سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322395
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 16   تعداد بازدید: 3982 تاریخ اضافه: 2010-02-25

معاذ بن جبل... امام العلماء

او یکی از هفتاد نفری است که در بیعت عقبه دوم حضور داشت، او بعدها تا جایی از علم و فراست پیش رفت که امام الانبیا حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وی را به عنوان «أعلم الناس بالحلال والحرام»، عالمترین انسانها نسبت به حلال و حرام، معرفی نمود به طوری که بسیاری از صحابه برای فراگیری احکام (حلال و حرام) گرداگردش حلقه زده و از علومش بهره می جستند، او به درجه ای از فضل و کمال دست یافته بود که امیرالمومنین حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در توصیفش می فرماید: «عجزت النساء أن یلدن مثله»؛ زنان از به دنیا آوردن مانند او عاجزند. این انسان خوش نصیب و با فضل و کمال امام العلماء، عالم انصار و صحابی جلیل القدر، سید الاخیار، حضرت ابوعبدالرحمان معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس است.
معاذ رضی الله عنه در سال بیستم قبل از هجرت در خانواده ای با شرافت و محترم دیده به جهان گشود و در سن هجده سالگی با دعوت حضرت مصعب بن عمیر رضی الله عنه مشرف به دین اسلام شد. در بیعت عقبه حضور داشته و در غزوه بدر و تمامی غزوات در رکاب آن حضرت صلی الله علیه وسلم قهرمانانه جنگید.

او کسی است که وقتی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بعد از غزوه تبوک وی را برای تعلیم قرآن و احکام دین عازم یمن نمود، شخص مبارک آن حضرت ایشان را پای پیاده تا بیرون شهر بدرقه نمود.

حضرت معاذ رضی الله عنه جوانی بلند قامت، سفید چهره و زیبا بود. دارای چشمانی سیاه، دندانهایی برّاق و ابروهای به هم پیوسته بود.[الاصابة3/98]

ابوبحیره یزید بن قطیب در مورد ایشان می فرماید: «وارد مسجد حمص شدم، جوانی را دیدم با موهای زیبا که وقتی صحبت می کرد گویا از دهانش نور و لؤلؤ بیرون می شود. سوال کردم: این جوان کیست؟ گفتند: او معاذ بن جبل است».

ابومسلم خولانی می گوید: «یک بار به مسجد دمشق رفتم، در آنجا جمعی از صحابه پیامبر را دیدم که حلقه زده اند و در مورد مسایل دینی بحث و گفتگو می کنند، در بین آنها جوانی را مشاهده کردم با چشمانی سیاه و دندانهایی برّاق که اصحاب در مورد هر مساله ای که با مشکل مواجه شده و در آن اختلاف می کردند به آن جوان مراجعه می کردند. از یکی از حاضرین پرسیدم: این جوان کیست؟ گفت: او معاذ بن جبل است».

معاذ در کلام رسول خدا صلی الله علیه وسلم

آن حضرت صلی الله علیه وسلم در جاهای زیادی از معاذ تعریف و ستایش نموده است که هر کدام از آنها برای بیان فضیلت و کمال معاذ و جایگاهش در نزد رسول خدا و صحابه کفایت می کند که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:

1ـ عن انس رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «أعلم أمتي بالحلال والحرام معاذ بن جبل»؛ عالم ترین فرد امت من نسبت به حلال و حرام معاذ بن جبل است.[رواه الامام احمد].

2ـ عن أبی هریرة رضی الله عنه أن النبی صلی الله علیه وسلم قال: «نعم الرجل معاذ بن جبل»؛ معاذ بن جبل مرد بسیار خوبی است.[اسدالغابة].

3ـ وعن عاصم بن حميد عن معاذ بن جبل قال: لما بعثه رسول الله إلى اليمن خرج معه رسول الله يوصيه ومعاذ راكب ورسول الله يمشي تحت راحلته، فلما فرغ قال: يا معاذ، إنك عسى ألا تلقاني بعد عامي هذا، ولعلك تمر بمسجدي هذا وقبري، فبكى معاذ خشعًا لفراق رسول الله، ثم التفت فأقبل بوجهه نحو المدينة فقال: إن أولى الناس بي المتقون من كانوا وحيث كانوا»، عاصم بن حمید از معاذ بن جبل نقل می کند که زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم معاذ را به طرف یمن فرستاد، رسول الله نیز به همراه او خارج شد در حالی که حضرت معاذ سوار بر سواری و آن حضرت صلی الله علیه وسلم پیاده در کنار او حرکت می فرمود. هنگامی که لحظه خداحافظی رسید آن حضرت صلی الله علیه وسلم خطاب به معاذ فرمود:« ای معاذ! شاید سال آینده مرا نبینی و (بعد از برگشت) مسجد و قبر من را مشاهده نمایی» معاذ با شنیدن این سخنان اشک از چشمانش جاری شد، سپس آن حضرت صلی الله علیه وسلم رو به مدینه کرد و فرمود:« شایسته ترین (و نزدیک ترین) افراد به من متقیان هستند، هر کس و در هر کجا که باشند.

فراق رسول خدا برای تمامی صحابه بلکه برای همه امت تا قیامت جانگداز است، اما برای معاذ شاید مقداری تحملش سخت تر بود. به راستی چرا اینگونه نباشد در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به صراحت او را مخاطب قرار داده و می فرماید من تو را دوست دارم چنان که در "الترغیب والترهیب" با سند صحیح آمده است:

«أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أخذ بيده يوما ثم قال يا معاذ والله إني لأحبك. فقال له معاذ: بأبي أنت وأمي يا رسول الله وأنا والله أحبك. قال: أوصيك يا معاذ لا تدعن في دبر كل صلاة أن تقول اللهم أعني على ذكرك وشكرك وحسن عبادتك»؛ روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم دست معاذ را گرفته و فرمود: ای معاذ به خدا قسم که من تو را دوست دارم. معاذ عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما باد، به خدا قسم من نیز شما را دوست دارم. سپس آن حضرت معاذ را توصیه ای کرد و فرمود: ای معاذ! تو را توصیه می کنم که خواندن این دعا را بعد از هر نماز به هیچ وجه ترک نکن؛ «اللهم أعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک».

معاذ در کلام صحابه

عن الشعبي قال: حدثني فروة بن نوفل الأشجعي قال: قال ابن مسعود: إن معاذ بن جبل كان أمةً قانتًا لله حنيفًا، فقيل إن إبراهيم كان أمةً قانتًا لله حنيفًا، فقال ما نسيت هل تدري ما الأمة وما القانت؟ فقلت: الله أعلم، فقال: الأمة الذي يعلم الخير، والقانت المطيع لله عز وجل وللرسول، وكان معاذ بن جبل يعلم الناس الخير وكان مطيعًا لله عز وجل ورسوله.

حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید:«معاذ بن جبل یکی از مصادیق آیه"أمة قانتاً لله حنیفاً" بود»، گفته شد: اما این آیه و توصیف در مورد حضرت ابراهیم نازل شده است!. ابن مسعود فرمود: بله! من نیز می دانم، اما آیا معنا و مفهوم"أمة" و" قانت" را می دانید؟. سپس فرمود: "أمة" یعنی کسی که تعلیم خیر و نیکی می دهد، و "قانت" یعنی مطیع خدا و رسول بودن، و معاذ بن جبل نیز مردم را تعلیم خیر می داد و مطیع خدا و رسولش بود.

وقال عمر بن الخطاب يومًا لأصحابه: لو استخلفت معاذَا - رضي الله عنه- فسألني ربى عز وجل ما حملك على ذلك؟ لقلت: سمعت نبيك يقول: (يأتي معاذ بن جبل بين يدي العلماء برتوة (أي يسبقهم مسافة كبيرة، قيل إنها رمية حجر) [أحمد].

روزی حضرت عمر رضی الله عنه خطاب به صحابه فرمود: اگر بعد از خودم معاذ را خلیفه معرفی نمایم و در روز قیامت خداوند عزوجل از من سوال کند که چرا این کار را کردی؟ من می گویم: زیرا از پیامبرت شنیدم که می فرمود: معاذ بن جبل با فاصله بسيار زیادی در پیشاپیش علما حركت خواهد كرد.

برخی دیگر از مناقب معاذ بن جبل

منافب صحابه رسول خدا صلی الله علیه وسلم از دایره زبان و قلم بالاتر است که حضرت معاذ بن جبل نیز از این قانون مستثنی نیست. اما "مالایدرک کله لا یترک کله".

صفحات کتب حدیث و تاریخ مناقب زیادی از حضرت معاذ بن جبل را در خود جای داده است که به طور تیتروار به برخی از آنها اشاره می شود:

1ـ حضرت معاذ یکی از شش نفری است که در دوران حیات آن حضرت صلی الله علیه وسلم مسئولیت جمع قرآن را بر عهده داشتند.

2ـ بعد از اینکه مکه فتح شد و مردم مکه برای فراگیری احکام اسلام نیاز به معلم داشتند، آن حضرت صلی الله علیه وسلم با توجه به شناختی که از معاذ داشت او را به عنوان معلم مردم مکه در آنجا مستقر نمود.

3ـ زمانی که تعدادی از پادشاهان یمن نزد رسول الله آمده و اسلام آورده و طلب معلم نمودند، آن حضرت معاذ را به همراه تعدادی از صحابه با آنها فرستاد و امارت آنها را به معاذ سپرد.

4ـ در مورد ورع و تقوای معاذ منقول است که ایشان دو زن داشت، وقتی نزد زنی که نوبتش بود می رفت از وسایل و امکانات منزل زن دیگر هیچ گونه استفاده ای نمی کرد، حتی از آب آن خانه نیز نمی نوشید.

5ـ حضرت معاذ رضی الله عنه نسبت به فراگیری علم و آموختن آن حرص و علاقه زیادی داشت؛ هرگز حاضر نمی شد حتی یک مجلس از مجالس آن حضرت صلی الله علیه وسلم از وی فوت شود، او در تمام این مجالس شرکت می کرد و علوم قرآن و حدیث را از محضر مبارک رسول خدا صلی الله علیه وسلم فراگرفته و هر آنچه را می شنید حفظ می نمود تا جایی که از جمله کسانی قرار گرفت که در عهد آن حضرت صلی الله علیه وسلم فتوا می دادند که این افراد عبارت بودند از: عمر، عثمان، علي، أبي بن كعب، معاذ بن جبل و زيد بن ثابت رضي الله عنهم.

6ـ حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در مسایل فقهی حضرت معاذ را بر همه مقدم می دانست و می فرمود: من أراد الفقة فليأت معاذ بن جبل: هر کس می خواهد فقه را بیاموزد به معاذ بن جبل مراجعه نماید.

7ـ حضرت معاذ علاوه بر انجام فرائض و عبادات به نوافل نیز بسیار اهمیت می داد، نماز تهجد را به طور پایبندی ادا می نمود. از جمله دعاهایی که در نماز تهجد می نمود این بود: «اللهم نامت العيون وغارت النجوم و أنت حي قيوم اللهم للجنة بطئ وهربي من النار ضعيف اللهم اجعل لي عندك هدى ترده إلي يوم القيامة إنك لا تخلف المعياد».

8ـ ایشان بسیار به مساله انفاق و کمک به مساکین و فقرا اهمیت می داد، تا جایی که در نتیجه کثرت انفاق و صدقه، مدیون شده و مجبور شد تا کلیه امولش را فروخته و دیونش را پرداخت نماید.

وفات معاذ بن جبل رضی الله عنه

حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه به همراه سپاهی که فرماندهی آن بر عهده حضرت ابوعبیده بن جراح بود به شام رفت.

در سال هجده هجری بیماری طاعون به شکل بسیار گسترده ای در شام شیوع پیدا کرد که جان بسیاری را گرفت. اما معاذ رضی الله عنه بر خلاف بقیه مردم این مریضی را نوعی رحمت از جانب الله تعالی می دانست و از آنجایی که می دانست که هر کس با مرض طاعون از دنیا برود درجه شهادت را می برد دعا می کرد: «اللهم آت آل معاذ النصيب الأوفر من هذه الرحمة».

خلاصه اینکه حضرت معاذ رضي الله عنه نیز در اثر شیوع مریضی طاعون در سن38 سالگی وفات نمود و در منطقه غور از توابع اردن دفن شد.

«ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذين سبقونا بالايمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا إنک رؤوف رحیم».


منبع: سنی آن لاین

سایت عصر اسلام

www.IslamAge.com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان