|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
خلافت هارون رشيد و دوران طلایی دولت عباسی (170-193هـ) |
دوران هارون الرشید از دورانهای با برکت و طلایی خلافت عباسی، و از نوادر تاریخ اسلام شمرده میشود، در این دوران قدرت و عظمت خلافت عباسیان به اوج خود رسید، علوم مختلف در حد بالایی توسعه یافته، علم و دانش در همهی شهرها، روستاها، خانهها و اماکن عمومی رخنه کرده و برکات و خیرات افزایش چشمگیری یافته بود، تا جایی که امام سیوطی همهی دوران خلافتش را ایام خیر و برکت دانسته، و در حسن و زیبایی، آن روزها را به روزهای عروسی تشبیه کرده و میگوید: "کانت کلها أیام خیر، کأنها فی حسنها أعراس". عهدهدار شدن خلافت هارون الرشید بعد از وفات برادرش هادی عهدهدار امر خلافت شد، و در 14 ربیع الاول سال 170 هجری به صورت رسمی مردم با او بیعت کردند. با آغاز خلافت این بزرگمرد دولت عباسی، انواع علوم و فنون و آداب در جامعهی آن عصر انتشار پیدا کرد، رفاه و آسایش بالا رفته، و خزانهی دولت پر از طلا و نقره شده بود، و همین سبب شد تا پایهی دولت عباسیان بوسیلهی او محکم شده، و خلافت تا پنج قرن در این سلسله باقی بماند. دولت عباسی در آن زمان از وسط آسیا تا اقیانوس اطلس امتداد داشت، تصویر مقابل وسعت قلمرو عباسیان را نشان میدهد، موقعیت جعرافیایی مختلف، فرهنگهای متنوع، عادات و سنتهای گوناگون، نیازمند یک رهبر حکیم و دانا بود تا بتواند از وقوع هر نوع شورش و ناامنی در جامعه جلوگیری به عمل آورد، و بدون شک هارون الرشید برای این امر، رهبری شایسته و دانا بود، او توانست در طی دوران حکومت خود از پس همهی مشکلات داخلی و خارجی بر آمده و با وجود این که 25 سال بیشتر از عمرش نمیگذشت، ولی با درایت تمام و استفاده از رهبران و کارشناسان سیاسی و نظامی، جامعهای مدرن و توسعه یافته برای اسلام آن روز به وجود آورد. استقرار دولت همان طور که گفته شد، هارون الرشید کسی نبود که حکومتش رو به ضعف و سستی نهد، و کسی نبود که غرق در لذتها و شهوتهای دنیایی باشد، بلکه یک سال حج می کرد و سال دیگر به جهاد میرفت و روز به روز بر شکوه و عظمت حکومتش افزوده میشد. او برای استقرار حکومت خود از مردان بزرگ سیاسی و دینی استفاده برد، افرادی همچون یحیی بن خالد برمکی در حکومت او پست وزارت را بر عهده گرفتند، او از برجستهترین مهرههای اساسی دولت هارون الرشید به شمار میآید. در این عصر از خلافت عباسی دارایی حکومتی به حد بسیار بالایی رسید، تا جایی که بعضی از مورخان این در آمد را بالاتر از 400 میلون درهم بر آورد کردهاند، این اموال و دارایی پس از تقسیم آن در شهرها و ولایتها، و بر آورده ساختن نیازهای آنها، به خزانهی دولت واریز میشد، اموال و دارایی حکومت هارون الرشید به روش شرعی و بدون هیچگونه ظلم و تعدی بدست میآمد، ابویوسف شاگرد ابوحنیفه نظام کامل و شاملی برای خراج حکومتی که یکی از موارد مهم دولتی بود وضع کرد، او با تألیف کتاب "خراج" کمک شایانی برای تعیین قوانین و مبادی خراج حکومت اسلامی کرد. روایت شده که وقتی هارون الرشید عهدهدار خلافت شد، سعی داشت در راستای برقراری عدالت و رد مظالم، از مالیات و خراج حکومتی بکاهد، به همین خاطر ابویوسف کتاب خراج را برای او تألیف کرده بود، این حرکت هارون الرشید تأثیر عمیقی بر رشد اقتصادی و پیشرفت علوم و فنون، و بالا رفتن آسایش و راحتی مردم داشت. اموال به دست آمده در خلافت هارون الرشید برای پروژهها متعددی استفاده میشد، حفر چاه، ساخت و تعمیر مساجد، بنای قصور، به وجود آوردن راهها برای عبور و مرور آسانتر، از جمله کارهای مفیدی است، که این خلیفهی مخلص و دیندار انجام داد، اما خلیفه برای آبادانی بغداد عنایت و اهتمام خاصی ورزید، شهرت این شهر زبان زد همه بود، جمعیت این شهر بالای یک میلیون نفر رسیده بود، قصرهای بزرگی در آن بنا شده، و بر ساحل رود دجله بناهای دلنشینی ساخته شده بود. جای غلو نیست اگر بگوییم بغداد زمان هارون الرشید نه تنها مرکز تجارت در شرق، بلکه یک شهر تجاری و استراتژیک در دنیا بوده، و کالاها و اجناس از نقاط مختلف دنیا به این شهر آورده میشد. همچنین این شهر به غیر از تجارت، مرکزی برای فراگیری علوم دینی و دنیوی بوده، و بزرگان و کبار فقها و محدثین و لغویین و قاریان قرآن از نقاط مختلف به این شهر کوچ میکردند، حلقههای درس در مساجد رونق خاصی گرفته بود، اکثر مساجد آن روز شبیه یک دانشگاه و مدرسهای بودند که تخصصهای مختلف در آن درس داده میشد، و مناقشه و جدل در آن رونق داشت. هارون الرشید و بزرگان دولتش از این نهضت علمی حمایت میکردند، و خود او نیز، اهل علم، به خصوص فقها را بسیار دوست میداشت، و آنها را در مجالس خود شرکت میداد، و در برابر آنها متواضع بود، تا جایی که روایت شده بعد از خوردن غذا، خلیفه خود بر دست آنها آب میریخت. هارون الرشید کتب زیادی را به "بیت الحکمة" افزود، این کتب از زبانهای مختلف مانند فارسی، یونانی، هندی، ترکی و غیره جمعآوری شده بود، اکثر این کتب به زبان عربی ترجمه شده بودند. دوران هارون الرشید شاهد پیشرفتهای علمی بزرگی در مجال پزشکی و هندسه بود. از جملهی عجایبی که سیوطی و ذهبی دربارهی وی روایت کردهاند طرحی بود که هارون الرشید مبنی بر احداث کانالی در محل کانال سوئز امروزی در سر داشت که متاسفانه به علت کوتاهی عمرش نتوانست آن را عملی سازد. ذهبی به نقل از مسعودی میگوید: "هارون الرشید اندیشهی پیوستن دریای روم (مدیترانه) به دریای سرخ را در سر داشت..." خلاصهای از حرکات و فتوحات در دوران هارون الرشید - در سال 176هجری شهر "دبسة" به دست امیر عبدالرحمن بن عبدالملک بن صالح عباسی فتح شد. - هارون الرشید در رمضان سال 179 هجری برای انجام عمره وارد مکه شد، و تا ایام حج در احرام خود باقی ماند، در آن روز از مکه رهسپار عرفات شد. - او در سال 181 هجری قلعهی "صفصاف عنوه" توسط خود او فتح شد. - در سال 187 هجری عهدنامهی صلح میان ملکهی روم و مسلمانان منعقد شد. - در سال 190 هجری قلعهی "صقالبه" به دست "شراحیل بن معن بن زائده" فتح شد. - در سال 192 هجری، رشید برای دفع شورش به سوی خراسان حرکت کرد. - خوارج نیز در عهد هارون الرشید فعالیت جزئی داشتند، دو گروه صفریه و اباضیه که از خوارج بودند، در آن زمان امارت و مقرشان در بلاد افریقا بود. گرفتن بیعت برای ولایت عهدی امین هنوز امین به سن پنج سالگی نرسیده بود، که مادرش زیبدة و داییهایش برای ولایت عهدی او در تلاش و تکاپو بودند، تا خلافت را بعد از پدرش به او برسانند. ولی با این وجود، رشید نجابت و استعداد خلافت را در "عبدالله مأمون" می دید، و میگفت: در او حزم منصور، و عبادتگذاری مهدی و عزت هادی وجود دارد. حجت آنها در بیعت با امین، در هاشمی بودن پدر و مادرش بود، هیچ کس از خلفای عباسی از چنین امتیازی بر خوردار نبودند. هارون برای این امر، امرا و بزرگان دربار و فقها را حاضر کرد تا برای این تصمیم مهم، یعنی بیعت با پسر دومش "محمد الامین" شاهد باشند، این بیعت در روز پنج شنبه، شش شعبان سال 175 هجری به وقوع پیوست. او برای پسرش بیعت گرفت و او را امین لقب داد، و در همان هنگام او را والی بلاد شام و عراق قرار داد. اما برای تربیت بهتر فرزندش، ولایت او را تحت مربیگری "فضل بن یحیی برمکی" قرار داد. بزرگانی که در دوران او وفات نمودند بزرگان زیادی در عصر این خلیفه عباسی وفات نمودند، افرادی همچون مالک بن أنس، و ليث بن سعد، و أبو يوسف صاحب أبو حنيفة، و قاسم بن معن، و مسلم بن خالد زنجي، و نوح الجامع، و حافظ أبو عوانة يشكري و إبراهيم بن سعد زهری و أبو إسحاق فزاری و إبراهيم بن أبي يحيى شيخ شافعی، و أسد كوفي از بزرگان أصحاب أبو حنيفه، و إسماعيل بن عياش، و بشر بن مفضل، و جرير ابن عبد الحميد، و زياد بكائی، و سليم مقرئ صاحب حمزة، و سيبويه امام نحو و لغت، و ضيغم زاهد، و عبد الله عمری زاهد، و عبد الله بن مبارک، و علمای دیگری در دوران هارون الرشید وفات نمودند، همان طور که قبلا بیان شد، علما و فقها نزد این خلیفه از محبوبیت خاصی بر خوردار بودند. وفات هارون الرشید هارون الرشید دوران طلایی خلافت خویش را بین جهاد و حج سپری کرد، تا اینکه در سال 192 هجری، در راستای فریضهی جهاد، برای خاموش کردن فتنهها و شورشها راهی خراسان شد، عوامل شورش ضد دولت عباسی بودند، اما زمانی که به شهر طوس رسید، بیماری او شدت گرفت، و سرانجام در جمادی الآخر سال 193 هجری، در حالی که 45 سال از حیات مبارکش سپری شده بود، دار فانی را وداع گفت. او بیش از 23 سال از عمر مبارک خود را برای خدمت به اسلام در خلافت خویش گذراند، مورخان بسیاری دوران خلافت او را ستوده، آن را عصری طلایی ذکر کردهاند. هارون الرشید در هنگام وفاتش بیش از یک میلیون دینار به جای گذاشت، و اثاث و جواهرات و چهار پایان او نیز تقریبا به قیمت یک میلیون و بیست و پنج هزار دینار میرسید، همان طور که بیان شد، عصر او پر از خیرات و برکات بوده، خزانه ی دولت پر از دینار و جواهرات بود. ما مسلمانان به وجود خلفایی همچون خلفای راشدین و عمر بن عبدالعزیز و هارون الرشید، و همه کسانی که این راه را طی کردند افتخار کرده، و از خداوند منان خواهانیم، این دورانهای طلایی را باری دیگر به جهان اسلام باز گرداند. ترجمه و تحقیق: أبو أنس
1- هارون الرشید « الخلیفة المظلوم»، تألیف أحمد قطان و محمد طاهر الزین، دار الإیمان بالإسکندریة. |