تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

موضع علی رضی الله عنه در غزوه‌ی خیبر

 

موضع علی رضی الله عنه در غزوه‌ی خیبر

 

در سال چهارم هجری رسول الله صلی الله علیه وسلم رهسپار خیبر شد و عادت ایشان این بود که چون شب‌هنگام به قومی می‌رسید، به آن‌ها نزدیک نمی‌شد تا اینکه صبح شود. پس چون صبح شد و بامدادان اهل خیبر با سبدها و بیلچه‌ها بیرون آمده و رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدند، گفتند: به الله سوگند، محمد است، محمد و لشکرش؛ پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اللَّهُ أَكْبَرُ، خَرِبَتْ خَيْبَرُ، إِنَّا إِذَا نَزَلْنَا بِسَاحَةِ قَوْمٍ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ»[1] «الله اکبر، نابود گشت خیبر! ما چون به سرزمین قومی وارد شویم که بیم داده شده‌اند، آن روز برای آن قوم بامداد بدی خواهد بود».

چون یهودیانِ خیبر لشکر مسلمانان را دیدند، ترسان و لرزان به قلعه‌های‌شان گریختند و پادشاه‌شان مرحب بیرون آمده و درحالی‌که شمشیرش را بالا برده و پایین می‌آورد می‌گفت:

 

قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبُ

 

شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ

إِذَا الْحُرُوبُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ

«خیبر می‌داند که من مرحب‌ام، سراپا مسلح و قهرمانی باتجربه‌ام زمانی‌که جنگ روی آورده و شعله‌ور گردد».

 

پس عامر بن اکوع پاسخ وی را چنین داد:

 

قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي عامر

 

شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مغامر

«براستی خیبر می‌داند که من عامر هستم، مردی سراپا مسلح و قهرمانی که خود را به کارهای پر خطر، سخت و هولناک وارد می‌کند».

پس نبرد و پیکار میان آن‌ها آغاز شد و شمشیر مرحب در سپر عامر گیر کرده و عامر که می‌خواست ضربه‌ای از زیر سپر به وی وارد کند، شمشیر بازگشته به خودش اصابت نمود و شهید شد[2].

رسول الله صلی الله علیه وسلم در روز خیبر فرمود: «لَأُعْطِيَنَّ هَذِهِ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ، يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»[3]: فردا این پرچم را به مردی خواهم داد که الله به وسیله‌ی او فتح و پیروزی را میسر می‌گرداند، مردی که الله و رسولش او را دوست دارند و او نیز الله و رسولش را دوست دارد».

با شنیدن این سخن، لشکر اسلام شب را درحالی سپری کرد که در مورد این مساله با یکدیگر سخن می‌گفتند که پرچم به چه کسی داده می‌شود. با فرا رسیدن صبح همه‌ی مردم نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفته و هریک امیدوار بود پرچم به او داده شود. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ» علی بن ابی‌طالب کجاست؟ گفته شد: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، او چشم درد است. فرمودند: «فَأَرْسِلُوا إِلَيْهِ» کسی را به دنبالش بفرستید. چون او را آوردند، رسول الله صلی الله علیه وسلم از آب دهن خود بر چشمان وی مالیده و برای شفای درد چشمانش دعا نمود که درد چشمانش چنان برطرف شد که گویا هیچگاه دردی نداشته است. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم پرچم را به او داده و علی رضی الله عنه گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، با آن‌ها بجنگم تا اینکه همچون ما (مسلمان) شوند؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلامِ، وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِيهِ، فَوَاللَّهِ لأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلا وَاحِدًا خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ»: «آهسته برو تا اینکه به محوطه‌ی آنان می‌رسی، آنگاه آنان را به سوی اسلام دعوت کن و آنچه از حق الله بر آن‌ها واجب است به اطلاع‌شان برسان، چون به الله قسم اگر الله متعال به وسیله‌ی تو یک نفر را هدایت کند، از شتران سرخ‌مو برایت بهتر است».[4]

پس علی رضی الله عنه پرچم را گرفته و پیکار را آغاز نمود و مرحب خارج شده و می‌گفت:

«قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبُ شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ إِذَا الْحُرُوبُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ».

«براستی خیبر می‌داند که من مرحب هستم، سراپا مسلح و قهرمانی با تجربه‌ام زمانی‌که جنگ روی آورده و شعله‌ور گردد».

پس علی رضی الله عنه در پاسخ وی فرمود:

«أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَهْ كَلَيْثِ غَابَاتٍ كَرِيهِ الْمَنْظَرَهْ أُوفِيهِمْ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَهْ».

«من آنم که مادرم مرا حیدر[5] (شیر) نامیده است همچون شیران نر با قیافه‌های ترسناک؛ کافی است اندک تجاوزی از آنان ببینم با پیمانه سندره برای‌شان پیمانه می‌کنم».

پس با ضربه‌ی شمشیری که بر سر مرحب وارد کرد، او را کشت و پس از آن فتح و پیروزی بر دستان علی رضی الله عنه میسر گردید.[6]

الله متعال از او راضی باد و او را راضی کند. براستی به قهرمانی بی‌مانندی دست یافت پس از اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم حدود 20 روز خیبر را محاصره کرده بود. الله متعال فتح خیبر را بر دستان علی رضی الله عنه میسر نمود و مردم از قلعه‌های‌شان خارج شده و در کوچه‌ها می‌دویدند؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم جنگجویان‌شان را کشت و زنان و کودکان‌شان را به اسارت گرفت. در میان اسیران صفیه نیز بود که نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده و رسول الله صلی الله علیه وسلم او را آزاد نموده و آزادی وی را مهریه‌اش قرار داد و این‌گونه مادر مومنان شد.[7]

موضع‌گیری‌های علی رضی الله عنه بسیارند و در آن‌ها حکمت والای او آشکار می‌گردد، لیکن ذکر همه‌ی آن‌ها در این مختصر نمی‌گنجد؛ براستی تنها کسی که امید به الله داشته و جویای قیامت باشد، چنین عملکردی دارد؛ و چون انسان دغدغه و نگرانی وی برای الله متعال بوده و قلبش وابسته به پروردگار باشد، هر آنچه مولایش دوست داشته باشد، انجام می‌دهد.

اما حکمت علی رضی الله عنه در این موضع از چند جهت آشکار گردید:

الف) اینکه فرمود: «آیا با آن‌ها بجنگم تا همچون ما (مسلمان) شوند؟» علی رضی الله عنه پیش از آغاز جنگ از رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌پرسد: تا چه وقت جنگ ادامه دارد؟ و این از بزرگ‌ترین حکمت‌ها می‌باشد. زیرا بایستی هدف دعوتگر روشن و واضح بوده و در امر خویش از بصیرت و آگاهی لازم و کافی برخوردار باشد.

ب) اینکه فرمود: «من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامیده است» در واقع یادآوری امری برای مرحب بود. زیرا وی در خواب دیده بود شیری او را می‌کشد، پس علی رضی الله عنه با شعری که سرود این مساله را برای وی یادآوری نمود تا او را ترسانده و موجب تضعیف روحیه‌ی وی شده و این‌گونه بر کشتن وی غالب آید.

ج) اینکه فرمود: «أُوفِيهِمْ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَهْ».

در واقع این جمله، هم برای ترساندن مرحب بود و هم ذکر این مساله که علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه دشمنان را از ریشه و اساس برکنده و آنان را ریشه کن نموده و دسته دسته می‌کشد.

د) و در پایان، با کشتن مرحب به معرکه پایان داده و الله متعال به وسیله‌ی او دشمنانش را شکست داده و مسلمانان را بر آن‌ها پیروز نمود.

 

منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی.

 

 



[1]- بخاری و شرح آن الفتح، المغازی، باب غزوة خیبر (7/467)، (ش: 4197)؛ و مسلم، کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة خیبر (3/1427)، (ش: 1365)؛ ونگا: زاد المعاد، ابن القیم (3/316).

[2]- نگا: صحیح مسلم، کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة ذی قرد وغیرها، حدیث سلمة بن الأکوع، (3/1440، 1441)، (ش: 1807)؛ و زاد المعاد، ابن القیم (3/319).

[3] ـ صحیح بخاری و مسلم.

[4]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر (7/476)، (ش: 4210)؛ وکتاب فضائل الصحابة، باب مناقب علی (7/70)؛ و مسلم فضائل الصحابة، باب من فضائل علی (ش: 2406)، (4/1871)، (3/1441).

[5]- حیدره به معنای اسد (شیر) می‌باشد. علی در بدو تولد اسد نامیده شد و مرحب در خواب دیده بود که شیری او را می‌کشد، لذا علی چنین خود را شیر معرفی کرد تا این‌گونه او را ترسانده و موجب تضعیف روحیه‌ی وی شود. شرح نووی بر صحیح مسلم (12/185).

[6]- به روایت مسلم در صحیحش، کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة ذی قرد و... (3/1441)، (ش: 1807)؛ و نگا: زاد المعاد (3/321)؛ وحیاة الصحابة (1/544).

[7]- نگا: بخاری و شرح آن الفتح، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر (7/469)، (ش: 4200، 4201)؛ و نگا: البدایة والنهایة (4/181-191)؛ و ابن هشام (3/378-388)؛ و ترجمة علی بن أبی‌طالب در الإصابة فی تمییز الصحابة (2/507-510)؛ و البدایة والنهایة (7/222-224)؛ و شجاعت علی را بنگر در: حیاة الصحابة، کاندهلوی (1/541-546).