توسعه و آبادنی در زمان عمر رضی الله عنه
بسم الله الرحمن الرحیم
نخست: توسعه و آبادنی
عمربن خطاب رضی الله عنه به توسعه و بازسازی مسجد پیامبر خدا پرداخت و منزل عباس بن عبدالمطلب را به آن افزود چنان که در مجموع، ده ذراع از ناحیه قبله و بیست ذراع از جانب غرب و هفتاد ذراع از طرف شمال به آن افزود و بنای آنرا با خشت خام و شاخهی درخت خرما بازسازی نمود و ستونهای چوبیای برای مسجد تدارک دید و سقفش را با شاخههای درخت خرما پوشاند. ضمنا از تزیین مسجد با رنگهای قرمز و زرد، منع کرد و فرمود: این کار باعث جلب توجه نمازگزاران میشود و در نتیجه، از خشوع آنها میکاهد. و علاوه بر اینها صحن خالی مسجد را شنریزی کرد تا نمازگزاران راحتتر بتوانند روی آنها نماز بخوانند.( اخبار عمرص 126)
همچنین تغییرات اندکی در مسجد الحرام به وجود آورد. چنان که مقام ابراهیم را که با خانهی خدا چسبیده بود و برای نمازگزاران و طواف کنندگان مشکل ایجاد مینمود به فاصلهی چندمتری انتقال داد و روی آن اطاق کوچکی ساخت و خانههای اطراف حرم را خریداری و به آن اضافه کرد و گرد آن دیوار کوچکی احداث نمود که فانوسها را بر آن میگذاشتند. و خانهی کعبه را که در زمان جاهلیت غلافی پوستین داشت و آن حضرت ص آنرا با پارچهی یمنی پوشانده بود، عمر رضی الله عنه با پارچهی نازک و سفید رنگ مصری آنرا پوشانید.( اخبار مکه (ازرقی) 1/253، اخبار عمر.ص 126)
همچنین در سایر شهرهای اسلامی مساجد بزرگی به دستور عمر رضی الله عنه احداث گردید. چنان که سعد بن ابی وقاص مسجد جامع کوفه و عمرو بن عاص مسجد جامع فسطاط و عتبه بن غزوان مسجد جامع بصره را تأسیس نمودند که در واقع هر یک از این مساجد مرکز عبادی و فرهنگی و اجتماعی مسلمانان آن سامان به حساب میآمدند.( عصر الخلافه الراشده. ص 228)
1- توجه به راه سازی و امور حمل و نقل
عمرفاروق بخشی از درآمد دولت را به ایجاد ارتباط میان شهرهای اسلامی اختصاص داده بود. چنان که تعداد زیادی از شتران بیت المال را جهت تردد میان شبه جزیرهی عربی و شام و عراق برای کسانی که دسترسی به وسیلهی نقلیه نداشتند تدارک دیده بود. همچنین مکانهایی به نام «دار الدقیق» تأسیس نموده بود که در آنها به رهگذران و مسافران بینوا غذا و دیگر مایحتاج اولیه داده میشد. و در فاصلهی مکه و مدینه در جاهای متعدد جهت رفاه مسافران مجموعهی رفاهی تدارک دیده شده بود. بدین صورت عمرفاروق رضی الله عنه در سایهی رهنمودهای قرآن تا حد امکان به عمران و آبادانی اماکن اصلی پرداخته بود که ضمن ایجاد امنیت و آسایش، مسافران را از حمل آب از مکانی به مکانی دیگر بی نیاز ساخته بود. علاوه بر آن، عمرفاروق، امیران، رؤسای قبايل و والیان را خاطرنشان میساخت که رعایت حال رهگذران و مسافران را بنمایند. چنان که کثیر بن عبدالله به نقل از پدر خود و او از پدر خود میگوید: ما در رکاب عمر رضی الله عنه در سال هفدهم عازم حج عمره شدیم. در مسیر راه کسانی که بر سر آبها سکونت داشتند از او اجازهی ساخت و ساز در کنار این آبها خواستند. عمر رضی الله عنه به آنها گفت: اشکالی ندارد اما به یاد داشته باشید که مسافران و رهگذرانان در استفاده از آب و سایه بر شما حق تقدم دارند.( الاحکام السلطانیة: (ماوردی)ص 189)
همچنین به میزان اهتمام و توجه عمر رضی الله عنه به مسألهی راههای عبور و مرور از قراردادهایی که برخی مسئولین دوران خلافت ایشان با بعضی از شهرهای فتح شده بستهاند پی میبریم. چنان که پس از فتح نهاوند، ساکنان مناطق ماه بهرذان و ماه دینار نزد حذیفه بن یمان آمدند و با او بر اساس پرداخت جزیه صلح نمودند. آنگاه حذیفه عهدنامهای بدین شرح نوشت: به نام خدای بخشنده و مهربان. این امان نامهای از طرف حذیفه برای ساکنان ماه بهرذان و دینار است. مالها و جانشان در امان میباشند و حق آزادی مذهبی دارند. این امان نامه تا وقتی اعتبار دارد که هر سال جزیه پرداخت نمایند و مسافران را راهنمایی کنند و راهها را بازسازی نموده و از لشکر مسلمانان و کسانی که از آنجا عبور مینمایند را میزبانی کرده و به خوبی راهنمایی بکنند. و اگر چنانچه فریبکاری کردند و غیر از آنچه در عهدنامه ذکر شده است، رفتار نمودند، هیچ عهد و پیمانی میان ما و آنها نیست. این نامه در محرم الحرام سال 19 هجری نوشته شده و قعقاع بن عمرو و نعیم بن مقرن شاهدان این عهدنامه هستند.
این نامه بیانگر آن است که استانداران و مسئولین بلند پایهی خلافت عمربن خطاب به اصول تمدن و سیاست کشورداری واقف بودند و میدانستند که یکی از لوازم عمران و آبادانی، راه سازی و امنیت راهها است، چرا که ملتها در تجارت و جنگها نیاز مبرم به راهها دارند. بنابراین، راه سازی را به عهدهی مردم شهرهای فتح شده میگذاشتند. و خود عمرفاروق پس از سال شانزده هجری توجه ویژهای به شهرسازی در عراق و ایجاد کانالهای آب و احداث پل داشتند.( اشهر مشاهیر الاسلام.)
همچنین در عهدنامهای که عیاض بن غنم به اسقف «رها» نوشت، آمده است: به نام خدا؛ اگر شما دروازهی شهر خود را به رویم بگشایید و در ازای هر نفر یک دینار و دو کیل گندم بدهید مالها و جانهایتان در امان خواهد بود و شما باید راهها و پلها را بازسازی و مسلمانان را راهنــمایی کنید و خدا میان من و شما گواه باشد و او بهترین گواه است.( اشهر مشاهیر الاسلام. 2/346)
و بعد از این که عمربن خطاب اطلاع یافت، در نزدیکی قلعه بابلیها کانالی در میان نیل و دریای سرخ وجود داشته و حجاز را به مصر وصل میکرده و بعدا توسط رومیها تخریب شده است به استاندار مصر، عمرو بن عاص دستور داد تا آنرا بازسازی کند. و بدین صورت راه نزدیکی از حجاز به پایتخت مصر (فسطاط) احداث گردید. و باری دیگر راه تجاری بحرین از سر گرفته شد و در فسطاط بازار تجاری خوبی رونق گرفت و عمرو بن عاص آنرا به نام خلیج امیرالمؤمنین نام گذاری کرد. و از این طریق مواد خوراکی فراوانی به مکه و مدینه میرسید و تا زمان عمربن عبدالعزیز همچنان ادامه داشت و بعد از ایشان به فراموشی سپرده شد و به تدریج دوباره خاک گرفت و نابود شد.
همچنین به دستور عمربن خطاب کانالی به طول سه فرسخ از خور تا بصره جهت انتقال آب دجله به بصره حفر گردید.( عصر الخلافه الراشده. ص 230)
و در مجموع هزینههای سنگینی از بیت المال در زمان عمربن خطاب صرف احداث پلها، حفر کانالها و راهسازی گردید.
2ـ تأسیس شهرهای مرزی و نظامی
همگام با گسترش دامنهی فتوحات، دولت عمربن خطاب تصمیم به تأسیس شهرهای مرزی گرفت و راههای ارتباطی میان شهرها را بازسازی و اصلاح کرده و به آمادهسازی اراضی کشاورزی پرداخت و مردم را جهت هجرت و سکونت به این شهرها تشویق مینمود و در واقع این شهرها مقر مجاهدین و مرکز تبلیغ اسلام به شمار میرفتند که مهمترین آنها عبارت بودند از: بصره، کوفه، موصل، فسطاط، جیزه و سرت. و زمینها بین مجاهدین بر اساس خانوادهها و قبايل تقسیم میشد و محل احداث اماکن عمومی مانند مسجد، بازار و غیره نیز مشخص میگردید و چراگاههایی جهت چرانیدن احشام و چارپایان مجاهدین نیز در نظر گرفته میشد و مسلمانان از حجاز و حومهی شبه جزیرهی عربی برای سکونت به این شهرها فراخوانده میشدند تا مرکز نیروهای نظامی و داعیان اسلام باشند. ضمنا عمربن خطاب به فرماندهان خود دستور داده بود که شهرها را در مکانهایی احداث نمایند که راه ارتباطی آنها با دارالخلافه از طریق خشکی باشد، چرا که عربها هنوز به امور دریانوردی واقف نبودند. ولی بعدا که به توان دریایی لشکر اسلام در مصر پی برد، به عمرو بن عاص دستور داد تا کانالی جهت وصل کردن رود نیل با دریای سرخ حفر نماید و از این راه مواد خوراکی به حجاز بفرستد.( اقتصادیات الحرب فی الاسلام ن. غازی بن سالم ص 245)
آری عمربن خطاب رضی الله عنه با توجه به گسترش دامنهی فتوحات و دوری فاصله میان شهرهای مسلمانان به شهرسازی و ایجاد مراکز نظامی پرداخت تا مجاهدین با آرامش خاطر به جهاد بپردازند و به استراحت گاههای خود مراجعه نمایند. و از آنجا که هدف اصلی فتوحات، تبلیغ دین اسلام بود، میباید جامعهای اسلامی به صورت زنده تأسیس میشد تا ملتها و افراد، عملا روش زندگی اسلامی را تجربه نمایند. بنابراین شهرهای یاد شده بر اساس نقشهی اسلامی طرح ریزی و ساخته شدند. چنان که در هر یک از شهرهای بصره، فسطاط، موصل و دیگر شهرهای اسلامی مساجد در وسط شهر تأسیس شدند و اطراف آن خانههای مسکونی مجاهدین را ساختند. و در این مجتمعهای بینظیر، تفکر اسلامی با تمام قدرت و مبادی خود به صورت زنده تبلور مییافت. لشکر اسلام نشانگر قدرت اسلام و کتاب خدا بیانگر فکر اسلامی بود و مردمی که در این مجتمعها زندگی میکردند یکایک احکام خدا را در زندگی خود اجرا نموده، هر لحظه آمادهی جان فشانی در راه خدا بودند. چنان که نور اسلام از آنجا به سایر شهرهای فتح شده درخشید و فرزندانشان به خدمت اسلام در آمدند و عدالت اجتماعی در آنجا برقرار شد. و برای مهاجرین تازه مسلمان آغوش باز کردند و این در واقع بهترین روش برای تبلیغ دین اسلام و عرضهی تفکر اسلامی به اجانب بود.
اما در شام به علت این که از قبل آباد بود و خانههای زیادی در آنجا وجود داشت و اینک رومیان آنجا را ترک گفته و رفته بودند، نیازی به ساخت و ساز و احداث شهرک جدید نبود، بلکه مسلمانان در خانهها و شهرهای آنان مسکن گزیدند. ضمنا اکثر قبایل عرب در آنجا سکونت داشتند و مسلمانان مهاجر و مجاهد در آنجا در کنار قبایل خود میزیستند. (تاریخ الدعوة الاسلامیة د. جمیل المصری ص 333)
اینک گزارشی از مهمترین شهرهایی که در زمان عمر رضی الله عنه ساخته شدند:
ـ شهر بصره
بصره به معنای زمین سخت و سنگلاخ است. بعضی گفتهاند: به سرزمینی که دارای سنگ ریزه و یا سنگ سفید باشد بصره میگویند. به هر حال شهر بصره در محل یکجا شدن آبهای دجله و فرات در مکانی که معروف به شط عرب میباشد واقع شده است. در واقع در احداث این شهر، سیاست عمر رضی الله عنه در شهرسازی رعایت شده است. چرا که ایشان در مکانهای پرآب و علف و دارای چراگاه، دستور احداث شهر میداد. چنان که بصره نیز از چنین امتیازاتی برخوردار میباشد.
علت روی آوردن مسلمانان به این خطه چنین بیان شده است که در زمان ابوبکرصدیق فردی به نام قطبه یا سوید بن قطبه با تنی چند از سواران جهت مأموریتی به آن ناحیه رفت. سپس از طرف فرماندهی کل یعنی خالد بن ولید دستور رسید که در همان ناحیه بماند. و زمانی که خلافت به دست عمربن خطاب رسید، او عتبه بن غزوان را که از پیشگامان اصحاب رسول خدا بود، فرماندهی آن ناحیه تعیین کرد و گفت: با اهوازیها و فارسها و اهل میسان مشغول باش. و طی دستوری، قطبه را نیز امر کرد تا به عتبه ملحق و تابع امر او شود. چنان که عتبه با سیصد سوار و قطبه نیز با همراهانش از طايفهی بکر و تمیم رهسپار آنجا شدند. و در سال 14 هجری در آنجا اقامت گزیدند. دیری نگذشت که عتبه به عمر رضی الله عنه نامهای نوشت و از او در مورد احداث شهری اجازه خواست. عمر رضی الله عنه به او اجازه داد و نوشت که در جایی به احداث شهر بپردازد که آب و چراگاه وجود داشته باشد. آنگاه عتبه همین مکان فعلی شهر بصره را انتخاب کرد و به عمر رضی الله عنه نوشت که من مکان سرسبزی را که در آنجا آب فراوان و نی وجود دارد برای این منظور انتخاب کردهام.
عمر رضی الله عنه نیز به او دستور داد تا در مکان یاد شده رحل اقامت افکند. چنان که عتبه نیز در آنجا رحل اقامت افکند و مسجد و دارالامارهی خود را از نی بنا کرد. و مردم نیز به ساخت و ساز منازل خود با نی پرداختند. وقتی به جهاد میرفتند، آنها را تخریب میکرد و چون برمیگشتند دوباره میساختند. تا این که در اثر آتش سوزی خانههایشان از بین رفت، آنگاه از عمر رضی الله عنه اجازهی ساخت خانههای گلی گرفتند. و او نیز بعد از وفات عتبه و در امارت ابوموسی اشعری در سال نوزدهم هجری به آنان اجازه داد. چنان که ابوموسی مسجد و دار الاماره خود را با خشت خام و گل ساخت. و بعد از آن با سنگ و آجر بازسازی شد. شهر بصره را به چندین بخش و محله در آورده و هر محله را به یکی از قبايل واگذار کردند و در وسط، خیابان بزرگی با عرض شصت ذراع گذاشتند و عرض خیابانهای دیگر بیست ذراع و عرضه کوچهها هفت ذراع بود و در فاصله یک محله تا محله دیگر فضای خالی بزرگی قرار دادند تا محل خواباندن چارپایان و بستن اسبهایشان و بخشی جهت دفن کردن مردگانشان باشد. و خانهها را چسبیده به هم ساختند. سپس دستوری از عمربن خطاب به ابوموسی رسید که در آن به حفر کانالی از دجله تا بصره جهت آب رسانی به ساکنان بصره امر کرده بود. طول این کانال سه فرسخ بود.( تاریخ دعوت اسلامی.)
از سبک شهرسازی فوق به این نتیجه میرسیم که مسلمانان جزو پیش کسوتان مسکن و شهرسازی بودهاند.
گفتنی است مسلمانانی که در بصره اقامت گزیدند با فتح ابله و دست و میسان سرمایهدار شدند و مردم از هر سو سرازیر این شهر جدید شدند و دیری نگذشت که یکی از شهرهای پر جمعیت گردید. از خلال روایتهای مختلف تاریخی، پژوهشگران امتیازات نظامی و اقتصادیای را که هنگام تأسیس این شهرها مدنظر عمرفاروق بوده چنین بیان داشتهاند:
· تأسیس این شهرها در مرزهای مناطق عربی و مشرف به مناطق عجمی، به خاطر این بوده تا آنها پایگاههای تسخیر ناپذیری باشند و دشمن هیچگاه به فکر تجاوز به کشور مسلمانان را نداشته باشد.
· از نظر جغرافیایی، اینها بهترین مکانهایی برای مجاهدین راه خدا بودهاند. چرا که در اطراف هر یک از این شهرها چراگاههایی غنی برای شتران وجود داشته است.
· در انتخاب محل احداث شهرها به این نکته توجه شده که نزدیک به سبزترین مناطق عجمیها باشند تا از محصولات کشاورزی و همچنین فرآوردههای لبنی آنها بهرهمند گردند. چنان که عتبه بن غزان در نامهای به عمر رضی الله عنه در مورد محل احداث شهر بصره چنین توضیح داد: اینجا سرزمین شادابی است که در نزدیکی آن آب فراوان، چراگاه و هیزم وجود دارد.( فتوح البلدان: بلاذری. ص 341)
این نشانگر دیدگاه سیاسی و نظامی و عمرانی بسیار والایی است که در آن شرایط صلح و جنگ در نظر گرفته شده است. چنان که در این برنامه هم به تأمین منابع آبی و همچنین فراهم نمودن مواد غذیی و نیازهای دیگر از قبیل هیزم و غیره اهمیت داده شده است.
· همچنین به این نکته توجه شده که نباید میان دار الخلافه و شهرهای نظامی موانع طبیعی مانند دریا و غیره وجود داشته باشد تا به راحتی بتوان کمکهای دار الخلافه را به مرکز نظامی انتقال داد.( فتوح البلدان: بلاذری. ص 257)
· ترکیب محلههای شهر بر اساس تقسیمبندی قبیلهای صورت میگرفت و افراد هر قبیلهای در کنار هم زندگی میکردند.( اقتصادیات الحرب فی الاسلام. ص 247)
ـ شهرکوفه
به اتفاق مؤرخین، مؤسس این شهر سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه میباشد. او بعد از پیروزیهای مکرر بر لشکر فارسها در مداين، این مکان را برای احداث شهر جای مناسبی دانست و دستور به احداث آن داد.
چنان که در احداث شهر بصره نیز چنین اتفاقی افتاد. چرا که انگیزههای نظامی بزرگترین نقش را در وادار کردن سعد به احداث اردوگاههایی برای مجاهدین ایفاء میکرد. البته نباید فراموش کرد که انتخاب محل احداث شهر بصره توسط سعد بر اساس معیارهایی بود که عمرفاروق رضی الله عنه وضع نموده بود. زیرا عمرفاروق رضی الله عنه بر اوضاع لشکر اشراف داشت و تغییرات نامطلوبی را در روحیهی نیروهای مجاهد مشاهده نمود و فهمید که این در اثر آب و هوای نامناسب منطقه است. بنابراین طی نامهای به سعد دستور داد تا مکان مناسبی را که هم برای خود آنها و هم برای شترانشان مناسب باشد در نظر بگیرد. و سلمان فارسی و حذیفه بن یمان را جهت انتخاب چنین مکانی اعزام داشت. آنها وقتی به محل کنونی کوفه که واقع در فاصله حره و فرات بود رسیدند، آنرا جای مناسبی تشخیص داده، انتخاب کردند. آنگاه سعد در محرم سال هفدهم از مداين به آنجا آمد. عمر رضی الله عنه میخواست که مجاهدین در خیمههایشان زندگی بکنند، چرا که این گونه آمادگی بیشتری برای جنگ داشته، خودشان نیز با خاطری آرامتر میزیستند و دشمنانشان همواره در رعب و وحشت به سر میبردند. وقتی اهل کوفه اجازهی بنای خانههای چوبی خواستند به آنها اجازه داد، همان طور که به اهل بصره اجازه داده بود. سپس وقتی خانههای ساخته شده از نی در اثر آتش سوزی از بین رفت و مردم اجازه خواستند تا خانههای خود را با خشت خام بازسازی کنند؛ عمر رضی الله عنه به آنها اجازه داد و نوشت که هیچ کس حق ندارد بیش از سه اطاق برای خود بسازد. و در بصره عاصم بن دلف و در کوفه ابوهیاج بن مالک اسدی را به عنوان مدیر مسکن و شهر سازی تعیین کرد. ابوهیاج حسب دستور عمر رضی الله عنه نقشه شهر کوفه را این گونه ترسیم کرد: عرض بزرگترین خیابان شهر را چهل ذراع و بعدی را سی ذراع و بقیه را بیست و کوچهها را هفت ذراع گذاشت. سپس قبل از هر چیز نقشهی مسجد را کشید و در وسط آن به مرد تیراندازی دستور داد تا به نواحی چهارگانه آن با تمام توان خود تیز بیندازد. آنگاه به مردم گفت از آن طرف محلی که تیرها افتاده است خانه بسازید و فضای خالی یاد شده سایبان بزرگی برای مسجد و خانهای برای فرماندهی بزرگ، سعد بن ابی وقاص روبروی مسجد و همچنین خانهای برای نگهداری اموال بیت المال ساخت. گفتنی است که بنای ساختمانهای آن شهر مردی به نام زربة الفارسی بود.( تاریخ الطبری (5/17))
ضمنا از خانهی سعد تا مسجد، تونلی به طول دویست متر حفر کردند. سپس مجاهدین در آن شهر به سکونت پرداختند و بعد از آنها گروهی از فارسیان که به آنها گارد شاهنشاهی میگفتند و از بقایای افراد رستم بودند و تعدادشان حدود چهار هزار نفر بود از سعد پناهندگی و کمک خواستند، سعد به آنها پناه داد و همچنین عطایايی به آنها اختصاص داد. این گروه نیز در کوفه جای گرفتند. و فردی به نام دیلم سرپرست آنها بود. بنابراین به آنها میگفتند: سرخ پوستان دیلم. سپس گروهی از یهودیان و مسیحیان نجران بعد از این که توسط عمر رضی الله عنه از شبه جزیرهی عربستان اخراج شده بودند به آنجا آمدند و در محلهای در کوفه که بعدا به محلهی نجرانیها معروف گشت، مسکن گزیدند.( تاریخ الدعوه الاسلامیه.)
به هرحال دیری نگذشت که شهرهای بصره و کوفه از نظر نظامی در جهان معروف شدند و پرچم دار علم و ادب در جهان اسلام گردیدند و به تدریج قدرت از حجاز به آنجا منتقل شد، چنان که خلیفهی چهارم به جای مدینه، کوفه را مرکز خلافت قرار داد.( منبع سابق. ص338)
آری عمرفاروق شهر بصره و کوفه را بر اساس نقشهی منظم و محکم و زیبایی با خیابانهای وسیع و عریض ساخت که بیانگر سلیقهی والای ایشان در امر ساخت و ساز و عمران میباشد و در مجموع ترکیب شهر کوفه بگونهای در آمد که آمیختهای از شهر نشینی و بادیه نشینی بود. و این بهترین ترکیب برای بهداشت و سلامتی جسم و روان میباشد، چرا که وسعت راهها و معابر شهرها به مثابه ریهی جسم هستند (که اگر گرفتگی و مشکلی در آنها پدید آید، جسم دچار بیماری میگردد).( الخلفاء الراشدون، ص 182)
ـ ترس عمر رضی الله عنه از رو آوردن مسلمانان به رفاه و نعمت
عمر رضی الله عنه از این که مسلمانان به رفاه و آسایش روی بیاورند و از پیامدهای نامطلوب این مسأله که به تباهی دنیا و آخرت میانجامد سخت بیمناک بود. بنابراین وقتی مسلمانان در بصره و کوفه مستقر شدند و احساس امنیت و آسایش نمودند، از خلیفه اجازهی ساخت خانههای چوبی گرفتند. نظر خلیفه بر این بود که زندگی در خیمهها از نظر نظامی برای خودشان بهتر و برای دشمنانشان رعب انگیزتر است. ولی سرانجام رضایت داد و آنها به ساختن خانههای خود از نی پرداختند.( تاریخ طبری (5/15))
اما وقتی در اثر آتش سوزی خانههای چوبی بصره و کوفه از بین رفت، سعد گروهی را به مدینه فرستاد تا خبر آتش سوزی را به خلیفه برسانند و از او اجازهی ساخت خانههایی از خشت خام و گل بگیرند. آنها معمولا خلیفه را در جریان رویداد کوچک و بزرگ میگذاشتند و نظر او را جویا میشدند. سرانجام خلیفه به آنها اجازهی ساخت خانههای گلی و خشتی خام را داد، ولی توصیه نمود که هیچ کس بیش از سه اطاق نسازد، همچنین توصیه کرد که خانههایشان در حد متوسط باشد به گونهای که در ساخت آنها دچار اسراف نشوند و فرمود: در ساخت و ساز خانه از حد نگذرید و پیرو سنت باشید تا دولتتان دوام یابد.( منبع سابق (15/16))
با خواندن این ماجرا، با ملتی بر میخوریم که رغبت و توجه زیادی به دنیا و مظاهر آن نداشتند. بنابراین فقط دنبال سرپناهی بودند که بتواند در مقابل سرما و گرما و بارندگی، حفاظتشان بکند. و نیازی به ساختن کاخ و ساختمانهای بلند و بالا نداشتند. برای این منظور به ساختن خانههایی از نی که بیش از موارد دیگر در اختیارشان بود، اکتفا نمودند. و بعد از این که چارهای جز ساختن خانههای گلی و خشتی نداشتند به آن روی آوردند. اما با این حال میبینیم که عمربن خطاب شروط و محدودیتهایی قايل میشود تا مبادا در ساخت و ساز خانهها به رقابت بپردازند و با این کار، بر یکدیگر فخر بفروشند. و این چیزی بود که عمربن خطاب بیم داشت که امت بعد از دستیابی به مال و ثروت به آن رو بیاورد. بنابراین با طرز حکیمانهای آنها را از اسراف و زیادهروی در ساخت و ساز منع کرد. بی تردید یکی از بزرگترین مظاهر اسراف، زیادهروی و رقابت در ساخت و ساز میباشد چرا که هم مال فراوان و هم وقت زیاد در آن صرف میشود. و اگر انسان بدان مشغول شود به تدریج، ساخت و ساز بزرگترین آرزو و مشغلهی فکری او خواهد شد. و آنچه عمربن خطاب از بروز آن در میان امت میترسید وآنها را از آن باز میداشت، بنای بسیار ناچیز و محدودی بود، اما مسألهی ساخت و ساز در زمان ما به جایی رسیده است که در بنای یک ساختمان چندین سال از عمر انسان صرف میشود. این علاوه بر اموال هنگفتی است که هزینه میشود و چه بسا سازندهی آن شدیدا مقروض میگردد و با این که جزو سرمایه داران بوده، کار به جایی میرسد که از دادن زکات عاجز میشود. اینها علاوه بر تشریفاتی است پس از تکمیل بنای ساختمان باید به آنها بپردازد چرا که اینگونه کاخها نیاز به اثاثیه و امکانات ویژهای دارند که باید صاحبان آنها اموال بزرگی را جابجا بکنند و قرضهای هنگفتی را متحمل شوند و وقت زیادی را صرف بنمایند تا به خواستههای نفسانی خود و مدهای مرسوم برسند. و چه بسا در این گیر و دار بسیاری از فرائض مهم دینی مانند نماز، زکات و طلب علم از دست میرود.( التاریخ الاسلامی (19، 20 /22))
ـ پیرو سنت باشید تا دولتتان دوام یابد
این جمله را عمر رضی الله عنه خطاب به کسانی گفت که اجازهی ساخت خانهی گلی و خشتی گرفته بودند. یعنی راه و روش رسول خداص باعث دوام دولت وقدرت یابی در زمین میشود. چنان که خداوند میفرماید:
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»النور: ٥٥
«خداوند به كساني از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاي شايسته انجام دادهاند، وعده ميدهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آنرا پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). همچنين آئين (اسلام نام ) ايشان را كه براي آنان ميپسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل ميسازد، (آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا ميپرستند و چيزي را انبازم نميگردانند. بعد از اين (وعده راستين) كساني كه كافر شوند، آنان كاملاً بيرون شوندگان (از دائره ايمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقيقي ميباشند)».
این دعوت عمر رضی الله عنه به بی رغبتی در مظاهر مادی، وقتی صورت میگرفت که مسلمانان در امور معنوی با هم به رقابت میپرداختند و توجه زیادی به مادیات و امور دنیوی نداشتند. که اگر حالت آنها را با حالت مسلمانان نسلهای بعدی و به ویژه زمان حاضر که فقط در امور مادی و دنیوی با هم رقابت میکنند، مقایسه بنماییم خواهیم دید که اصلا قابل مقایسه نیست.
گفتنی است که عمربن خطاب همواره از پیشرفت مادیای که در اثر فتوحات نصیب مسلمانان میشد نگران و همیشه مواظب اوضاع بود. چرا که بعد از فتح شهرهای فارس و روم غنايم زیادی به دست مسلمانان افتاد و از راه وصول جزیه و خراج نیز مالهای هنگفتی به دست میآمد. چنان که باری عمربن خطاب رضی الله عنه طی خطبهی رسایی توجه مسلمانان را به این قضیه جلب کرده و فرمود: همانا خداوند بر شما منت گذاشته و بدون این که از او مسألت نمایید کرامت دنیا و آخرت را نصیب شما کرده است. خداوند شما را آفریده است بدون این که نیازی به شما داشته باشد. و میتوانست شما را ضعیفترین و بیارزشترین مخلوق خود بیافریند. او سایر مخلوقات را به خاطر شما آفریده و شما را برای هیچ یکی از مخلوقاتش نیافریده است. و هر آنچه در دریا و خشکی وجود دارد مسخر و فرمانبردار شما هستند. و روزی پاکیزه به شما میدهد تا او را سپاس گویید. همچنین به شما گوش و بصیرت داده است. و بخشی از نعمتهای الهی بر شما، نعمتهایی است که به همهی بنیآدم بخشیده و برخی دیگر فقط به اهل دین شما اختصاص یافته است و اکنون هر دو نوع آن در زمان شما و در دولت شما جمع شدهاند. نعمتهایی که یکی از شما در اختیار دارد اگر در اختیار یک ملت قرار داده شوند، آنها از بجا آوردن سپاس آن، عاجز خواهند بود. مگر این که به کمک ایمان به خدا و پیامبرش بتوان چنین کاری کرد. پس شما خلیفهی خدا بر روی زمین و غالب بر اهل آن هستید. خداوند دین شما را پیروز گردانیده است و کسانی که در حال حاضر با دین شما مخالف هستند از دو حال خارج نیستند یا تحت کنترل شما بوده و جزیه پرداخت میکنند و یا در هر لحظه مرعوب و وحشت زده منتظر قدوم شما میباشند و هیچ پناهگاه و راه فراری برای آنها باقی نمانده است. چرا که لشکر خدا از وضعیت معیشتی بسیار خوب و استحکام مرزها و سلامتی و آمادگی بی نظیری برخوردار میباشد که قبلا هیچ گاه از چنین وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده است.
و باید خدا را در مقابل این فتوحات بزرگی که نصیبمان میکند، سپاس گفت. در واقع هیچ کس نمیتواند شکر این نعمتها را به جای آورد. نعمتهایی که حد و مرز ندارد و کسی نمیتواند حق آنها را ادا نماید مگر به کمک و توفیق خداوند. بنابراین از خدایی که جز او معبودی وجود ندارد و کسی که ما را با دادن این نعمتها در بوتهی آزمایش قرار داده میخواهیم که به ما توفیق بندگی و به دست آوردن رضایت خود را عنایت بکند. و ای بندگان خدا! همواره مصیبتهایی را که قبلا با آن دست و پنجه نرم میکردید به یاد بیاورید چرا که خداوند به موسی فرمود:
« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآَيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»إبراهيم: ٥
«قوم خويش را از تاريكيهاي (كفر و جهل) بيرون بياور (و) به سوي نور (ايمان و دانش رهنمود گردان ) و روزهاي خوشي و ناخوشي و نعمت و نقمتي را به ياد ايشان بياور كه خدا بر سرِ گذشتگان آورده است. بيگمان در اين كار (كه بيان سرگذشت نيكان و بدان پيشين است) براي هر شكيباي (بر مصائب و بلاياي آسماني و) سپاسگزار ( بر انعام و عطاياي الهي)، دلائل بزرگي (و نشانههاي سترگي بر وحدانيّت خدا) است».
و به محمد ص فرمود:
« وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآَوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »الأنفال: ٢٦
«(اي مؤمنان!) به ياد آوريد هنگامي را كه شما گروه اندك و ضعيفي در سرزمين (مكّه) بوديد».
شما قبلا از همهی مردم جهان از نظر معییشتی عقب ماندهتر و در مورد شناخت خدا نیز از همه نادان تر بودید. و اگر چنانچه دعوتی که شما را از آن وضعیت نجات داد، در دنیای شما باعث هیچ تغییر و پیشرفتی نبود، همین قدر کافی بود که شما را نسبت به خدا و دین آشنا ساخت و باعث آبادانی آخرت شما گردید. ولی علاوه بر آن خداوند خوبیهای دنیا و آخرت را نصیب شما کرد، پس باید حق خدا را شناخت و به جا آورد. کوتاهی کردن در بندگی خدا به خاطر جمع آوری مال از ترس این که مبادا دچار مضیقه و تنگدستی بشوید، کاری است که به زودی نعمتها را از دست شما خواهد گرفت. اینها مسايلی بود که باید به شما میگفتم.( تاریخ طبری (15/211))
ـ شهر فسطاط
همان طور که سعد بن ابی وقاص نخستین مؤسس شهر کوفه به شمار میرود، عمرو بن عاص نیز نخستین مؤسس شهر فسطاط به شمار میرود. او پس از فتح اسکندریه میخواست در همان جا بماند ولی عمربن خطاب طی نامهای به او نوشت در منطقهای استقرار یابید که در میان من و شما آبی وجود نداشته باشد تا به راحتی از راه خشکی در دسترس باشید. اینجا بود که عمرو از اسکندریه به فسطاط آمد.( فتوح مصر (ابن عبدالحکم) ص 91)
او قبل از هر چیز مسجدی ساخت که بعدا به نام او معروف گردید همان طور که در اسکندریه نیز همین کار را کرده بود. سپس خانهایی جهت اقامت خلیفه ساخت که بعدا به دستور عمربن خطاب، به بازاری برای مسلمانان تبدیل گردید. بعد از اینها عمرو برای خود دو منزل در سمت راست و چپ مسجد ساخت که به احتمال قوی یکی برای سکونت خود و دیگری برای ادارهی امور ساخته بود. سپس او به کمک اصحاب بزرگی که در رکاب او بودند نقشهی شهر را کشید و آنرا به چند منطقه تقسیم کرد و هر منطقهای را به یکی از قبايل سپرد و در حد فاصل مناطق با یکدیگر راههای وسیعی جهت عبور و مرور قرار داد. بدین صورت قبايل عربی زیادی که در فتح اسکندریه شرکت کرده بودند در این شهر جدید اسکان یافتند و هر یک از منطقههای شهر به نام قبیلهی خود معروف گردیدند. هر کدام از آنها در وسط منطقهی خود مسجدی ساختند و نظم قبیله خود را کنترل نمودند.
گفتنی است که عمرو بن عاص شهر فسطاط را در سال 21 هجری در منطقهای بین شمال و جنوب مصر در نزدیکی رودخانهی معروف نیل احداث کرد.( تاریخ الدعوة الاسلامی (ص 339))
ـ شهر سرت در لیبی
بعد از این که شهر برقه در غرب مصر مرکز نیروهای اسلامی قرار گرفت، عمرو بن عاص با لشکر خود راهی طرابلس شد و در حد فاصل برقه و طرابلس، شهر «سرت» را تأسیس نمود و از سال 22 هجری این شهر مرکز نظامی مسلمانان آن دیار قرار گرفت که از آنجا به سوی غرب منطقه لشکرکشی میکردند. و همچنان مرکز نیروهای اسلامی باقی ماند، چنان که عقبه بن نافع از آنجا به سوی مناطق حومه مانند: فزان، ودان و سودان لشکر میفرستاد و اسلام را تبلیغ میکرد.
ـ احداث پایگاههای مقاومت در شهرهای فتح شده
عمر رضی الله عنه در همهی شهرهای فتح شده و به ویژه در دیار شام دستور به احداث پادگانهایی جهت اسکان سربازان داد. و در هر یک از آنها مکانهایی جهت نگهداری اسبهای مجاهدین اختصاص داده شد که در هر کدام از آنها، حدود چهار هزار اسب با تمام تجهیزات وجود داشت.( البدایه والنهایه (7/138) تاریخ الدعوة: ص 341)
تا جایی که فرماندهی کل در شام، سی و شش هزار سوارکار آماده در اختیار داشت و هر لحظه میتوانست آنها را به هر سو که بخواهد اعزام نماید. و برای اسبان هر پادگان چرا گاههای وسیعی اختصاص داده شده بود. و بر ران هر کدام از اسبان این مهر حک شده بود «لشکر خدا» و این آمادگی در واقع تصویر عملی آیهی 60 سوره ی انفال بود که میفرماید:
« وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ »الأنفال: ٦٠
«براي (مبارزه با) آنان تا آنجا كه ميتوانيد نيروي (مادي و معنوي) و (از جمله) اسبهاي ورزيده آماده سازيد».
پادگانهای بلاد شام عبارت بودند از:
لشکر دمشق: که در زمان عمر رضی الله عنه به ترتیب توسط یزید بن ابی سفیان، سوید بن کلثوم و معاویه بن ابی سفیان اداره میشد.
لشکر حمص: به ترتیب توسط ابوعبیده، عامر بن جراح، عباده بن صامت، عیاض بن غنم، سعد بن عامر، عمیر بن سعد و عبدالله بن قرط اداره میگردید.
لشکر قنسرین: توسط خالد بن ولید و بعد از ایشان عمیر بن سعد سرپرستی میشد.
لشکر فلسطین: توسط یزید بن ابی سفیان و بعد از او علقمه بن مجزز قرار داشت.
لشکر اردن: مرکز آن در طبریه و تحت سرپرستی شرحبیل بن حسنه سپس یزید بن ابی سفیان و بعد از او معاویه بن ابی سفیان بود.
گفتنی است که معاویه سرپرستی لشکر دمشق و اردن را بعد از درگذشت یزید در طاعون عمواس به عهده گرفت.
همان طور که قبلا بدان اشاره رفت اصحاب پیامبر به خاطر رغبتی که به جهاد و نشر اسلام و آموزش قرآن و سنت داشتند به سوی این شهرها مهاجرت مینمودند و از طرفی هر کدام از شهرهای مدینه، بصره، کوفه، دمشق و فسطاط آماج سیل مهاجرتها جهت جهاد و تحصیل علم شدند . همچنین عدهای به خاطر اسم نویسی در لشکرهای یاد شده و حصول حقوق و عدهای به قصد تجارت و یادگیری شغلهای دیگر به این شهرها میآمدند که در نتیجه شهرهای یاد شده به مراکز علمی، فرهنگی و تجاری مهم و بی نظیری تبدیل شدند.( اقتصادیات الحرب فی الاسلام ص 250)
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
منبع: کتاب عمر فاروق، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام
IslamAgae.Com
|