احادیثی که خبر از وقوع فتنهای (در عهد عثمان دادهاند) خود دلیلی است بر حکمت رسول خدا صلی الله عليه وسلم
بسم الله الرحمن الرحیم
احادیث بسیاری وجود دارند که در آنها رسول خدا صلی الله عليه وسلم ، به اجمال و یا به تفصیل، خبر از وقوع فتنهها و اختلافات و جنگهایی میدهند که میان مسلمانان به وقوع میپیوندند. این احادیث که گاه به بیان عوامل بروز این فتنهها میپردازند و گاه در مورد نتایجِ حوادثی که در طول آن ماجراها رخ میدهند و نیز افرادی که در ایجاد و بروز آنها نقش دارند صحبت به میان میآورند، بیشتر در پاسخ به دغدغههای صحابهای است که طعم شیرین و گوارای اخوت و وحدت را چشیدهاند و نگران آن بودند که این نعمت بزرگ پروردگارشان را از کف بدهند و به همین دلیل، از رسول خدا صلی الله عليه وسلم میپرسیدند که آیا این وحدت و برادری همچنان پابرجا خواهد ماند و یا امت از آن محروم میشود. رسول خدا صلی الله عليه وسلم نیز که از طریق اتصال به منبع لایزال وحی، میدانست این اتحاد و برادری میان مسلمانان، همچنان تداوم نخواهد یافت، با خبر دادن از وقوع فتنههایی بزرگ در میان امت اسلام، آنان را در جهت مقابله با این مصائب و فتنهها تربیت مینمود تا مسلمانان بتوانند در هنگام وقوع آن فتنهها که بنا به تقدیر الهی میبایست صورت واقعیت به خود میگرفتند و در جریان آنها مؤمنان راستین از مسلمانان دروغین و سست ایمان، معلوم میگشتند، بهترین شیوهها را برای رفع خطر آن فتنهها اتخاذ نمایند.[1]
از خلال مطالعه این گونه احادیث، به طور کلی، میتوان مسايل زیر را استنباط نمود:
1- رسول خدا صلی الله عليه وسلم قصد داشت تا با آگاه نمودن مسلمانان از وقوع چنین فتنهها و جنگهایی که میان امت روی خواهند داد، آنان را در جهت اتخاذ بهترین راهحل و فصل آنان تربیت و آماده کند.
2- در این احادیث، گاه به افرادی که باعث شعلهور شدن آتش این فتنهها و جنگها میشوند اشاره شده است که در این میان، دستجات و گروههایی وجود دارند که در ظاهر، کاملاً پایبند به دین و حتی نسبت به آن متعصب میباشند اما در واقع، ایشان افرادی هستند نابخرد و بدور از راه راست که توان درک کنه مسايل مهم را ندارند.[2]
3- این فتنه ها، جدیت منافقان را به همگان نشان میدهند و قلبهای مؤمنان را از زنگار غفلت و رخوت پاک و عاری میگرداند، ایمانشان را افزایش داده و ایشان را بر اقامه رکن رکین امر به معروف و نهی از منکر استوارتر میکند. در واقع در این فتنهها است که ایمان آنها آزمایش میشوند، مردان میدان جهاد شناخته میگردند و خیر و فضیلت شناسایی میشوند و بدان امر خواهد شد و شر و ضلالت نيز بر همگان هویدا میشوند و مورد نهی واقع میگردند.[3]
4- این احادیث، مسلمانان را از این مسأله بر حذر میدارد که مبادا دستان خود را به آن فتنهها بیالایند. صحابه نیز چون خبر وقوع این فتنهها را از زبان خود نبی اکرم صلی الله عليه وسلم میشنیدند و با خبر میشدند که در جریان آن وقایع، دستهای از ایشان، مرتکب قتل خواهند شد، دستهای دیگر، شیفته مال دنیا میشوند، دستهای هم از جهاد و دفاع از حق سرباز میزنند، ناگاه به خود میآمدند و به خویشتن گوشزد میکردند که مبادا جزو یکی از دستهها و گروههایی شوند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم ایشان را از آنها بر حذر میداشت و به این ترتیب، خوفی عجیب، سر تا پای وجودشان را فرا میگرفت که مبادا به دلیل غفلت، در گرداب این فتنهها گرفتار آیند و این درس بسیار مهمی است، زیرا ترس و خوف، در این نوع از مسايل، بهترین راه نجات افراد از افتادن در دام فتنهها و جار و جنجال دنیاپرستان میباشد[4]. این تیمیه پس از ذکر چند حدیث مرفوع که خبر از وقوع فتنهها و جنگها میان مسلمانان میدهند، چنین گفته است: این احادیثی که از رسول خدا صلی الله عليه وسلم نقل شدهاند خبر از جنگها و اختلافاتی میدهند که میان امت اسلام به وقوع میپیوندند. در واقع نبی اکرم صلی الله عليه وسلم قصد داشته تا با برحذر داشتن مسلمانان از درگیر شدن در آن نزاعها و اختلافات، راه نجات هر که را که خداوند خواهد به او گوشزد نماید[5].
5- این احادیث، به بهترین و دقیقترین وجهی، راههای نجات از آن فتنهها و اختلافات را به مسلمانان نشان داده است. در واقع، انسان هر چند هم که احتیاط لازم را رعایت میکند تا از خطراتی که او را تهدید میکنند مصون بماند، گاه به دلیل اينكه این خطرات کاملاً مشخص نیستند و یا راههای گرفتار شدن در آنها آشکار نمیباشد، او قادر نیست که ماهیت آن خطرات و راههای نجات از آن را بشناسد و ممکن است بدون اينكه خود بداند، گرفتار و درگیر آن خطرات و تهدیدات شود.[6]
6- در لابهلای این احادیث، گاه عوامل و زمینهها و نتایج و عواقب این فتنهها و نیز مواضعی که مسلمانان باید در برابر آنها اتخاذ نمایند بیان شده است و این، خود، عاملی است موثر که با تبعیت از این سفارشات و رهنمودهای حکیمانه میتوان از عوامل و زمینههای آن فتنهها پیشگیری نمود و در قبال حوادث و رویدادهای آنها، موضع درست را اتخاذ کرد. همچنین این احادیث به ما امکان میدهند که با دقت و تأمل در عواقب و نتایج حوادث و وقایع، برداشت و فهمی درست و معقول از آنها به دست آورده و حکمی منصفانه و صحیح در مورد آنها صادر نمود.
7- در واقع خود این احادیث، گواهیاي دیگر بر حقانیت رسالت محمد مصطفی صلی الله عليه وسلم است، این احادیث نه تنها باعث افزایش ایمان صحابهای شد که این احادیث را شنیده و سالها بعد، محقق شدن آنها را باچشمان سر خود مشاهده نمود، بلکه ایمان هر مسلمانی را در هر زمان و مکانی، تحت تأثیر خود قرار میدهد و به او اثبات میکند که فتنهها و جنگهایی که امت به خود دیده است رسول خدا صلی الله عليه وسلم قرنها پیش خبر از وقوع آنها داده است[7].
دکتر عبدالعزیز صغیر دخان، پس از گردآوری و تدوین احادیثی که در رابطه با وقوع فتنه ماجرای قتل عثمان است، در کتاب «احداث و احادیث فتنه الهرج» به مطالعه و پژوهش در آنها پرداخته و صحیح و ضعیف بودن هر یک از آنها را مشخص نمودهاند. ایشان، در همین کتاب و با استناد به احادیثی صحیح، نتایج زیر را از آنها استخراج نمودهاند:
1- فتنه، سنتی است که خداوند عزوجل در تمام امتها اجرا نموده تا ایمان و صداقت ایشان را بیازماید. امت اسلام نیز از این قاعده ثابت، مستثنی نمیباشد و تا دنیا دنیاست خداوند، آنان را به انواع فتنههای سخت و وحشتزای که هیچ کس نمیتواند در بحبوحه آنها، حق و باطل و راست و دروغ را از هم تمیز دهد میآزماید و تنها مردمانی از این فتنهها و آزمایشات نجات مییابند که خود را از گرفتار شدن در آنها حفظ کنند و اینان کسانی هستند که خداوند، آنان را به نور علم و معرفت و سلاح تقوا مجهز نموده و از خواب غفلت و جهل، بیدار نموده و راه حق را بدیشان نشان داده است.[8]
2- این احادیث بیان میدارند که بیقین، میان مسلمانان جنگها و اختلافاتی رخ خواهد داد کما اينكه میان صحابه و تابعین و دیگر نسلهای امت اسلام چنین برخوردهایی به وقوع پیوستهاند، اما نکته مهم اینجا است که مسلمانان باید با شناخت عوامل و زمینههای بروز این فتنهها و جنگها تلاش نمایند در عین اينكه به جبران زیانها و خسارات ناشی از آنها بپردازند، از شعلهور شدن آتش این فتنهها و جنگها در بلاد مسلمانان پیشگیری به عمل آورند و نباید از دور نشسته و تنها تماشاگر این جنگها و اختلافات و زیانهایی باشند که این حوادث بر سر امت اسلام میآورند.
3- از الطاف خداوند عزوجل نسبت به این امت آن است که آن ذات اقدس، به اشکال گوناگون، گناهان امت اسلام را در همین دنیا، محو و نابود میکند. خود این فتنهها و جنگهایی که در میان امت به وقوع میپیوندند و همچنین تمام مصائب و رنجهای دیگر چون زلزلهها و حوادث غیر مترقبه نیز کفارات گناهان و عصیان این امت میباشند که خداوند متعال، از این طریق گناهان امت را محو و زائل میکند تا در آخرت، با باری سبکتر در دادگاه عدل الهی حاضر شوند.
4- در چند مورد از این احادیث، به صراحت بیان شده است که زادگاه بیشتر این فتنهها مشرق جزیره العرب میباشد کما اينكه در دوران صحابه و تابعین کوفه و بصره، مرکز فتنه جمل بودند.
5- در جریان این فتنهها، مردمان دین خود را به متاع بیارزش دنیا میفروشند و این شهوات و امیال و شبهات و شایعات هستند که زمام امورشان را به دست میگیرند و در این میان، مسلمانان راستین در رفتار و کردار خود تنها و غریب میشوند، در واقع، هر آن کس که به دین راستین چنگ زند و بدان پایبند بماند چونان کسی است که آتش سوزان و یا خاری تیز را به دست میگیرد و باید رنجها و تلخیهای بسیاری را بچشد. این راد مردان، با امید رسیدن به رضوان الهی، مشقات و آزار و اذیتهایی را که در راه دین بر حق، از نامردمان میبیند، به جان و دل میخرند و در برابر آنها مقاومتی بینظیر از خود نشان میدهند.
6- در بحبوحه این فتنه و جنگها، خداوند عزوجل دستهای از امت را از گرفتار شدن در گرداب این فتنهها و ریختن خون دیگر مسلمانان حفظ میکند. این طائفه تلاش میکنند که روابط میان مسلمان را بهبود بخشند و آنان را به همان اصول و مبادی درست اسلام که همانا وحدت و اخوفت و رافت و رحمت فی مابین است فراخوانند. بدون شک، این موضع ایشان و اقدامات اصلاحگرایانهي آنان، در آن جاروجنجال گروههای متخاصم که هر یک به دنبال تحقق امیال و آرزوهای خود است، امری است عجیب و شگفتانگیز که کمتر کسی بدان روی میآورد.[9]
7- در جریان فتنهها، زبان نقش بس خطرناکتر از شمشیر دارند. در بیشتر اوقات این زبان است که با بیان کلماتی شرارتانگیز، آتش کینهها و نفرتها را در دلها شعلهور میکند و خصومتهای پنهان را آشکار مینماید و احساسات و عواطف را چنان تحریک میکند که فتنههایی ویرانگر، امت را گرفتار خود میسازد.[10]
8- در طول جنگها و فتنهها، علم و معرفت از میان مردم رخت بر میبندد و این فاجعه، به دلایل مختلفی چون مرگ علما، سکوت و انزوای ایشان برای در امان ماندن از فتنهها و یا پشت کردن مردم به آنان واقع میشود. در این شرایط است که مردم، در نبود علما و فرزانگان، افراد جاهل و نادان را به ریاست خود بر میگزینند و آنان نیز با همان جهل خویش، خود و مردم را به ضلالت و شقاوت میکشانند. در فتنههاست که روباهان، شیر میشوند و کم مایه ها به سیادت و رهبری و عزت و احترام دست مییابند.[11]
9- در این احادیث، خداوند عزوجل به رسول خدا صلی الله عليه وسلم این تضمین را میدهد که امت او را با حوادثی چون خشکسالی و بیمار از میان نمیبرد و نخواهد گذاشت که دشمانشان، هر چند هم که قدرت و پیشرفته باشند، همیشه بر ایشان مسلط و چیره بمانند اما به رسول خدا صلی الله عليه وسلم اعلام نمود که امت او از خطر اختلافات و فتنهها در امان نبوده و همیشه درگیر آنها خواهد بود. در واقع، همین اختلافات و نزاعهای میان مسلمانان که باعث تضعیف شدن و به هدر رفتن توان و نیروهایشان میشود، تنها راهی است که دشمنان اسلام و مسلمین میتوانند از طریق آن بر امت اسلام چیره شوند و مقدرات و سرنوشت آن را در دست خود گیرند و این ذلت از میان نمیرود تا آنکه مسلمانان با وحدت خود و رجوع مجدد به شریعت، قدرت خویش را بار دیگر بازیابند.[12]
10- این فتنهها باعث میشود فرقهها و دستهای منحرف بسیاری ظهور کنند و بازار گمراهان و اهل باطل گرم شود.
11- بر اثر این فتنهها، اخلاق مردم تغییر میکند و فضایل از میان میروند، مردم دیگر تمایلی به انجام اعمال نیک و خیرخواهانه ندارند و عداوت و بغض و کینه و حسادت میان ایشان رواج پیدا میکند و حق و باطل و راست و دروغ به هم میآمیزند.
12- در این احادیث، بیان شده است که قبل از وقوع این فتنهها آرامش، امنیت رفاه و آسایش فراگیر مردمان را در بر میگیرد به نحویکه هیچ کس در طول مسافرت، از هیچ چیزی احساس خطر نمیکند. حال اگر در تاریخ اسلام، خوب بنگریم میبینیم که در عهد عثمان نیز مردم در امنیت، آرامش و ثروت و رفاه به سر میبردند تا آنکه فتنه آغاز شد و هرج و مرج، بلاد مسلمانان را در نوردید و آن امنیت و رفاه، جای خود را به ترس و جنگ و فقر داد.
13- در جریان فتنهها و جنگها، فرزانگان و نخبگان جامعه از میان میروند و افراد نادان و کم خرد که قادر به تشخیص خبر و صلاح مردم نیستند جای آنان را میگیرند[13].
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع:کتاب عثمان ابن عفان رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
-------------------------------------------
[1]- همان، ص 68.
[2]- الوحدة الإسلامیة، محمد ابوزهرة، ص137.
[3]- همان، ص136-137.
[4]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، ص 69.
[5]- احداث و احادیث فتنة الهرج، ص 70.
[6]- همان، 70.
[7]- همان، 70.
[8]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، ص345.
[9]- أحداث و أحادیث فتنة الهرج، ص346-348.
[10]- همان، ص348.
[11]- همان، ص348.
[12]- همان، ص348.
[13]- أحداث و احادیث فتنة الهرج، ص348.
|