سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

13 آذر 1403 01/06/1446 2024 Dec 03

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7339833
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 17   تعداد بازدید: 3182 تاریخ اضافه: 2010-03-24

جنگ يرموك

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تعداد لشكر مسلمين در اين جنگ (27) هزار نفر بود و شمار لشكر نصارى (120) هزار نفر بود. فرماندهان به ابوبكر پيام فرستادند و از او كمك خواستند، ابوبكر به آنها نوشت كه همه جمع شويد و يك لشكر تشكيل دهيد، شما ياوران خدا هستيد و هر كس خدا را ياري كند، خدا او را ياري مي‌كند، و هر كس به خدا كافر شود، خداوند او را شكست مي‌دهد، و لشكري در تعداد شما هرگز از كمي افراد شكست نمي‌خورد بلكه شكست از راه گناهان به شما وارد مي‌شود، بنابراين از گناه پرهيز كنيد.

سپس ابوبكر  رضی الله عنه گفت: سوگند به خدا كه با فرستادن خالد تصارى را از وسوسه‌هايي كه در دل دارند فراموش مي‌گردانم و آن گاه به خالد كه در عراق بود پيام فرستاد كه به شام برود و وقتي به شام رسيد او فرمانده همه است، او خالد بن المثني بن حارثه را جانشين خود قرار داد و با سرعت به همراه نه هزار و پانصد سرباز به سوي شام رهسپار شد. و براي آن راه كوتاه‌تر شود از راهي رفت كه هيچ كس قبل از او از آن راه نرفته بود بنابراين او صحراها و بيابان‌ها را طي كرد، و در اين راه نافع بن عميره الطائي راهنماي او بود.

از آن جا كه سرزميني كوير و بي آب بود وقتي آب آنها تمام شد شتران را كشتند و آبي كه در شكمشان بود را به اسب‌ها مي‌دادند و بعد از پنج روز خالد به شام رسيد، قبل از آن كه خالد حركت كند يكي از باديه‌نشينان به او گفت: اگر در فلان روز به فلان درخت رسيدي تو و همراهانت نجات يافته‌ايد، و اگر به آن درخت نرسيدي تو و همراهانت هلاك خواهيد شد. و آنها در همان روز به همان درخت رسيدند، آنگاه خالد گفت: به هنگام صبح قوم راهپيمايي شبانه را مي‌ستايند. و اين سخن او ضرب المثلي شد.

مردي از نصاراى عرب بيرون رفته بود تا از وضعيت اصحاب خبر بياورد، وقتي آمد گفت: قومي را ديده‌ام كه شب‌ها را به عبادت مي‌گذرانند و روزها شد سوار ميدان جنگ هستند، سوگند به خدا اگر پسر پادشاهشان دزدي كند دستش را قطع مي‌كنند، و اگر زنا كند سنگسارش خواهند كرد. آنگاه فرمانده لشكر روم به او گفت: سوگند به خدا اگر تو راست مي‌گويي پس زير زمين از بالاي زمين بهتر است.

و وقتي خالد از عراق به سوي شام مي‌آمد يكي از نصاراى عرب با او ملاقات كرد و به او گفت: رومي‌ها چقدر زيادند و مسلمان‌ها چقدر كم هستند. خالد گفت: واي بر تو آيا مرا از روم مي‌ترساني؟

لشكري كه پيروز شود زياد است، و لشكري كه شكست بخورد كم است، سوگند به خدا دوست دارم كه اشقر (اسم اسب خالد اشقر بود) بهبودي مي‌يافت و آنها چند برابر مي‌شدند (زيرا اسب خالد در مسافرت از عراق مريض بود).

ماهان فرمانده رومي‌ها خالد را به مبارزه خواست، و خالد به سوي او رفت، آنگاه ماهان گفت: ما مي‌دانيم كه آنچه شما را از سرزمينتان به اينجا كشانده فقر و گرسنگي است، پس پيش من بياييد به هر يك از شما ده دينار و لباس و غذا مي‌دهم و به سرزمين خود برگرديد، و سال آينده به همين اندازه دوباره براي شما مي‌فرستم. خالد گفت: آنچه تو گفتي ما را به اينجا نياورده است، بلكه ما قومي خون خوار هستيم و به ما خبر رسيده كه هيچ خوني از خون رومي‌ها خوبتر و گواراتر نيست. آنگاه آن دو از هم جدا شدند و قهرمانان وارد ميدان شده و جنگ شروع شد.

رومي‌ها صليب‌هاي خود را بلند كردند و صداهايي از آنان برمي‌خاست كه چون غرّش رعد و برق بود، و اسقف‌ها و علماي آنها آنان را به جنگيدن تشويق مي‌كردند، و رومي‌ها چنان زياد و چنان مسلح بودند كه هرگز لشكري به اين صورت ديده نشده بود، اما مسلمان‌ها همه با هم و يك صدا بر رومي‌ها حمله كردند و رومي‌ها شكست خوردند و پا به فرار گذاشتند و اين جنگ با پيروزي مسلمين به پايان رسيد.

 

نمايش قهرماني‌ها:

عكرمه بن ابي جهل در جنگ يرموك ايستاد و گفت: من در چند جا با پيامبر ص جنگيده‌ام و امروز از پيش شما فرار مي‌كنم؟ سپس صدا زد كه چه كسي بر مردن با من بيعت مي‌كند، عمويش الحارث بن هشام و ضرار بن الأزور با او بيعت كردند آنها چهار صد نفر از اسب سواران مسلمين را به همراه داشتند و جنگ بسيار سختي به نمايش گذاشتند تا اينكه بسياري از آنها كشته شدند، و مؤرخين نوشته‌اند كه آنها وقتي زخمي شدند و به زمين افتاده بودند آب خواستند و برايشان آب آورده شد، اما هر يك برادر (ديني)ش را بر خود ترجيح مي‌داد و مي‌گفت آب را به او بدهيد تا اينكه همه مردند و هيچ يك از آنان آب ننوشيدند. و مسلمان‌ها كليساي يوحنا را گرفتند و آن را به دو قسمت تقسيم كردند و نصف آن را مسجد كردند و نصف ديگر آن را به صورت كليسا باقي گذاشتند، و اين مسجد امروزه جامع دمشق ناميده مي‌شود.

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان