فتح تَیماء ـ سریهٔ ابان بن سعد
وقتی خبر تسلیم شدن ساکنان خیبر و فدک و وادیالقُری به یهودیان تیماء رسید، آنان دیگر هیچ مقاومتی در برابر مسلمانان از خود نشان ندادند، و از سرِ خود پیشاپیش نمایندگانی فرستادند و تقاضای صلح کردند. رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- نیز درخواست آنان را پذیرفتند، و یهودیان تیماء در مساکن خویش باقی ماندند و اموال ایشان در دست خودشان باقی ماند [1].
رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- با یهودیان تیماء قراردادی نوشتند که متن آن چنین است:
«هذا کتاب محمد رسولالله لبنی عادیا، إن لهم الذمة، وعلیهم الجزیة، ولاعداء ولا جلاء؛ اللیل مد، والنهار شد، وکتب خالد بن سعید» [2].
«این دستخط محمد رسولالله است برای بنی عادیا، مبنی بر اینکه آنان در پناه اسلاماند، و جزیه بر گردن آنان است؛ نه تعقیبی در کار است و نه رانده شدنی؛ هرچه شبها و روزها بگذرد، این پیمان استوارتر میگردد؛ خالدبن سعید نوشت».
بازگشت به مدینه
آنگاه، رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- بنای بازگشت به مدینه را گذاشتند. در بین راه، یاران آنحضرت بر سرِ درّهای رسیدند، و صداهایشان را به تکبیر بلند کردند: اللهاکبر؛ اللهاکبر؛ لاالهالاالله! رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- فرمودند:
«اربعوا على أنفسکم؛ إنکم لا تدعون أصم ولا غائباً؛ إنکم تدعون سمیعاً قریباً»[3].
«خودتان را جمع و جور کنید! شما فردی ناشنوا یا فردی غایب را فرانمیخوانید؛ شما فردی شنوا و نزدیک را صدا میزنید!» [4]
در اثنای راه، نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- شبی را به سفر ادامه دادند، آنگاه ساعات آخر شب را در جایی میان راه خوابیدند، و به بلال گفتند: «اِکلأ لَنَا اللیل» هوای امشب ما را داشته باش! بِلال تکیه بر ناقهاش داشت و مراقب اوضاع بود که خواب بر دیدگانش غلبه کرد، و در نتیجه، هیچکس بیدار نشد تا وقتی که آفتاب روی آنان افتاد.
آنگاه، نخستین کسی که بیدار شد رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- بودند. از آن منطقه خارج شدند، و مکانی را برگزیدند و جلو ایستادند، و با مسلمانان همراه خویش نماز صبح را گزاردند. بعضی نیز گفتهاند که این رویداد در سفر دیگری روی داده است [5].
با بررسی دقیقتر از تفاصیل نبردهای خیبر، به نظر میرسد که بازگشت پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- از این غزوه در اواخر ماه صفر یا اوائل ماه ربیعالاول سال هفتم هجرت بوده است.
سریهٔ ابان بن سعد
پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- بهتر از هر فرمانده نظامی دیگری میدانستند که مدینه و اطراف مدینه را پس از پایان پذیرفتن ماههای حرام بطور کامل از نیروهای رزمی خالی گذاردن مسلْماً شرط احتیاط نخواهد بود؛ زیرا، اعراب بادیهنشین در اطراف مدینه حضور دارند، و در کمین غفلت و سرگرمی مسلمانان به امور دیگرند تا دست به قتل و غارت و چپاول بزنند. این بود که در همان اثنای درگیریهای خیبر، سریهای را تحت فرماندهی ابان بن سعید بسوی نجد فرستادند تا بادیهنشینان را هشداری باشد.
ابانبن سعید نیز پس از انجام وظایف محوّله بازگشت، و زمانی که در خیبر بر حضرت رسولاکرم -صلى الله علیه وسلم- وارد شد، آن حضرت خیبر را بطور کامل فتح کرده بودند.
قاعدتاً، این سریه باید در ماه صفر سال هفتم هجرت انجام پذیرفته باشد. در صحیح بخاری گزارش این سریه آمده است[6]؛ امّا، ابن حجر عسقلانی میگوید: وضع این سریه برای من نامعلوم است[7].
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388
عصر اسلام IslamAge.com
[1]- زاد المعاد، ج 2، ص 147.
[2]- طبقات ابن سعد، ج 1، ص 279.
[3]- صحیح البخاری، ج 2، ص 605.
[4]همان.
[5]- سیرهٔ ابنهشام، ج 2، ص 340، این داستان مشهور است و در بیشتر کتب حدیث روایت شده است؛ نیز نکـ: زاد المعاد، ج 2، ص 147.
[6]- نکـ: صحیح البخاری، «باب غزوة خیبر»، ج 2، ص 608-609.
[7]- فتح الباری، ج 7، ص 491. |