|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
ایوب ـ علیه السلام ـ به تصویر قرآن |
{وَأَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (٨٣) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ}[1] (انبیاء: 84-83).
ذکر ایوب در قرآن:
نام ایوب چهار بار در قرآن آمده است. درسورههای نساء، انعام، انبیاء و ص. خداوند او را در ردیف مجموعهی از انبیاء ذکر کرده که لازم است به صورت تفصیلی، به همهی آنها ایمان بیاوریم. او بر وجه تحقیق، از ذریهی حضرت ابراهیم است. زیرا خداوند در معرض سخن از ابراهیم میگوید: {وَمِنْ ذُرِّیتِهِ دَاوُدَ وَسُلَیمَانَ وَأَیوبَ وَیوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَکذَلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ}[2] (انعام: 84).
علماء در نسب ایوب اختلاف کردهاند تا جایی که ابوالبقاء گفته است: «در مورد نسب او هیچ چیزی صحیح نیست»، اما ابن کثیر ترجیح داده که او از نسل عیص پسر اسحاق بوده و مادرش دختر لوط بوده، او این سخن را از ابن عساکر نقل نموده است. اما قول ارجح در مورد نسب او این است که ابن اسحاق ذکر کرده و آن اینکه: ایوب پسر أموص پسر زارح پسر عیص پسر اسحاق پسر ابراهیم خلیل علیه السلام است.
حضرت ایوب در ارتباط با خانواده، بدن و حالش شدیداً مورد امتحان و ابتلاء واقع شد، با این وصف نمونهی عبودیت و بندگی حق برای خدا به شمار میرفت. بر همهی مصیبتها صبر گرفت تا جایی که به عنوان ضربالمثلی در زمینهی تحمل اذیت و ناراحتی مطرح شد. مردم میگویند: «صبر ایوب داشته باش!» خداوند نیز او را تمجید و ستایش کرده و میفرماید: {إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}[3] (ص: 44).
حضرت ایوب ثروتمند و صاحب اموال و فرزند بود زمینهای فراوان و باغهای زیاد داشت، خداوند او را به نعمت و ثروت امتحان کرد با این عیش پر از ناز و نعمت یک لحظه از شکر خدا غافل نشد و ثروت و نعمت او را از ادای وظیفهی بندگی برای خدا باز نداشت. بعد خداوند او را به سلب نعمت و اهل و اولاد مبتلا کرد، بعد امراض سخت و شدید به سوی جسم او هجوم آورند ایوب بر بلایا و امراض صبر ورزید و علی رغم خواست شیطان در حالت نعمت و بلا سنبل و نمونهی صبر، تقوا، بندگی و شکر گزاری بود.
گویند: همسری داشت بنام رحمه از نوادگان یوسف علیه السلام بود و در هنگام نعمت و شادی و رنج و نقمت همراه و همراز ایوب بود و همگام با شوهرش شکر خدا به جای آورد. بعد شیطان خواست از راه حیله و فریب همسرش وارد شود. در دل او وسوسه کرد که تا به کی بر این حالت صبر میورزی؟ او هم به نزد ایوب آمد و گفت: این وضعیت تا به کی ادامه خواهد داشت و لب به یأس و بی صبری گشود. ایوب خشمگین شد و گفت: چند سال در راحت و آسودگی زیستهام؟ گفت: 80 سال. پرسید چند سال است که به بلا مبتلا گشتهام؟ گفت: هفت سال. فرمود: آیا از خدا حیا نکنم که بلا را از من دفع کند در حالی که هنوز به اندازهی زمان نعمت و شادی در مصیبت و ناراحتی زندگی بسر نبردهام. بعد سوگند یاد کرد و گفت: اگر بهبودی پیدا کنم. یکصد تازیانه بر تو وارد خواهم کرد و خدمتگزاری از سوی او را بر خود حرام کرد.
سپس در حال وحدت و شدت بر خداوند بانگ برآورد و گفت: {إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ}[4] (انبیاء: 83).
خداوند دعای او را استجابت فرمود و بلا را از وی دفع کرد خداوند به او وحی کرد که با پاهایش بر زمین بزند. پا بر زمین زد آب سردی از زیر پاهایش فوران کرد. بدو دستور داد از آن بنوشد و در آن غسل ورزد. خداوند او را شفا بخشید و سلامتی خود را باز یافت.
{وَأَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (٨٣) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَینَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِکرَى لِلْعَابِدِینَ}[5] (انبیاء: 84-83).
{وَاذْکرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (٤١) ارْکضْ بِرِجْلِک هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ (٤٢) وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکرَى لأولِی الألْبَابِ (٤٣) وَخُذْ بِیدِک ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}[6] (ص: 44-41).
خداوند به ایوب دستور داد سوگند خود را عملی کند و دسته چوبی بردارد که صد شاخه داشته باشد و به واسطهی آن یک بار همسرش را بزند. خداوند به پاس خدماتی که در حق شوهرش انجام داده بود و به پاس رنجها و زحمتهایی که کشیده بود بر او شفقت ورزید و با فرود آمدن یک ضربهی چوب بر او سوگند ایوب را ابرام فرمود.
ابن کثیر میگوید:
این فرج و گشایش برای کسی است که تقوا را پیشه کرد. بویژه برای همسر صابر و خدمتگذار و نیکوکارش ل. این است که خداوند در تعقیب این رخصت میفرماید: {إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}[7] (ص: 44).
بعد گوید: بسیاری از فقهاء این رخصت را در باب ایمان و نذور پذیرفتهاند برخی مسئله را بیشتر توسعه بخشیدهاند و برای رهایی از سوگند به حیلههایی متوسل شدهاند که در باب اعمال آنها به این آیه متوسل شده و دست به دامن تفسیرها و تأویلهای عجیب شدهاند.[8]
بعضی از تاریخ نویسان در رابطه با ابتلای حضرت ایوب اموری ذکر کردهاند که اعتقاد بدانها به هیچ وجه جایز نیست و منقول از اسرائیلیات غیرصحیح است گویند: زمانی که مرض ایوب شدت گرفت و کسی خواهان هم نشینی با وی نبود و مردم از او وحشت میکردند و بدنش متعفن گردید و کرم از آن بیرون میجهید از شهر اخراجش کردند و در آشغالی کنار آن زندگی میکرد و غیر اینها از اوهام و خرافاتی که تورات تحریفی نقل کرده اما همه اینها خلاف واقعیت است...
این امور با مقام و منصب نبوت منافات دارد زیرا علمای توحید مقرر فرموده است انبیاء از امراض تنفر برانگیز منزه و مصون هستند و این سخن با مقام نبوت سازگاری ندارد، اما قول صحیح این است که ایوب به مرض تنفر برانگیز مبتلا نگردید بلکه مرض او طبیعی بود. اما مدت هفت سال دوام پیدا کرد. گویند: 18 سال دوام آورد و این زمانی است که کمتر کسی توان تحمل آن را دارد و مصیبت تنها در جسدش نبود بلکه مشمول اموال و اهل بیت و جسم او گردید. لذا است که خداوند میفرماید: {وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ}
ایوب 93 سال عمر کرد خداوند اموال و فرزندان فراوان به او بخشید. 26پسر داشت که یکی از آنها بشر نام داشت و بعضی از تاریخ نویسان گویند: او کسی است که در قرآن به نام ذوالکفل آمده است. رسالت ایوب به سوی ملت روم بود. طبق گفتهی مؤرخان، مقبرهاش در دمشق و اطراف بوده است.
منبع مقاله: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف: شیخ علی صابونی، مترجم: محمد ملازاده عصر اسلام IslamAge.com
[1] ایوب را بدانگاه که پروردگار خود را به فریاد خواند: اینکه بیماری به من رو آورده است و تو مهربانترین مهربانانی * دعای او را پذیرفتیم و بیماری وی را بر طرف ساختیم.
[2] و از نژاد نوح، داود سلیمان ایوب، یوسف و موسی و هارون را و همانگونه محسنان را پاداش میدهیم.
[3] ما ایوب را شکیبا یافتیم چه بندهی خوبی بود او بسیار توبه و استغفار سر میداد.
[4] پروردگار خود را به فریاد خواند: اینکه بیماری به من روی آورده است وتو مهربانترین مهربانانی.
[5] ایوب را (بیاد آور) بدانگاه که پروردگار خود را به فریاد خواند بیماری به من روی آورده است و تو مهربانترین مهربانانی* دعای او را پذیرفتیم و بیماری وی را برطرف ساختیم و اولاد دو چندان بدو دادیم محض مرحمتمان و تذکری برای پرستندگان.
[6] خاطر نشان ساز بندهی ما ایوب را بدانگاه که پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: اهریمن مرا دچار رنج و درد کرده است * پای خود را به زمین بکوب این، این است که هم برای شستشو است و هم برای نوشیدن است* اولاد و چندان بدو عطا کردیم محض مرحمتمان و تذکاری برای خردمندان * بسته ای را برگیر با آن بزن و سوگند خود را مشکن، ما ایوب را شکیبا یافتیم چه بندهی خوبی بود از بسیار توبه و استغفار سر میداد.
[7] چه بندهی خوبی بود او بسیار توبه و استغفار سر میداد.
[8] البدایة والنهایة ج 1 ص 225.
|