سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7322909
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 10   تعداد بازدید: 3277 تاریخ اضافه: 2010-02-24

مراسم و مناسک بت‌پرستان

بت‌پرستان عرب برای پرستش اصنام و اوثان خویش آداب و رسوم و اعمالی داشتند که بیشتر آنها را عمروبن لحی بدعت نهاده بود، و مردم معتقد بودند که مراسم و مناسک پیشنهادی عمروبن لحی همه بدعت‌های حسنه هستند و تغییر و تحریف آیین ابراهیم -علیه السلام- به حساب نمی‌آیند. موارد ذیل از جمله آیین‌هایی است که برای پرستش اصنام و اوثان خویش داشتند:

1) در جوار آنها اعتکاف می‌کردند و به آنها پناهنده می‌شدند، و نام آنها را فریاد می‌زدند، و در گرفتاری‌ها از آنها فریادرسی می‌طلبیدند، و برای رفع نیازهایشان در برابر آنها نیایش می‌کردند، و معتقد بودند که آنها نزد خدا شفاعتشان را می‌کنند، و خواسته‌‌هایشان را برآورده می‌سازند.

2) بسوی آن اماکن و نزد آن بتان حج می‌گزاردند، و اطراف آنها طواف می‌کردند، و در برابرشان کُرنش می‌کردند و به خاک می‌افتادند.

3) انواع قربانی‌ها را برای خوشامد آنها تقدیم می‌کردند. قربانی‌ها گاه به این صورت بود که  در آستانهٔ آن اصنام و اوثان (نُصُب- انصاب) قربانی می‌شدند، و گاه به این صورت بود که در هر مکان دیگری به نام آن صنم یا وثن قربانی می‌کردند. این دو نوع را خداوند متعال در قرآن کریم یاد کرده است:

﴿وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ﴾[1].

﴿وَلا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ﴾[2].

(به موجب این آیات خوردن گوشت حیواناتی که در آستانهٔ بت‌ها، یا به نام آنها قربانی شده باشند، حرام شده است).

4) از جمله اعمالی که به واسطهٔ آن به اصنام و اوثان تقرّب می‌جستند، این بود که بخشی از خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های خود را به هر میزانی که به دلشان می‌افتاد، به بتان اختصاص می‌دادند؛ همچنین، بخشی از محصولات کشاورزی و دامپروری خودشان را به بت‌ها اختصاص می‌دادند. جالب‌تر از همه آنکه برای خدای یکتا- «الله» - نیز سهمی درنظر می‌گرفتند. آنوقت، ترتیباتی داشتند که به موجب آنها سهم خدای یکتا را به بت‌ها منتقل می‌کردند، اما، هیچگاه ترتیبی را معمول نمی‌داشتند که سهم بتان به خدا منتقل بشود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِیباً فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلا یَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا یَحْكُمُونَ﴾[3].

«و برای خدای یکتا نیز از آفریده‌های خودش، کشتزارها و دام‌ها سهمی قرار داده‌اند و گفته‌اند: این از آن خداست- به گمان خودشان- و این از آن خداگونه‌های ماست؛ آن وقت، سهم خدا گونه‌هایشان به خدای یکتا نمی‌رسد، اما سهم خدای یکتا به خداگونه‌های ایشان می‌رسد! چه بد حکم می‌کنند!»

5) یکی دیگر از اعمالی که به واسطهٔ آن به اوثان و اصنام تقرب می‌جستند، نذر کردن کشتزارها و دامهایشان برای بت‌ها بود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَأَنْعَامٌ لا یَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِرَاءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِمْ بِمَا كَانُوا یَفْتَرُونَ﴾[4].

«و گفتند: این دامها و این کشتزارها ممنوع‌اند، نباید از آنها برخوردار شوند مگر کسانی که ما می‌خواهیم- به گمان خودشان- و این دامها سواری گرفتنشان حرام است؛ و بعضی چارپایان را قربانی می‌کنند و به هنگام ذبح آنها نام خدا را نمی‌برند! اینها همه را به خدا افترا می‌زنند».

6) «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حامی». سعیدبن مسیب گوید: «بحیره» دام‌هایی بودند که شیرشان به بتان اختصاص داده می‌شد، و دوشیدن آنها برای آحاد مردم ممنوع بود؛ «سائبه» دام‌هایی بودند که آنها را به خاطر خداگونه‌هایشان برای چریدن رها می‌کردند، و بر گردهٔ آنها باری نمی‌نهادند؛ «وصیله» ناقه‌های تازه‌ایی بودند که نخستین بار اشتر ماده به دنیا می‌آوردند و دومین بار نیز که می‌زاییدند اشتر ماده می‌زاییدند. چنین ناقه‌ای را که دو ماده شتر پیاپی می‌زایید، و در فاصله آندو شتر نر نمی‌زایید، به خاطر بت‌هایشان برای چریدن رها می‌کردند؛ «حامی» اشتران نر بودند که برای باردار کردن اشتران ماده به کار گرفته می‌شدند، وقتی اشتر نر تعداد معینی از اشتران ماده [ده شتر ماده] را باردار می‌ساخت، و از عهدهٔ کار خویش برمی‌آمد، آنرا برای بت‌هایشان وامی گذاشتند، و از باربری معاف میکردند، و هیچگاه باری بر گردهٔ او نمی‌نهادند، و آنرا «حامی» می‌نامیدند[5].

ابن اسحاق گوید: «بحیرة بنت سائبه» شتر ماده‌ای است که ده ناقهٔ پیاپی زاییده و در آنها شتر نری نزاییده است. این ناقه را سائبه می‌گردانند و برای چریدن رها می‌کنند؛ و کسی بر گردهٔ آن سوار نمی‌شود؛ و پشم‌های او را نمی‌چینند؛ و شیر آن را جز مهمان کسی نمی‌نوشد. از آن به بعد، هرچند شتر ماده‌ای که بزاید گوشهای آنها را می‌شکافند، و آنها را همراه مادرشان رها می‌کنند تا بچرند، و دیگر کسی بر گردهٔ انها سوار نمی‌شود، و پشم‌های آنها نیز چیده نمی‌شود، و شیر آنها را جز مهمان، کسی نمی‌نوشد؛ «وصیله» گوسفندی است که در پنج شکم پیاپی ده ماده بصورت دوقلو بزاید، و در فاصلهٔ آنها نرینه‌ای نزاید؛ می‌گویند: «قد وصلت» یعنی: پیاپی مادینه آورد! و آن را «وصیله» به حساب می‌آورند.

از آن پس، هرچه بزاید، از آن پسران و مردان است نه زنان و دختران، مگر آنکه در شکم حیوان مرده باشد، که در آن صورت پسران و دختران و زنان و مردان مشترکاً می‌توانند گوشت آن را بخورند؛ «حامی» شتر نری است که از وی به طور پیاپی ده ماده شتر به عمل آمده باشد، و میان آنها شتر نری نیامده باشد، [گویند:] «حَمٍی ظَهرُهُ» یعنی: دیگر گردهٔ این حیوان داغ شده است! از آن پس، دیگر بر پشت او سوار نمی‌شوند، و پشم‌های او را نمی‌چینند، و در میان اشتران او را رها می‌کنند، و فقط برای باردار کردن اشتران ماده از او کار می‌گیرند، و منفعت دیگری از او نمی‌برند. در این ارتباط، خداوند متعال این آیات را در قرآن‌کریم نازل فرمود:

﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَةٍ وَلا سَائِبَةٍ وَلا وَصِیلَةٍ وَلا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ﴾[6]. «خداوند نه بحیره قرار داده است و نه سائبه، و نه وصیله و نه حامی؛ ولی کفرپیشگان بر خداوند دروغ می‌بندند، و بیشتر انان درنمی‌یابند.»

نیز:

﴿وَقَالُوا مَا فِی بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ یَكُنْ مَیْتَهًٔ فَهُمْ فِیهِ شُرَكَاءُ سَیَجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِیمٌ عَلِیمٌ﴾[7].

«و گفتند: آنچه در شکم این دام‌هاست، خاص پسران و مردان ما است، و بر زنان ما حرام است؛ اما اگر مرده باشد، مرد و زن در آن شریک‌اند!»

دربارهٔ این چهار فقره دام‌های ویژه در دوران جاهلیت، مطالب دیگر نیز آورده‌‌اند[8]. پیش از این آوردیم که سعیدبن مسیب می‌گفت: این دام‌ها را از آن طاغوت‌هایشان- یعنی بت‌هایشان- می‌دانستند.

در صحیحین آمده است که نبی‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- می‌فرمود:

(رأیت عمرو بن عامر بن لحی الخزاعی یجر قصبه فی النار[9] لأنه أول من غیر دین إبراهیم، فنصب الأوثان، و سیب السائبة، و بحر البحیرة، و وصل الوصیلة، و حمی الحامی)[10].

«عمروبن عامربن لحی خزاعی را دیدم که شکمبه خود را به آتش می‌کشید! زیرا، وی نخستین کسی بود که دین ابراهیم را تغییر داد، و بت‌پرستی را رواج داد، و سائبه را سائبه گردانید، و بحیره با بحیره گردانید، وصیله را وصیله گردانید، و حامی را حامی گردانید».

گفتنی است، قوم عرب، این احترامات و تشریفاتی را که برای بت‌هایشان قائل می‌شدند، معتقد بودند که باعث تقرّب آنان به خدای یکتا- «الله»- می‌شود و آنان را به او می‌رساند، و این شفیعان نزد خدای سبحان شفاعت ایشان را می‌کنند؛ چنانکه در قرآن آمده است:

﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾[11]. «ابن بت‌ها را نمی‌پرستیم مگر برای آنکه واسطه شوند و ما را به خدای یکتا نزدیک گردانند».

﴿وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ﴾[12]. «و پرستش می‌کنند بجز خدای یکتا چیزهایی را که نه زیانی به آنان توانند رسانید و نه سودی به آنان توانند رسانید، و می‌گویند: اینان شفیعان ما نزد خدای یکتایند!»


منبع: خورشید نبوت؛ ترجمه فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388

عصر اسلام

IslamAe.com


[1]- سوره مائده، آیه 3.

[2]- سوره انعام، آیه 121.

[3]- سوره انعام، آیه 136.

[4]- سوره انعام، آیه 138.

[5]- صحیح البخاری، ح 4623؛ فتح‌الباری، ج 8، ص 123؛ الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان، ج 8، ص 53؛ توضیح داخل [] از صحیح ابن حبان است.

[6]- سوره مائده، آیه 103.

[7]- سوره انعام، آیه 139.

[8]- سیرهٔ ابن هشام، ج 1، ص 89-90؛ نیز، نکـ: المنمق، ابن حبیب، ص 328-329.

[9]- صحیح البخاری، ح 1212، 3521، 4623؛ فتح‌الباری، ج 3، ص 98، ج 6، ص 633، ج 8، ص 132.

[10]- ذیل حدیث را حافظ ابن حجر در فتح‌الباری، ج 6، ص 643 از ابن اسحاق نقل کرده است؛ همچنین ابن الکلبی در کتاب الاصنام، ص 8 و ابن حبیب در کتاب المنمق، ص 328، قسمتی از این عبارات در صحیح بخاری منسوب به پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وسلم) گردیده است، و قسمت دیگر آن را حافظ ابن حجر به صحیح مسلم ارجاع داده است که در آنجا به روایت از ابوهریره آمده است. نکر: فتح الباری، ج 8، ص 285.

[11]- سوره زمر، آیه 3.

[12]- سوره یونس، آیه 18.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

«خَيْرُ أُمَّتِي قَرْنِي ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ …» [متفق عليه]. 
بهترين مردمان، مردم قرن من است، سپس مردمي كه بعد از قرن من مى آيد، سپس مردمي كه بعد از قرن دوم مى‌آيد (سه قرن پس از پيامبر)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان