اجماع مسلمانان بر لایقتر بودن عثمان به امر خلافت
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول خدا صلی الله عليه وسلم و همچنین اهل سنت و جماعت بر این اجماع نمودهاند که عثمان رضی الله عنه بعد از ابوبکر و عمر رضی الله عنه ، لایقترین افراد برای امر خلافت بوده و هیچکس نیز با این قضیه به مخالفت صحابه برنخواسته است[1]. ما در اینجا آرای تعدادی از علمای حدیث را در این رابطه بازگو میکنیم:
1- ابوشیبه از حارثه بن مضرب روایت میکند که: او در دوران خلافت عمر رضی الله عنه به حجّ رفت و مشاهده کرد که همگان بعد از عمر، عثمان رضی الله عنه را لایقترین افراد برای مقام خلافت میدانستند.[2]
2-ابونعیم از حُذَیفه بن یَمانس نقل میکند که روزی عمربن خطاب رضی الله عنه از من سؤال کرد: به نظرت، مردم بعد از من چه کسی را امیر خود خواهند کرد؟ من گفتم: قطعاً عثمان را به خلافت برخواهند گزید.[3]
3- ذهبی از قول قاضی شریک بن عبدالله چنین روایت میکند: با مرگ رسول خدا صلی الله عليه وسلم ، مردم، ابوبکر را به خلافت برگزیدند و اگر بهتر از ابوبکر در میانشان بوده باشد اما به هر دلیل، او را کنار گذاشتند، سپس با مرگ ابوبکر، عمر به خلافت رسید و به اقامه حق و عدالت مبادرت ورزید و چون در بستر مرگ افتاد، شورایی را برای تعیین خلیفه تشکیل داد و آنان نیز عثمان را به خلافت برگزیدند و اگر فرض کنیم که در میان ایشان، بهتر از عثمان بوده اما آنان او را انتخاب نکردند، پس آنان به امت خیانت نمودهاند.[4]
آرا و احادیث، نشان میدهد که عثمان در میان صحابه رضی الله عنهم بعد از ابوبکر و عمر، از حق اولویت نسبت به سایر صحابه برخوردار بوده است؛ نیز روشن است که خود عمر نیز براساس احادیث رسول خدا صلی الله عليه وسلم و گرایشات مردم به این نکته پی برده بود که عثمان به خلافت خواهد رسید.[5]
4- ابن سعد از قول نزال بن سبرهس روایت میکند که چون عثمان به خلافت رسید، عبدالله بن مسعودس اعلام نمود: بدانید که ما بهترینِ افراد را به مقام خلافت برگزیدیم و در این مهم، هیچ قصوری ننمودیم.[6]
5- حسن بن محمد زعفرانی از امام شافعی (رَحِمَه الله) نقل میکند که او در این رابطه چنین گفته است: چون پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم وفات فرمود، مردم ابوبکرس را به خلافت برگزیدند؛ پس از او نیز عمر رضی الله عنه خلیفه شد و چون در بستر مرگ افتاد، شورایی را جهت تعیین خلیفه تشکیل داد، اعضای این شورا نیز به اجماع، عثمان رضی الله عنه را به خلافت انتخاب کردند[7]. همچنین ابوحامد محمد مقدّس از امام شافعی (رَحِمَه الله) نقل میکند که او چنین گفته است: بدانید که عثمان بعد از عمر، پیشوا و رهبر بر حق امّت اسلام بود، زیرا خود اعضای شورا بودند که حق انتخاب خلیفه را به عبدالرحمن بن عوف واگذار کردند و او نیز عثمان را به این مقام برگزید و صحابه نیز بر این انتخاب اجماع نمودند، چون عثمان به خلافت رسید، تا آن هنگام که به شهادت رسید، براساس حق و عدالت حکومت کرد و در راه گسترش دین تلاش نمود.[8]
6- ابن تیمیه از امام احمد روایت میکند که صحابه رضی الله عنهم بعد از ابوبکر و عمر، آنگونه که بر خلافت عثمان با هم به توافق رسیدند در مورد هیچکس دیگری به چنین اجماعی دست نیافتند.[9]
7- ابوالحسن أشعری نیز در این رابطه چنین گفته است: عثمان را اعضای شورایی به خلافت انتخاب کردند که براساس وصیت عمر رضی الله عنه ، همه حق خلافت را داشتند اما همهي آنان، خلافت عثمان را پذیرفتند و بر این مسأله اجماع نمودند.[10]
8- عثمان صابونی در بیان عقیده سلف و اصحاب، حدیث نسبت به ترتیب خلفای راشدین، چنین میگوید: آنان بعد از خلافت صدّیق و فاروق، معتقد به حقانیت خلافت عثمان میباشند، زیرا که او با اجماع اعضای شورا و سپس همه صحابه به این مقام رسید.[11]
9- ابن تیمیه نیز، خود، چنین گفته است: همه مسلمانان با عثمان بیعت کردند و هیچیک از این کار امتناع ننمود، حال اگر تصور کنیم که علی یا دیگر صحابه با او بیعت نمیکردند، بدون شک، عثمان هرگز به این منصب دست پیدا نمیکرد، عمر، اعضای شورا را از میان صحابهای چون علی، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابیوقاص و عبدالرحمن بن عوف انتخاب نمود که هر یک صلاحیت خلافت را داشتند، اما در جریان مذاکرات، زبیر، طلحه و سعد خود را از کار کشیدند، بعد از آنان عبدالرحمن نیز خود را کنار کشید تا از میان علی و عثمان، یکی را به خلافت برگزینند. عبدالرحمن در طی چند شبانهروزی که عمر به آنان فرصت داده بود تا خلیفه را از میان خود انتخاب کنند، با مهاجرین، انصار، تابعین، امرا و فرماندهان مشورت نمود و نظر آنانرا جویا شد و همهي آنان، عثمان را نسبت به امر خلافت لایقتر میدانستند، سپس در روز موعود، همه مسلمانان، داوطلبانه و با طیب خاطر-و نه از روی تطمیع و یا تهدید- با عثمان رضی الله عنه بیعت کردند. محدّثانی چون ایّوب سختیانی، احمد بن حنبل و دارقطنی بیان داشتهاند که هر کس علی را در امر خلافت، لایقتر از عثمان بداند، صحابه رضی الله عنهم را تحقیر نموده است؛ در واقع، مهمترین دلیل اولویت عثمان برای مقام خلافت این بود که همه صحابه رضی الله عنهم او را برای این منصب لایقتر میدانستند.[12]
10- ابن کثیر، در خصوص کیفیت اجماع صحابه برخلافت عثمان رضی الله عنه چنین میگوید: اعضای شورا، بعد از تشکیل اولین جلسه، به عبدالرحمن این اختیار را دادند تا او خلیفه را انتخاب نماید؛ او نیز نخست با همه اعضای شورا نسبت به فرد اصلح و اولی صحبت نمود، همهی آنان در میان خود، عثمان را فرد اصلح و اولی میدانستند، او از علی سؤال کرد: اگر من تو را به خلافت انتخاب نکنم تو چه کسی را نسبت به خلافت، از همه لایقتر میدانی؟ علی نیز در جواب، عثمان را نام برد؛ چون عبدالرحمن همین سوال را از عثمان پرسید او در جواب، علی را لایقتر از همه میدانست، سپس عبدالرحمن به مشورت با دیگر صحابه رضی الله عنهم ، تابعین، امرا و فرماندهان پرداخت، او حتی در این زمینه، نظر زنان، مسافران، دیگر ساکنان مدینه و نیز کودکانی را که به مدرسه میرفتند، جویا شد، همه آنان، بالاجماع، به لایقتر بودن عثمان به امر خلافت اذعان داشتند و او را فرد اصلح میدانستند. عبدالرحمن در طول آن چند شب و روز، وقت خود را صرف نماز، دعا و مشورت با مردم مدینه نمود و کمترین وقت را به استراحت اختصاص داد، چون شبِ روزِ چهارم فرا رسید، عبدالرحمن به خانه پسر خواهرش، مسوّر بن مخرمه، رفت و او را به دنبال علی و عثمان فرستاد، هنگامی که علی و عثمان نزد او آمدند، عبدالرحمن به آنان گفت: همه مردم شما را لایقترین افراد برای این مقام میدادند اما باید با من پیمان ببندید که اگر هر یک از شما به این مقام رسید عادل باشد و اگر به این منصب انتخاب نشد، طغیان نکند و در برابر خلیفه جدید، مطیع و فرمانبردار باشد. روز موعود، عبدالرحمن، عمامه رسول خدا صلی الله عليه وسلم را بر سر گذاشت و با شمشیری به مسجد رفت، او را به دنبال اعضای شورا، دیگر صحابه و ساکنان مدینه فرستاد، چون همه آمدند و مسجد مملو از جمعیت شد، بر منبر رفت و پس از حمد و ثنا و دعا و نیایش، رو به مردم کرد و گفت: ای مردم، من در این چند روز، نظر همه شما را راجع به خلیفه و پیشوای خود جویا شدم و دانستم که همه، علی و عثمان را لایقتر از دیگران میدانید، سپس عبدالرحمن، علی را فراخواند و به او گفت: با من پیمان ببند که در صورت به خلافت رسیدن به قرآن و سنت رسول الله صلی الله عليه وسلم و روش ابوبکر و عمر پایبند و وفادار بمانی علی گفت: من چنین پیمانی نمیبندم، بلکه براساس فهم و توان خود رفتار خواهم نمود، آنگاه عبدالرحمن، عثمان را فراخواند و همین درخواست را از او نمود و عثمان نیز با او پیمان بست، در این هنگام، عبدالرحمن، دست به دعا برداشت و گفت: خداوندا! من حقی را که بر گردنم بود به عثمان واگذار نمودم، چون سخنان عبدالرحمن تمام شد، مردم گرد عثمان جمع شدند و با او بیعت کردند، عبدالرحمن نیز یک پله بالاتر از عثمان، بر منبر نشسته و نظارهگر این ماجرا بود. نقل میکنند که علی اولین و یا دومین فردی بود که با عثمان بیعت نمود.[13]
این روایات را بدان دلیل آوردیم تا بیان کنیم تا تعیین عثمان به عنوان خلیفه مسلمین به اجماع همه صحابه رضی الله عنهم صورت گرفت و در این میان، هیچیک از آنان مخالفتی ننمود.[14]
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب عثمان ابن عفان، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
-----------------------------------------------
[1]- همان.
[2]- المصنّف (14/58).
[3]- کتاب الإمامة و الرّد علی الرافضة، ص306.
[4]- میزان الإعتدال (2/273).
[5]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابه (2/666).
[6]- الطبقات الکبری (3/63).
[7]- مناقب الشافعی، البیهقی (1/434).
[8]- الردّ علی الرافضة، ص320.
[9]- منهاج السنّه (3/166).
[10]- الابانه عن أصول الدیاتة، ص 68.
[11]- عقیدة السلف و أصحاب الحدیث ضمن الرسائل النبویّة (1/139).
[12]- منهاج السنة (1/134).
[13]- البدایة و النهایة (7/159 –161).
[14]- عقیدة أهل السنّة فی الصحابة (2/671).
|