تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

ابوطلحه انصاری؛ صاحب مال پرسود

او ابو طلحه انصاری یکی از دوازده نماینده‌ای است که در عقبه با پیامبر ملاقات کردند.

ابوطلحه قبل از اسلامش درختی را پرستش می‌کرد، پس هنگامی که تصمیم گرفت با ام سلیم رضی الله عنها که قبلا مسلمان شده بود ازدواج کند، ام سلیم به او گفت: آیا نمی‌دانی که خدایی که داری آن را پرستش می‌کنی، درختی است که از زمین روییده شده است؟

او گفت: آری. ام سلیم گفت: آیا شرم نمی‌کنی از اینکه درختی را می‌پرستی؟ اگر مسلمان شوی، با تو ازدواج خواهم کرد و هیچ مهریه‌ای از تو طلب نمی‌کنم.

ابو طلحه گفت: فرصت بده تا فکر کنم. پس رفت و بعد از مدتی برگشت و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله.

با اقرار ابو طلحه به کلمه‌ی شهادتین، ام سلیم به فرزندش انس سفارش کرد تا او را به ازدواج ابو طلحه در بیاورد.

ابو طلحه در همه‌ی جنگها در کنار رسول الله صلی الله علیه وسلم حاضر بود. در غزوه‌ی احد، زمانی که صحنه بر مسلمانان تنگ شد، او از رسول الله صلی الله علیه وسلم دفاع می‌کرد. زمانی که تیری را پرتاب می‌کرد سرش را بالا می‌گرفت تا ببیند تیر به کجا اصابت کرده است.

او با دستش سینه‌ی مبارک پیامبر صلی الله علیه وسلم را لمس می‌کرد و به خاطر ترس بر جان پیامبر، ایشان را از صحنه‌ی نبرد دور می‌ساخت و می‌گفت: یا رسول الله، اینگونه، تیر به شما اصابت نخواهد کرد. رسول الله نیز به او می فرمود: جانم فدای جان تو و چهره‌ام سپر چهره‌ی تو باد.

در جنگ حنین، ابو طلحه به تنهایی بیست نفر را از پای در آورد و سلاح آنها را به غنیمت گرفت.

ابو طلحه یکی از اصحابی بود که مال زیادی داشت و دوستدارترین اموال برای او، نخلستانی به نام "بیرحاء" بود که روبروی مسجد پیامبر قرار داشت و پیامبر به آنجا وارد می‌شد و از آب خنک آن می‌نوشید.

هنگامی که آیه ی {لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون} نازل شد، پیش پیامبر رفت و گفت: محبوبترین اموال نزد من، نخلستان بیرحاء میباشد که هم اکنون آن را در راه الله وقف کردم، و از خداوند خیر آن و پاداش اخروی درخواست می‌کنم، پس ای رسول الله، در هر جایی که صلاح دیدی آن را مصرف کن. رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب او فرمود:

(بخٍ، ذلک مال رابح، ذلک مال رابح،) چه خوب. این مالی پرسود ( برای تو) است. این مال پرسود است.

ابوطلحه بسیار روزه می‌گرفت و با وجود سن بالایش، بسیار به جنگ و جهاد در راه خدا رغبت و تمایل داشت و این به خاطر امر و فرموده‌ی خداوند متعال بود که می‌فرماید:

{انفروا خفافًا وثقالا} (ای مؤمنان!‌هرگاه منادی جهاد، شما را به جهاد ندا درداد فوراً) سبک‌بار یا سنگین‌بار به سوی جهاد حرکت کنید.

او به پسرانش فرمود: پروردگارمان را نمی‌بینم مگر اینکه در هر حالت، چه در حالت جوانی و چه در حالت پیری، در راه او خارج شویم. ای فرزندانم: مرا در راه خدا مجهز و مسلح کنید تا همراه شما به جهاد بیایم.

پس پسرانش به او ‌گفتند: خدا تو را مورد رحم و مغفرتش قرار دهد ای پدر. به همراه رسول الله در جنگها شرکت کردی تا اینکه ایشان وفات کردند و در صف رزمندگان و مجاهدان ابوبکر رضی الله عنه نیز حاضر بودی تا اینکه ایشان نیز وفات کردند و سپس به همراه امیر المومنین عمر نیز جهاد را ادامه دادی تا اینکه ایشان به شهادت رسیدند. هم اکنون اجازه بده تا ما به جای تو به جنگ و جهاد برویم.

اما ابو طلحه بر رای و تصمیمش پافشاری کرد و لباس جنگ را پوشید و همراه آنها برای جهاد خارج شد تا اینکه در یک جنگ دریایی و در کشتی وفات کرد.

از آنجایی که جزیره ای در آن نزدیکی وجود نداشت، تدفین جسد مبارک ایشان بعد از هفت روز صورت گرفت اما در این مدت بوی بدن ایشان هیچ تغییری نکرد.

خداوند از ابوطلحه، صحابی باوفای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خشنود باد.


نویسنده: طارق محیایی درگهانی

برگرفته از: بیداری اسلامی

سایت عصر اسلام

www.IslamAge.com