تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

عدالت و مساوات در حکومت علی رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

يكي از مهمترين اهداف و برنامه‌هاي حاكميت اسلامی ‌اين است كه قوانين و برنامه‌هاي دين اسلام براي ايجاد جامعه‌ اسلامی‌ به صورت عملي اجرا شود و از مهمترين اين قوانين عدالت و برابري در ميان مردم است. علي براي ايجاد عدالت و مساوات در جامعه ‌از هيچ تلاشي دريغ نمی‌كرد و تمام خصلتهاي پسنديده و ويژگيهاي علمی ‌و فقهي در او وجود داشت و در نتيجه ‌اين صلاحيت و شايستگي در او ايجاد شده بود كه بتواند به كامل‌ترين شكل از عهده مسئوليتش برآيد تا جايي كه رسول خدا صلی الله علیه وسلم  به دليل اعتمادي كه به وي داشت او را به عنوان قاضي به يمن فرستاد.[1] ترديدي نيست كه عدالت در انديشه ‌اميرمؤمنان علي همان عدالت اسلامی‌ است كه در واقع پشتوانه اصلي در ايجاد جامعه ‌اسلامی ‌و حاكميت اسلامی ‌است، لذا در جامعه‌اي كه ظلم و ستم بر آن حکمرانی کند و با عدالت آشنایی نداشته باشند اسلام وجود ندارد و امام علی  رضی الله عنه  در عدالت و برابري الگو بود و با عدالتش دلها را اسير و عقلها را حيرت زده كرده بود، بنابراين عدالت از ديدگاه علي  رضی الله عنه ‌يكي از مهمترين اركان خلافت راشده و عملاً دعوتي براي اسلام بود كه دلهاي مردم را براي پذيرش ايمان آماده و باز می‌كرد. به همين دليل علي همواره می‌كوشيد عدالت را به صورت عملي در تمام جوانب حکومتش گسترش دهد و با پيروي از رسول خدا صلی الله علیه وسلم  سياستش را بر پايه‌ی عدالت فراگير و همه جانبه در ميان مردم استوار كرد، از شريح روايت است: آنگاه كه علي در جنگ با معاويه زره‌اش را گم كرد و پس از جنگ زره را به دست فردي‌ يهودي ديد كه در بازار براي فروش آورده بود، علي گفت: اين زره مال من است كه نه ‌آن را فروخته‌ام و نه به كسي بخشيده‌ام. ‌يهودي گفت: اين زره در دست من و مال خودم است. علي گفت: برويم پيش قاضي. به اين ترتيب نزد شريح آمدند، علي در كنار شريح و‌يهودي روبروي او نشست. شريح گفت: اي اميرمؤمنان جريان چيست؟ گفت: آري من می‌گويم. اين زره من است كه در دست اين‌ يهودي است و من اين را به كسي نفروخته‌ام و به كسي نبخشيده‌ام. شريح قاضي گفت: شاهدت كيست؟ گفت: قنبر (خدمتكار) و حسن و حسين شهادت می‌دهند که زره مال من است، قاضي گفت: گواهي پسر به نفع پدر جايز نيست، علي گفت: گواهي مردي از اهل بهشت جايز نيست و پذيرفته نمی‌شوند؟ شنيدم رسولالله صلی الله علیه وسلم  می‌فرمود: «حسن و حسين سردار جوانان بهشت اند».[2]

يهودي گفت: اميرمؤمنان از من به قاضي خود شكايت كرد و قاضي عليه‌ او قضاوت كرد. گواهي می‌دهم كه ‌اين دين حق است و گواهي می‌دهم كه معبود بر حقي جز الله نيست و محمد رسول اوست و اعتراف مي‌كنم كه ‌اين زره زره توست. شبي كه سوار بر شتر به طرف صفين می‌رفتي افتاد و من برداشتم، علي گفت: حال كه‌ اعتراف كردي، زره مال تو و نيز اسبي به او داد، شريح گفت: همان ‌يهودي را ديدم كه به دفاع از علي با اشرار نهروان جنگيد.

نمونه ديگر از عدالت علی رضی الله عنه  در دوران حاكميتش:

 ناحیه‌ي قُرشی از پدرش روايت مي‌كند كه ما بر دروازه قصر ايستاده بوديم كه علي آمد و وقتي او را ديديم از هيبتش خود را كنار كشيديم، بعد از اينكه رفت پشت سرش رفتيم؛ در همين حال مردي فرياد كشيد: به خاطر خدا كمكم كنيد؛ ديديم دو نفر درگيرند و در حال زد و خورد هستند. علی رضی الله عنه  به سينه هر دو زد و آنها را از هم جدا كرد و گفت: با هم درگير نشويد.‌ يكي گفت: اي اميرمؤمنان اين آقا از من گوسفندي خريده و بر او شرط كردم كه پول جعلي و معیوب به من ندهد؛ امّا بعد از تحويل گوسفند پول جعلي به من داد و من قبول نكردم، به همين علّت با من جنگ و دعوا راه‌انداخته و مرا كتك می‌زند. امام از شخص ضارب پرسيد تو چه می‌گويي، گفت: راست می‌گويد، علي گفت: به شرطت وفا كن و سپس به آن شخصی كه كتك زده بود گفت: بنشين و به كتك خورده گفت: قصاص کن و کتکش بزن، آن مرد پرسيد: می‌توانم او را ببخشم؟ اميرمؤمنان فرمود: اختيار در دست خودت است. راوي گويد: بعد از اينكه‌ آن مرد گذشت كرد، علي گفت: مسلمان ضارب را بگيرند، او را گرفتند و بر پشتش باري گذاشتند و سپس به دستور اميرمؤمنان پانزده شلاق به او زدند وگفت: اين مجازات به خاطر بی‌حرمتی کردنت به او است.

 در روايت نمونه‌اي عالی و ارزشمند از تواضع اميرمؤمنان را بیان می‌کند که به تنهايي با پاي پياده‌از خانه‌ی خود خارج می‌شود و به بررسي اوضاع و احوال مردم و حل مشكلات آنان می‌پردازد و اين بهترين و عاليترين رفتاري است كه حضور و نقش برجسته حاكمان اعم از خليفه، استاندار و غيره را در زندگي عموم مردم نشان می‌دهد و لازم نيست كه هر روز مسئول در ميان مردم حضور داشته باشد، زیرا حضور گاه و بيگاه آنان موجب می‌شود كه مردم احساس کنند حکّام و مسئولان همواره با آنان، در پي حل مشكلاتشان می‌باشد. هر كس صاحب حق باشد مطمئن است كه می‌تواند از حق خود دفاع و آن را حفظ كند و حتي اگر به حقش تجاوز كنند، جلوي تجاوزگر را بگيرد و به حق خود برسد و به اين ترتيب جلوي تجاوز به حقوق مردم گرفته می‌شود و بيش از آن و حتي مهمتر از آن كسي نمی‌تواند حق خداوند متعال را ضايع كند.

اين رابطه‌ی نزدیک بين حاكم و مردم به صورتهاي متعدد و به تناسب زمآنها در تمامی ‌مكانها بايد اجرا شود و كسي حق ندارد بگويد: اينگونه رفتار مختص به اميرمؤمنان علي  رضی الله عنه  و دوران او بوده و در عصر حاكمان ديگر نمی‌توانند بدينگونه رفتار كنند، چون روشهای حکومت داری در دورانهاي مختلف متفاوت است، بلكه‌ اين اهداف و مقاصد است كه زندگي سعادتمندانه را مسلمانان تضمين و محقق مي‌كند، چرا كه فقط در چنين نظامی‌در ابتدا حقوق خداوند و سپس حقوق عام و خاص مردم رعايت می‌شود.

 امّا در مورد اينكه ‌اميرمؤمنان علي  رضی الله عنه  عليرغم گذشت صاحب حق از تجاوزگر باز هم او را مورد مجازات قرار داد، به این علّت بود که علی  رضی الله عنه  واقعاً با مقاصد اسلام آشنا بود كه همان حفظ امنيت و گسترش صلح و آشتی بين مؤمنان است و به خوبي دريافته بود که‌ این روش موجب می‌شود كه گرايش تجاوزگر به تجاوز کاهش ‌یابد و می‌فهمند كه حتّي اگر طرف مقابل از آنها گذشت كنند به زودي با مجازات شايسته‌اي مواجه خواهند شد.

يكي ديگر از نمونه‌هاي عدالت علي را عاصم بن كليب از پدرش روايت مي‌كند كه گفت: در دوران خلافت علي از اصفهان اموالي آوردند، علی  رضی الله عنه  آنها را به هفت قسمت تقسيم كرد و ‌يك قرص نان را هم كه در بين آن اموال بود به هفت قسمت تقسيم كرد و سپس به قيد قرعه‌ آنها را در اختيار مردم گذاشت.[3]

اصل مساوات و برابري كه ‌اميرمؤمنان آن را در دولتش رعايت می‌كرد، از مباني و اصول عام به شمار می‌رود كه ‌اسلام آن را مقرر كرده ‌است، خداوند متعال می‌فرمايد:

« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات /13)

اي مردمان! ما شما را از مرد و زني (به نام آدم و حواء) آفريده‌ايم و شما را تيره تيره و قبيله قبيله نموده‌ايم تا همديگر را بشناسيد (و هر كسي با تفاوت و ويژگي خاص دروني و بيروني از ديگري مشخص شود و در پيكره جامعه ‌انساني نقشي جداگانه داشته باشد). بي‌گمان گرامي‌ترين شما در نزد خدا متقي‌ترين شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و كردار و گفتار شما و از حال همه‌كس و همه چيز) است.

موارد متعدّد از رفتارهای عادلانه که به صورت تمرین و تکرار در عملکرد علی تجربه شده بهترین شاهد بر عدالت ایشان است.

یکی دیگر از موراد بیانگر عدالت علی این است که: از میان اموالي كه به دست او می‌رسيد، سهميه‌ی مربوط به مصارف عام را جدا می‌كرد و در اسرع وقت به طور مساوی در بين مسلمانان تقسيم مي‌كرد و خودش بيشتر از مردم برنمی‌داشت و حتي سهميه‌ی خوارج را پيش از اقدامشان به خونريزي و دشمني آشكار، به طور كامل پرداخت می‌كرد.[4] با اقتدا و پیروی ابوبكر صديق  رضی الله عنه  بخشش‌ها و اموالي را كه به دستش می‌رسيد، به طور مساوي بين مردم تقسيم می‌كرد و عرب را بر غير عرب ترجيح نمی‌داد و بين افراد هيچ تفاوتي قايل نمی‌شد. ‌يك مرتبه مقداري غذا و پول را ميان دو زن كه ‌يكي عرب و ديگري عجم بود به صورت مساوي تقسيم كرد. زن عرب گفت: به خدا سوگند من عرب هستم و اين زن غير عرب! علي  رضی الله عنه  در پاسخ گفت: سوگند به خدا در تقسيم اموال غنيمت، دلیلی برای برتری پسران اسماعيل بر پسران اسحاق سراغ ندارم و برای من فرقی ندارند[5]. نيز وقتي از او خواستند كه ‌اشراف و بزرگان عرب را بر موالي (برده‌هاي آزاد شده) و غير عربها ترجيح دهد، گفت: سوگند به خدا اگر اموال من بود به صورت برابر در ميانشان تقسيم می‌كردم امّا اكنون كه ‌از آنِ خودشان است چگونه برابر تقسيم نكنم[6].

يحيي بن سلمه می‌گويد: علي عمرو بن سلمه را به استاندار اصفهان منصوب كرد، بعد از مدتي با اموال و مشک‌هاي پر از عسل و روغن بازگشت، ام كلثوم دختر علي كسي را فرستاد كه‌ از عسلها و روغنها به او بدهند. عمرو بن سلمه مقداري روغن و عسل برايش فرستاد. فرداي آن روز علی رضی الله عنه  آمد كه ‌اموال و روغنها و عسلها را تقسيم كند، مشک‌هاي عسل و روغن را كه شمرد، متوجه شد كه دو كيسه كم شده ‌است، علّت را جويا شد، حقيقت را نگفتند، وقتي سخت گرفت، واقعیّت را به او گفتند، لذا كسي را فرستاد و دو مشک را از ام كلثوم گرفتند. چون كيسه‌ها باز شده بود. تاجران را صدا زد و از آنها خواست قيمت مقدار کاسته شده ‌از عسل و روغن را تخمین کنند، گفتند: سه درهم كم شده‌است، سه درهم را از دخترش ام كلثوم گرفت و همه را تقسيم كرد.[7]

ابورافع خزانه دار ومسئول بيت المال در زمان خلافت علي روايت مي‌كند: روزي علی رضی الله عنه  به خانه رفت و ديد دخترش گردنبند مرواريدي به گردن كرده و می‌دانست كه‌از اموال بيت المال است، پرسيد: اين را از كجا آورده‌اي، به خدا دست كسي را كه ‌اين گردنبند را برايت آورده قطع خواهم كرد. گويد: وقتي ديدم بسيار جدي است، گفتم: اي اميرمؤمنان من آن را به برادرزاده‌ام (دختر تو) داده‌ام اگر من نمی‌دادم از كجا می‌آورد. ابورافع گويد: اين را كه گفتم سكوت كرد.[8]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

--------------------------------------------------

[1]- نظام الحكم في العهد الراشدي /149.

[2]- مصنف ابن ابي شيبه ش/12225 و المستدرك 3/126، اين حديث از طریق‌های متعدد صحيح است.

[3]- الكامل في التاريخ 2/442.

[4]- نظام الحكم في العهد خلفا الراشدين 216.

[5]- پيامبرص كه‌از نسل اسماعيل فرزند ابراهيم است، و بني اسحاق طايفه‌اي كه عموم پيامبران از آنها و‌يهوديان خودشان را متعلق به‌انان مي دانند.

[6]- تراث الخلفاء الراشدين /101.

[7]- الكامل في التاريخ 2/442.

[8]- تاريخ الطبري 6/72.