قسمت دهم: اتفاقات سال هفتم هجری
قسمت دهم: اتفاقات سال هفتم هجری
(124) فرستادن نامه برای پادشاهان 1:
1- پس از صلح حُدَیْبِیَه وقتی که اوضاع استقرار یافت، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرصت را مناسب دیدند که دعوت خود را به خارج از محدودهی جزیرة العرب گسترش دهد.
2- رسول الله صلی الله علیه و سلم برای پادشاهان عرب و عجم نامههایی فرستادند، و آنان را به سوی اسلام دعوت کردند.
3- انس رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم به سوی کسری، قیصر، نَجاشی و هر پادشاهی نامه نوشتند، و آنان را به سوی اسلام دعوت داد. (روایت مسلم).
4- رسول الله صلی الله علیه و سلم عَمرو بن أُمَیِّه الضَّمْرِی را با نامهای به سوی نجاشی فرستادند، و او مسلمان شد و نبوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را پذیرفت.
5- رسول الله صلی الله علیه و سلم دِحْیَه بن خلیفه الکَلْبِی رضی الله عنه را با نامهای به سوی قیصر پادشاه روم فرستادند، و او را به اسلام دعوت کردند، او ترسید اما مسلمان نشد.
(125) فرستادن نامه برای پادشاهان 2:
6- همچنین رسول الله صلی الله علیه و سلم عبدالله بن حُذافه رضی الله عنه را با نامهای به سوی کسری پادشاه فارس فرستادند و او را به اسلام دعوت نمودند، اما او خشمگین شد و نامهی پیامبر صلی الله علیه و سلم را پاره کرد.
7- حاطِب بن أبی بَلْتَعَة رضی الله عنه نیز با نامهای به سوی مُقَوْقِس پادشاه مصر فرستاده شد، اما این پادشاه نیز مسلمان نشد.
8- سَلیم بن عَمرو العامری رضی الله عنه نیز با نامهای به سوی هَوْذَة بن علی پادشاه یَمامه فرستاده شد، و او نیز مسلمان نشد.
9- این پنج نامهای بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه سفرایش به سوی پادشاهان خارج از جزیرة العرب فرستادند. نامههای دیگری نیز در سال 8 هجری فرستاده شد.
10- رسول الله صلی الله علیه و سلم این پنج نامه را در محرم سال 7 هجری فرستادند، و تأثیر آن در دلهای این پادشاهان بسیار بود.
(126) غزوهی ذی قَرَد 1:
11- سه روز پیش از غزوهی خیبر غزوهی ذی قَرَد اتفاق افتاد که به غزوهی غابة نیز معروف است، و قهرمان این غزوه سَلَمَة بن الأَکْوَع رضی الله عنه بود.
12- سبب این غزوه این بود که عبد الرحمن بن عُیَیْنة بن حصن و همراهانش به اطراف مدینه حمله کرد و 20 شتر پیامبر صلی الله علیه و سلم را گرفت و یکی از مسلمانان را کشت و فرار کرد.
13- سَلَمَة بن الأَکْوَع رضی الله عنه با دویدن و پرتاب نیزه و کمان خود به آنان رسید، تا اینکه توانست تعدادی از شتران پیامبر صلی الله علیه و سلم را باز پس گیرد.
14- خبر به پیامبر صلی الله علیه و سلم رسید و در مدینه برای كمک ندا زده شد. سوارکاران صحابه به دور ایشان جمع شدند و رسول الله صلی الله علیه و سلم خارج شدند و آنان را دنبال نمودند.
(127) غزوهی ذی قَرَد 2:
15- رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه 500 نفر از یارانشان خارج شد، که ناگهان دیدند که سَلَمَة بن الأَکْوَع رضی الله عنههمهی شتران را برگردانده است.
16- و ابو قَتَادة حارث بن رِبْعی رضی الله عنه سوارکار پیامبر صلی الله علیه و سلم به عبدالرحمن بن عُیَیْنة رسید و او را به قتل رساند.
17- رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "امروز بهترین سوارکارمان ابو قَتَادة و بهترین پیاده نظاممان سَلَمَة است". روایت مسلم.
18- در این غزوه رسول الله صلی الله علیه و سلم با یارانشان نماز خوف خواندند.
19- سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم با یارانشان در ذی قَرَد نشستند و با آنان مزاح میفرمودند و میخندیدند. بلال رضی الله عنه شتری را سر برید و جگر و کوهان آن را کباب کرد.
20- آنگاه رسول الله صلی الله علیه و سلم پیروزمندانه به مدینه بازگشتند، در حالی که همهی شترانشان بازگردانده شده بودند، و یارانشان به دور ایشان میچرخیدند.
(128) غزوه خَیْبر 1:
21- در محرم سال 7 هجری غزوهی معروف خیبر اتفاق افتاد. در خیبر کسی جز یهود سکونت نداشت. خیبر مرکز تصمیم گیری علیه مسلمانان بود.
22- یهودیان خیبر کسانی بودند که در غزوهی احزاب، گروهها را برای جنگ با مدینه جمع کردند و آنان را علیه مسلمانان شوراندند. خیبر در حقیقت محل فتنه انگیزی علیه مسلمانان بود.
23- الله عزوجل در قرآن کریم وعدهی فتح خیبر را به پیامبرش صلی الله علیه و سلم داد و در سورهی فتح فرمود: ﴿وَعَدَكُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾[الفتح: 20] یعنی: «الله غنیمتهای بسیاری را به شما وعده داده است، که آن را به دست میآورید».
24- خیبر غنیمتی خاص برای اهل حُدَیْبِیَه رضی الله عنهم بود. رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند که هیچ کس با ایشان خارج نشود مگر کسانی که در حُدَیْبِیَه حضور داشتهاند، که تعدادشان 1400 نفر بود.
(129) غزوه خَیْبر 2:
25- رسول الله صلی الله علیه و سلم با لشکرشان به سوی خیبر حرکت کردند، وقتی به خیبر رسیدند یهودیان خیبر آن ها را دیدند و ترسیدند. قلعههایشان را بستند و فریاد میزدند: محمد و لشکرش.
26- وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم ترسشان را دیدند فریاد زدند: "الله أکبر، خیبر ویران گردید. ما وقتی به سرزمين قومی وارد شويم آن روز برای آن قوم، بامداد بدی خواهد بود.
27- محاصرهی خیبر شروع شد و شدت گرفت، و قهرمانیهای صحابه و حملات آنان دشمن را در هم میکوبید.
(130) غزوه خَیْبر 3 (جانفشانیهای صحابه)
28- زُبَیْر بن عَوَّام، علی بن أبی طالب، أبو دُجَانه، سَلَمَة بن الأَکْوَع و دیگر صحابه رضی الله عنهم جانفشانیهای زیادی کردند.
29- علی بن أبی طالب رضی الله عنه، قهرمان یهود مَرْحَب یهودی را به قتل رساند. زُبَیْر نیز یاسر برادر مَرْحَب را کشت و بیش از نیمی از خیبر فتح گردید.
(131) غزوه خَیْبر 4 (مذاکره):
30- وقتی یهود خیبر در هلاکت خود به یقین رسیدند تسلیم شدند و از پیامبر صلی الله علیه و سلم خواستند بر باقیماندهی خیبر مذاکره کنند. پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز موافقت کردند.
31- در این مذاکره بر این امور توافق صورت گرفت:
- در امان بودن کسانی که در قلعههای خیبر بودند.
- رها نمودن فرزندانشان.
- یهود خیبر از سرزمینشان خارج شوند و هر چه میخواهند با خود بردارند به جز سلاح.
32- وقتی یهود خیبر خواستند از سرزمینشان بیرون روند از پیامبر صلی الله علیه و سلم خواستند به آنان اجازه ماندن بدهند، به شرط اینکه به عنوان کارگر در مزارع کار کنند و نصف ثمر سالانه برای آنها باشد.
33- رسول الله صلی الله علیه و سلم موافقت کردند، زیرا نه رسول الله صلی الله علیه و سلم و نه صحابه ایشان خدمتکارانی که به امور نخلها رسیدگی کنند، نداشتند، و سرزمین خیبر نخلستانهای وسیعی داشت.
(132) غزوه خَیْبر 5 (گشایش بر مسلمانان با فتح خیبر):
34- مسلمانان با فتح خیبر ثروتمند شدند، عبد الله بن عمر رضی الله عنه میگوید: "سیر نشدیم تا اینکه خیبر را فتح کردیم". (روایت بخاری)
35- امام بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت میکند که: "وقتی خیبر فتح شد گفتیم: اکنون از خرما سیر میشویم".
(133) غزوه خَیْبر 6 (بازگشت مهاجران حبشه):
36- رسول الله صلی الله علیه و سلم در خیبر بودند که مهاجرین حبشه و در رأس آنان جعفر بن أبی طالب رضی الله عنه از راه رسیدند، و رسول الله صلی الله علیه و سلم با آمدن آنان بسیار خوشحال شدند.
37- رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "نمیدانم به کدام یک بیشتر خوشحال شوم. به فتح خیبر یا به آمدن جعفر". (روایت حاکم، و حدیث حسن است)
38- همچنین وقتی ایشان در خیبر بودند اشعریها که تعدادشان 53 نفر بودند، رسیدند، که در میانشان ابو موسی اشعری رضی الله عنه بود.
39- یک روز قبل از رسیدن قبیله اشعریها رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "فردا گروهی به شما می پیوندد که قلبهایشان برای اسلام از شما نرمتر است".
40- در خیبر قبیله دَوْس که در رأسشان راوی اسلام ابو هریرة و طُفَیْل بن عَمْر و دَوْسیب بودند، به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم شرفیاب شدند.
(134) غزوه خَیْبر 7 (ازدواج رسول الله صلی الله علیه و سلم با صفیه رضی الله عنها):
41- قبل از تسلیم شدن خیبر و صلح طرفین، صَفِیّه بنت حُیَیّ بن اَخْطَب و دیگران اسیر شدند، رسول الله صلی الله علیه و سلم اسلام را بر صَفِیّه عرضه کردند و مسلمان شد.
42- وقتی صَفِیّه رضی الله عنها مسلمان شد رسول الله صلی الله علیه و سلم او را آزاد کردند و با او ازدواج نمودند، و مهریهی ایشان را آزادیشان قرار دادند. و بدین صورت صَفِیّه رضی الله عنها جزو امهات المؤمنین گردید.
(135) غزوه خَیْبر 8 (دسیسهی یک زن یهودی):
43- وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم کارشان در خیبر به پایان رسید، زینب بنت حارث یهودی گوسفندی کباب شده و مسموم را برای رسول الله صلی الله علیه و سلم آورد.
44- رسول الله صلی الله علیه و سلم به یارانش فرمودند که از خوردن این گوشت دست بکشید زیرا مسموم است، واین وقتی بود که عدهای از آنها از آن خورده بودند. به خاطر این سم بِشْر بن بَرَاء بن مَعْرور رضی الله عنه از دنیا رفت.
45- رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز به زینب بنت حارث فرمود: "الله تو را بر من مسلط نمیکرد". سپس به خاطر مرگ بِشْر بن بَرَاء رضی الله عنه، او را به قتل رساند.
(136) غزوه خَیْبر 9 (پایان خیبر و بازگشت به مدینه):
46- رسول الله صلی الله علیه و سلم يهود را از خيبر بيرون نكردند، به شرط اينكه رسیدگی به نخلستانهای آنجا را به عهده بگیرند و نیمی از ثمر آن را برای خود بردارند و نیمی دیگر برای مسلمانان باشد. آنان تا دوران خلافت عمر بن الخطاب رضی الله عنه در آنجا ماندند تا اينكه یکی از مسلمانان را کشتند.
47- عمر رضی الله عنه از آ نان خواست که قاتل را تحویل دهند اما نپذیرفتند، به همین دلیل عمر رضی الله عنه آنان را از جزیرة العرب اخراج و به شام فرستاد، و جزیرة العرب را از وجود آنان پاک کرد.
48- رسول الله صلی الله علیه و سلم پیروزمندانه به مدینه بازگشتند، وقتی کوه اُحُد از دور نمایان شد فرمودند: "این کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم". (متفق علیه)
(137) غزوهی ذات الرِّقَاع:
49- غزوهی ذات الرِّقَاع بعد از غزوهی خیبر رخ داد، و بدین نام نامیده شد چون به خاطر نداشتن کفش، به دور پاهایشان پارچه پیچیده بودند.
50- سبب این غزوه این بود که به رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر رسیدکه گروههایی از غَطَفان قصد حمله به مدینه را دارند، و رسول الله صلی الله علیه و سلم با 400 نفر از یارانشان به سوی آنان حرکت کردند.
51- وقتی غَطَفان خروج رسول الله صلی الله علیه و سلم را شنیدند از هر طرف فرار کردند. هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و سلم به مکان تجمعشان رسیدند هیچکدام از آنها نبودند.
52- رسول الله صلی الله علیه و سلم در غزوهی ذات الرِّقَاع نماز خوف خواندند و به سوی مدینه بازگشتند.
(138) عمرة القَضاء 1:
53- در ذی القعدهی سال 7 هجری رسول الله صلی الله علیه و سلم برای عمره خارج شدند. همانگونه که در بندهای صلح حُدَیْبِیَه اتفاق کرده بودند، و یک سال کامل از صلح حُدَیْبِیَه گذشته بود.
54- این عمره به عمرة القَضَاء یا عمرة القَضِیَّه نامگذاری شد. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم در صلح حُدَیْبِیَه با قریش بر ادای عمره در سال آینده به توافق رسیده بود.
55- رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه یارانی که در صلح حُدَیْبِیَه حضور داشتند خارج شدند، که تعدادشان 1400 نفر بود، به جز کسانی که از دنیا رفته بودند.
56- رسول الله صلی الله علیه و سلم 60 شتر را همراه خود بردند، و به خاطر ترس از خیانت قریش با خود اسلحه به همراه داشتند، و به سوی میقات ذی الحُلَیْفَه که میقات اهل مدینه است حرکت کردند.
57- ایشان و همراهانشان به نیت عمره احرام بستند. سپس لبیک گویان به سوی مکه حرکت کردند.
(139) عمرة القَضاء 2:
58- رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم به مکه رسیدند، و بعد از فراقی 7 ساله، از در بنی شَیْبَة به مسجد الحرام وارد شدند، به همین سبب رسول الله صلی الله علیه و سلم از این عمره بسیار خوشحال بودند.
59- رسول الله صلی الله علیه و سلم با سپرشان حجر الأسود را لمس کردند، و دوش راستش را از احرام بیرون آورد، سپس هفت بار طواف نمودند، و هنگامی که از طواف فارغ شدند، پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواندند.
60- آنگاه به همراه یارانشان به محل سعی رفته، و سوار بر شترشان بین صفا و مروه سعی را به جا آوردند، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم شتری را که به عنوان قربانی آورده بود را ذبح کرد.
61- سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم سر مبارکشان را تراشیدند، مَعْمَر بن عبدالله العَدَوِيس این کار را بر عهده گرفت، و صحابه نیز همین کار را کردند.
62- رسول الله صلی الله علیه و سلم و یارانشان 3 روز در مکه ماندند –همانگونه که در عهدنامه صلح حُدَیْبِیَه آمده بود-، ایشان به خاطر وجود بتها و عکسها به کعبه وارد نشدند.
63- رسول الله صلی الله علیه و سلم و یارانشان بعد از اقامتی 3 روزه از مکه خارج شدند، و در منطقهی سَرِف اقامت گزیدند.
(140) ازدواج رسول الله صلی الله علیه و سلم با أم المؤمنین میمونة رضی الله عنها:
64- رسول الله صلی الله علیه و سلم در منطقه سَرِف با ام المؤمنین میمونه بنت الحارث رضی الله عنها ازدواج کردند. ایشان آخرین زنی بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم با او ازدواج نمود. ام المؤمین در سال 51 هجری وفات کردند.
منبع: مرواریدهای پنهان مختصری از سیرت رسول الله صلی الله علیه و سلم، تألیف: موسى بن راشد العازمی، ترجمه: عبد الله محمد أَرْمَکی.
|