برخي از شهداي جنگ يمامه
بسم الله الرحمن الرحیم
1ـ ثابت بن قيس شماس
كنيهاش، ابومحمد بود و به او خطيب انصار و بلكه خطيب پيامبر صلی الله علیه وسلم ميگفتند. رسولخدا صلی الله علیه وسلم به او مژده دادند كه در راه خدا شهيد ميشود و همين طور نيز شد و بعدها در جنگ يمامه در حالي كه پرچمدار انصار بود، به شهادت رسيد. يكي از مسلمانان، پس از شهادت ثابت رضی الله عنه او را در خواب ديد كه ميگفت: «ديروز كه من، كشته شدم، گذر مسلماني بر من افتاد و زره گرانبها و ارزندهي مرا برداشت؛ خيمهاش در انتهاي لشكرگاه است و كنار خيمهاش اسبي را بسته و زره را در ديگي سنگي گذاشته و زين اسب را روي آن نهاده است. پيش خالد رضی الله عنه برو و به او بگو كسي را بفرستد و زره مرا پس بگيرد. زماني كه به مدينه رفتيد، پيش خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم برو و بگو كه اين مقدار قرض دارم و اين مقدار هم از خودم مال و دارايي گذاشتهام تا قرضم را ادا كند؛ فلان بردهي من نيز آزاد است. بههوش باش كه اين خواب را الكي و بيهوده نپنداري.» مرد مسلماني كه اين خواب را ديده بود، پيش خالد رضی الله عنه رفت؛ خالد رضی الله عنه نيز كسي را فرستاد تا زره ثابت رضی الله عنه را پس بگيرد و همانطور كه ثابت رضی الله عنه در خواب گفته بود، زرهش را يافتند. زماني كه اين خواب را براي ابوبكر صديق رضی الله عنه تعريف كردند، ابوبكر رضی الله عنه وصيت ثابت رضی الله عنه را اجرا كرد. ما، كسي جز ثابت رضی الله عنه را نميشناسيم كه بدين شكل وصيتش را انجام داده باشند.( البداية و النهاية (6/339))
2ـ زيد بن خطاب رضی الله عنه
زيد، برادر بزرگ عمر فاروق رضی الله عنه بود. او، از نخستين كساني است كه مسلمان شد و در جنگ بدر و ديگر غزوهها حضور يافت. رسولخدا صلی الله علیه وسلم ميان زيد و معن بن عدي انصاري رضي الله عنهما پيمان برادري برقرار كردند. زيد و معن رضي الله عنهما در جنگ يمامه شهيد شدند. پرچم مهاجرين در جنگ يمامه به دست زيد بن خطاب رضی الله عنه بود و به قدري جنگيد كه به شهادت رسيد و پس از او سالم رضی الله عنه پرچمدار مهاجرين شد. رجال بن عنفوه را زيد بن خطاب رضی الله عنه به هلاكت رساند. ميدانيم كه رجال، قبلاً مسلمان شده و سورهي بقره را ياد گرفته بود؛ اما زماني كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم او را به يمامه فرستادند، مرتد شد و به مسيلمه گرويد و به دروغ گواهي داد كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم مسيلمه را در نبوت، با خود شريك كردهاند و اين چنين، مايهي فتنه شد. خداي متعال به زيد رضی الله عنه توفيق داد تا اين دروغگوي مرتد را به هلاكت برساند. زيد رضی الله عنه پس از كشتن رجال، به دست شخصي به نام ابومريم حنفي به شهادت رسيد.
گفته شده كه ابومريم، مسلمان شد و در زمان خلافت عمر فاروق رضی الله عنه به ايشان گفت: «خداي متعال، برادرت زيد رضی الله عنه را به دست من گرامي داشت (كه او را كشتم و به مقام شهادت نايل شد) و مرا به دست زيد رضی الله عنه خوار و زبون نكرد (كه اگر در حالت كفر كشته ميشدم، جهنمي بودم.)» ابوعمر بن عبدالبر رحمه الله ميگويد: زيد رضی الله عنه توسط سلمه بن صبيح بن عمر به شهادت رسيده است. گفتهي ابن عبدالبر با روايت نخست تعارضي ندارد؛ چراكه سلمه بن صبيح نيز ابومريم ناميده ميشده است. زماني كه خبر شهادت زيد رضی الله عنه به برادرش عمر رضی الله عنه رسيد، عمر فرمود: «برادرم، در دو نيكي از من پيش افتاد؛ پيش از من مسلمان شد و پيش از من نيز به شهادت رسيد.» زماني كه متمم بن نويره در رثاي برادرش شعر ميسرود، عمر فاروق رضی الله عنه فرمود: «اگر من هم ميتوانستم خوب شعر بگويم، همانند تو براي برادرم مرثيه ميسرودم.» متمم گفت: «اگر برادر من نيز بر همان حال ميرفت كه برادر تو رفت، اين قدر ناراحت نبودم.» عمر رضی الله عنه به متمم گفت: «تا حالا كسي همانند تو به من تسليت نگفته بود.» عمر رضی الله عنه همواره ميگفت: «هر نسيمي كه ميوزد، مرا به ياد زيد رضی الله عنه مياندازد.»( البداية و النهاية (6/340))
3ـ معن بن عدي بلوي رضی الله عنه
او، برادر عاصم بن عدي بود و در پيمان عقبه حضور داشت و در جنگهاي بدر، احد، خندق و… شركت كرد. رسولخدا صلی الله علیه وسلم ميان او و زيد بن خطاب رضی الله عنه پيمان برادري بست. معن و زيد رضي الله عنهما در جنگ يمامه شهيد شدند. زماني كه رسولخدا صلی الله علیه وسلم رحلت نمودند، معن بن عدي رضی الله عنه حالت متمايزي داشت؛ وي، آن هنگام كه مردم بر وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم ميگريستند، گفتهي شگفتانگيزي بر زبان آورد. مردم ميگفتند: «به خدا سوگند كه ما دوست داشتيم پيشمرگ رسولخدا صلی الله علیه وسلم شويم و از اين ميترسيديم كه پس از ايشان در فتنه بيفتيم.» اما معن رضی الله عنه ميگفت: «به خدا سوگند كه من هرگز دوست نداشتم كه پيش از رسولخدا صلی الله علیه وسلم بميرم تا ايشان را آنگونه كه در حياتشان تصديق كردم، پس از وفاتشان نيز تصديق كنم!»( البداية و النهاية (6/343و344))
4ـ عبدالله بن سهيل بن عمرو رضی الله عنه
وي، از نخستين كساني است كه مسلمان شد و البته به خاطر ممنوعيت از سوي كفار قريش موفق نشد به مدينه هجرت كند تا اينكه در جنگ بدر به همراه كفار از مكه بيرون شد و همين كه لشكر مسلمانان و لشكر قريش روياروي هم قرار گرفتند، از ميان كفار گريخت و به مسلمانان پيوست و همراه آنان بر ضد مشركان شمشير زد. عبدالله بن سهيل رضي الله عنهما در جنگ يمامه شهيد شد. زماني كه ابوبكر صديق رضی الله عنه به حج رفت، با سهيل ملاقات كرد تا كشته شدن پسرش را به او تسليت بگويد. سهيل رضی الله عنه گفت: «من، از رسولخدا صلی الله علیه وسلم شنيدهام كه: (إن الشهيدَ ليشفعُ لِسبعينَ مِن أهله) يعني: «شهيد، براي هفتاد نفر از خانواده (و بستگانش) شفاعت ميكند» و من، اميدوارم كه عبدالله رضی الله عنه شفاعتش را از من آغاز كند. خود سهيل بن عمرو رضی الله عنه نيز پس از وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم نقش زيادي در ماندگاري اهل مكه بر اسلام داشت. پس از وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم چيزي نمانده بود كه اهل مكه نيز از دين برگردند. سهيل بن عمرو رضی الله عنه براي ارشاد و راهنمايي اهل مكه برخاست و پس از حمد و ثناي الهي و يادآوري وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم چنين گفت: با وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم اسلام، همچنان، قوي و استوار است و هر كس كه بخواهد بر سر اسلام با ما درگير شود، گردنش را ميزنيم.» مردم، با شنيدن سخنان سهيل بن عمرو رضی الله عنه از دين برنگشتند و بر اسلام پايداري كردند. خوب است بدانيم كه سهيل رضی الله عنه در جنگ بدر در صف مشركان قرار داشت و به اسارت مسلمانان درآمد؛ عمر بن خطاب رضی الله عنه پيشنهاد داد تا گردنش را بزنند. اما رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «او را نكشيد كه شايد در مقام (خدمت به اسلام) قرار بگيرد.»( ترتيب و تهذيب البداية و النهاية، خلافة أبيبكر، ص82)
5 ـ ابودجانه سماك بن خرشه رضی الله عنه
ابودجانه در جنگ بدر عمامهي قرمزي بر سر داشت. رسولخدا صلی الله علیه وسلم ميان او و عتبه بن غزوان، پيمان برادري بستند. ابودجانه رضی الله عنه در جنگ احد حضور يافت و با رسولخدا صلی الله علیه وسلم بيعت كرد كه تا سرحد مرگ بجنگد. در جنگ يمامه شركت نمود و به شهادت رسيد. زيد بن اسلم رضی الله عنه ميگويد: عدهاي به عيادت ابودجانه رضی الله عنه رفتند كه مريض بود و چهرهاش نيز از شادماني ميدرخشيد. از او پرسيدند: «چرا چهرهات ميدرخشد؟» فرمود: «به دو تا از اعمالم بيش از بقيه دل بستهام (كه اميدوارم مايهي نجاتم باشد): از سخن بيهوده پرهيز ميكردم و ديگر، اينكه قلبم، هميشه نسبت به مسلمانان، پاك بود.» ابودجانه رضی الله عنه در جنگ يمامه از مسلماناني بود كه حماسه آفريد و خود را در باغ انداخت كه به سبب آن پايش شكست؛ او با پاي شكسته آنقدر جنگيد كه به شهادت رسيد.
6ـ عبّاد بن بشر رضی الله عنه
عباد رضی الله عنه از صحابهي فاضل رسولخدا صلی الله علیه وسلم بود و چهل و پنج سال عمر كرد. او، همان كسي است كه عصايش در شبي تاريك، همانند ماه نور گرفت و راهش را روشن كرد.( صحيح بخاري، مناقب الأنصار، شمارهي3805)
عباد رضی الله عنه به دعوت مصعب بن عمير رضی الله عنه مسلمان شد و در سريهي كشتن كعب بن اشرف نيز حضور يافت.( بخاري، در المغازي، شمارهي4037)
رسولخدا صلی الله علیه وسلم براي جمعآوري زكات مزينه و بنيسليم، عباد رضی الله عنه را بهكار گرفتند و در جنگ تبوك نيز او را در زمرهي محافظان خود قرار دادند. عباد رضی الله عنه در جنگ يمامه، نقش فعالي داشت و ضربات زيادي بر دشمن وارد كرد. عايشهي صديقه رضي الله عنها ميگويد: «هيچ كس بر سه نفر از انصار كه همهي آنها از بنيعبدالاشهل هستند، برتري و فضيلتي ندارد: سعد بن معاذ، اسيد بن حضير و عباد بن بشرy.» امالمؤمنين علاوه بر اين فرموده است: «رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در خانهام مشغول خواندن نماز تهجد بودند كه كه صداي عباد بن بشر رضی الله عنه را شنيدند؛ فرمودند: «اي عايشه، آيا اين صداي عباد است؟»گفتم: آري؛ فرمودند: «خداوندا، عباد را بيامرز.»( بخاري، شمارهي2655)
عباد رضی الله عنه در جنگ يمامه به شهادت رسيد. ابوسعيد خدري رضی الله عنه ميگويد: پس از جنگ بزاخه از عباد رضی الله عنه شنيدم كه ميگفت: «اي ابوسعيد، شب در خواب ديدم كه آسمان گشوده شد و مرا به كلي در خود گرفت؛ من اين خواب را چنين تعبير كردم كه ان شاء الله شهيد ميشوم.» به او گفتم: به خدا قسم كه خواب خوبي ديدهاي.( طبقات ابنسعد (2/234))
عباد رضی الله عنه در روز يمامه شجاعت و سلحشوري زيادي از خود نشان داد. وي، در آن روز بر فراز مكاني بلند رفت و بانگ برآورد كه: «من، عباد بن بشر هستم؛ اي انصار، اي انصار، به سوي من بياييد؛ زود باشيد، پيش من بياييد.» همه، به سويش شتافتند… عباد رضی الله عنه غلاف شمشيرش را شكست و آن را به زمين انداخت و فرمود: «دنبال من بياييد تا يكدست به دشمن يورش ببريم.» انصارy نيز همانند عباد رضی الله عنه غلاف شمشيرهايشان را شكستند و همراه عباد رضی الله عنه به بنيحنيفه حملهور شدند و آنان را به عقب راندند. بنيحنيفه ناگزير شدند به باغ فرار كنند و درها را ببندند.
مسلمانان، موفق شدند درهاي باغ را باز كنند؛ عباد رضی الله عنه سپرش را كنار يكي از درها انداخت و با شمشير وارد باغ شد و به قدري با مرتدها جنگيد كه به شهادت رسيد. عباد رضی الله عنه در سن چهل و پنج سالگي شهيد شد. وي به قدري جراحت برداشته بود كه او را با علامت خاصي كه در سرش بود، شناسايي كردند.( الإكتفاء از كلاعي (3/53))
جانفشاني عباد رضی الله عنه در جنگ يمامه به اندازهاي بوده كه او را در رشادت و شجاعت، زبانزد كرده است. عباد رضی الله عنه با آن همه شلحشوري و رشادتش كه در روز يمامه در برابر بنيحنيفه از خود نشان داد، ياد و خاطرهاش را براي بنيحنيفه طوري ماندگار كرد كه بنيحنيفه با ديدن شخصي كه زخمهاي كاري برداشته بود، ميگفتند: اين شخ صلی الله علیه وسلم مانند عباد بن بشر رضی الله عنه مجروح شده است!
نقش انصار در سركوب مرتدها و به ويژه در جنگ يمامه، بينظير بوده است. آنها بهقدري در جنگ يمامه جانفشاني نمودند كه مجاعه در حضور ابوبكر صديق رضی الله عنه به جانباختگي و رشادت انصار بدينگونه اذعان كرد كه: «اي جانشين رسولخدا، من، هيچ قومي نديدهام كه همانند انصار در برابر شمشيرها مقاومت كنند يا چون انصار بيباك و صادقانه، به دشمنشان حملهور شوند… من، همراه خالد رضی الله عنه به ميان كشتهها رفتم تا كشتههاي بنيحنيفه را به او معرفي كنم؛ من، در آن هنگام به كشتههاي انصار مينگريستم كه نقش زمين شده و افتاده بودند.» ابوبكر صديق رضی الله عنه با شنيدن اين سخن، به قدري گريست كه ريشش خيس شد.
7ـ طفيل بن عمرو دوسي رضی الله عنه
طفيل رضی الله عنه مردي نجيب و خردمند بود كه در جنگ يمامه شهيد شد. وي پيش از شهادتش خوابي ديده بود كه آن را چنين تعريف كرده است: «در خواب ديدم كه به همراه پسرم عمرو بيرون شدهام؛ سرم تراشيده بود و از دهانم پرندهاي بيرون شد و زمين دهان باز كرد و مرا در خود فرو برد. خوابم را اينگونه تعبير كردم كه سر تراشيده، نشانهي اين است كه سرم را ميبُرند؛ بيرون شدن پرنده از دهانم، خروج روحم از تن ميباشد و قسمت آخر هم، نشانهي اين است كه در زمين دفن ميشوم.» همين طور نيز شد و در جنگ يمامه به شهادت رسيد.
در جنگ يمامه تعداد زيادي از مهاجرين و انصارy شهيد شدند. مدينه گرچه بايد از پيروزي مسلمانان شادمان ميبود، اما غم از دست دادن جمع زيادي از مسلمانان، بر فضاي شهر چيره شده بود؛ چراكه در جنگ يمامه هزار و دويست مسلمان كه تعدادي از مهاجرين و انصار نيز در ميانشان وجود داشتند، به شهادت رسيدند كه البته بيشتر شهداي مهاجرين و انصارy، حافظان قرآن بودند. آري حدود چهل حافظ و قاري قرآن در جنگ يمامه شهيد شدند و فضاي مدينه آكنده از غم و اندوه شد و اشك اين مصيبت، خندههاي پيروزي را در خود فرو برد؛ بار اندوه، بر سينهها سنگيني ميكرد و دلها گرفته بود….( الصديق أول الخلفاء، ص117)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام
IslamAge.Com
|