|
تاریخ چاپ : |
2024 Dec 04 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
برائت اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم از شهادت عثمان رضی الله عنه |
بسم الله الرحمن الرحیم
1- موضع بانو عائشه رضی الله عنها الف: فاطمه بنت عبدالرحمن یشکری نقل میکند که مادرش نزد عائشه رضی الله عنها رفت و به او گفت: عمویش به ام المؤمنین سلام میرساند. او مرا نزد شما فرستاده تا از شما بپرسم نظر شما در مورد سخنان ناروایی که مردم در مورد عثمان میگویند چیست؟ ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها گفت: خداوند هر که را که عثمان را نفرین کند از رحمت خویش محروم سازد. سوگند به خداوند که به یاد دارم روزی را که رسول خدا صلی الله عليه وسلم به من تکیه داده و عثمان نیز کنار او نشسته بود که ناگاه جبرئیل بر رسول خدا صلی الله عليه وسلم نازل شد. آنگاه رسول خدا صلی الله عليه وسلم به عثمان گفت: عثمان! بنویس و بدان که خداوند لیاقت کتابت وحی را تنها به فردی میدهد که نزد او و رسولش عزیز و محترم باشد.[1] ب: مسروق از عائشه رضی الله عنها نقل میکند که چون عثمان به قتل رسید عائشه رضی الله عنها گفت: چون نزد او رفتید بیرحمانه و ظالمانه او را چون گوسفندی سر برید. مسروق گوید من نیز به او گفتم: این همان خواست شما بود، مگر نه اينكه به مردم نامه نوشتید تا علیه عثمان دست به شورش بزنند، عائشه رضی الله عنها پاسخ داد: به خداوند سوگند که یک کلمه را نیز در این رابطه ننوشتهام و چنین درخواستی از هیچ کس ننمودهام[2]، در مباحث قبل، بیان نمودیم که سبئیان، نامههایی را از قول بزرگان صحابه جعل و به ایشان منتسب میکردند تا بدین طریق بتوانند مردم را با خود همراه سازند. ج: چون عائشه رضی الله عنها قصد بازگشت از مکه به مدینه را نمود در میانه راه خبر شهادت عثمان رضی الله عنه را دریافت نمود، به همین خاطر، به مکه بازگشت و خود را به حجرالأسود رسانید، چون مردم گرد او جمع شدند خطاب به آنان چنین گفت: ای مردم! مردمانی از دیگر سرزمینها و غلامان مدینه گرد خلیفه مسلمین جمع شدند و او را به باد انتقاد گرفتند، از او ایراد گرفتند که چرا جوانان را به امارت و ولایت انتخاب میکند و او را مورد بازخواست قرار دادند که چرا زمینهایی را چراگاه شتران و اسبان حکومت قرار داده است، حال آنکه تمام این مسايل، پیش از عهد او نیز وجود داشتند، اما او با این وجود به سخنان آنان گوش داد و به خواستهای آنان تن در داد تا شاید به راه راست آیند، آنان نیز که دیگر عذر و بهانهای را برای عصیان و شورش نیافتند راه خیانت و تجاوز را در پیش گرفتند، و دست خود را به خونی حرام آغشته کردند، آنان با این ستم و ظلم خود حرمت سرزمین وحی و ماه حرام را شکستند و اموال بیتالمال را به یغما بردند. به خداوند سوگند که یک انگشت عثمان از تمامی آنان بهتر بود؛ ای مردم بدانید که اگر بر فرض محال، ادعای آن یاغیان در مورد عثمان راست باشد و او مرتکب گناهانی شده بود، با این جنایتی که در حق او نمودند آن گناهان پاک شده و از میان رفته است.[3] در مقابل این روایات مستدل و درست که تصویری زیبا از روابط میان عثمان و عائشه رضی الله عنها را به نمایش میگذارند، در تاریخ طبری و دیگر کتب تاریخ به روایات دیگری بر میخوریم که تصویری کاملاً متضاد از روایات قبل را ارائه میدهند. این روایات، آن نقش درخشان و هوشیارانه ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها در دفاع از شعائر دین و حرمت آنها و نیز حمایت از عثمان رضی الله عنه را به شدت مخدوش کردهاند.[4] در واقع، روایاتی که در کتابهای «العقد الفرید»، «الاغانی»، تاریخ الیعقوبی، تاریخ المسعودی و «انساب الاشراف» در مورد نقش ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها در اوضاع و احوال آن دوران نقل شدهاند، این نقش را کاملاً مشوش و ضد و نقیض به تصویر کشیدهاند. اما باید دانست این روایات نادرست و غیر معتبر میباشند[5]؛ نخست به این دلیل که این روایات یا بدون سند هستند و یا در سند آنها ایراد و ضعفی وجود دارد. دوم آنکه متن و محتوای این روایات در تضاد کامل با روایات صحیحی است که در کتب حدیث موجود میباشند.[6] خانم أسماء محمد أحمد زیاده، همه روایاتی را که در رابطه با مواضع و اقدامات ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها در جریان حوادث فتنه نقل شدهاند گردآوری نموده و سند و متن روایاتی را که ادعا میکنند میان عثمان رضی الله عنه و عائشه رضی الله عنها اختلافات بسیار عمیقی وجود داشته مورد نقد قرار داده و ضعف و بطلان این روایات را تبیین نمودهاند، او در این کتاب بیان میدارد که شایسته آن است که هرگز به این روایات که راویان آن به دلایل مختلف چون گرایش به تشیع و یا شهرت داشتن به رافضی بودن غیر قابل اعتماد میباشند توجهی ننماییم، اما متأسفانه میبینیم که این روایات در بیشتر مطالعات معاصر مورد استناد محققان قرار گرفتهاند. در واقع، این نوع روایات باطل تلاش دارند با ایجاد این تصور غلط که میان صحابه رضی الله عنهم اختلافات شدیدی وجود داشته است تاریخی مجعول را به ما تحمیل کنند که به هیچ عنوان با حقایق منطبق نمیباشند[7]. حال اگر فرض را بر این بگیریم که عائشه رضی الله عنها همدست شورشیان بود و آنان را علیه عثمان تحریک میکرد بنابراین لازم میآمد به انحاء مختلف تلاش نماید تا قتل عثمان را موجه جلوه دهد. اما بر خلاف این فرضیه، تاریخ درست و صحیح، چنین موضعی را از ام المؤمنین عائشه رضی الله عنها به یاد ندارد. حقیقت امر آن است که این روایات مجعول میکوشند تا عائشه رضی الله عنها و دیگر صحابه بزرگوار رضی الله عنهم ناپرهیزکار و غیر قابل اعتماد نشان دهند حال آنکه خود قرآن و رسول صلی الله عليه وسلم آنان را عادل اعلام داشتهاند و همین ما را در رد این روایات باطل و نادرست کفایت است. از طرف دیگر، اگر ما تمام حقایق و دلایل دینی، علمی و تاریخی را در این نوع مسايل، کنار هم قرار دهیم، این حقایق و دلایل محکم و مستدل هیچ نوع تضاد و تناقضی با هم ندارند و این خود، دلیلی است بر بطلان آن روایات ضد و نقیض و طبیعتاً نادرست بودند تحقیقات و استدلالهایی که براساس این روایات شکل گرفتهاند.[8] 2- علی بن ابی طالب رضی الله عنه هم خود علی و هم اهل بیت او احترام بسیاری برای عثمان رضی الله عنه قائل بودند و او را خلیفه بر حق مسلمین میدانستند. الف: علی بن ابی طالبس بعد از عبدالرحمن بن عوفس نخستین فردی بود که با عثمان رضی الله عنه بیعت نمود[9]. از قیس بن عباد نقل میکنند که چون در مجلس صحبت از عثمان شد علی گفت: عثمان مردی است که رسول اللهص در شأن او فرمود که: «الا استحیی ممن تستحی منه الملائکه»[10] «آیا نباید در برابر مردی شرم داشت. که فرشتگان از او حیا میکنند». ب: علیس، عثمان رضی الله عنه را از اهل بهشت میدانست. از نزال بن سبره نقل است که چون در مورد عثمان از علی پرسیدند او پاسخ داد: او مردی است که فرشتگان او را «ذوالنورین» خوانند. همین که رسول خدا صلی الله عليه وسلم دو دختر خویش را به عقد او در آورد ثابت میکند که عثمان از اهل بهشت است.[11] ج: علیس در دوران خلافت عثمان رضی الله عنه کاملاً مطیع و فرمانبردار او بود. ابن ابی شیبه از طریق محمد بن حنفیه نقل میکند که علیس اعلام نمود: اگر عثمان مرا به طناب کشد باز هم از او اطاعت خواهم نمود و فرمانبردار او خواهم بود.[12] و این خود، دلیلی است بر میزان اطاعت و فرمانبرداری علیس نسبت به عثمان رضی الله عنه .[13] د: پس از اينكه عثمان رضی الله عنه با مشورت بزرگان صحابه رضی الله عنهم اقدام به تدوین مصحف واحدی از قرآن نمود علی در ستایش این عمل چنین گفت: اگر من به جای عثمان خلیفه بودم، همین کار را انجام میدادم.[14] ه: بر خلاف ادعای رافضیان[15]، علی بارها و بارها قتل عثمان را محکوم نمود. صراحتاً بیان داشت که به هیچ شکلی در قتل او دخالت نداشته است[16]. حاکم در کتاب خود، پس از ذکر حوادث فتنه بیان میدارد که بر خلاف ادعای اهل بدعت که میگویند علی در قتل عثمان دخالت داشت براساس روایات معتبر، او هیچ نقشی در این ماجرا نداشته است[17]. ابن تیمیه نیز در این رابطه میگوید: علی به هیچ عنوان در جریان قتل عثمان دخالتی نداشت و به شدت با این قضیه مخالف بود و هر کس خلاف این را ادعا نماید سخن او دروغ محض میباشد[18]. از خود علیس روایت میکنند که گفت: خداوندا! دستان مرا از آغشته شدن به خون عثمان پاک نگهدار[19]. حاکم از طریق قیس بن عباد روایت میکند که علیس در روز جنگ خطاب به مردم چنین گفت: خداوندا! دستان مرا از متهم شدن به ریختن خون عثمان پاک نگهدار. در روز شهادت عثمان، این مردمان نزد من آمدند و درخواست کردند تا با من بیعت کنند. و من به آنان گفتم من از خداوند شرم میکنم که با مردمانی بیعت نمانم که خون مردی را بر زمین ریختهاند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم در مورد او فرمود: باید از مردی که فرشتگان از او شرم میکنند حیا نمود. آنگاه به آنان گفتم: تا زمانی که جسد عثمان بر زمین است و او را دفن نکردهاند با هیچ کس بیعت نخواهم نمود. و چون او را دفن نمودیم مردم نزد من بازگشتند و خواهان بیعت با من شدند. من دست به دعا برداشتم و گفتم که خداوندا! تو خوب میدانی که من از عاقبت این بیعت، بیمناکم. اما پس از اصرار مردم با ایشان بیعت نمود[20]. امام احمد نیز از طریق محمد بن حنیفه روایت میکند که چون خبر رسید عائشه رضی الله عنها در منطقه «مربد» قاتلان عثمان را لعن و نفرین کرده است او نیز دست به دعا برداشت و دو یا سه بار چنین گفت: خداوندا! قاتلان عثمان را هر جا که هستد مورد لعن و نفرین خود قرار بده[21]. ابن سعد از طریق ابن عباسس نیز نقل میکند که علی اعلام نمود که او هرگز در قتل عثمان دست نداشته و دیگران را نیز بدان کار امر نکردم، بلکه همه را از دست زدن به چنین کاری منع نمودم اما با این وجود نتوانستم جلوی آن مردمان را بگیرم[22]. در اخبار است که او به مردم اعلام کرد که هر كس از عثمان و راه و روش او بیزاری جوید، بداند که از ایمان راستین دور گشته است. به خداوند سوگند که هرگز در قتل او نقشی نداشتم و مردمان را از اقدام به چنین کاری بر حذر میداشتم.[23] و: از علی نقل میکنند که در شأن عثمان رضی الله عنه چنین گفت: او بیشتر از همه ما به صلهرحم اهتمام میورزید و بیشتر از همه ما از خداوند بزرگ و عذاب او بیم داشت.[24] ز: ابو عون روایت میکند که از محمد بن حاطب شنیدم که چون او در مورد عثمان از علی سؤال کرد او پاسخ گفت: عثمان از آن مردمانی بود که چون ایمان آوردند تقوا و ترس از خداوند را پیشه خود ساختند.[25] ح: از عمیره بن سعد نقل میکنند که او روزی با علیس بر ساحل رود فرات قدم میزد که ناگاه چشمشان به کشتیای افتاد بادبان بر افراشته، آنگاه علی به همراهان گفت: خداوند میفرماید: « وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآَتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ »الرحمن: ٢٤ (خدا كشتيهائي ساخته و پرداخته (آفريدگان خود به نام انسآنها) در درياها دارد كه همسان كوهها هستند). سپس چنین ادامه داد: به خداوندی که دریاها را مسخر نموده تا کشتیها بر آنها روان باشند سوگند میخورم که هرگز دستم را به خون عثمان نیالودم و بدان کار خشنود نبودم.[26] ط: امام احمد از محمد بن حاطب نقل میکند که او از علیس شنید که گفت: « إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ »الأنبياء:١٠١ (آنان كه (به خاطر ايمان درست و انجام كارهاي خوب و پسنديده) قبلاً بديشان وعده نيك دادهايم، چنين كساني از دوزخ (و عذاب آن) دور نگاه داشته ميشوند). آنگاه فرمود که عثمان از جمله این افراد بود.[27] نیز نقل است که علی در مورد قتل عثمان چنین گفته است: آن روز که عثمان به قتل رسید کمر من نیز شکست[28]. حافظ ابن عساکر در رابطه با مبرا بودن علیس از قتل عثمان رضی الله عنه سخنان خود او را تدوین نموده است تا این قضیه را از زبان خود علی بن ابی طالبس به اثبات رسانیده باشد. علمای حدیث نیز در این زمینه کوششهای بسیاری از خود به یادگار گذاشتهاند تا آنان نیز به نوبهي خود این اتهام نادرست را از ساحت پاک علی بن ابی طالبس بزدانید.[29]
3- ابن عباس رضی الله عنه امام احمد از ابن عباس روایت میکند که او گفته است اگر همه امت در قتل عثمان رضی الله عنه با هم متحد میشدند خداوند، فرشتگان عذاب را بر ایشان نازل میفرمود تا آنان را چون قوم لوط علیه السلام سنگباران کنند[30]. نیز از اوست که در مدح عثمان و ذم قاتلان او چنین گفت: خداوند، ابو عمرو (عثمان) را بیامرزد که از بزرگوارترین و نیکوکارترین مردمان بود، بسیار شب زندهداری میکرد، چون به یاد آتش دوزخ میافتاد بسیار میگریست و از سخاوتمندترین مسلمانان به حساب آمد، بسیار وفادار بود. مناعت طبع والایی داشت و نزد مسلمانان، بسیار مورد احترام بود. او همان مردی بود که سپاه تبوک را بیاراست و رسول خدا صلی الله عليه وسلم او را داماد خویش نمود. خداوند هر آن کس را که لعن عثمان کند تا روز قیامت از رحمت خویش بدور دارد.[31]
4- زيد بن علي رضی الله عنه ابن عساکر با سند خویش از سدی روایت نموده و میگوید: نزد زید آمدم و او در «بارق»[32] بود به ایشان گفتم: شما از بزرگان و اولیای امور ما هستید، در مورد ابوبکر و عمر چه میگویید؟ فرمود: آنان را به عنوان ولی و سرپرست خود بپذیرید، همچنین میگفت: هرکس از ابوبکر، عمر و عثمان رضی الله عنه تبری جوید در واقع او از علی علیه السلام تبری جسته است[33]
5- علی بن حسین رضی الله عنه نقل است که علی بن حسین اعلام نمود که او با سخنان رافضیان در مورد ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنه کاملاً مخالف است. ابو نعیم از طریق محمد بن علی روایت میکند که روزی جماعتی از مردمان عراق نزد پدرم، علی بن حسین آمدند، آنان در حضور پدرم آشکارا به ابوبکر و عمر اهانت میکردند؛ آنگاه با پدرم به گفتگو پرداختند و نظر او را در مورد صحابه، به ویژه عثمان، جویا شدند؛ پدرم به آنان گفت: به من بگویید آیا شما از نخستین مهاجرین در راه اسلام هستید که خداوند در شأن آنان میگوید: « لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ »الحشر: ٨ (همچنين غنائم از آنِ فقراي مهاجريني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدهاند. آن كساني كه فضل خدا و خوشنودي او را ميخواهند، و خدا و پيغمبرش را ياري ميدهند. اينان راستانند). آن مردمان گفتند که خیر، آنان جزو آن مهاجرین نیستند. سپس از آنان سؤال کرد آیا جزو انصاری هستید که این آیه در مورد آنان است: « وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »الحشر: ٩ (آناني كه پيش از آمدن مهاجران خانه و كاشانه (آئين اسلام) را آماده كردند و ايمان را (در دل خود استوار داشتند) كساني را دوست ميدارند كه به پيش ايشان مهاجرت كردهاند، و در درون احساس و رغبت نيازي نميكنند به چيزهائي كه به مهاجران داده شده است، و ايشان را بر خود ترجيح ميدهند، هرچند كه خود سخت نيازمند باشند. كساني كه از بخل نفس خود، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند، ايشان قطعاً رستگارند). آن مردمان بار دیگر به پدرم گفتند که جزو انصار نیز نمیباشند. چون پدرم این را بشنید خطاب به آنان گفت: که شما خود اذعان میکنید که نه از مهاجرین میباشید و نه از انصار حال من نیز به شما میگویم که شما جزو آن مؤمنانی نيز نیستند که خداوند در توصیف آنان چنین میگوید: « وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آَمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ »الحشر: ١٠ (كساني كه پس از مهاجرين و انصار به دنيا ميآيند، ميگويند : پروردگارا! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفتهاند بيامرز. و كينهاي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده، پروردگارا! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي). حال از نزد من بروید که شما تنها میخواهید اسلام را بیارزش کنید و به استهزاء کشید.
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین منبع:کتاب عثمان ابن عفان رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی
سایت عصر اســـلام ------------------------------------------------ [1]- تحقیق مواقف الصحابة (1/378)، المسند (6/250-261)، البدایة و النهایة (7/219) [2]- فتنة مقتل عثمان (1/391)، تاریخ خلیفه، ص176. [3]- تاریخ الطبری (5/473). [4]- دور المرأة السیاسی فی عهد النبی و الخلفاء الراشدین، 352. [5]- نگا: الصدیقة بنت الصدیق، العقاد، ص116-124. [6]- دور المرأه السیاسی، ص370. [7]- دور المرأه السیاسی، ص370. [8]- دور المرأة السیاسی، ص371. [9]- صحیح البخاری (کتاب فضائل الصحابة، حدیث3700). [10]- صحیح مسلم (کتاب فضائل الصحابه، حدیث2401). [11]- العقیدة فی اهل البیت بین الإفراط و التفریط، ص227. [12]- السنة، الخلال (1/325). [13]- العقیدة فی اهل البیت بین الإفراط و التفریط، 227. [14]- سنن البیهقی (2/42). [15]- العقیدة فی اهل البیت بین الإفراط و التفریط، ص229، حق الیقین، عبدالله شبر، ص189. [16]- البدایة و النهایة (7/202) [17]- المستدرک (3/103). [18]- منهاج السنة (4/406). [19]- العقیدة فی اهل البیت، ص230، طبقات ابن سعد (3/3). [20]- المستدرک (3/95). [21]- فضائل الصحابه (1/555). [22]- طبقات ابن سعد (3/82)، البدایة و النهایة (7/202). [23]- الریاض النضرة، ص543. [24]- صفة الصفوة (1/306) [25]- فضائل الصحابة (1/580) سند این روایت، صحیح میباشد. [26]- فضائل الصحابة (1/506). [27]- فضائل الصحابة (1/580). [28]- المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم (5/61). [29]- نگا: البدایة و النهایة (7/193). [30]- فضائل الصحابة (1/563). [31]- العقیدة فی اهل البیت، ص234، مروج الذهب (3/64). [32]- یکی از باغهای کوفه است [33]- العقیدة فی اهل البیت. ص 335 و تهذیب تأریخ دمشق 6/12. |