تاریخ چاپ :

2024 Nov 23

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

موضع ابوبكر رضی الله عنه در قبال فاجعه‌ي وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ابن‌رجب مي‌گويد: زماني كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم از دنيا رفتند، مسلمانان را اضطراب و آشفتگي شديدي دربرگرفت؛ عده‌اي از آنان به حدي حيران و سرگشته شدند كه توان روحي و فكريشان از هم پاشيد؛ فشار مصيبت بر بعضي هم به اندازه‌اي بود كه توان ايستادن نداشتند و زير بار اندوه خميده گشتند؛ زبان برخي نيز چنان از اين فاجعه‌ي بزرگ بند آمد كه اصلاً نمي‌توانستند سخن بگويند؛ باور اين مصيبت براي برخي به قدري شديد بود كه به طور كلي منكر وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم شدند!»

قرطبي، ضمن بيان عظمت اين مصيبت مي‌گويد: «بزر گ‌ترين مصيبت، مصيبتي است كه در دين برمسلمانان وارد مي‌گردد. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند: (إذا أصابَ أحدكم مصيبة فلْيذْكُرْ مصابَهُ بي فإنّها أعظم المصائب) يعني: «هرگاه به يكي از شما مصيبتي رسيد، پيشامد ناگوار (موت) مرا به ياد آورد كه آن، بزرگ‌ترين مصيبت است.»( السلسلة الصحيحة از آلباني رحمه الله، شماره‌ي1106)

 رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم راست و درست فرموده‌اند؛ چراكه مصيبت از دست دادن آن حضرت صلی الله علیه وسلم از تمام مصايبي كه به هر مسلماني تا روز قيامت مي‌رسد، بزرگ‌تر است؛ با وفات آن حضرت صلی الله علیه وسلم وحي منقطع گرديد و نبوت خاتمه يافت؛ وفات ايشان، سرآغاز ظهور فتنه و ارتداد برخي از عرب‌ها و غير‌عرب‌ها بود و بلكه با رحلت ايشان، خير و نيكي گسسته شد و نخستين كمبود و كاستي دامن‌گير امت اسلام گشت.»( تفسير قرطبي (2/176))

 

ابن‌اسحاق مي‌گويد: «با وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم مصيبت بزرگي بر مسلمانان وارد شد؛ فرموده‌ي ام‌المؤمنين عايشه رضي الله عنها درباره‌ي مصيبت رحلت پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم چنين به من رسيده كه: (با وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم برخي از عرب‌ها از دين برگشتند؛ يهوديان و نصاري گردن‌كشي كردند و نفاق و تزوير پديدار شد؛ مسلمانان، با از دست دادن پيامبرشان چون گوسفنداني شده بودند كه در شبي تار و باراني چوپاني نداشتند.)»( ابن‌هشام (4/323))

 

قاضي ابوبكر بن العربي مي‌گويد: « با مرگ رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم وضعيتي آشفته و پريشان به وجود آمد؛ كمر مسلمانان شكست و بزرگ‌ترين مصيبت بر آنان وارد شد؛ علي رضی الله عنه  در خانه‌ي فاطمه رضي الله عنها سر به زانوي غم نهاد؛ زبان عثمان رضی الله عنه  به خاطر اين مصيبت بند آمد و عمر رضی الله عنه  چنان بهم ريخته بود كه اين كلمات بر زبانش جاري شد كه: (رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نمرده است؛ بلكه چون موسيu به ميعاد پروردگارش رفته و قطعاً باز مي‌گردد و دست و پاي كساني را كه مي‌گويند ايشان وفات كرده‌اند، مي‌بُرد.)» زماني كه خبر وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم به ابوبكر صديق رضی الله عنه  رسيد، بلافاصله خودش را از سنح به مدينه رساند، به مسجد رفت و بي‌آن‌كه با كسي سخن بگويد، وارد حجره‌ي عايشه رضي الله عنها شد و به سراغ رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم رفت و ديد كه بُردي يمني (پاچه‌اي كتاني) به روي آن حضرت صلی الله علیه وسلم كشيده‌اند؛ ابوبكر رضی الله عنه  پارچه را از صورت رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم كنار زد، ايشان را بوسيد و گريست و رو به جسد مبارك فرمود: «پدر و مادرم، فدايت؛ به خدا سوگند كه خداوند، تو را دو بار نمي‌ميراند؛ موتي كه برايت مقدر بود، فرا رسيد.»( بخاري، كتاب المغازي، شماره‌ي4452)

 ابوبكر رضی الله عنه  به مسجد رفت؛ عمر رضی الله عنه  ايستاده بود و مي‌گفت كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نمرده‌اند. ابوبكر رضی الله عنه  گفت: «اي عمر! بنشين.» اما عمر رضی الله عنه  هم‌چنان با فرياد و اضطراب سخن مي‌گفت. ابوبكر رضی الله عنه  برخاست و پس از حمد و ثناي خداوند، چنين فرمود: «كسي كه محمد صلی الله علیه وسلم را عبادت مي‌كرده، بداند كه محمد صلی الله علیه وسلم وفات كرده و هر كس، خداي متعال را مي‌پرستيده، بداند كه خداوند، زنده است و هرگز نمي‌ميرد.» و سپس آيه‌ي 144 سوره‌ي آل‌عمران را تلاوت نمود كه:

« وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ»

يعني: «محمد، تنها پيامبر است و پيش از او پيامبراني آمده‌اند و رفته‌اند؛ پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، به عقب برمي‌گرديد (و اسلام را رها مي‌كنيد)؟ و هر كس به عقب بازگردد (و كافر شود)، كوچك‌ترين زياني به خداوند نمي‌رساند؛ و خداوند به سپاس‌گزاران پاداش خواهد داد.»

پس از سخنراني ابوبكر رضی الله عنه  مردم باورشان شد كه واقعاً رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم وفات كرده‌اند و پس از آن زار گريستند.( بخاري، كتاب فضائل الصحابة، شماره‌ي3668)

 

عمر رضی الله عنه  مي‌گويد: «به خدا سوگند زماني كه ابوبكر رضی الله عنه  آن آيه را تلاوت كرد، فهميدم كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم واقعاً وفات كرده‌اند؛ ديگر پاهايم، تاب مرا نياورد و به زمين افتادم.»( بخاري، كتاب المغازي، شماره‌ي4454)

 قرطبي مي‌گويد: «اين آيه و موضعي كه ابوبكر رضی الله عنه  به هنگام وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم اتخاذ نمود، نشان شجاعت و دليرمردي ابوبكر رضی الله عنه  مي‌باشد؛ چراكه شاخ صلی الله علیه وسلم شجاعت و دليري، اين است كه انسان به وقت بروز مشكلات و سختي‌ها ثبات و استقامت ورزد و شجاعت و دانش ابوبكر رضی الله عنه  در بحراني‌ترين مشكل، يعني در مصيبت وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم هويدا گشت. در آن مصيبت بزرگ برخي چون عمر رضی الله عنه  خود را چنان باختند كه به طور كلي وفات پيامبر صلی الله علیه وسلم را انكار كردند؛ زبان عثمان رضی الله عنه  بند آمد و علي رضی الله عنه  نيز سر به زانوي غم نهاد و اصلاً ياراي سخن گفتن و نشستن با ديگران را نداشت. اضطراب و پريشاني، همه را در بر گرفت؛ اما ابوبكر رضی الله عنه  با تلاوت آيه‌ي قرآن، حقيقت وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را تبيين نمود و به آن وضع بحراني پايان داد.»( تفسير قرطبي (4/222))

 

ابوبكر رضی الله عنه  به استناد آيات قرآن، در جملاتي كوتاه مردم را از گيجي و سرگشتگي بيرون آورد و به زيبايي، فهم و شناخت درستي از پيامبر صلی الله علیه وسلم و وفات آن حضرت به مردم ارائه داد و برايشان تشريح نمود كه تنها خداي يگانه و هميشه‌زنده، سزاوار عبادت است و بس؛ ابوبكر رضی الله عنه  به مردم فهمانيد كه اسلام پس از وفات محمد مصطفي صلی الله علیه وسلم نيز هم‌چنان پابرجا و ماندگار است.

 ابوبكر رضی الله عنه  ماندگاري اسلام را چنين بيان نمود كه: «همانا دين خداوند، پابرجا است و كلمه و شريعت الهي والا و كامل؛ خداي متعال، ناصران دينش را ياري مي‌رساند و دينش را عزت و سرافرازي مي‌بخشد؛ اينك كتاب خدا در ميان ما است؛ همان كتابي كه نور است و مايه‌ي هدايت و بهبودي دل‌ها از گمراهي‌ها؛ كتابي كه حلال و حرام را بيان نموده و هدايت‌گر محمد مصطفي صلی الله علیه وسلم بوده است. به خدا سوگند ما از اين نمي‌هراسيم كه خلق خدا از هر سو براي جنگ با ما جمع شوند؛ چراكه شمشيرهاي الهي(شمشيرهاي مؤمنان مجاهد)، از غلاف بيرون است و ما هرگز آن را به زمين نمي‌گذاريم؛ بلكه همان‌طور كه همراه پيامبر صلی الله علیه وسلم جهاد كرديم، پس از اين نيز با مخالفان دين خدا خواهيم جنگيد؛ پس هر كس سر بتابد و سركشي كند، به خود ستم كرده است.»( دلائل النبوة از بيهقي (7/218))

وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم مصيبتي بزرگ و آزمايشي سخت بود كه در خلال آن مصبيت دردناك و پس از آن، شخصيت ابوبكر صديق رضی الله عنه  به عنوان راهبري بي‌نظير و پيشوايي بي‌مثال جلوه نمود.

 انوار يقين چنان در دل ابوبكر رضی الله عنه  تابيد كه حقايق ايماني در سراسر وجودش جاي گرفت و حقيقت بندگي، حقيقت نبوت و حقيقت مرگ را برايش نمايان كرد تا حكمت و فرزانگيش در آن وضع بحراني پديدار گردد و بتواند مردم را به سوي توحيد سوق دهد و بگويد: «هر كس خدا را پرستش مي‌كرده، پس بداند كه خدا، هميشه زنده است و هرگز نمي‌ميرد.» و توحيد كه هنوز در دل‌ ياران پيامبر صلی الله علیه وسلم تازه و راسخ بود، به اندك اشاره و يادآوري ابوبكر صديق رضی الله عنه  برانگيخته شد و آنان را به حقيقتي بازگردانيد كه به خاطر مصيبت وفات پيامبر صلی الله علیه وسلم از ياد برده بودند. عايشه‌ي صديقه رضي الله عنها مي‌فرمايد: «به خدا سوگند كه مردم اين آيه را فراموش كرده بودند تا اين‌كه ابوبكر رضی الله عنه  اين آيه را تلاوت كرد و گويا مردم، آيه را از ابوبكر شنيدند( بخاري، كتاب الجنائز، شماره‌ي1241)

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی

 

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com