تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

فتح جندی شاپور

بسم الله الرحمن الرحيم

وقتی ابو سبره بن ابی رهم از فتح شهرهای شوش فراغت یافت با سپاه خود رفت و مقابل جندی شاپور موضع گرفت که زر بن عبدالله بن کلیب آن‌جا را محاصره کرده‌ بود، و آن‌جا ببودند و صبح و پسین جنگ بود و همچنان مقیم بودند تا از سمت سپاه مسلمانان امان‌نامه‌ به‌ شهر افتاد.

از فتح جندی‌شاپور تا فتح نهاوند دو ماه فاصله‌ بود، ناگهان مسلمانان دیدند که‌ درهای شهر گشوده‌ شد و کسان بیرون آمدند و بازارها گشوده‌ شد و مردم به‌ جنبش آمدند و شخصی را فرستادند که‌ چه‌ شده‌ است؟

گفتند: شما امان‌نامه‌ سوی ما افکندید ما نیز پذیرفتیم و جزیه‌ می‌دهیم که‌ از ما حفاظت کنید.

گفتند: ما نکرده‌ایم.

گفتند: دروغ نمی‌گوییم

مسلمانان از همدیگر پرسش کردند، معلوم شد بنده‌ای بنام مکنف که‌ اصل وی از جندی‌شاپور بود امان‌نامه‌ را نوشته‌ بود.

گفتند: او بنده‌ است.

مردم شهر گفتند: ما آزاد و بنده‌ را نمی‌شناسیم، امان‌نامه‌ای آمده‌ که‌ مطابق آن کار می‌کنیم و آن‌را پذیرفته‌ایم و تخلف نکرده‌ایم. اگر شما می‌خواهید نامردی کنید.

مسلمانان دست از آنان بداشتند و قضیه‌ را برای عمر نوشتند که‌ به‌ آن‌ها نوشت: خدا درست پیمانی را بزرگ دانسته‌. درست پیمان نخواهید بود تا به‌ هنگام شک نیز درست پیمانی کنید. امان‌نامه‌ را اجرا کنید و درست پیمانی کنید. مسلمانان از آن‌جا برفتند و به‌ پیمان عمل کردند.[1]

این داستان نمونه‌ای است که‌ از برتری مسلمانان بر سایر اقشار مختلف جهان بشری خبر می‌دهد و پرده‌ از آن برمی‌دارد که‌ مسلمانان از نظر اخلاقی فاصله‌ی بسیار دوری با دیگران دارند و همین بُعد اخلاقی بود که‌ به‌ عنوان اساسی‌ترین پایه‌ کافران را به‌ سرعت به‌ دامنه‌ی اسلام در آورد.[2]

نعمان بن مقرن و شهر کسکر

نعمان بن مقرن عامل کسکر به‌ عمرt نوشت: مثال من و کسکر همانند مردی است جوان که‌ پهلوی وی روسپی‌ای هست که‌ برای او رنگ می‌مالد و عطر می‌زند، ترا به‌ خدا مرا از کسکر بردار و سوی یکی از سپاههای مسلمانان فرست.

عمربه‌ او نوشت: به‌ نهاوند برو که‌ سالار مردم آن‌جایی.[3]

 

وصلی الله وسلم علی نبينا محمد و علی آله و اصحابه الی يوم الدين

منبع: کتاب عمر فاروق، مولف: محمد علي صلابي

 


سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

--------------------------------------

[1]- تاريخ الطبري (5/ 72).

[2]- التاريخ الإسلامي (11/217).

[3]- تاريخ الطبري (5/ 109).