|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
خلافت المطیع لله فضل بن جعفر المقتدر (334- 363 هـ) | ||||||||||||||||||
الف - خلافت مطیع لله و سلطهی معز الدوله بر خلیفه خلیفه فضل بن جعفر المقتدر در سال 301 هجری به دنیا آمد، مادرش ام ولد بود و شغله صدا زده می شد، و خلیفه به کنیهی ابا القاسم معروف بود. پس از خلع پسر عموی وی مستکفی، خلافت به وی رسید و در روز پنج شنبه دوازدهم جمادی الآخر سال 334 هجری با او بیعت کردند. مستکفی نزد او حاضر شد، و خلافت را به وی تقدیم کرد. تا پیش از خلافت مطیع لله، اگر چه خلیفه در ادارهی امور از قدرت کافی برخوردار نبود، ولی با او مشورت میشد، و برخی از نظریات او را میپذیرفتند، ولی در دورهی خلافت مطیع لله با وجود معز الدوله، دیگر هیچ قدرت و قلمروی برای خلیفه نمانده بود، و از خلیفه چیزی جز نام و نشان باقی نمانده بود. حتی دیگر وزیری هم برای خلیفه وجود نداشت، بلکه او تنها یک منشی داشت که مسئول بررسی املاک خلیفه و در دست گرفتن مخارج وی بود. انتخاب وزیر هم به عهدهی معز الدوله بود و او هر کس را میخواست به وزارت برمیگزید. معز الدوله و افراد خانوادهی او که قدرت را در بغداد و جاهای دیگر در دست داشتند، شیعه بودند، و در تشیع غلو میکردند. آنها اعتقاد داشتند که عباسیان خلافت را از مستحقین آن غصب کردهاند بنابراین هیچ الزام دینی و اعتقادی نداشتند که آنها را به طاعت عباسیان وادار کند؛ حتی در روایتی آمده است که معزالدوله با جماعتی از یاران خویش مشورت کرد، تا خلافت را از عباسیان باز ستایند و با معز لدین الله علوی یا یکی دیگر از علویان بیعت کنند؛ همه گفتهی او را تصویب کردند مگر برخی از دوستان خاص او که آن را نپذیرفتند، و به او گفتند: این کار درست نیست زیرا امروز تو با یک خلیفه سر و کار داری که خودت و پیروانت به او معتقد نیستید و اگر فرمان قتل او را بدهی فورا اطاعت میکنند، زیرا خون او را روا میدانند، اما اگر یکی از علویان را خلیفه کنی، تو و یارانت معتقد به صحت خلافت او میشوید لذا اگر او فرمان قتل تو را بدهد آنها اطاعت میکنند، معز الدوله با شنیدن این نصایح، از آن تصمیم منصرف شد. این یکی از بزرگترین علتهای ابقای نام خلافت برای عباسیان و زوال فرمان آنها بود. معز الدوله سراسر عراق را گرفت و در دست خلیفه هیچ چیز باقی نماند مگر مقدار اندکی که مخارج او را تأمین میکرد. ابن اثیر در تاریخ خویش ذکر کرده است، که معز الدوله به خلیفه مستکفی اهانت روا داشت و چشمانش را کور ساخت، سپس مطیع لله بر تخت نشست، و مخارج روزانهی وی، را هزار درهم تعیین کرد، سپس بعد از تصرف بصره، این مقدار را نیز قطع کرد، بلکه مقدار بسیار کمی برای زندگی کردن به او عطا میکرد؛ و همهی آنها، به خاطر نفوذ بیشتر خود، و ضعف سلطهی خلیفه بوده است. سیاست معز الدوله فقط در نفوذ بر خلیفهی عباسی خلاصه نمیشد، بلکه خاندان بویه سعی بر این داشتند که نفوذ خویش را بر سرزمینهای اطراف نیز توسعه دهند. آنها برای ضعیف ساختن حمدانیان در موصل وارد عمل شدند، و در سال 334 هجری خلیفه مطیع لله همراه معزالدوله برای جنگ با ناصر الدوله بن حمدان حرکت کرد، ناصرالدوله توانست در این نبرد بر آن دو غلبه یابد، و وارد بغداد شود، با ورود ناصر الدوله به بغداد، امر معز الدوله در آنجا ضعیف گشت. سپس ناصر الدوله را با مکر و حیله فریفتند، و با وی صلح کردند. با خارج شدن ناصر الدوله از بغداد، نفوذ معز الدوله به بغداد باز گشت، و از آن روز به بعد، خلیفه را محجوز کردند، و روزانه صد دینار برای نفقهی او تعیین شد. در سال 335 هجری دو باره مطیع را به دار خلافت باز گرداندند. ب- حوادثی که در خلافت او به وقوع پیوست * در سال 334 هجری از خلافت مطیع، قحطی در بغداد شدت گرفت، و قیمت غلات بسیار بالا رفت. مردم برای نجات از گرسنگی مردار نیز میخوردند، افراد بسیاری در مسیر راه به علت قحطی در میگذشتند، و جسد آنها طعمهی حیوانات درنده میشد. در همین سال میان معز الدوله و ناصر الدوله بن حمدان نبردی رخ داد، و خلیفه مطیع نیز همراه وی خارج شد. * در سال 335 هجری، معز الدوله پیمان خویش را با خلیفه تجدید کرد، و او را از حجز، به دار الخلافه باز گرداند. در همین سال میان مسلمانان و رومیها تبادل اسیران شد؛ تعداد اسرای مسلمانان 2480 تن و تعداد اسرای رومیها 2250 تن بود و مسلمانان مجبور شدند به خاطر بیشتر بودن اسیرانشان مبلغی پرداخت کنند. * در سال 338 هجری، معز الدوله برادرش عماد الدوله در امور حکومتی مشارکت داد، ودر همان سال عماد الدوله وفات کرد. * در سال 339 هجری، حجر الاسود که توسط قرامطه به سرقت رفته بود، دوباره به مکان اصلی خودش باز گشت داده شد و چون به چندین تکه تقسیم شده بود، لذا با طوق نقرهای به قیمت 3760 درهم، آنها را به هم متصل ساخته و در جایگاه اصلی قرار دادند. در سال 339 هجری قومی از تناسخیه (اعتقاد به تناسخ ارواح) ظهور کردند و در بین آنها جوانی ادعا می کرد، که روح علی علیه السلام به او انتقال یافته است، و همسرش نیز ادعا داشت که روح فاطمه به او انتقال یافته، و خویشتن را به اهل بیت منسوب میساختند، معز الدوله به خاطر تمایلش به اهل بیت آنها را به حال خود واگذاشت و جلوی آنها را نگرفت. در همین سال منصور عبیدی صاحب مغرب در گذشت، و پسرش معز لدین الله جای او را گرفت. او کسی بود که بعدا قاهره را بنا ساخت. در سال 344هجری زلزلهی شدیدی مصر را لرزاند؛ خانهها همه ویران شدند و تا سه ساعت ادامه پیدا کرد، و مردم به سوی خدا دعا کردند. * در سال 347 هجری در اثر زلزله، مناطق قم و حلوان و جبال ویران گشت و خلق زیادی از بین رفتند. * در سال 350 هجری رومیها جزیرهی اقریطیش را از مسلمانان گرفته و به تصرف خویش در آوردند، این جزیره در سال 230 هجری توسط مسلمانان فتح شده بود. در همین سال حاکم اندلس ناصر لدین الله، وفات نمود و فرزندش جای او را گرفت. * در سال 351 هجری شیعیان بر در مساجد بغداد لعن معاویه و لعن کسی که حق فاطمه از فدک را غصب کرده و لعن کسی که ابوذر را تبعید کرده، را نوشتتند. * در عاشورای سال 352 هجری، معز الدوله دستور داد تا بازارها را تعطیل کرده، و برای ماتم حسین نوحهسرایی و عزاداری کنند، و این بدعت دو سال در بغداد ادامه یافت. در همان سال عید غدیرخم نیز توسط معز الدوله بر پا داشته شد. * در سال 356 هجری معزالدوله وفات نمود، و پسرش بختیار به جای او سلطنت را تحویل گرفت، و خلیفه مطیع به وی لقب عز الدوله عطا کرد. * در سال 357 هجری قرامطه دمشق را به تصرف خود در آوردند، و در آن ایام کسی از شام و مصر عازم حج نشد. همچنین قرامطه قصد مصر کردند، ولی عبیدیها آنجا را مالک شدند و در مغرب و مصر دولت رافضی را بنا نهادند. * در ربیع الآخر سال 359 هجری ساخت مسجد جامع الأزهر شروع شد و در رمضان سال 361هـ پایان پذیرفت. در همان سال شهاب سنگ عظیمی در عراق فرود آمد، که هنگام سقوطش درخشش عجیبی داشت، و صدای وحشتناکی بعد از سقوطش به گوش مردم رسید. ج- خلع مطیع از خلافت و وفات او در سال 363 هجری خلیفه مطیع بر اثر بیماری فلج شد و زبانش از صحبت کردن باز ایستاد، و حرکت کردن برای او مقدور نبود. عزالدوله که قدرت را در دست داشت، از مطیع خواست تا خود را خلع کرده، و خلافت را به فرزندش طائع لله بسپارد. وی نیز این کار را انجام داد، و در سیزدهم ذوالقعده 363 هجری خلافت را به وی تقدیم کرد. مطیع پس از خلعش، همراه فرزندش به واسط رفت، و در محرم سال 364 هجری در آنجا درگذشت. مطیع بعد از خلع، شیخ فاضل نامیده میشد. د- بزرگانی که در دوران او وفات یافتند علما و بزرگانی که در عهد مطیع وفات کردند، عبارتند از: خرقی شیخ حنابلة و أبو بکر شلبی صوفی و ابن القاص امام شافعیة و أبو رجاء الأسوانی و أبو بکر صولی و هیثم بن کلیب شاشی و أبو الطیب صعلوکی و أبو جعفر نحاس نحوی و أبو نصر فارابی و أبو إسحاق مروزی إمام مذهب شافعی و أبو القاسم زجاجی نحوی و کرخی شیخ حنفیة و ابن حداد صاحب فروع و أبو علی ابن أبی هریرة از بزرگان مذهب شافعی و أبو عمر زاهد و مسعودی صاحب مروج الذهب و ابن درستویه و أبو علی طبری و فاکهی صاحب تاریخ مکة و متنبی شاعر معروف و ابن حبان صاحب صحیح و ابن شعبان از بزرگان مذهب مالکی و أبو علی قالی و أبو الفرج صاحب أغانی.
ترجمه و تحقیق: أبو أنس سایت عصر اسلام www.IslamAge.com
*سیر أعلام النبلاء- للذهبی- تحقیق شیخ شعیب الأرناؤوط. |