موضع رسول الله صلی الله علیه و سلم در مرحلهی دعوت سِرّی
موضع رسول الله صلی الله علیه و سلم در مرحلهی دعوت سِرّی
رسول الله صلی الله علیه و سلم مواضع حکیمانه و ارزشمندی در مسیر دعوت الی الله داشتند. که اگر دعوتگر در آنها تأمل کند و دقت نماید، حکمت و بصیرت وی افزون میگردد و در دعوتش به سوی الله تعالی از آنها استفاده میکند و بهرهمند میشود و حکمی را که از مواضع رسول گرامی اسلام اقتباس میکند، در دعوتش تطبیق میدهد، زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم همان الگوی نیکویی است که شایسته است هر مسلمانی به ایشان اقتدا کند. در نتیجه در این مقاله قصد داریم به مواضع رسول الله صلی الله علیه و سلم در مرحله ی دعوت سری بپردازیم.
بدیهی است که مکه مرکز دینی عربها بود و اعراب در مکه متولیان و خادمان خانهی کعبه و نگهبان و حامی بتکدهها و بتهایی بودند که نزد سایر اعراب مقدس بود؛ در چنین اوضاعی دستیابی به هدفی همچون اصلاح، اگر نگوییم غیر ممکن است، قطعا بسیار سخت و دشوار خواهد بود. و چنین امری نیازمند اراده محکم و تصمیمی استوار است تا مشکلات، مصیبتها و سختیهای مسیر ؛ آن را متزلزل نکند؛ و از طرفی نیازمند موضعی حکیمانه است که این اوضاع (آشفته) را سامان بخشد و دعوت از خلال آن پیروز و سربلند بیرون آید؛ و تردیدی نیست که فضل و برتری و منت نهادن از آنِ عادلترین داوران و دادگرترین آنها است که ﴿يُؤۡتِي ٱلۡحِكۡمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُؤۡتَ ٱلۡحِكۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِيَ خَيۡرٗا كَثِيرٗاۗ﴾ [البقرة: 269]: «به هرکس بخواهد حکمت و (دانش) میدهد و به هرکس حکمت داده شود، بیشک خیر فراوانی داده شده است».
قطعا الله متعال به رسول الله صلی الله علیه و سلم حکمت عطا نمود و او را موفق گردانیده و یاری و مدد نمود.
پس از اینکه الله متعال به رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور داد تا به قومش در مورد عاقبت شرک، کفر و فسادی که بر آن بودند، هشدار دهد، ابتدا دعوتش را به صورت مخفیانه آغاز کرد. الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ* قُمۡ فَأَنذِرۡ* وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ* وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ* وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ* وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ* وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ﴾ [المدثر: 1-7]؛ یعنی: «ای جامه بر سر کشیده! برخیز و بیم ده. و پروردگارت را بزرگ شمار. و لباسهایت را پاکیزه دار. و از پلیدی دوری کن. با منت (در انفاق و صدقات) در پی کثرت طلبی نباش. و برای (خوشنودی) پروردگارت شکیبا باش».
و از اینجا بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم دعوت را آغاز نمود و مسیر اصلاح وضع موجود حاکم بر قریش را در پیش گرفت و در این عرصه موضعگیریهایی داشت که بزرگترین انسانها در طول تاریخ و بلکه تمام بشریت از چنان رفتاری عاجز و ناتوان هستند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در ابتدا خانواده، دوستان و کسانی را دعوت داد که نزدیکترین مردم به ایشان بودند و در آنها خیری میدید و آنها را میشناخت و آنان او را میشناختند؛ کسانیکه رسول الله صلی الله علیه و سلم را به عنوان شخصی دوستدار خیر و حق و مزین به صداقت و صلاح میشناختند؛ از میان آنها گروهی دعوتش را پذیرفتند که در تاریخ اسلام به عنوان «السابقین الاولین» (پیشگامان نخستین) شناخته شدند؛ اولین کسی که اسلام آورد، همسر رسول الله صلی الله علیه و سلم خدیجه دختر خویلد و پس از وی علی بن ابی طالب رضی الله عنه و پس از ایندو، غلام آزاد شدهاش زید بن حارثه کلبی رضی الله عنه و پس از وی ابوبکر صدیق رضی الله عنه بودند.
نقش و فعالیت ابوبکر در دعوت بسیار پر رنگ و مؤثر بود، تا جایی که با دعوت او کسانی ایمان آوردند که تاثیر بسزایی در اسلام و نشر آن داشتند. افرادی چون عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحه بن عبیدالله؛ اینها گروهی بودند که به وسیلهی ابوبکر صدیق رضی الله عنه اسلام آوردند که با علی و زید و ابوبکر، جمعا هشت نفر میشوند؛ آری، همینها بودند که در اسلام آورن از همه مردم سبقت گرفتند و اولین مسلمانها و طلایهداران و پیشقراوان اسلام بودند.
و اینگونه بود که مردم یکی پس از دیگری دین الله عزوجل را پذیرفتند و اسلام در میان اهالی مکه منتشر گشت و در مورد آن سخن گفته میشد. در آن اوضاع و احوال بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم مخفیانه با کسانیکه اسلام میآوردند، جمع میشد و اسلام را به آنها آموزش میداد و آنها را ارشاد و راهنمایی میکرد و اینگونه دعوت به صورت فردی و سِری ادامه داشت و وحی همچنان پس از نزول اولین آیات سوره مدثر نازل میشد و البته رسول الله صلی الله علیه و سلم دعوت را در مجالس و محافل عمومی قریش اظهار نمیکرد. از طرفی دعوت نوپا بود و مسلمانان قدرت و توانایی اظهار دین و عبادتشان را نداشته و از تعصب قریش نسبت به جاهلیت و بتهایش حذر میکردند و دین (ایمان) خود را پنهان و عبادت خود را مخفی انجام میدادند.
در این مرحله از دعوت، با اینکه تعداد مسلمانان حدود چهل نفر بود، دعوت همچنان سِری و مخفیانه ادامه داشت و در بین قریش علنی نشده بود، زیرا پیامبر حکیم صلی الله علیه و سلم میدانست که این تعداد اندک برای دفع شکنجهها و مقابله با آزارها و مخالفتهایی که انتظار آن از سوی قریش میرفت، کافی نبود. از اینرو رسول الله صلی الله علیه و سلم ناچار بود به صورت گروههای مختلف با آنها ملاقات کند و در این دیدارها به آموزش دین و راهنمایی بپردازد تا رفته رفته با این روش و اینگونه زیرساختهای محکم و استوارِ لازم شکل گیرد؛ زیرساختهایی که به وسیلهی آنها بتوان با کسانیکه در برابر توحید قد علم میکنند، مقابله کرد.
آری، چنین بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم خانهی ارقم بن ابی ارقم مخزومی را انتخاب نمود و در آن به شکلی مخفیانه و کاملا سری امور دینشان را به ایشان آموزش میداد و در همین راستا علاوه بر خانهی ارقم که مرکز اصلی دعوت در دوران سِریِ آن بود، خانههای دیگری اطراف خانه وی در نظر گرفته شده بود که مراکز فرعی به حساب میآمدند که گاهی رسول الله صلی الله علیه و سلم بدون هماهنگی قبلی به آنجا میرفت یا صحابهای را که رسول الله صلی الله علیه و سلم انتخاب کرده بود به صورت منظم به آنها سر میزد؛ خانهی سعید بن زید از این دسته بود؛ اما در این میان ارقم بن ابی الارقم به افتخار بزرگی دست یافت و در ایام ضعف و دعوت پنهانی، خانهاش مرکز اصلی دعوت اسلامی قرار گرفت که سختترین دوران برای دعوت بود.
به همین منوال و با چنین شرایطی سه سال گذشت و پیوسته دعوت سری و فردی بود. در همین مرحله بود که گروهی از مومنان با برادری، همیاری و همکاری برای تبلیغ رسالت و ادای حق گردهم آمدند. اما پس از اینکه عموی رسول الله صلی الله علیه و سلم حمزه بن عبدالمطلب و برخی از بزرگان و سران قریش اسلام آوردند - که از جایگاه والایی در میان قریش برخوردار بودند و با اسلام آوردن آنها جماعت مسلمانان قوت گرفت، همچون عمر بن خطاب رضی الله عنه . الله متعال این آیه را نازل فرمود: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ* إِنَّا كَفَيۡنَٰكَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِينَ* ٱلَّذِينَ يَجۡعَلُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۚ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ﴾ [الحجر: 94-96]؛ یعنی: «پس (ای پیامبر!) به آنچه مأمور شدهای آشکارا ابلاغ کن و از مشرکان روی بگردان. بیگمان ما (شر) مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. کسانیکه معبود دیگری با الله قرار میدهند، بزودی خواهند دانست (که فرجامشان چه خواهد شد)».
و این خود بیانگر آن است که الله متعال به پیامبرش صلی الله علیه و سلم حکمت بخشیده است و بر این اساس است که چنین مواضع حکیمانه و والایی از خود نشان داده است. نمونههایی که هریک از آنها الگو و رهنمای دعوتگری است که به سوی الله متعال دعوت میدهد که باید به مقتضای آنها حرکت کند، به ویژه در دعوت جوامع مشرک و کافر به اسلام؛ اما در مورد جوامع اسلامی، نیازی به دعوت سری و مخفیانه نیست و دلیلی برای آن وجود ندارد.
اما سبب مخفیانه و سری بودن دعوت در اوایل بعثت رسول الله صلی الله علیه و سلم این بود که به رسول الله و اصحاب و یارانش اجازه نمیدادند «لاإله إلاالله محمد رسول الله» بگویند و نیز به آنها اجازهی اذان دادن و نماز خواندن نمیدادند؛ لذا به دعوت سری روی آوردند و چون توان و نیروهای آنان افزایش یافت، الله متعال رسولش را امر نمود تا به دعوت علنی روی آورد و علناً آن را اعلام کند و در این مسیر شکنجهها و آزارهای بسیاری را متحمل گردیدند که میان مسلمانان معروف است.
منبع: برگرفته از کتاب: اصول و مبانی دعوت در سیرت پیامبر رحمت، تألیف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی، ترجمه: امین پورصادقی.
- سیرة ابن هشام (1/264)؛ و تاریخ الإسلام، إمام ذهبی - بخش السیرة -، ص127؛ والبدایة والنهایة، ابن کثیر (3/24-37)؛ وزاد المعاد (3/19)؛ ومختصر سیرت رسول الله، محمد بن سلیمان، ص59؛ و التاريخ الإسلامي، محمود شاکر (2/57)؛ وهذا الحبیب یا محب، ص91.
- البدایة والنهایة (3/31)؛ و التاریخ الإسلامی، محمود شاکر (2/62)؛ وهذا الحبیب یا محب، ص97.
- مگر زمانی که طاغوتیانی بر جامعه اسلامی حاکم بوده و مانع ترویج دعوت توحیدی باشند که در این صورت چارهای جز دعوت مخفیانه به توحید که اصل و اساس دین است، نمیماند. (مترجم)
- الرحیق المختوم، ص75؛ و التاريخ الإسلامي، محمود شاکر (2/62)؛ وهذا الحبیب یا محب، ص99.
|