مطرف بن عبدالله (2- 86 هـ)
وی ابوعبدالله بصری، "مطـَرِّف بن عبدالله بن شخیر عامری حرشی" است. او در دوران رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دیده به جهان گشوده است. یزید بن عبدالله بن شخیر میگوید: مطرف ده سال از من بزرگتر است و من نیز ده سال از حسن بصری بیشتر سن دارم. بر این اساس باید تولد مطرف در سال بدر یا سال احد رخ داده باشد و این احتمال هم هست که وی از عمر بن خطاب رضی الله عنه شنیده باشد.
اصحاب طبقات و تراجم وی را در طبقهی دوم تابعین و از بزرگان تابعین ذکر کردهاند. بخاری و مسلم و ابوداوود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه از وی روایت کردهاند.
صحابهای که از آنان علم آموخته است:
وی از پدرش که از صحابه است و از علی و عمار و ابوذر و عثمان و عائشه و عثمان بن ابی العاص و عمران بن حصین و عبدالله بن مغفل مزنی و ابو مسلم جذمی و حکیم بن قیس بن عاصم منقری ـ رضی الله عنهم اجمعین ـ حدیث روایت کرده و از ابی بن کعب بطور مرسل روایت کرده است.
تاثیر صحابه بر وی:
مطرف بن عبدالله میگوید: سخنانی از ابوذر به من میرسید پس آرزوی دیدار وی را کردم. هنگامی که به دیدار وی نائل شدم به او گفتم: ای ابوذر از تو به من سخنانی میرسید که آرزوی دیدارت را کردم. ابوذر گفت: اکنون به دیدارم رسیدهای.
گفتم: شنیدهام که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به تو حدیثی گفته است که: "همانا خداوند سه تن را دوست داشته و سه تن را بد میدارد".
گفت: ممکن نیست که من بر یار صمیمی خود دروغ ببندم.
گفتم: آن کسانی که خداوند آنان را دوست میدارد چه کسانی هستند؟
گفت: مردی که در راه خداوند صابرانه و از روی خواستن اجر به جهاد بر میخیزد و با دشمن دیدار کرده و میجنگد تا آنکه کشته میشود و شما وصف این کس را در کتاب خداوند مییابید. سپس این آيه را قرائت کرد که: {نَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}
گفتم: و سپس چه کسی؟
گفت: شخصی که همسایهی بدی دارد که او را اذیت میکند اما او در برابر آزار او صبر پیشه میکند تا آنکه خداوند یا با مرگ او و یا با زندگیاش (و مرگ آن همسایه) شرش را از سر او کم کند.
گفتم: و سپس چه کسی؟
گفت: مردی که به همراه گروهی به مسافرت میرود و شب به راه میافتند تا آنکه وقتی به پایان شب رسیدند دچار خواب و خستگی میشوند و به خواب میروند اما آن مرد بر خواسته و از روی رهبت و رغبت به خداوند وضو میگیرد.
گفتم: پس آن سه تن که خداوند آنان را بد میدارد چه کسانی هستند؟
گفت: متکبر فخر فروش و شما آن را در کتاب خداوند مییابید که میفرماید: {نَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}.
گفتم و سپس چه کسی؟
گفت: بخیل منت گذار.
گفتم و دیگر چه کسی؟
گفت: تاجر بسیار قسم خور یا فروشندهای که بسیار قسم میخورد.
گوشههایی از زندگی وی:
گروهی از خوارج که در تندروی مشهور بودند و علی ـ رضی الله عنه ـ با آنان به نبرد پرداخته بود به نزد وی آمدند تا وی را به رای خود فرا بخوانند. وی در پاسخ آنان گفت: اگر دو جان داشتم یکی را به دنبال شما میفرستادم و دیگری را نزد خود میگذاشتم. پس اگر آنچه شما به آن دعوت میدهید حق باشد آن جان دیگرم را نیز به همراه شما میفرستادم و اگر شما بر گمراهی بودید تنها یکی از دو جانم هلاک میشد و یکی برایم باقی میماند. اما من تنها یک جان دارم و دوست ندارم در مورد آن فریب بخورم.
* * *
هنگامی که فرزند وی "عبدالله بن مطرف" وفات یافت وی در حالی که لباسی زیبا پوشیده بود بر قوم خویش خارج شد. آنان که وی را در این حال دیدند خشمگین شدند و به وی گفتند ای ابا عبدالله! فرزند عبدالله وفات یافته و تو اینگونه در حالی که عطر و روغن استفاده کردهای و چنین لباسی پوشیدهای بیرون میآیی؟
او گفت: آیا برای این مصیبت خود را به بیچارگی بزنم؟ در حالی که خداوند مرا برای این مصیبتی که به من رسیده مژدهی سه ویژگی داده است که هر کدام آنها برای من از همهی دنیا با ارزشتر است. خداوند متعال میفرماید: {آنان که هنگامی که مصیبتی به آنها میرسد میگویند: ما از آن الله هستیم و ما به سوی او باز خواهیم گشت. بر آنان [که چنین میگویند] درودها و رحمتی است از سوی پروردگارشان و آنان هدایت یافتگانند} آیا پس از این دچار غم و اندوه و بیچارگی شوم؟
شخصیت وی:
ترس وی: مهدی بن میمون میگوید: مطرف میگفت: نزدیک بود که ترس از آتش باعث شود از خداوند بهشت را نخواهم.
و میگفت: اینکه همهی شب را بخوابم و صبح در حال پشیمانی [که نماز شب را از دست دادهام] از خواب بیدار شوم برایم بهتر از آن است که شب را نماز بگذارم و صبح از خودم راضی باشم. به خدا قسم که آنکه خود را پاک بداند و به خود راضی باشد هرگز رستگار نخواهد شد.
و میگفت: اگر خداوند در روز قیامت از من بپرسد که: ای مطرف کاش این کار را میکردی برایم بهتر از این است که از من بپرسد: چرا این کار را کردی؟
دوری از فتنهها: عجلی میگوید: در بصره کسی از فتنهی ابن اشعث در امان نماند مگر او [یعنی مطرف] و ابن سیرین.
فضیلت و جایگاه وی:
ذهبی دربارهی وی میگوید: وی ثقه و اهل فضل و ورع و صاحب روایت و دارای خرد و ادب بود.
غیلان ین جریر میگوید: میان او و مردی اختلاف بود پس آن مرد بر وی تهمت بست. پس مطرف گفت: خداوندا اگر او دروغ میگوید وی را هلاک ساز. پس آن مرد در یک آن مرد. این داستان را به زیاد بازگو کردند. او به مطرف گفت: آن مرد را کشتی! مطرف گفت: خیر من او را نکشتم بلکه این دعایی بود که با اجل وی در یک آن اتفاق افتاد.
از سخنان وی:
"اینکه سالم باشم و شکر کنم برایم دوستداشتنیتر از آن است که مبتلا شوم و صبر کنم".
"عقل مردم به اندازهی زمانهای است که در آن زندگی میکنند".
"صلاح قلب به صلاح رفتار است و صلاح رفتار به صلاح نیت".
داوود بن ابی هند میگوید: مطرف بن عبدالله میگفت: "کسی حق ندارد که خود را از بلندی پرت کند و بعد بگوید این را خداوند برایم مقدر کرده بود بلکه باید از خطر پرهیز کند و تلاش کرده و خود را دور بدارد و اگر پس از این دچار مصیبت شد آن وقت باید بداند که جز آنچه خداوند برای او نوشته است چیز دیگری به سر او نخواهد آمد".
محمد بن واسع میگوید: مطرح میگفت: "خدایا از ما خشنود باش، و اگر از ما خشنود نیستی از ما در گذر و ما را ببخش. زیرا که مولای عزوجل ممکن است از بنده در گذرد و او را ببخشد در حالی که از او خشنود نیست".
وفات وی:
خلیفة بن خیاط میگوید: مطرف در سال 86 هجری درگذشت. عمرو بن علی و ترمذی وفات او را به سال 85 هجری ذکر کردهاند.
دربارهی سال وفات وی اقوال دیگری نیز گفته شده است و برخی آن را در ولایت حجاج بن یوسف پس از طاعون جارف که به سال 87 رخ داد ذکر کردهاند.
ترجمه و بازنویسی: عبدالله .م
سایت عصر اسلام
IslamAge.com
منابع:
رواة التهذيبيين - الإصابة في تمييز الصحابة - سير أعلام النبلاء - الطبقات الكبرى - الأدب المفرد - المستدرك - تفسير القرطبي - تفسير الطبري - تفسير الصنعاني - الإخلاص والنية - لسان العرب. |