تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

بررسي جامعه‌شناختي دوران ابوبكر صديق رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با تحليل و بررسي جامعه‌ي اسلامي دوران ابوبكر صديقt به اين نتيجه مي‌رسيم كه:

1ـ جامعه‌ي صدر خلافت اسلامي، جامعه‌اي به تمام معنا اسلامي بوده كه مردمانش، ايماني محكم به خداي متعال و روز قيامت داشته و از اين‌رو به طور كامل آموزه‌هاي ديني و اسلامي را به‌كار مي‌گرفته‌ و به قدري پايبند دين و اسلام بوده‌اند كه كم‌ترين ميزان جرايم را در طول تاريخ جوامع به خود اختصا صلی الله علیه وسلم داده و دين، در متن زندگاني مردم قرار داشته است و چيزي حاشيه‌اي نبوده كه گاهي به آن توجه شود و گاهي به آن بي‌توجهي گردد؛ بلكه دين، روح و نهاد زندگاني مردمان آن زمان بوده و در تمام شؤون زندگيشان حضور داشته و اين‌طور نبوده كه دين را تنها انجام پاره‌اي از عبادات ظاهري بپندارند. بلكه مسلمانان آن دوران، دين را در تمام عرصه‌هاي زندگاني (در روابط اجتماعي، خانوادگي و در تعامل با همسايگان و دوستانشان، در معاملات و باورهايشان، در كسب و كارشان، در سرپرستي از بينوايان، در امر به معروف و نهي از منكر و در نظارت بر كاردارانشان) به‌كار گرفتند و دين و ارزش‌هاي ديني را بر منش‌هاي فردي و اجتماعي خود حاكم نمودند. اين، بدين معنا نيست كه آحاد و يكايك افراد آن دوران چنين وضعي داشته‌اند؛ چراكه چنين حالتي در زندگاني دنيا و در هيچ جامعه‌اي، قابل تحقق نيست. بنا بر شهادت قرآن در جامعه‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نيز منافقاني بوده‌اند كه به اسلام تظاهر مي‌كرده‌ و از درون، با دين و اسلام كينه و دشمني داشته‌اند. در همان زمان، برخي عناصر سست‌ايمان، خيانت‌كار، تنبل و تن‌پرور وجود داشتند كه همواره مايه‌ي دردسر مي‌شدند. البته چنين افرادي در جامعه‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم اندك و ناچيز بودند و هيچ عددي به شمار نمي‌آمدند كه بتوانند جريان جامعه‌ي اسلامي و شايسته‌ي آن روز را منحرف كنند. چراكه جريان فكري و عملي آن روز، همان جريان مؤمنان راستيني بود كه با جان و مالشان در راه خدا جهاد مي‌كردند و به تعاليم و آموزه‌هاي اسلام پايبند بودند.( كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص100)

 

2ـ جامعه‌ي دوران ابوبكر صديقt به بالاترين سطح ارزشي و معنوي رسيده بود و چنان جامعه‌اي نبود كه ارزش‌هاي جاهلي از قبيل هم‌نواختي زبان، منافع مشترك و پيوند جغرافيايي، عامل اتحاد و يك‌پارچگي افراد آن و شكل‌گيري جامعه شده باشد. چراكه هر آن جامعه‌اي كه بر مبناي چنين عواملي شكل گرفته، از جامعه‌ي آرماني و اسلامي بدور است و در واقع جامعه‌اي جاهلي مي‌باشد. جامعه‌ي ديني، جامعه‌اي است كه بر اساس ارزش‌هاي ديني و بدون نظرداشت زبان، جنس و نژاد شكل گرفته است. نگاهي به گذشته، نشان مي‌دهد كه اسلام، تنها مكتبي است كه امت را معنا كرد و جامعه‌اي تشكيل داد كه در آن منافع جغرافيايي و نژادي مطرح نبود و بلكه بر پايه‌ي ارزش‌ها و باورهايي ديني، رنگ‌ها و نژادهاي مختلف عربي، حبشي، رومي و ايراني را با هم پيوند داد و امت فاتح و پيروز را بر پايه‌ي اخوت و برادري ديني با مردمان سرزمين‌هاي فتح‌شده، مرتبط نمود. صدر اسلام، پرافتخارترين دوراني است كه تمام ارزش‌هاي ديني و اسلامي در آن زمان تحقق يافت و چنان جامعه‌اي به وجود آمد كه تاريخ، هرگز همانند آن را به خود نديده است.

3ـ در جامعه‌ي دوره‌ي ابوبكرt به عنوان يك جامعه‌ي اخلاقي، ارزش‌هاي اخلاقي بر پايه‌ي رهنمودها و دستورات ديني به‌گونه‌اي نهادينه شده بود كه روابط زنان و مردان را عاري از هرگونه خود‌آرايي و فريب جنس مخالف و بدور از هرزگي و هرگونه منش، رفتار و اشاره‌اي كرده بود كه به حيا و آزرم آسيب مي‌رساند و يا خدشه وارد مي‌كند. در آن جامعه بدكاري و هرزگي به پايين‌ترين مقدار ممكن رسيده بود و آن‌چه هم از هرزگي و فساد رخ مي‌داد، اندك و ناچيز بود كه البته هيچ جامعه‌اي كاملاً بدان اندازه پاك نمي‌شود كه به‌طور مطلق در آن هرزگي و فسادي اتفاق نيفتد. به هر حال، مباني رفتاري و اخلاقي آن دوران، بسي فراتر از روابط زنان و مردان بود و تمام جنبه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فكري و آموزشي را در بر مي‌گرفت و اخلاق و منش توده‌ي مردم در تمام جنبه‌ها از تجارت و معامله گرفته تا تمام روابط اجتماعي ديگر، بر اساس رهنمودهاي اسلامي بود و صداقت، امانت‌داري، مودت و دوستي، تعاون و هم‌كاري و خلو صلی الله علیه وسلم و بي‌غل و غش بودن، شاخص‌هاي رفتاري و اخلاقي مردمان آن زمان محسوب مي‌شد و بدگويي، سخن‌چيني، تهمت و ريختن آبروي ديگران در آن جامعه هيچ جايي نداشت.

4ـ جامعه‌ي صدر اسلام و دوران خلافت ابوبكر صديقt جامعه‌اي كوشا و پرتكاپو بود كه خود را به امور سطحي و بي‌ارزش مشغول نمي‌كرد و همواره به انجام كارهاي بزرگ مي‌پرداخت. جديت و كوشش، بدين معنا نيست كه انسان هميشه روي در هم كشد و چهره‌اي عبوس و درهم‌كشيده از خود به نمايش بگذارد؛ بلكه تلاش و جديت، درون‌مايه‌اي است كه مردم را به خيزش و تكاپو وامي‌دارد و آنان را پرنشاط و بالنده مي‌كند و فعاليت‌ انسان را به‌گونه‌اي قرار مي‌دهد كه فراتر و جلوتر از واقعيت‌هاي موجود هر زمان باشد و تلاش و تكاپو را براي بلندمدت، كارساز و مفيد مي‌گرداند. در جامعه‌ي پرنشاط و بالنده، نشاني از سستي و بي‌حالي ديده نمي‌شود كه افراد، در خانه و بيرون از خانه از كثرت بي‌كاري، به فكر وقت‌كشي و گذراندن زمان باشند.

5 ـ جامعه‌ي بالنده‌ي دوره‌ي صديقي، جامعه‌اي بود كه به‌سان سربازي هميشه آماده و فعال، دست در كار و فعاليت بود و سرشت و نهادي سربازگونه داشت و با وجودي كه جنگ و جهاد، بخش عظيمي از زندگاني و حياتش را گرفته بود، تنها به جنگ و جهاد در راه خدا نمي‌انديشيد و ضمن پرداختن به چنين كار ستبر و بزرگي، از ساير جنبه‌ها نيز غفلت نمي‌كرد. هر يك از افراد آن جامعه، در هر موقعيتي آماده بود تا به انجام وظيفه‌اي بپردازد كه به او محول مي‌شد و از اين‌رو نيز جامعه‌ي آن زمان، نيازمند تشكيلات اداري و نظامي خاصي نبود؛ چراكه آن جامعه، به خودي خود براي دفاع از عقيده و آرمان اسلام، احساس مسؤوليت مي‌كرد و در آحاد افراد جامعه، سرزندگي و بالندگي و مسؤوليت‌پذيري در عرصه‌هاي مختلف موج مي‌زد.

6 ـ جامعه‌ي زمان خليفه‌ي اول، جامعه‌اي عبادت‌گزار بود كه روح عبادت و بندگي خداي متعال، در آن كاملاً نمودار بود و عبادت را تنها انجام فرايض شرعي يا پرداختن به برخي از نوافل و مستحبات نمي‌دانست و عبادت را به گستردگي تمام اعمال و كردار نيك مي‌شناخت و هر كوشش و تلاشي را كه به رضاي خداوند انجام مي‌داد، عبادت مي‌دانست. حاكم آن جامعه، مردمانش را به عبادت فرامي‌خواند و معلم قرآن و آموزگار فقه و معارف نيز روح عبادت را در مردم پرورش مي‌داد؛ بازرگانش، در خريد و فروش، حكم خدا را در نظر مي‌گرفت و تجارتش از روح عبادت و بندگي برخوردار بود. زنان و بانوان آن جامعه نيز روح عبادت را در خانه‌هايشان دميده بودند. آحاد جامعه‌ي دوره‌ي ابوبكرt خود را در قبال ديگران مسؤول مي‌دانستند و همواره به ارشاد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم توجه داشتند كه: «هر يك از شما نگهبان و مسؤول زيردستانش مي‌باشد.»

آن‌چه برشمرديم، مهم‌ترين ويژگي‌هاي دوران ابوبكر صديقt بود كه آن جامعه را بهترين نمونه‌ي جامعه‌ي ديني و آن دوران را دوران نمونه و الگوساز تاريخ اسلام قرار داد و سبب شد تا دين اسلام با شتاب و سرعت شگفت‌انگيزي گسترش يابد. حركت فتوحات اسلامي كه در عصر ابوبكر صديقt آغاز شد، سريع‌ترين حركتي بود كه در كم‌تر از پنج سال قلمرو اسلامي را از غرب تا اقيانوس و ازشرق تا هند گسترش داد كه قطعاً چنين پيشرفتي در خور افتخار و يادآوري است. پذيرش اسلام از سوي مردم مناطق فتح‌شده، بدون هيچ فشار و اجباري از ويژگي‌هاي دوران ابوبكر صديقt است. خوبي‌ها و نشانه‌هاي جامعه‌ي اسلامي كه در ديد مردم تازگي و زيبايي بي‌نظيري داشت، سبب مي‌شد تا به اسلام علاقه‌مند شوند و در برابر اسلام گردن نهند.( كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص103)

 

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com