سزاوارتر بودن عثمان بن عفّان به امر خلافت
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ شکی وجود ندارد که عثمان بن عفّان به مقام خلافت سزاوارتر بودند و این را هر صاحب قلب و فکر پاک و بدور از نفرت بدان اذعان میکند و تنها رافضیهایی که تنها سرمایهشان از دین، لعن و دشنام صحابه رسول خدا صلی الله عليه وسلم میباشد به این روایات و اباطیل که بیارزش هستند و بطلان آنها آشکار است، میپردازند[1]. در مورد سزاوارتر بودن عثمان نسبت به مقام خلافت، قرآن و احادیث صحیح چنین آمده است:
1- خداوند متعال در قرآن چنین فرموده است:
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » النور: ٥٥
(خداوند به كساني از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاي شايسته انجام دادهاند، وعده ميدهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). همچنين آئين (اسلام نام) ايشان را كه براي آنان ميپسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل ميسازد، (آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا ميپرستند و چيزي را انبازم نميگردانند. بعد از اين (وعده راستين) كساني كه كافر شوند، آنان كاملاً بيرون شوندگان (از دائره ايمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقيقي ميباشند)).
هر آینه، عثمان از جمله مصادیق این آیه شریفه بود که خداوند آنان را قدرت و مکانت، عطا فرمود، او در دوران خلافت خویش، عدالت را گسترانید و اقامة نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر را سیره خویش ساخت.[2]
2- خداوند – عزّوجلّ – در قرآن میفرماید:
« قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا » الفتح: ١٦
(به بازپسماندگان عربهاي باديهنشين بگو: از شما دعوت خواهد شد كه به سوي قومي جنگجو و پرقدرت بيرون رويد. با آنان پيكار ميكنيد يا اين كه مسلمان ميشوند. (يعني دو راه بيشتر در پيش نخواهند داشت: رزم با مسلمانان، يا پذيرش دين آنان). اگر فرمانبرداري كنيد، خداوند پاداش خوبي به شما خواهد داد، و اگر سرپيچي كنيد، همان گونه كه قبلاً نيز سرپيچي كردهايد، خداوند با عذاب دردناكي عذابتان خواهد داد).
بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم ، عثمان پس از ابوبکر و عمر، کسی بود که آن بادیهنشینان عرب را به جنگ با رومیان، ایرانیان و ترکها فراخواند، بنابراین، طبق نصّ صریح قرآن، آن خلفا واجب الاطاعه میباشند و قاعدتاً خلافت آنان نیز برحق بوده است.[3]
3- ابوموسی أشعریس از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت میکند که او روزی با حضرت در یکی از باغهاي مدینه نشسته بود که مردی درِ باغ را کوبید، حضرت صلی الله عليه وسلم فرمود:
«ائذن له وبشره بالجنة».
«برو در را باز کن و به آنکه پشت در است بگو که رسول خدا صلی الله عليه وسلم تو را به بهشت بشارت میدهد». و چون در را باز نمود دیدم آنکه پشت در است ابوبکر میباشد. پس از مدتی، مرد دیگری درِ باغ را کوبید، رسول خدا صلی الله عليه وسلم باز به من فرمود:
«ائذن له وبشره بالجنة».
«به آنکه پشت در است بگویم رسول خدا صلی الله عليه وسلم او را به بهشت بشارت میدهد». چون در را گشودم دیدم که او عمر است. بعد از گذشت لحظاتی، مرد دیگری در باغ را کوبید، این بارهم حضرت صلی الله عليه وسلم فرمودند:
«ائذن له وبشره بالجنة على بلوى تصيبه».
«برو در را به روی او بگشا و به او بگو که رسول خدا صلی الله عليه وسلم تو را به خاطر صبر و تحمّل در برابر مصیبتی که بر سر او میآید به بهشت بشارت میدهد». چون در را گشودم، دیدم عثمان پشت در ایستاده است[4]. این حدیث، خود اثبات میکند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم به ترتیب خلافت بعد از خویش اشاره نموده و سالها قبل از وقوع ماجرای فتنه مثل عثمان رضی الله عنه او دیگر صحابه رضی الله عنهم را از آن آگاه نمود. از دیگر سو این حدیث، بیانگر رضایت خدا و رسولش صلی الله عليه وسلم از این مرد بزرگ میباشد که در راه دین خدا جان خویش را از دست داد.[5]
4- ابوداود از جابر بن عبداللهس روایت میکند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم فرمود:
«أُرِيَ الليلة رجلٌ صالح: أن أبا بكر نيط برسول الله ×، ونيط عمر بأبي بكر، ونيط عثمان بعمر».
«امشب، مرد صالحی را در خواب دیدم که ابوبکر دستان رسول خدا صلی الله عليه وسلم را گرفته و عمر نیز دستان ابوبکر را و عثمان نیز به عمر چنگ زده است».
جابر گوید: چون رسول خدا صلی الله عليه وسلم از پیش ما رفت، ما به یکدیگر گفتیم: بیقین، آن مرد صالح، خود رسول خدا است و این خواب، نشان میدهد که بعد از حضرت رسول صلی الله علیه وسلم این بزرگواران، سکان رهبری امت اسلام را به دست خواهند گرفت.[6]
5- حاکم در کتاب خود، به نقل از ابوهریرهس روایت میکند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم به یاران خود فرمود که:
«إنها ستكون فتنة واختلاف -أو اختلاف وفتنة».
«بعد از من فتنه و اختلاف عظیمی در میان امّت رخ میدهد».
یاران گفتند: یا رسول الله! به ما بگویید که در آن وضعیت، چکار باید کرد؟ او صلی الله علیه وسلم در حالی که به عثمان نگاه میکرد، فرمود:
«عليكم بالأمين وأصحابه».
«جانب امین امت و یارانش را بگیرید»[7].
این حدیث، خود، از معجزات پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم و از دلایل حقّانیّت نبوّت ایشان است. از طرف دیگر، این حدیث، مؤیّد عثمان رضی الله عنه و بیانگر بر حق بودن او و بطلان ادعاهای دشمنان او میباشد. نیر در حدیثی دیگر، رسول خدا صلی الله عليه وسلم اعلام کرد که عثمان بر طریق هدایت است و هرگز از آن منحرف نخواهد شد.[8]
6- ابوعیسی تِرْمِذی از امّالمؤمنین عائشهل روایت میکند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم خطاب به عثمان گفت:
«يا عثمان، إنه لعل الله يقمِّصك قميصًا فإن أرادوك على خلعه فلا تخلعه لهم».
«بدان که خداوند، پیراهني را بر تن تو خواهد کرد که در هر صورت، اگرمردمانی تو را وادار کنند که آن را از تنت بیرون بیاوری، هرگز این کار را مکن»[9].
این حدیث، علاوه بر تأیید حقانیت خلافت عثمان رضی الله عنه که از آن به پیراهن تعبیر شده است، بیان میدارد که اگر مردمانی از عثمان رضی الله عنه بخواهند که بنا به میل آنان، او از آن مقام کناره گیرد، نباید به درخواست آنان عمل کرد و به خواست نامشروع آنان تن در داد.[10]
7- ترمذی از ابوسهله نقل میکند که عثمان در روز فتنه به او گفت که رسول خدا صلی الله عليه وسلم با او پیمانی بسته است و او بر آن عهد، صبر و استقامت خواهد نمود و به آن وفادار میماند[11]. در واقع، این عهد و پیمان، همان حدیث پیراهن میباشد که در آن رسول خدا صلی الله عليه وسلم به عثمان سفارش کرد که: «در برابر خواست مردمان مقاومت کند و از مقام خود کناره نگیرد».[12]
8- حاکم از ابوسهله، مولای عثمان، روایت میکند که امّالمؤمنین عائشه رضی الله عنها تعریف نمود: روزی رسول خدا صلی الله عليه وسلم به ما فرمود: « که دوست دارد یکی از یارانش را ببیند»، به آن حضرت عرض کردیم: آیا مایل هستید که ابوبکر را صدا بزنیم تا نزد شما بیاید؛ ایشان فرمود: « خیر». گفتم: عمر چطور؟ ایشان باز جواب ردّ دادند. با آمدن علی نیز موافقت ننمود. چون نام عثمان را بردیم، آن حضرت خوشحال شدند و از ما خواستند که او را فرا خوانیم، هنگامی که عثمان به خانه ما آمد، رسول خدا صلی الله عليه وسلم از من خواست تا از اتاق بیرون بروم و سپس به صحبت کردن با عثمان پرداخت، بعد از مدّتی دیدم که رنگ رخسار عثمان دگرگون شد. آن روزی که خانه عثمان رضی الله عنه در محاصره شورشیان بود به او گفتیم چرا فرمان نبرد نمیدهید؟ گفت: رسول خدا صلی الله عليه وسلم با من عهدی بسته است که باید به آن وفادار بمانم و بر آن صبر کنم.[13]
این حدیث نیز چون احادیث پیشین، مؤیّد حقّانیت خلافت عثمان رضی الله عنه میباشد و نشان میدهد که خلافت او مورد تأیید رسول خدا صلی الله عليه وسلم بوده است. در واقع، براساس همین احادیث معتبر، هر کس خلافت عثمان را نپذیرد، او را از اهل بهشت و جزو شهدا نداند و با قلب و زبان به توهین و تخریب شخصیت او بپردازد باید، در صحّت ایمان خود شک کند.[14]
9- بخاری نیز از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت میکند که صحابه در زمان حیات رسول خدا صلی الله عليه وسلم هیچ کس را با ابوبکر برابر نمیدانستند و بعد از او عمر و سپس عثمان را برتر از دیگر صحابه میپنداشتند. غیر از این سه نفر، آنان دیگر صحابه را با هم برابر میدانستند و هیچکدام را بر دیگری ترجیح نمیدادند[15]. این روایت نشان میهد که چطور خداوند متعال زمینه به خلافت رسیدن ابوبکر، عمر و عثمان را به قلبهای صحابه الهام نموده و آنان را مهیای پذیرش آن ساخت. [16]
این تیمیه در این رابطه چنین میگوید: این روایت خبر از آن میدهد که صحابه، ابوبکرس را بر دیگران برتری میدادند و بعد از او عمر و سپس عثمان را بهتر از دیگر صحابه میدانستند. در روایتی دیگر نیز نقل است که پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم از این ماجرا باخبر بودند اما با آن مخالفتی ننمودند، بنابراین، این رجحان و فضیلت خلفای راشدین بر دیگر صحابه، از طریق احادیث و روایات رسول خدا صلی الله عليه وسلم به اثبات رسیده است. اگر هم دراین احادیث، شک کنیم، خود رفتار مهاجرین و انصار این واقعیت را میرساند و در عین حال با مخالفت رسول خدا صلی الله عليه وسلم نیز مواجه نشدند. از طرف دیگر، اجماع صحابه بر خلافت عثمان رضی الله عنه و بیعت داوطلبانه و از روی رضایت صحابه رضی الله عنهم ، خود، دلیلی دیگر بر این نکته میباشد.[17]
تمامی این احادیث، همه و همه، بیانگر لایقتر بودن عثمان نسبت به امر خلافت است و هر کس که خود را پایبند به قرآن و سنّت رسول خدا صلی الله عليه وسلم میداند نباید در آن شکی به خود راه دهد. در واقع، بر هر مسلمانی واجب است به این امر مهم باور داشته باشد و در برابر شواهد و نصوصی که صحّت این مسأله را به اثبات میرسانند سر تسلیم فرود آورد.[18]
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب عثمان ابن عفان، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
------------------------------------------------
[1]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابه (2/656).
[2]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابة (2/656).
[3]- الفصل فی الملل و الأهواء و النحل (4/109 –110).
[4]- صحیح البخاری (حدیث3695).
[5]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابة (2/657).
[6]- سنن ابوداود (2/513).
[7]- المستدرک (3/99).
[8]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابة (2/660).
[9]- فضائل الصحابه (1/613).
[10]- الدین الخالص (3/446).
[11]- فضائل الصحابه (1/605)، سنن الترمذی (5/295).
[12]- تحفة الأحوذی (10/209).
[13]- فضائل الصحابه (1/605)، المستدرک (3/99) سند این حدیث در هر دو کتاب، صحیح میباشد.
[14]- الدین الخالص (3/446).
[15]- صحیح البخاری (کتاب فضائل أصحاب النبیّ، حدیث3698).
[16]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابة (2/664).
[17]- منهاج السنّه (3/165).
[18]- عقیدة اهل السنّه فی الصحابة (2/664).
|