|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
زمينههاي پيدايش ارتداد در زمان ابوبکر صدیق |
بسم الله الرحمن الرحیم
چرايي و اسباب ارتداد قبايل عرب را ميتوان چنين برشمرد: يكهخوردن افراد به مصيبت ناگهاني وفات رسولخداص؛ عدم شناخت درست و اصولي از اسلام؛ وجود زمينههاي جاهليت، در قبايل و عدم گسيختگي كامل از آداب و باورهاي دورهي جاهلي؛ خروج و برونرفت از پذيرش حكومت اسلامي و شورش و خيزش بر ضد آن؛ تعصب قومي و قبيلهاي؛ جاهطلبي و حر صلی الله علیه وسلم و آز شديد به حكومتداري؛ دنياطلبي و ثروتاندوزي از طريق دين؛ دشمني و حسدورزي نسبت به يكديگر و دسيسهگري دشمنان اسلام اعم از يهوديان، مسيحيان و مجوسيان. ارتداد، چند نوع و گونهي متفاوت داشت: برخي، اسلام را كاملاً رها كردند و به بتپرستي پرداختند. بعضي، ادعاي نبوت و پيغمبري نمودند. عدهاي نيز نماز را فروگذاشتند. بعضي از مرتدان، اسلام را قبول داشتند و نماز هم ميگزاردند؛ اما از اداي زكات امتناع ميكردند. دستهاي ديگر با وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم به عادات و باورهاي جاهلي خود بازگشتند. با وفات رسول اكرم صلی الله علیه وسلم عدهاي، سرگشته و دودل شدند و خود را به گذشت ايام سپردند تا ببينند عاقبت چه ميشود. خطابي رحمه الله مرتدان را دو گونه دانسته است: 1ـ گروهي كه از اسلام و مسلماني برگشتند و كافر شدند. وي، اين گروه را نيز دو دسته دانسته: * پيروان مسيلمهي كذاب و اسود عنسي. * كساني كه از دين برگشتند و شرايع ديني را منكر شدند؛ نماز و زكات را واگذاشتند و به جاهليت بازگشتند. 2ـ گروهي از مرتدان، ميان زكات و نماز از لحاظ تكليف شرعي تفاوت گذاشتند و ضمن پذيرش فرض بودن نماز، زكات را انكار كردند و منكر وجوب اداي آن به خليفه شدند.( شرح صحيح مسلم از نووي (1/202)) البته در آن ميان كساني بودند كه زكات را قبول داشتند و تنها بدين سبب از دادن زكات امتناع ميكردند كه سران و اشراف قبيله، آنان را از پرداخت زكات باز ميداشتند. قاضي عياض رحمه الله مرتدها را به سه دسته تقسيم كرده است: 1ـ دستهاي كه به بتپرستي پرداختند. 2ـ گروهي كه از مدعيان دروغين نبوت (مسيلمهي كذاب و اسود عنسي) پيروي كردند. 3ـ كساني كه اسلام را قبول داشتند؛ اما زكات را انكار نمودند و آن را مخصو صلی الله علیه وسلم زمان رسولخدا صلی الله علیه وسلم دانستند.( فتح الباري (12/276))
دكتر عبدالرحمن بن صالح، مرتدان را چهار دسته دانسته است: *كساني كه چون گذشتهي خود به بتپرستي پرداختند. *پيروان پيامبران دروغين (مسيلمهي كذاب، اسود عنسي و سجاح) *كساني كه زكات را بهطور كلي انكار كردند. *عدهاي كه زكات را منكر نشدند، اما از پرداخت زكات به خليفهي رسولخدا صلی الله علیه وسلم امتناع ورزيدند.
پيدايش ارتداد، در زمان پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم سال نهم هجري با آنكه عامالوفود بود و قبايل عرب، دستهها و نمايندگان خود را به مدينه فرستادند تا ابراز مسلماني كنند، آغاز پيدايش ارتداد نيز ميباشد. جريان ارتداد گرچه در آن موقع گسترده و هويدا نبود، اما با وفات رسولخدا صلی الله علیه وسلم پديدار گشت و چون آتش زير خاكستر، سر برآورد. افعيهاي به كميننشسته، سر از لانههايشان بيرون آوردند و به خود جرأت خيزش و قيام دادند. اسود عنسي، در يمن شورش كرد و مسيلمهي كذاب در يمامه؛ طليحهي اسدي نيز در سرزمين خود بر ضد مسلمانان شوريد. در آن زمان بيشترين خطر، از سوي اسود عنسي و مسيلمهي كذاب متوجه اسلام بود؛ چراكه آنان، تصميم قاطع گرفته بودند تا راه انتخابي خود را در مسير ارتداد با تمام توان و امكانات وافري كه در اختيار داشتند، بپيمايند و به هيچ قيمتي از آن برنگردند. البته خداي متعال، پيامآورش محمد مصطفي صلی الله علیه وسلم را از فرجام آن دو دروغگوي كافر باخبر ساخت تا چشمان آن حضرت صلی الله علیه وسلم و امتش را روشن كند و آنان را با نويد ظفر و پيروزي شادمان گرداند. باري رسولخدا صلی الله علیه وسلم از روي منبر چنين فرمودند: (…رأيت في ذراعي سوارَيْنِ مِن ذهب فكرهتهما فنفختهما فطارا، فأولتهما الكذّابَيْنِ: صاحب اليمن و صاحب اليمامة) «…من، در خواب ديدم كه دو دستبند طلا به دست دارم؛ از آن دو دستبند بدم آمد، به آنها فوت كردم و دستبندها به پرواز درآمدند (و نابود شدند). تعبير من از دو دستبند، دو دروغگو است: يكي در يمن و ديگري در يمامه (كه همانند دو دستبند نابود ميشوند.)» (بخاري، شمارهي3621؛ مسلم، شمارهي2273)
علما، در تعبير و توضيح خواب رسولخدا صلی الله علیه وسلم چنين گفتهاند كه: «فوت كردن آن حضرتص، نشاندهندهي اين بود كه خود ايشان با اسود يمني و مسيلمهي كذاب نميجنگند و بلكه اين دو كذاب، به فوتى از بين ميروند. طلايي بودن دستبندها نيز بيانگر تزوير و دروغ اسود و مسيلمه بود؛ زيرا طلا، در اصل آراينده است و چيزي را بر خلاف ظاهر، زيبا جلوه ميدهد و البته از آنجا كه پادشاهان آن روز طلا به دست ميكردند، در خواب رسولخدا صلی الله علیه وسلم ضمن تصريح خودشان، به اين نكته نيز اشاره شده كه آن دو دستبند، دو حكمران هستند كه ادعاي دروغيني ميكنند. اينكه دو دستبند به دستان رسولخدا صلی الله علیه وسلم بود، چنين تعبير ميشود كه ظهور اسود يمني و مسيلمه، در برههاي از زمان، مسلمانان را در سختي ميافكند؛ چراكه دستبند، معمولاً مايهي آزار دست است و بر مچ انسان تنگي ميكند. پريدن دو دستبند با فوت رسولخدا صلی الله علیه وسلم نشانهي ضعف و ناتواني پيامبران دروغين بود. دسيسهي آن دروغگويان با تمام بزرگيش، همانند كف و خاشاك روي آب بود كه از سوي شيطان حمايت ميشد و قطعاً راه شيطان، به جايي جز خفت و خواري نميرسد. همينطور هم شد و حركت اسود عنسي و مسيلمهي كذاب با كمترين حملهي ساماندهي شدهي مجاهدان راه خدا، بهطرفهاي در هم كوبيده شد. زرين بودن دستبندها نيز نشانهي هدف دنياطلبانهي اسود و مسيلمه ميباشد. چراكه طلا، بهسان افساري است كه انسانهاي دنياطلب و فريبخورده را به دنبال خود ميكشد. البته در خواب رسولخداص، اشارهاي بود به هدف شوم اين دو پيامبر دروغين كه خواهان نابودي اسلام از طريق سيطرهي همهجانبه بر آن بودند؛ زيرا خاصيت دستبند است كه مچ انسان را از هر طرف احاطه ميكند و همين نيز وجه تشابه مسيلمه و اسود با دستبند بود كه ميخواستند از هر طرف بر اسلام احاطه كنند و بر مسلمانان به طور كامل سيطره يابند.» حركة الردة، ص66
و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی
سایت عصر اسلام |