|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
موضعگیریهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه |
موضعگیریهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه از ابوبکر صدیق رضي الله عنه در مسیر دعوت الی الله مواضع حکیمانهای به ثبت رسیده است که دلالت بر عظمت شأن و مقام و صداقت وی با الله متعال میکند؛ اکنون برای مثال به برخی از این مواضع اشاره میکنیم. دفاع ابوبکر صدیق رضی الله عنه از رسول الله صلی الله عليه وسلم و نصرت و یاری ایشان از عروة بن زبیر رضی الله عنه روایت است که میگوید: «به عبدالله بن عمرو بن عاص گفتم: مرا از شدیدترین رفتاری که مشرکان با رسول الله صلی الله علیه وسلم داشتند خبر بده؟ گفت: درحالیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حجر کعبه (حطیم) نماز میخواند، عقبة بن ابی معیط آمده و شانهی رسول الله صلی الله علیه وسلم را گرفت و لباسش را بر گردن رسول الله صلی الله علیه وسلم پیچید و به شدت فشرد و خواست او را خفه کند که ابوبکر رضی الله عنه آمده و شانه عقبة را گرفت و او را از رسول الله صلی الله علیه وسلم دور نموده و گفت: ﴿أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ مِن رَّبِّكُمۡۖ﴾ [غافر: 28]، «آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است؟»[1]. ابوبکر رضی الله عنه شجاعترین مردم بود. روایت شده که علی بن ابیطالب رضی الله عنه خطبه خوانده و گفت: «ای مردم، به من بگویید شجاعترین مردم کیست؟ گفتند: خودت، ای امیر مومنان؛ علی رضی الله عنه فرمود: موضعگیریهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه. از جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت است که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده که فرمودند: «لَمَّا كَذَّبَتْنِي قُرَيْشٌ قُمْتُ فِي الحِجْرِ فَجَلَّى اللَّهُ لِي بَيْتَ الْمَقْدِسِ، فَطَفِقْتُ أُخْبِرُهُمْ عَنْ آيَاتِهِ وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَيْهِ»[2] «هنگامیکه قریش (اسراء و معراج رفتن) مرا تکذیب کردند، در حجر اسماعیل (همان دیوار کوچک ملحق به کعبه) ایستادم. الله عزوجل بیت المقدس را به من نشان داد و درحالیکه به سوی آن نگاه میکردم نشانههایش را به قریش میگفتم». پس از واقعه اسراء مردم زیادی به فتنه افتادند چنانکه برخی از مردم نزد ابوبکر رضی الله عنه آمده و داستان سَیر شبانه رسول الله صلی الله علیه وسلم به بیت المقدس را برای او ذکر نمودند. ابوبکر رضی الله عنه با شنیدن داستان فرمود: «گواهی میدهم که آن راست و درست است». آنان گفتند: و رسول الله صلی الله علیه وسلم را تصدیق میکنی که در یک شب به سرزمین شام رفته و سپس به مکه بازگشته است؟ فرمود: «آری، من او را در مورد امری عجیبتر تصدیق نمودم، در مورد اخباری که از آسمان میداد (وحی) و اینگونه بود که صدیق نامیده شد».[3] ابوبکر رضی الله عنه اشتیاق و حرص شدیدی بر حمایت از رسول الله صلی الله علیه وسلم داشت و در این مهم اصرار میورزید. در دوران خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه، عدهای به مدح و ستایش از عمر رضی الله عنه پرداختند چنانکه گویا وی را از ابوبکر رضی الله عنه برتر میدانند؛ چون این خبر به عمر رضی الله عنه رسید. فرمود: «به الله سوگند، شبی از عمرم با ابوبکر بهتر و برتر است از خاندان عمر؛ و یک روز با ابوبکر بهتر از خاندان عمر میباشد». شبی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی غار (ثور) خارج شد ابوبکر رضی الله عنه همراه ایشان بود. در مسیر راه گاهی در پیش روی رسول الله صلی الله علیه وسلم و گاهی پشت سر رسول الله صلی الله علیه وسلم حرکت میکرد تا اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم متوجه این رفتار ابوبکر رضی الله عنه شد و به او فرمود: «يَا أَبَابَكْرٍ مالك تمشى ساعة خلفي وساعة بين يدي؟» «ای ابوبکر، چرا گاهی پشت سرم و گاهی در جلوی من حرکت میکنی؟» ابوبکر رضی الله عنه گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، چون تعقیبِ قریشیان را به یاد میآورم، پشت سرتان حرکت میکنم و چون کسانی را به یاد میآورم که در کمین نشستهاند، جلوتر از شما حرکت میکنم. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «يَا أَبَابَكْرٍ لَوْ كَانَ شَيْءٌ لَأَحْبَبْتَ أَنْ يَكُونَ بِكَ دُونِي؟» «ای ابوبکر، اگر چیزی هم باشد، دوست داری به جای من به تو اصابت کند؟» ابوبکر رضی الله عنه گفت: سوگند به کسی که تو را به حق مبعوث کرده است، چنین دوست دارم. پس چون باهم به غار رسیدند، ابوبکر رضی الله عنه گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، لحظهای منتظر بمانید تا غار را برای شما نظافت کنم. پس وارد غار شده و به نظافت آن پرداخت؛ چون نظافت را به پایان رساند، متوجه شد سوراخی را در غار نظافت نکرده است. پس گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، لحظهای درنگ کن تا آن سوراخ را بررسی کنم. پس (دوباره) وارد غار شده و به نظافت و بررسی آن پرداخت. سپس گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، وارد شو». سپس عمر رضی الله عنه گفت: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، آن شب بهتر از خاندان عمر است.[4] اما هنگامیکه ابوبکر رضی الله عنه همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد غار شد، چون قریش را دید، نگرانِ رسول الله صلی الله علیه وسلم شد. پس گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، اگر هریک از آنان زیر پایش را نگاه کند، ما را میبیند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «يَا أَبَا بَكْرٍ، مَا ظَنُّكَ بِاثْنَيْنِ اللهُ ثَالِثُهُمَا لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»: «ای ابوبکر، گمان تو در مورد سه نفری که الله سومین آنهاست چیست، غمگین و نگران مباش براستی که الله با ماست».[5] و بر این اساس بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنَّ أَمَنِّ النَّاسِ عَلَيَّ فِي صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبُو بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلًا غَيْرَ رَبِّي لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ أُخُوَّةُ الإِسْلاَمِ وَمَوَدَّتُهُ»[6] «براستی ابوبکر بیش از (تمام) مردم با مال و همراهیاش بر من منت نهاده است؛ اگر دوست صمیمی جز پروردگارم انتخاب میکردم، حتما او ابوبکر بود، لیکن دوست و برادری اسلامی کافی است». و فرمودند: «لوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلا، لاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِيلا، وَلَكِنَّه أَخِي وَصَاحِبِي، وَلَقَدِ اتَّخَذَ اللَّهُ صَاحِبَكُمْ خَلِيلا»[7] «اگر دوستی صمیمی انتخاب میکردم، ابوبکر را دوست صمیمی خود برمیگزیدم. لیکن او برادر و یار و همراه من است. و الله متعال دوست شما را (پیامبر اکرم) دوست صمیمی خود انتخاب کرده است». انفاق مالش در راه الله زمانیکه ابوبکر رضی الله عنه اسلام آورد، از توانگرترین و ثروتمندترینهای قریش بود؛ وی اموال فراوانی داشت چنانکه روزِ اسلام آوردن چهل هزار درهم یا دینار در منزل داشت. اما زمانیکه ایمان آورد همهی اموال و داراییاش را در راه فرمانبرداری و طاعت الله متعال به کار گرفت که به نمونههایی از آن اشاره میکنیم: الف) انفاق در راه آزادی بردگان: ابوبکر رضی الله عنه بردگان زیادی را آزاد کرد که از میان آنها 7 برده در تاریخ ذکر شده است: بلال، عامر بن فهیره، زنیرة، الهندیه و دخترش که این مادر و دختر از آنِ زنی از بنیعبدالدار بودند و کنیز بنی مومل و ام عبیس که الله متعال از همگی آنان راضی باد. اما بزرگترین جرم این بردگان اسلام آوردن بود که به خاطر آن به شدت شکنجه میشدند، پس الله متعال به وسیلهی ابوبکر صدیق رضی الله عنه آنان را نجات داده و اینگونه ابوبکر رضی الله عنه اموال و داراییاش را در خدمت اسلام و مسلمانان انفاق میکرد.[8] ب) جمعآوری تمام اموال در روز هجرت برای انفاق به رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم تصمیم گرفت به مدینه هجرت کند، ابوبکر صدیق رضی الله عنه بخشی از اموالش را که باقی مانده بود برداشته و با رسول الله صلی الله علیه وسلم همراه شده و کمترین مالی برای خانوادهاش به جای نگذاشت؛ از اسماء دختر ابوبکر رضی الله عنه روایت است که میگوید: «زمانیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم برای هجرت خارج شده و ابوبکر با آنحضرت همراه شد، ابوبکر تمام اموالش را که پنج هزار یا شش هزار درهم بود، برداشته و همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم راه هجرت را در پیش گرفت». اسماء میگوید: «پس از این پدربزرگم ابوقحافه که بیناییاش را از دست داده بود وارد خانه شده و گفت: به الله سوگند گمان میکنم ابوبکر گذشته بر جفایی که در حق خود کرده، تمام ثروتش را با خود برده و شما را هم در مشقت انداخته است». اسماء گفت: «چنین نیست پدربزرگ، بلکه پدر برای ما خیر زیادی گذاشته است». اسماء میگوید: «مقداری سنگریزه در طاقچهای گذاشتم که پدرم پولهایش را آنجا میگذاشت و پارچهای رویش انداخته و دست پدربزرگم را گرفتم و گفتم: دستتان را روی این پولها بگذارید. او دستش را روی پارچه گذاشت و گفت: حال که ابوبکر برای شما پولی گذاشته مشکلی نیست. با این پولها زندگی شما میگذرد». اسماء میگوید: به الله سوگند که پدرم چیزی برای ما نگذاشته بود و من فقط میخواستم پدربزرگ پیرم را آرام کنم»[9] ج) صدقه دادن همهی اموال در غزوهی تبوک: از عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت است که میگوید: « رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به صدقه دادن امر نمود و این امر زمانی بود که من اموالی داشتم. پس با خود گفتم: اگر روزی از ابوبکر پیشی بگیرم، آن روز امروز است. امروز از او سبقت میگیرم. از اینرو با نیمی از اموالم نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مَا أَبْقَيْتَ لِأَهْلِكَ؟» «برای خانوادهات چه باقی گذاشتی؟» گفتم: به اندازه این اموال نیز برای آنها (در خانه) گذاشتم. عمر میگوید: ابوبکر با همهی اموالی که داشت نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد. رسول الله صلی الله علیه وسلم به وی فرمود: «مَا أَبْقَيْتَ لِأَهْلِكَ؟» «برای خانوادهات چه باقی گذاشتی؟» ابوبکر گفت: برای آنها الله و رسولش را باقی گذاشتم. گفتم: به الله سوگند در هیچ امری، هرگز از ابوبکر پیشی نمیگیرم».[10] براستی ابوبکر رضی الله عنه سزاوارترین مردم در مصداق این آیه میباشد که الله متعال میفرماید: «(و لیکن پرهیزگارترین (انسانها) از آن (آتش هولناک) به دور داشته خواهد شد. آن کسی که دارائی خود را (در راه الله خرج میکند و) میدهد تا خویشتن را پاکیزه دارد. هیچ کسی بر او حق نعمتی ندارد تا (بدین وسیله به نعمتش پاسخ گوید و از سوی او آن) نعمت جزا داده شود. بلکه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش میباشد. قطعاً (چنین شخصی، از کارهائی که کرده است) راضی خواهد بود و (از پاداشهائی که از پروردگار خود دریافت میدارد) خوشنود خواهد شد[11]».[12]
منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی. [1]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب المناقب، باب ما لقي النبی ج وأصحابه من المشرکین بمکة (7/165)، (7/22)، (8/533)؛ (ش: 3856). [2]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب مناقب الأنصار، باب حدیث الإسراء (7/196)، (ش: 3886). [3]- نگا: فتح الباری شرح صحیح بخاری (7/199) و آن را به بیهقی در الدلائل نسبت میدهد. [4]- حاکم در المستدرک روایت نموده و میگوید: اگر در این حدیث ارسال رخ نداده باشد صحیح است و امام ذهبی با وی موافقت کرده است (3/6)؛ و نیز ابن کثیر آن را در البدایة والنهایة (3/180) ذکر نموده و به بیهقی نسبت میدهد. نگا: حیاة الصحابة (1/339)؛ حلیة الأولیاء (1/33). [5]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب فضائل الصحابة، باب مناقب المهاجرین وفضلهم (7/8)، (ش: 3653)؛ وکتاب مناقب الأنصار، باب هجرة النبي ج، وأصحابه؛ ومسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل أبیبکر الصدیق س (4/1854)، (ش: 2381). [6]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب فضائل الصحابة، باب قول النبي ج: سدوا الأبواب إلا باب أبیبکر، (7/12)، (ش: 3654)؛ ومسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضل أبیبکر الصدیق (4/1854)، (ش: 2382). [7]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب فضائل الصحابة، باب قول النبي ج: لو کنت متخذاً خلیلاً (7/17)، (ش: 3656)؛ ومسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل أبیبکر الصدیق (4/1855)، (ش: 2383). [8]- نگا: سیرة ابن هشام (1/340)؛ والإصابة فی تمییز الصحابة (2/243)؛ والکامل في التاریخ، ابن أثیر(2/290)؛ والبدایة والنهایة (3/58)؛ وتاریخ الخلفاء للسیوطی، ص 38. [9]- به روایت أحمد (6/350)؛ و هیثمی در مجمع الزوائد (6/59) میگوید: و رجال أحمد رجال صحیح میباشند بجز ابن إسحاق، که به سماع وی تصریح کرده است؛ و همچنین آن را به طبرانی نسبت داده است. نگا: البدایة والنهایة (3/179)؛ و تاریخ الخلفاء، سیوطی ص39؛ و حیاة الصحابة، کاندهلوی (2/164). [10]- به روایت ترمذی، کتاب المناقب، باب مناقب أبیبکر وعمر (5/614)، (ش: 3675)؛ و امام ترمذی میگوید: «این حدیث حسن صحیح است».، و أبوداود در کتاب الزکاة، باب الرخصة فی ذلك - أي الرخصة في إخراج المال له (2/129)، (ش: 1678)؛ و دارمی در کتاب الزکاة، باب الرجل یتصدق بجمیع ما عنده (1/329)، (ش: 1667)؛ و حاکم آن را بر اساس شرط مسلم صحیح دانسته و امام ذهبی با وی موافقت کرده است. (1/414)؛ و أبونعیم در الحلیة (1/32) آن را ذکر نموده است. 11- ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ٢١﴾ [الليل: 17-21] [12]- دیدگاه بسیاری از مفسران چنین است که این آیات در مورد ابوبکر صدیق نازل شد، چنان که حتی برخی از آنها اجماع مفسران در این مورد را ذکر نمودهاند. نگا: تفسیر ابن کثیر(4/522). |