|
تاریخ چاپ : |
2024 Oct 04 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
اسلام آوردن حمزه |
در آن فضای تیره و تار و در اثنای آن خفقان و تجاوز و دشمنی فراگیر، ناگهان از افق آسمان برقی درخشیدن گرفت که راه مسلمانان را روشن کرد. این بارقهٔ روشنایی بخش و حیاتآفرین، اسلام آوردن حمزه بن عبدالمطلب -رضی الله عنه- بود. وی در اواخر سال ششم بعثت، و به گواهی شواهد و قرائن، در ماه ذی حجه اسلام آورد. انگیزهٔ اسلام آوردن وی آن بود که روزی در کنار کوه صفا ابوجهل گذارش به رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- افتاد. آن حضرت را آزار و اذیت رسانید. رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- ساکت بودند و سخنی با او نمیگفتند. ابوجهل با پارهسنگی بر سر آن حضرت زد. فرق آن حضرت را شکافت و خون فوّاره زد. آنگاه دست از آن حضرت برداشت و نزد قریشیان که در کنار کعبه انجمن کرده بودندآمد و در کنار آنان نشست. یکی از کنیزان عبدالله بن جدعان که بر دامنهٔ صفا منزل داشت، این صحنه را دید. حمزه از شکار بازمیگشت و تیر و کمان حمایل کرده بود. آن کنیز صحنهای را که دیده بود برای حمزه توصیف کرد. حمزه به خشم آمد. حمزه عزتمندترین و غیرتمندترین و حساسترین جوان قریش بود. دوان دوان به راه افتاد. در کنار هیچکس درنگ نمیکرد. خود را آماده کرده بود که به محض برخورد با ابوجهل کار او را یکسره کند! همینکه وارد مسجدالحرام شد، بالای سر ابوجهل ایستاد و به او گفت: یا مُصَفِّرَ اِسْتَه؟ (ای مردک گوزو!) پسر برادر مرا دشنام میدهی در حالی که من بر دین او هستم؟! آنگاه با همان کمان که حمایل داشت بر سر او زد و زخمی ناهنجار بر سر او پدید آورد. مردانی از بنیمخزوم- خویشاوندان ابوجهل- برآشفتند. بنیهاشم نیز که خویشاوندان حمزه بودند- برآشفتند. ابوجهل گفت: پسر عماره را واگذارید! من پسر برادرش را به گونهای زشت ناسزا گفتهام! [1] اسلام آوردن حضرت حمزه -رضی الله عنه- در آغاز کار، از روی غیرت و حمیت بود؛ بر او گران آمده بود که برادرزادهاش را اهانت کنند! آنگاه، خداوند دل او را به اسلام متمایل گردانید، و به عُروة الوثقای اسلام چنگ زد، و مسلمانان با مسمان شدن وی عزّت و شوکتی دو چندان به دست آوردند.
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388 عصر اسلام
[1]- سیرهٔ ابنهشام، ج 1، ص 291-292، با تلخیص. |