تاریخ چاپ :

2024 Sep 08

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

عبدالله بن مبارک (118 – 181 هـ)

وی شیخ الاسلام، عالم زمانه‌اش و امیر متقیان در زمان خویش، "ابوعبدالرحمن حنظلی ترکی" و سپس مروزی است. به سال 118 هجری قمری دیده به جهان گشود.

او از علمای بزرگ حدیث و از عالمان به علل حدیث که از سخت‌ترین شاخه‌های این علم است می‌باشد. او صاحب این جمله‌ی مشهور است که: "نزد من سند [آوردن برای حدیث] جزء دین است و اگر اسناد نبود هر که هر چه می‌خواست می‌گفت..." [به روایت مسلم در مقدمه‌ی صحیح خود]

نعبم بن حماد می‌گوید: ابن مبارک بسیار در خانه‌اش می‌نشست. به او گفتند آیا احساس تنهایی نمی‌کنی؟ گفت: چگونه احساس تنهایی کنم در حالی که با پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ  و یارانش هستم؟

نقل است که یکی از همسران هارون الرشید از بالای قصر خویش دید که مردم در پی عبدالله بن مبارک ازدحام کرده‌اند، پس پرسید این کیست؟ گفتند عالمی از اهل خراسان است. گفت به خدا قسم که این پادشاهی است نه پادشاهی هارون که مردم دور و برش جمع نمی‌شوند مگر با کمک خدم و حشم!

سفیان ثوری رحمه الله می‌گوید: من آرزو دارم که در تمام عمرم یک سالش را به مانند ابن مبارک باشم اما نمی‌توانم حتی سه روز به مانند او شوم.

ابن عیینه رحمه الله می‌گوید: نگاهی به امر صحابه انداختم و نگاهی دیگر به ابن مبارک و ندیدم که صحابه هیچ فضیلتی بر او داشته باشند جز همراهی پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ  و جهادی که با وی کرده‌اند.

قاسم بن محمد بن عباد رحمه الله می‌گوید: شنیدم سوید بن سعید می‌گوید: ابن مبارک را در مکه دیدم که کنار آب زمزم آمد و از آن آب برگرفت و سپس رو به قبله کرد و گفت: "خدایا! ابن ابی المول از محمد بن المنکدر از جابر رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم چنین حدیث روایت کرده است که ایشان فرمودند: "آب زمزم برای همان چیزی است که به قصد آن نوشیده شده است" (یعنی انسان هر نیتی برای نوشیدن آن داشته باشد برآورده می‌شود) و من آن را برای از بین رفتن تشنگی قیامت می‌نوشم". سپس آن را نوشید.

ابوحاتم رازی رحمه الله می‌گوید: عبدة بن سلمان مروزی مرا چنین گفت که: ما گروهی جنگجو بودیم که به همراه ابن مبارک در سرزمین روم به سر می‌بردیم پس با دشمن روبرو شدیم. وقتی صف‌ها در برابر هم قرار گرفتند مردی از لشکر دشمن بیرون آمد و مبارز طلبید، پس مردی از صف ما بیرون آمد و آن مرد او را کشت. باز مردی دیگر برای مبارزه‌ی با او بیرون آمد و جنگید و به دست او کشته شد... باز آن جنگجوی رومی مبارز طلبید، مردی از لشکر بیرون آمد و مدتی با او جنگید و سپس او را ضربه‌ای زد و به قتل رساند، پس مردم بر وی ازدحام کردند. به او نگاه کردم و فهمیدم که عبدالله بن مبارک است و صورت خود را با آستین خود پوشانده است. پس گوشه‌ی آستین او را گرفتم و کشاندم و دیدم که خود اوست...

اسود بن سالم می‌گوید: ابن مبارک امامی بود که به وی اقتدا می‌شد. او از ثابت‌ترین انسان‌ها بر سنت بود و اگر دیدی که کسی ابن مبارک را عیب می‌گوید وی را در دینش متهم کن.

عبدالله بن مبارک می‌گوید: اگر خوبی‌های فرد بر بدی‌هایش غالب شد بدی‌هایش یاد نمی‌شود و اگر بدی‌هایش بر خوبی‌هایش غالب گردید خوبی‌هایش ذکر نمی‌شود.

یحیی لیثی رحمه الله می‌گوید: نزد امام مالک بودیم پس برای ورود عبدالله بن مبارک اجازه خواستند و او اجازه داد، دیدیم که مالک برای نشستن ابن مبارک از جای خود جابجا گردید و قبلا ندیده بودیم که او برای کسی جابجا شود. یکی از شاگردان شروع به خواندن مسائل بر مالک نمود و گاهی بر مساله‌ای گذر می‌نمود و مالک از عبدالله بن مبارک می‌پرسید: مذهب شما در این مورد چیست؟ و نظر شما در این مورد چیست؟ و دیدم که ابن مبارک وی را پاسخ می‌گفت. تا آنکه ابن مبارک برخواست و خارج شد پس امام مالک از ادب او بسیار خوشش آمد سپس به ما گفت: این ابن مبارک، فقیه خراسان است.

این امام بزرگوار به سال 181 هجری قمری دیده از جهان فروبست.


منبع: نزهة الفضلاء

جمع‌آوری، ترجمه و بازنویسی: عبدالله .م

عصر اسلام

IslamAge.com