بر ولید بیشتر شد، یکی از آنان به نام (جندب ازدی، ابوزهیر) همراه با تعدادی دیگیر از آن کینهتوزان نزد عبدالله بن مسعود رضی الله عنه رفتند و به او گفتند : ولیدبن عقبه والی آنها در منزل شرابخواری میکند!؟
ابن مسعود در پاسخ به آنان گفت : هر کس در پنهانی کاری را انجام دهد، ما اجازه تجسس در احوال شخصی او را نداریم و حرمت او را زیر پا نمیگذاریم!؟
وقتی که ولید از شیوة پاسخ ابن مسعود به آن کینهتوزان اطلاع پیدا کرد، او را مورد ملامت قرار داد و گفت : چرا به آن دشمنان کینهتوز اینگونه پاسخ دادهای؟ من چه کار خلافی کردهام که آن را پنهان کنم؟ این پاسخی است که در مورد متهمی سابقهدار داده میشود! و من الحمدلله به هیچوچه اهل شرابخواری نبوده و نیستم!
به هر صورت در این رابطه میان ولید و ابن مسعود صحبت و گفتگوی دوستانهای انجام گرفت و سوء تفاهم بر طرف گردید.
آن آدمهای کینهتوز همچنان در کوفه به شایعهپراکنیهای خود در مورد شرابخواری ولید ادامه دادند و علیه او طرح و توطئه میچیدند، و هر روز آدمهای هرزه و فاسد و مخالف را که توسط ولید مورد مجازات قرار میگرفتند را، بیشتر به دور و بر خود جمع میکردند.
روزی آدم جادوگری را نزد ولید آوردند، ولید در مورد حکم مجازات جادوگر از ابن مسعود سؤال کرد، ابن مسعود گفت : از کجا میدانید او جادوگر است؟
از جادوگر پرسیدند : چه کارهای ساحرانهای را انجام میدهی؟
گفت : میتوانم وارد دهان الاغی شوم و از عقب آن بیرون بیایم!؟
ابن مسعود به ولید گفت : مجازات او اعدام است!
عدهای جلو منزل ولید تجمع نموده که در میان آنها یکی از آن کینهتوز به نام جندب ازدی وجود داشت!
او برای ایجاد آشوب و بلوا فرصت را مناسب دید، و بدون اجازه ولید و صدور حکم قطعی به سرعت طرف جادوگر رفت و او را به قتل رسانید!
ولید و ابن مسعود کار او را اقدامی علیه اختیارات حکومتی تلقی نموده و به همین خاطر حکم زندانی شدن او را صادر نمودند. زیرا اقامه حدود شرعی جزو اختیارات مردم عادی نیست بلکه جزو اختیارات امام و مسؤلین امور مربوطه میباشد.
در مورد نوع اقدام علیه جندب، ولید نامهای برای حضرت عثمان نوشت، حضرت عثمان دستور داد او را تعزیر کنند و پس از پایان تعزیر او را آزاد نمایند! و از مردم خواست بر پایه گمان خویش اقدام نکنند و بدون اجازة اولیای امور حدود الهی را به اجرا نگذارند.
جندب و گروه هواداران او بر دامنة کینهتوزی و توطئهگری خود علیه ولید افزودند!( تاریخ طبری : ج 4 ص 275)
برخی از شورشیان که کینه ولید را بر دل داشتند، برای ملاقات با حضرت عثمان به سوی مدینه حرکت کردند، که جندب ازدی نیز آنان را همراهی میکرد، و از حضرت عثمان خواستند به سبب آنکه مردم از ولید آزردهاند، او را از استانداری کوفه برکنار کند!
حضرت عثمان چندان آنان را تحویل نگرفت و خطاب به آنها گفت : شما دارید بر اساس ظن و گمان عمل و اقدام میکنید و چنین چیزی از نظر اسلام پذیرفتنی نیست، از طرفی بدون اجازه از کوفه خارج شدهاید!( تاریخ طبری : ج 4 ص 275 – 277)
وقتی که به کوفه بازگشتند، حقد و کینة آنها نسبت به ولید و حضرت عثمان بیشتر گردید!
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
|