موضع ابوبکر صدیق رضی الله عنه در روانه کردن سپاه اسامة بن زید (به سوی رومیان)
موضع ابوبکر صدیق رضی الله عنه در روانه کردن سپاه اسامة بن زید (به سوی رومیان)
حکمت ابوبکر صدیق رضی الله عنه به هنگام روانه کردن سپاه اسامه بن زید، از چند وجه نمایان گردید:
الف) روانه کردن سپاه اسامه علی رغم اوضاع نابسامان و مخالفت برخی صحابه؛ و این به خاطر اجرای امر رسول الله صلی الله علیه وسلم بود.
رسول الله صلی الله علیه وسلم در بیماری که بر اثر آن وفات کرد، اسامه بن زید را به سوی روم فرستاد و مردم را به جنگ با رومیان تشویق نمود؛ تجهیز سپاه اسامه دو روز پیش از وفات یعنی روز شنبه بود. و این تصمیم پیش از بیماری رسول الله صلی الله علیه وسلم بود سپس بیماری ایشانشدت گرفت که به روانه شدن سپاه اسامه امر نمود و در این هنگام بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات نموده و دیدگاهها متفاوت شد و اوضاع آشفته گردید و نفاق در مدینه ظاهر شده و قبایلی از اعراب پیرامون مدینه مرتد شده و برخی از دادن زکات امتناع ورزیدند. و تقریبا در سرزمینی جز مکه و مدینه شأن و منزلتی برای نماز جمعه باقی نمانده بود. و جواثا در بحرین اولین روستایی بود که پس از بازگشت مردم به حق، در آن نماز جمعه اقامه گردید و در این میان ثقیف در طائف ثابت قدم مانده و مرتد نشدند.
با این اتفاقات، بسیاری از مردم به ابوبکرصدیق رضی الله عنه پیشنهاد دادند سپاه اسامه را به سوی رومیان نفرستد، زیرا در امور مهمتری که به تازگی اتفاق افتاده بود، به آنها نیاز داشت اما زمانیکه سپاه اسامه برای نبرد با رومیان تجهیز شده بود، این امور وجود نداشت.
از جمله کسانی که این پیشنهاد را با ابوبکرصدیق رضی الله عنه در میان گذاشت، عمر بن خطاب رضی الله عنه بود که او را از فرستادن سپاه اسامه بازداشت اما ابوبکر رضی الله عنه به شدت از پیشنهاد آنها ابا ورزیده و سپاه اسامه را برای نبرد با رومیان فرستاد و سخنی بس بزرگ گفت: «به الله سوگند، گرهای را که رسول الله صلی الله علیه وسلم بسته است، باز نمیکنم و اگر پرندهها و حیوانات درنده اطراف مدینه ما را ربوده و جان امهات المومنین به خطر افتد، سپاه اسامه را آمادهی رفتن خواهم نمود». و نگهبانان را دستور داد تا در اطراف مدینه مستقر شوند.
ب) پس از این پیشنهاد، برخی از مردم (بار دیگر) به ابوبکر رضی الله عنه پیشنهاد دادند تا امر امارت سپاه را به کسی بسپارد که سن و سال بیشتری از اسامه داشته باشد. اما ابوبکر صدیق رضی الله عنه از این پیشنهاد خشمگین شد، زیرا این رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که اسامه را امیر سپاه قرار داد و ابوبکر صدیق رضی الله عنه نمیخواست امری را که رسول الله صلی الله علیه وسلم مقرر داشته، تغییر دهد.
ج) ابوبکر رضی الله عنه سپاه را همراهی نمود و با آنها خارج شده و با اسامه و سپاهش خداحافظی کرد، درحالیکه ابوبکر رضی الله عنه پیاده و اسامه سوار بر اسب حرکت میکرد. پس اسامه به او گفت: ای خلیفه رسول الله، یا سوار شو و یا اجازه بده من پیاده شوم. اما ابوبکر رضی الله عنه گفت: به الله سوگند من سوار نمیشوم و تو پیاده نمیشوی. آیا بر من نیست که پاهایم لحظهای در راه الله غبارآلود گردد؟
د) اما ابوبکر رضی الله عنه در مورد ماندن عمر رضی الله عنه در مدینه، از اسامه اجازه خواست و عمر رضی الله عنه در میان سربازان در سپاه اسامه بود. پس اسامه به ماندن عمر رضی الله عنه اجازه داد.
اما خروج اسامه به سوی روم از سرزمین شام، آن هم در این وقت، از بزرگترین مصلحتها بود، چنانکه این سپاه از هیچیک از قبایل عرب نگذشتند مگر اینکه از سپاه اسامه ترسیده و خوف و وحشت آنها را در برگرفت و گفتند: این قوم خارج نشدند مگر اینکه از نیروی قدرتمندی برخوردارند و آنان را رها خواهیم کرد تا به سرزمین رومیان برسند؛ پس سپاه اسامه با رومیان رویارو شده و با آنان جنگیده و آنها را شکست دادند و در آنجا 40 روز - و گفته شده 70 روز- باقی ماندند و پس از آن در صحت و سلامتی و همراه غنایم بازگشتند و چون برگشتند، ابوبکر رضی الله عنه همراه آنان برای جنگ با مرتدین و مانعین زکات آماده شد.[1]
الله اکبر؛ شگفتا از این موضع و شگفتا از این حکمت و بصیرت؛ براستی در این صحنه، حکمت و شجاعت و اطاعت ابوبکر رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم نمایان شد و همین بود که سبب نصرت و پیروزی گردید. با روانه کردن این سپاه بود که الله عزوجل رعب و وحشت را در قلوب مرتدین و یهود و نصاری وارد کرد.
اما همهی اینها به فضل الله متعال و پس از آن تنفیذ امر رسول الله صلی الله علیه وسلم مبنی بر روانه کردن سپاه اسامه بن زید بود. «آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلائی (در برابر عصیانی که میورزند) گریبانگیرشان گردد، یا اینکه عذاب دردناکی دچارشان شود».
و این مساله تاکیدی بر آن است که هر مسلمان بایستی به امر رسول الله صلی الله علیه وسلم توجه داشته و از نهی ایشان دوری ورزد؛ و درواقع همین امر است که مدار سعادت و خوشبختی و پیروزی و نجات در دنیا و آخرت میباشد.
منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی.
|