تاریخ چاپ :

2024 Nov 24

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

نشانه‌هاي خلافت ابوبكر رضی الله عنه در احاديث

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آن دسته از احاديث رسول اكرم صلی الله علیه وسلم كه آشكارا يا به اشاره، به مسأله‌ي خلافت ابوبكر رضی الله عنه  مي‌پردازند، مشهور و فراوان بوده و شهرت و تواتر اين احاديث به حدي است كه جايي براي انكار آن نمانده است. در اين بخش به برخي از احاديث رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در موضوع خلافت ابوبكر رضی الله عنه  مي‌پردازيم:

1ـ جبير بن مطعم رضی الله عنه  مي‌گويد: زني نزد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم آمد؛ رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به او امر فرمودند كه دوباره نزد ايشان بيايد. آن زن گفت: اگر آمدم و شما را نيافتم (و شما از دنيا رفته بوديد)، چه كنم؟ رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: (إن لم‌تجديني فأتي أبابكر) يعني: «اگر مرا نيافتي، نزد ابوبكر برو.»( مسلم (4/1856و1857)؛ بخاري، شماره‌ي3659)

ابن‌حجر رحمه الله مي‌گويد: «در حديث، بدين نكته اشاره شده كه انجام وعده‌ها و قرارهاي رسول اكرم صلی الله علیه وسلم بر عهده‌ي جانشين آن حضرت صلی الله علیه وسلم مي‌باشد».( فتح الباري (7/24))

2ـ حذيفه رضی الله عنه  مي‌گويد: در حضور رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم نشسته بوديم كه آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند:

 (إنّي لاأدري ما قدر بقائي فيكم فاقتدوا باللّذَيْنِ مِنْ بعدي) يعني: «من، نمي‌دانم چه‌قدر درميان شما مي‌مانم؛ پس از دو نفري كه پس از من هستند، پيروي كنيد» و به ابوبكر و عمر اشاره كردند.( سلسلة الأحاديث الصحيحة از آلباني (3/233و236))

 

رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در اين حديث به صراحت بيان مي‌كنند كه به دو خليفه‌ي پس از من (ابوبكر وعمر) اقتدا كنيد و از آنان پيروي نماييد؛ رسول اكرم صلی الله علیه وسلم از آن جهت به پيروي از ابوبكر و عمر رضي الله عنهما دستور دادند كه آنان، سيرتي نيك و باطني درست داشتند؛ اين حديث، به مسأله‌ي خلافت نيز اشاره مي‌كند.

3ـ رسول اكرم صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند:

 (بينا أنا نائمٌ رأيتُ أنّي أنزع علي حوضي أسقي النّاسَ فجاءني أبوبكرٍ فأخذَ الدّلْوَ مِن يدي ليروحني فنزعَ الدّلوَيْنِ و في نزعِهِ ضعفٌ و اللّهُ يغفر لهُ، فجاء ابن‌الخطاب فأخذَ منه فلم‌أرَ نزع رجلٌ قط أقوي منهُ حتّي تولّي النّاس و الحوض ملآن يتفجر)يعني: «در خواب ديدم كه از حوض خود آب مي‌كشم و به مردم مي‌دهم؛ (در اين بحبوحه) ابوبكر آمد و دلو را از دستم گرفت تا مرا آسوده كند (و به من كمك نمايد). ابوبكر دو دلو آب كشيد و در كشيدن آب ضعيف بود؛ خداوند، او را مورد مغفرت قرار مي‌دهد. سپس عمر آمد و دلو را از ابوبكر گرفت؛ من هرگز نديدم كه كسي قوي‌تر از عمر، آب بكشد؛ مردم (پس از آن كه سيراب شدند) رفتند و آب هم‌چنان مي‌جوشيد.»( روايت مسلم از ابوهريره (4/1861و1862))

امام شافعي رحمه الله مي‌گويد: «خواب انبيا، نوعي وحي است؛ در اين‌كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: (ابوبكر رضی الله عنه  در كشيدن آب ضعيف بود)، اشاره‌اي است به دوران اندك خلافت ابوبكر رضی الله عنه  و مشغوليت وي به جنگ با مرتدان و در نتيجه عدم دست‌يابي به فتوحات گسترده‌اي كه در دوران دراز مدت خلافت عمر رضی الله عنه  نصيب مسلمانان و خلافت اسلامي گرديد.»

4ـ عايشه‌ي صديقه رضي الله عنها مي‌گويد: رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در بيماري ارتحال خود به من فرمودند:

(أدعي لي أبابكر أباك و أخاك حتّي أكتب كتابًا فإنّي أخافُ أن يتمنّي متمنٍّ و يقول قائلٌ: أنا أولي. و يأبي اللّهُ و المؤمنونَ إلاّ أبابكر)

يعني: «پدرت ابوبكر و برادرت را به نزد من بخوان تا وصيتي بنويسم؛ چراكه من از اين مي‌ترسم كه كسي آرزوي خلافت در سر بپروراند و به آن طمع ورزد و كسي ادعا كند كه (براي خلافت) سزاوارتر است؛ در حالي كه خداوند متعال و مؤمنان، جز ابوبكر را (براي خلافت) نمي‌پسندند.»( مسلم (4/1857))

اين حديث، فضيلت ابوبكر صديق رضی الله عنه  را كاملاً روشن مي‌سازد و به مسايلي اشاره مي‌كند كه امكان وقوع آن پس از وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بر سر جانشيني آن حضرت صلی الله علیه وسلم وجود داشت و از اين خبر مي‌دهد كه مسلمانان، به خلافت كسي جز ابوبكر رضی الله عنه  راضي نمي‌شوند. بنا بر اشاره‌ي حديث، اين امكان وجود داشت كه در مورد جانشيني رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم اختلاف نظر به وجود آيد كه البته چنين نيز شد. اما پس از رايزني، همه‌ي صحابه در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه  به اتفاق نظر و اجماع رسيدند.

 

5 ـ عبيدالله بن عبدالله مي‌گويد: به نزد عايشه رفتم و گفتم: آيا از بيماري رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم برايم مي‌گويي؟ عايشه رضي الله عنها فرمود: «بله؛ رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بي‌حال شدند و پرسيدند: (أصلّي النّاسُ)يعني: «آيا مردم نماز گزارده‌اند؟» گفتم: نه؛ منتظر شما هستند. فرمودند: (ضعوا لي ماءً في المخضبِ)يعني: «برايم ظرفي را آب كنيد.» چنان كرديم و آن حضرت صلی الله علیه وسلم وضو گرفتند و خواستند برخيزند كه ضعف، بر ايشان چيره شد و بيهوش شدند؛ زماني كه به خود آمدند، پرسيدند: «آيا مردم نماز گزاردند؟» گفتم: نه؛ منتظر شما هستند. فرمودند: «برايم ظرف را آب كنيد.» چنان كرديم و ايشان وضو گرفتند و خواستند برخيزند كه دوباره سست و بيهوش شدند؛ وقتي به هوش آمدند، پرسيدند: «آيا مردم نماز گزارده‌اند؟» گفتم: نه؛ در انتظار شما هستند.. مردم در مسجد منتظر رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بودند تا با ايشان نماز عشا را ادا كنند. رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به ابوبكر رضی الله عنه  پيام فرستادند كه براي مردم امامت دهد؛ پيك نزد ابوبكر رضی الله عنه  رفت و گفت: رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم دستور داده‌اند كه با مردم نماز بگزاري. ابوبكر رضی الله عنه  كه مرد نازك‌دلي بود، به عمر رضی الله عنه  گفت: «تو جلو شو و با مردم نماز بگزار». عمر رضی الله عنه  گفت: «تو، به اين كار سزاوارتري.» در آن روزها ابوبكر رضی الله عنه  امامت مي داد تا اين‌كه روزي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم احساس سبكي و بهبود كردند و بر دو نفر كه يكي از آنان عباس رضی الله عنه  بود، تكيه دادند و براي اداي نماز ظهر به مسجد رفتند؛ در آن حال ابوبكر رضی الله عنه  براي مردم نماز ظهر را امامت مي‌داد؛ ابوبكر رضی الله عنه  با ديدن رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم خواست عقب برود كه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به او اشاره كردند عقب نرود و به آن دو نفر فرمودند تا ايشان را كنار ابوبكر رضی الله عنه  بنشانند؛ آن‌ها چنان كردند و ابوبكر رضی الله عنه  در حال ايستاده، به رسول اكرم صلی الله علیه وسلم كه نشسته بودند، اقتدا كرده بود و مردم نيز به امامت ابوبكر رضی الله عنه  نماز مي‌گزاردند.» عبيدالله مي‌گويد: نزد ابن‌عباس رضي الله عنهما رفتم و گفتم: آيا آن‌چه را كه عايشه رضي الله عنها در مورد وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم به من گفته، برايت بازگو كنم؟ ابن‌عباس رضی الله عنه  گفت: بگو. من نيز گفته‌هاي عايشه را درباره‌ي وفات پيامبر صلی الله علیه وسلم براي ابن‌عباس رضي الله عنهما بازگو كردم؛ ابن‌عباس رضی الله عنه  چيزي از آن را انكار نكرد و گفت: «آيا عايشه رضي الله عنها مردي را كه با عباس رضی الله عنه  بود، نام برد؟» گفتم: نه. ابن‌عباس رضي الله عنهما گفت: «آن شخص، علي رضی الله عنه  بود.».( مسلم، شماره‌ي418؛ بخاري، شماره‌ي687)

 

نكاتي از اين روايت برداشت مي‌شود كه مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:

الف) فضيلت ابوبكر صديق رضی الله عنه  و برتري او بر تمام صحابهy.

ب) شايستگي ابوبكر رضی الله عنه  وحقانيت خلافت وي.

ج) هرگاه امام جماعت، بنا بر عذري از حضور در مسجد باز بماند، شخصي كه شرايط برتر و بهتري دارد، به جايش امامت مي‌دهد.

د) فضيلت عمر فاروق رضی الله عنه  نيز از اين روايت معلوم مي‌شود  و واضح مي‌گردد كه او، در مقام پس از ابوبكر صديق رضی الله عنه  مي‌باشد؛ چراكه ابوبكر رضی الله عنه  تنها به عمر رضی الله عنه  پيشنهاد كرد جلو شود و براي امامت به شخ صلی الله علیه وسلم ديگري روي نياورد.( شرح النووي (4/137))

6 ـ عبدالله بن مسعود رضی الله عنه  مي‌گويد: زماني كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم وفات نمودند، انصار پيشنهاد كردند يك امير از ما تعيين شود و يك امير هم از مهاجران؛ عمر رضی الله عنه  در پاسخ پيشنهاد انصار چنين گفت: «اي گروه انصار! مگر نمي‌دانيد رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم به ابوبكر رضی الله عنه  دستور دادند تا براي مردم امامت دهد؟ پس كدامين شما اين را مي‌پسندد كه خودش را جلوتر از ابوبكر رضی الله عنه  بداند؟» انصار گفتند: «پناه بر خدا از اين‌كه خواسته باشيم بر ابوبكر رضی الله عنه  برتري بجوييم و يا خود را برتر از او بدانيم.».

7ـ علي رضی الله عنه  مي‌گويد: «زماني كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم وفات نمودند، جوانب تعيين امير را بررسي كرديم وديديم كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم ابوبكر رضی الله عنه  را براي نماز جلو كردند؛ لذا به اين نتيجه رسيديم كه كسي را براي دنيايمان برگزينيم كه رسول‌خداص، او را براي دينمان برگزيدند؛ بنابراين ابوبكر رضی الله عنه  را جلودار و امير كرديم.».

ابوالحسن اشعري رحمه الله مي‌گويد: «پيش‌نمازي ابوبكر رضی الله عنه  به دستور رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم دليلي است بر اين كه ابوبكر رضی الله عنه  در ميان صحابهy از همه عالم‌تر بوده و بيش از ديگران به دانش قرائت، آگاهي داشته است؛ چراكه در حديث صحيح آمده است: (يؤم القومَ أقرؤهم لكتاب اللّهِ فإن كانوا في القراء‌ة سواء فأعلمهم بالسنّةِ فإن كانوا في السنّهِ سواء فأكبرهم سنًّا فإن كانوا في السنِّ سواء فأقدمهم إسلامًا) يعني: «داناترين هر قوم به كتاب خدا، آنان را امامت مي‌دهد و اگر همگي، در دانش قرائت يكسان بودند، كسي امامت مي‌دهد كه به سنت آگاه‌تر باشد و چنان‌چه در سنت‌شناسي نيز برابر بودند، كسي جلو مي‌شود كه سن بيشتري دارد و اگر هم‌سن و سال بودند، كسي امامت مي‌دهد كه جلوتر مسلمان شده است.» ابن‌كثير رحمه الله مي‌گويد: «اين سخن ابوالحسن اشعري است كه بايد آن را با آب طلا نوشت؛ چراكه تمام اين ويژگي‌ها در ابوبكر صديق رضی الله عنه  جمع شده بود.».

اهل‌سنت در مورد اين‌كه آن‌چه در احاديث در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه  آمده، صريح است و يا پوشيده و از باب اشاره، دو گفتار و باور متفاوت دارند:

الف) برخي از جمله حسن بصري، احمد بن حنبل و عده‌اي از اهل حديث(منهاج السنة از ابن‌تيمية (1/134و135)) بر اين باورند كه احاديث وارد شده در موضوع خلافت ابوبكر رضی الله عنه  از نوع پوشيده و از باب اشاره است. دليل اين دسته، اين است كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم ابوبكر رضی الله عنه  را براي نماز جلو كردند و دستور دادند تمام درهايي را كه به مسجد باز مي‌شود، ببندند جز در خانه‌ي ابوبكر را.

ب) باور عده‌اي از جمله ابو محمد بن حزم و برخي از اهل حديث بر اين است كه احاديث وارد شده در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه  صريح مي‌باشد و به احاديث 1،2،3و4 استناد مي‌كنند كه پيش از اين آورده‌ايم.

بنده، در جمع‌بندي اين موضوع به اين نتيجه رسيده‌ام كه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم مسلمانان را به اين دستور نداده‌اند كه ابوبكر رضی الله عنه  بايد در جايگاه خلافت و جانشيني ايشان قرار بگيرد؛ بلكه آن‌چه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم در اين‌باره فرموده‌اند، ساختاري خبري دارد كه ايشان، از سوي خدای متعال، مسلمانان را از اين خبردار مي‌كنند كه آن‌ها، ابوبكر رضی الله عنه  را به خاطر صفات و ويژگي‌هاي بي‌نظيرش كه در قرآن و سنت به آن اشاره شده و او را بر تمام امت محمد مصطفي صلی الله علیه وسلم برتري داده است، به عنوان خليفه برمي‌گزينند.

ابن‌تيميه رحمه الله مي‌گويد: «آن‌چه از بررسي روايات برمي‌آيد، اين است كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم در قالب اقوال و افعال متعددي، مسلمانان را به اين رهنمون شدند كه آن‌ها، ابوبكر رضی الله عنه  را به خلافت مي‌رسانند؛ اسلوب روايات، نشان مي‌دهد كه اشاره‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه  به‌گونه‌اي است كه ايشان به خلافت ابوبكر رضی الله عنه  خرسند هستند و خلافت وي را مي‌ستايند؛ حتي خواسته‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم بر اين بود كه به طور صريح ابوبكر رضی الله عنه  را به جانشيني خود بگمارند؛ اما بدان سبب كه دانستند، مسلمانان بر خلافت ابوبكر رضی الله عنه  اجماع مي‌كنند، از نوشتن حكم خلافت ابوبكر رضی الله عنه  منصرف شدند دلايل زيادي وجود داشت كه بر خلافت ابوبكر رضی الله عنه  تأكيد مي‌كرد و همين، صحابهy را بر آن داشت تا با درك و شناخت دلايل موجود در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه ، به جانشيني وي اتفاق كنند. عمر بن خطاب رضی الله عنه  در حضور مهاجرين و انصار سخن گفت و چنين فرمود: «درميان شما كسي نيست كه به حد و پايه‌ي ابوبكر رضی الله عنه  برسد يا از او پيش افتاده باشد.» نصو صلی الله علیه وسلم بسياري، درستي خلافت ابوبكر رضی الله عنه  را به اثبات مي‌رساند و نشان مي‌دهد كه خداوند متعال و رسول اكرم صلی الله علیه وسلم ابوبكر رضی الله عنه  را شايسته‌ي خلافت دانسته‌اند؛ مسلمانان، با ابوبكر رضی الله عنه  بيعت كردند و بر پايه‌ي فضايلي كه از ابوبكر رضی الله عنه  در كتاب و سنت سراغ داشتند، وي را به خلافت برگزيدند و بدين‌گونه ابوبكر رضی الله عنه  بنا بر ن صلی الله علیه وسلم و به اجماع تمام صحابهy به خلافت رسيد. البته نصو صلی الله علیه وسلم وارد شده در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه  بيان‌گر اين است كه خدا و رسول، ابوبكر را شايسته‌ي خلافت دانستند و به حقانيت آن اشاره كردند؛ نصوص، صحابه را بر اين ره نمود كه خداوند متعال، خلافت ابوبكر را مقدر نموده و همين طور نيز شد. بايد دانست كه اشاره‌ي نصو صلی الله علیه وسلم به خلافت ابوبكر رضی الله عنه  از صدور حكم وي به عنوان خليفه، رساتر و سرآمدتر بود و جلوه‌ي بهتري داشت؛ چراكه با صدور حكم در مورد خلافت ابوبكر رضی الله عنه ، وي تنها بر پايه‌ي عهد و پيمان صحابه با خدا به خلافت مي‌رسيد؛ اما مسلمانان، ابوبكر رضی الله عنه  را بدون حكم يا قرار قبلي بر اساس نصوصي كه اين كار را درست و سزاوار مي‌دانست، به عنوان خليفه برگزيدند و اين، بيان‌گر اين است كه ابوبكر رضی الله عنه  در حد و اندازه‌اي از فضيلت قرار داشت كه او را از ديگران متمايز ساخت و باعث شد تا مسلمانان، او را بيش از ديگران شايسته و سزاوار خلافت بدانند.( منهاج السنة (1/139- 141)؛ مجموع الفتاوي (35/47))

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی

 

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com