تاریخ چاپ :

2024 Nov 23

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

صحابی جلیل: عكاشه بن محصن رضي الله عنه

صحابی جلیل: عكاشه بن محصن رضي الله عنه

ايشان عكاشه بن محصن بن حرثان بن قيس بن مرة بن کثیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمه الاسدی نام دارد، که حلیف بنی امیه بود. و کنیه اش ابا محصن حلیف بنی عبد الشمس است که برادر ام قیس بنت محصن می باشد.

ابو محصن جزو اولین افرادی بود که به رسول الله صلی الله علیه و سلم ایمان آورد یعنی (السابقین الاولین). و چنانکه در روایات ذکر شده است رسول الله صلی الله علیه و سلم برای رفتنش به بهشت دعا کرد. این صحابی بزرگوار از جمله کسانی بود که در غزوه های بدر، احد و خندق همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم حضور داشت.

اثر تربیت رسول الله صلی الله علیه و سلم در عکاشه بن محصن:

در روایت اسحاق آمده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "منا خير فارس في العرب. قالوا: ومن هو يا رسول الله؟ قال: عكاشة بن محصن. فقال ضرار بن الأزور: ذاك رجل منا يا رسول الله. قال: ليس منكم ولكنه منا".  ترجمه: " در بین ما بهترین اسب سوار عرب وجود دارد. گفتند: ای رسول الله او چه کسی است؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: عکاشه بن محصن. سپس ضرار بن اوزار گفت: ای رسول الله این مرد از ماست. رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت: عکاشه از شمانیست بلکه از ماست".

 و رسول الله صلی الله علیه و سلم برای او دعا کرد که وارد بهشت شود.

برخی از ویژگی های شخصیت عکاشه بن محصن:

1ـ عکاشه رضی الله عنه بسیار شجاع بود که شجاعتش را در جنگ با مرتدین نشان داد.

2ـ حرص این صحابی بزرگوار برای جهاد کردن به گونه ای بود که در تمام جنگ های بدر، احد و خندق شرکت کرده بود.

3ـ این صحابی بزرگوار همیشه در خیر و نیکی از دیگران سبقت می گرفت و فرصت ها را غنیمت می شمرد چنانکه در حدیث آمده: "سبقك بها عكاشة" یعنی عکاشه از تو سبقت گرفت.

4ـ از دیگر ویژگی های عکاشه این بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم ایشان را فرمانده جنگ ها قرار می داد از جمله جنگ "الغمر" و همچنین ایشان را فرماندار برخی از شهرها قرار می داد.

4ـ زیرکی و و زرنگی نیز از دیگر ویژگی های این صحابی بود.

 

برخی از مواقف عکاشه رضی الله عنه با رسول الله صلی الله علیه و سلم:

در صحیح بخاری از ابن عباس رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:"عُرِضَتْ عَلَيَّ الأُمَمُ، فَجَعَلَ النَّبِيُّ وَالنَّبِيَّانِ يَمُرُّونَ مَعَهُمُ الرَّهْطُ وَالنَّبِيُّ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ حَتَّى رُفِعَ لِي سَوَادٌ عَظِيمٌ، قُلْتُ: مَا هَذَا أُمَّتِي هَذِهِ؟ قِيلَ: بَلْ هَذَا مُوسَى وَقَوْمُهُ. قِيلَ: انْظُرْ إلى الأُفُقِ، فَإِذَا سَوَادٌ يَمْلأُ الأُفُقَ، ثُمَّ قِيلَ لِي: انْظُرْ هَا هُنَا وَهَا هُنَا فِي آفَاقِ السَّمَاءِ، فَإِذَا سَوَادٌ قَدْ مَلأَ الأُفُقَ، قِيلَ: هَذِهِ أُمَّتُكَ، وَيَدْخُلُ الْجَنَّةَ مِنْ هَؤُلاءِ سَبْعُونَ أَلْفًا بِغَيْرِ حِسَابٍ". ثُمَّ دَخَلَ وَلَمْ يُبَيِّنْ لَهُمْ، فَأَفَاضَ الْقَوْمُ وَقَالُوا: نَحْنُ الَّذِينَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاتَّبَعْنَا رَسُولَهُ، فَنَحْنُ هُمْ أَوْ أَوْلاَدُنَا الَّذِينَ وُلِدُوا فِي الإِسْلاَمِ، فَإِنَّا وُلِدْنَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ. فَبَلَغَ النَّبِيَّ فَخَرَجَ فَقَالَ: "هُمُ الَّذِينَ لاَ يَسْتَرْقُونَ وَلاَ يَتَطَيَّرُونَ وَلاَ يَكْتَوُونَ، وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ". فَقَالَ عُكَاشَةُ بْنُ مِحْصَنٍ: أَمِنْهُمْ أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: "نَعَمْ". فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ: أَمِنْهُمْ أَنَا؟ قَالَ: "سَبَقَكَ بِهَا عُكَاشَةُ".

ترجمه: "امت‌ها به من عرضه شدند. یک یا دو پیامبر گذشتند که گروهی همراه هر كدام از آن ها بود. و پیامبری از آنجا گذشت كه هیچكس همراهش نبود تا اینكه گروه بزرگی به من عرضه گردید. پرسیدم: اینها كیستند؟ امت من هستند؟ گفتند: اینها موسی و قومش هستند. به افق نگاه كن. ناگهان دیدم كه سیاهی بزرگی افق را فرا گرفته است. سپس به كناره‌های آسمان اشاره كردند و به من گفتند: این طرف وآن طرف را نگاه كن. دیدم كه سیاهی بزرگی، سراسر افق را فرا گرفته است. گفتند: این امت تو است كه هفتاد هزار نفر از آنان بدون محاسبه، وارد بهشت می‌شوند". سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم به خانه‌اش رفت بدون اینكه در این مورد به صحابه توضیحی بدهد. آنگاه مردم با یكدیگر به گفت وگو پرداختند وگفتند: ما كسانی هستیم كه به الله ایمان آوردیم و از پیامبرش اطاعت كردیم .پس ما بدون محاسبه وارد بهشت می‌شویم، یا اینكه آنها فرزندان ما هستند كه در دوران اسلام، متولد شده‌اند. زیرا ما در دوران جاهلیت بدنیا آمده‌ایم. سرانجام، گفت و گوی مردم در این زمینه به اطلاع رسول الله صلی الله علیه و سلم  رسید. رسول الله صلی الله علیه و سلم بیرون آمد و فرمود: "آنها كسانی هستند كه بهد نبال تعویذ نیستند، فال نمی‌گیرند، داغ نمی‌كنند و به الله، توكل می‌ کنند". عكاشه بن مِحصن گفت: ای رسول الله! آیا من از آنان خواهم بود؟ فرمود: «بلی». مردی دیگر برخاست و گفت: آیا من هم از آنها خواهم بود؟ فرمود: در این باره، عكاشه از تو سبقت گرفت".

و از دیگر مواقف ایشان با رسول الله صلی الله علیه و سلم این بود که در یکی از غزوات عکاشه رضی الله عنه که در حال جنگ با کفار بود شمشیرش شکست، سپس نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد، پس رسول الله صلی الله علیه و سلم به او چوبی از نخل داد، سپس عکاشه به میدان جنگ برگشت و با آن به مبارزه با کفار ادامه داد تا اینکه مسلمین در این جنگ پیروز شدند. این شمشیر که به "عون" معروف شده بود همراه عکاشه رضی الله عنه در تمام جنگ ها بود تا اینکه در جنگ با مرتدین ایشان شهید شدند.

 

وفات عکاشه بن محصن:

ا ز ام قیس بنت محصن روایت شده که گفت: زمانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات کرد عکاشه 44 ساله بود و بعد از گذشت یک سال در زمان خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه یعنی در سال 12هجری عکاشه رضی الله عنه در جنگ با مرتدین شهید شد.