سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322661
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 101   تعداد بازدید: 2592 تاریخ اضافه: 2010-03-24

استراتژي ابوبكر صديق رضی الله عنه براي مبارزه با دخالت‌هاي بيگانگان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در جريان سركوبي مرتدها، بسياري از قبايل عرب به همسايگان قدرتمند خود يعني ايران و روم پناهنده شدند. قبايلي كه در همسايگي قلمرو حكومت ايران يا روم قرار داشتند، با وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم كوشيدند تا خود را به يكي از اين دو قدرت نزديك كنند. ايران و روم نيز اين قبايل را به نفع خود به استثمار كشيدند و آنان را به شورش بر ضد حكومت اسلامي فرا خواندند و از آنان در برابر خلافت اسلامي پشتيباني كردند.( دراسات في عهد النبوة و الخلافة الراشدة، ص311)

 نخستين اقدام ابوبكر صديق رضی الله عنه براي مبارزه با دخالت‌هاي بيگانگان، اين بود كه لشكر اسامه بن زيد رضی الله عنه را برابر دستور رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم به شام اعزام كرد؛ اين اقدام خليفه‌ي اول رضی الله عنه قبايل عرب را ضعيف كرد و آنان را سر جايشان نشاند. ابوبكر صديق رضی الله عنه خالد بن سعيد بن عا صلی الله علیه وسلم را در رأس لشكري به حمقتين كه از مناطق مرزي شام بود، فرستاد و عمرو بن عاص رضی الله عنه را به تبوك و دومه‌الجندل گسيل كرد؛ علاء حضرمي رضی الله عنه را به بحرين و سواحل خليج فارس اعزام كرد. مثني بن حارثه‌ي شيباني نيز پس از سركوب مرتدهاي بحرين به جنوب عراق رفت. سجاح بنت حارث تميمي كه از قبايل مسيحي عرب در عراق و زير سلطه‌ي ايران بود، با ديدن توان و قدرت مسلمانان ترسيد و به عراق بازگشت. مسلمانان، به رهبري ابوبكر صديق رضی الله عنه در كمال هوشياري و آمادگي قرار داشتند و از مرزهاي شمالي به خوبي پاس‌داري كردند. علاء حضرمي رضی الله عنه امتداد شرق تا غرب مرزهاي شمالي را كه در مجاورت قلمرو ايران و روم قرار داشت، حفظ نمود و خالد بن وليد رضی الله عنه در شمال نجد مستقر شد؛ عمرو بن عاص رضی الله عنه در دومة الجندل و خالد بن سعيد رضی الله عنه در اطراف شام به صيانت از مرزها پرداختند.( حروب الردة، ص174و175)

 

ايرانيان كه مي‌ديدند اسلام در حال پيشرفت است و تمام نيروهاي طغيان‌گر را از پيش رويش بر‌مي‌دارد، همانند افعي در كمين و در پي فرصتي بودند كه اسلام را از بين ببرند. با مرتد شدن برخي از قبايل عرب، فرصت را براي اجراي نقشه‌ي شومشان مناسب دانستند. قبيله‌ي بكر بن وائل با وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم در امارت بحرين طمع بست و به كسري پيوست. پيشنهاد بني‌بكر بن وائل در مورد امارت بحرين مورد قبول كسري واقع شد و كسري، منذر بن نعمان را با هفت‌هزار سواركار و پياده‌نظام با بني‌بكر بن وائل همراه كرد و يك‌صد دسته از سواران را در اختيارشان گذاشت تا به جنگ مسلمانان بروند؛ اما به گفته‌ي كلاعي، اين‌ها گروه ناچيزي بودند كه براي مسلمانان هيچ عددي به شمار نمي‌رفتند. مسيلمه‌ي كذاب نيز از همكاري‌هاي شاه و درباريان ايراني بي‌بهره نبود.

دكتر محمد حسين هيكل مي‌گويد: سجاح، به همراه پيروانش به تحريك ايرانيان و عمالشان ، از عراق به سوي شبه‌جزيره‌ي عربستان روان شد تا بدين‌سان آتش فتنه و آشوب در بلاد عربي گسترش يابد.

نقش ايرانيان، در گسترش فتنه‌ و دسيسه‌گري بر ضد مسلمانان نمايان شد. رومي‌ها، خطر و تهديد بزرگ‌تري بر ضد اسلام بودند. چراكه آنان داراي عقيده‌اي بودند كه‌ آن را آسماني و به‌حق مي‌دانستند و از اين‌رو در برابر اسلام نسبت به ايراني‌ها سرسختي بيش‌تري مي‌كردند. آنان، در پهنه‌ي حكومت،  ساختار پيشرفته‌تري داشتند و از توان و قدرت بيش‌تري برخوردار بودند و روابطشان با متحدان و بسياري از قبايل و حكومت‌هاي محلي خوب بود.( حركة الردة، از عتوم، ص146)

 رومي‌ها از همان روزي كه نامه‌ي دعوتي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را دريافت كردند، در پي چاره‌انديشي براي رويارويي با مسلمانان برآمدند كه دو جنگ مؤته و تبوك از نمونه‌هاي آن مي‌باشد. آنان، در اين دو جنگ اين واقعيت را دريافتند كه به راحتي نمي‌توانند با مسلمانان درگير شوند و يا نيروهاي مسلمان را بخرند و جذب خود كنند. مسلمانان نيز در جنگ‌هاي مؤته و تبوك به ميزان اخلا صلی الله علیه وسلم و دل‌دادگي عرب‌هاي مسيحي به هم‌كيشانشان پي بردند و فهميدند كه آنان، تا آن‌جا كه بتوانند با رومي‌ها در برابر اسلام مي‌ايستند. علي‌رغم توافقات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم پس از جنگ تبوك با اميران شام كه دست‌نشانده‌ي روميان بودند، باز هم حكومت روم از كشمكش و درگيري با مسلمانان به قصد نابودي اسلام، دست نكشيد. ابوبكر صديق رضی الله عنه اين واقعيت را به خوبي درك كرده بود كه رومي‌ها در پي براندازي اسلام هستند و اين، يكي از دلايلي بود كه او را بر آن داشت تا لشكر اسامه رضی الله عنه را بي‌چون و چرا اعزام كند. قبايلي از قبيل لخم، غسان، جذام، بلي، قضاعه، عذره و كلب در شمال شبه‌جزيره عهدشكني كردند و قطعاً در پس اين عهدشكني، از حمايت‌هاي نظامي و مالي و دسيسه‌هاي حكومت روم برخوردار بودند. ابوبكر صديق رضی الله عنه با زبان حال به رومي‌ها فهمانيد كه به‌رغم شورش برخي از قبايل عرب، چيزي از عزم و توانمان كم نشده و مي‌توانيم از اسلاممان در برابر بزرگ‌ترين هجوم نيز دفاع كنيم و در برابر تجاوز قدرتي چون شما بايستيم.( حركة الردة از عتوم، ص150)

هرج و مرج در شبه‌جزيره‌ي عربستان، آرزويي بود كه دو قدرت ايران و روم در سر مي‌پروراندند تا از اين طريق كار اسلام، خاتمه يابد. با همين پندار خام بود كه ايران و روم از هيچ همكاري و مساعدتي با شورشيان و مرتدها فروگذار نكردند و بلكه فراريان مرتد را پناه دادند. همكاري‌هاي اين دولت‌ها با مرتدها، سبب شد تا مسلمانان با درك دسيسه‌گري‌هاي بيگانگان پس از سامان‌دهي اوضاع و احوال شبه‌جزيره، به جنگ با دو ابرقدرت فارس و روم بپردازند.

ابوبكر صديق رضی الله عنه از مركز اسلام، لشكرها را اعزام كرد و آن‌ها را از هر جهت تجهيز نمود تا در چشم دشمنان، بزرگ و قدرتمند جلوه كنند و در دل دشمن ترس و دلهره بيندازند. ابوبكر صديق رضی الله عنه موفق شد اسلام را بر تمام شبه‌جزيره حاكم كند. وي پس از برقراري امنيت در شبه‌جزيره و گردن‌نهادن همگان در برابر اسلام، متوجه فتح عراق و شام شد. برقراري امنيت و ايجاد آرامش در شبه‌جزيره، دست‌آوردي بود كه مي‌توان آن را پيامد عزم و اراده‌ي خليفه‌ي بزرگوار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم در جهاد با مرتدها و همين طور ايمان راسخ و تدبر وي دانست كه با خلو صلی الله علیه وسلم و وارستگي صحابه (مهاجرين و انصار) همراه شد و به پاك‌سازي شبه‌جزيره از آلودگي‌هاي شرك و ارتداد انجاميد و ساختار حكومت اسلامي را آن‌چنان قوت بخشيد كه به شهرها و آبادي‌هاي عراق و شام نفوذ كرد و در اندك زماني دو قدرت فارس و روم را به زانو درآورد. عمده‌ترين دليل اين پيروزي پرافتخار، يك‌پارچگي عملياتي و فكري و عقيدتي شبه‌جزيره بود كه زير يك پرچم و با پشت‌گرمي و اطمينان خاطر از پشت جبهه، دو قدرت آن روز را شكست داد.( حركة الردة، ص323)

 

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان